شرح زیارت امین الله؛ « مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيَائِكَ »؛ آثار و لوازم محبت به ائمه علیهم السلام
۱۱ دی ۱۳۹۵ 0 اهل بیت علیهم السلامآثار محبت به ائمه علیهم السلام
پس از آنکه [ در قسمت محبت انبیاء نسبت به ائمه(ع)] با روایات متواتره ثابت شد که محبت به ائمه علیهم السلام لازم است، قهراً آثار بسیار مهمی در این عالم و هم در عالم دیگر برای انسان دارد همان طور که امام باقر علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود:
روح و راحت و رستگاری و پیروزی و برکت و عفو و عافیت و بشارت و سرور و خشنودی و نزدیکی به خداوند و ائمه و محبت از طرف خداوند، بر کسی است که علی بن ابیطالب و اوصیاء بعد از ایشان را دوست داشته باشد و به ایشان اقتدا کند و لازم است بر من که ایشان را در شفاعتم داخل کرده و سزاوار است بر پروردگارم که دعایم را در حق ایشان مستجاب کند و ایشان از تابعین من هستند و کسی که از من تبعیت کند از من است...(1)
محبت ایشان علاوه بر این آثار، در مواضع بسیار حساس برای انسان مفید است به شرط همراه داشتن آن، این مواضع در روایات متفاوت ذکر شده است، در روایتی امام باقر به واسطه پدرانش علیهم السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می فرماید:
که هنگام وفات و در قبر و هنگام حشر و نزد کتاب و نزد حساب و نزد میزان و نزد صراط(2). و در بعضی روایات می فرماید: نزد خداوند و نزد حوض کوثر(3)، و در روایت دیگر می فرماید: محبت به ایشان موجب مدارا کردن هنگام مرگ و انس هنگام وحشت و نور هنگام ظلمت و امان هنگام فزع در روز قیامت... می شود(4).
محبت اهل بیت علیهم السلام علاوه بر این آثار، نشانه پاکی نسل معرفی(5) شده است و در برابر بغض ایشان که نشانه حرام زادگی شخص می باشد و این امر را در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام ملاک حلال زادگی و حرام زادگی می دانستند اجمال مطالب بالا در کتابهای(6) اهل سنت یافت می شود.
لوازم محبت به ائمه علیهم السلام
پس از اینکه بیان شد که محبت به اهل بیت عصمت علیهم السلام آثاری دارد، معلوم می شود که این محبت باید لوازمی داشته باشد تا این آثار مهم بر آن مترتب شود و الا صرف ادعای دوستی بدون داشتن این لوازم مفید نخواهد بود، دست کم باید مقداری از این لوازم را مترتب نمود تا نشانه ای از محبت در انسان ظاهر شود و بی جهت محبت ایشان اساس اسلام و ایمان شمرده نشده است در حالی که خداوند متعال علامت محبت به خودش را تبعیت از رسولش بیان کرده است، از این جهت لوازم محبت را به طور کلی در سه قسمت بیان می کنیم:
الف - تبعیت اجمالی از ائمه
همان طور که امام باقر علیه السلام می فرماید:
یا جابر ایکتفی من ینتحل التشیع ان یقول بحبنا اهل البیت فوالله ما شیعتنا الا من اتقی الله و اطاعه و ما کانوا یعرفون یا جابر الا بالتواضع و التخشع و الامانة و کثرة ذکر الله و الصوم و الصلاة و البر بالوالدین و التعاهد للجیران من الفقراء و اهل المسکنة و الغارمین و الایتام و صدق الحدیث و تلاوة القرآن و کف الالسن عن الناس الا من خیر و کانوا امناء عشائر هم فی الاشیاء قال جابر: فقلت: یا ابن رسول الله ما نعرف الیوم احدا بهذه الصفة، فقال: یا جابر لاتذهبن بک المذاهب حسب الرجل ان یقول: احب علیا و اتولاه ثم لایکون مع ذلک فعالا فلو قال: انی احب رسول الله صلی الله علیه و اله فرسول الله صلی الله علیه و اله خیر من علی علیه السلام ثم لایتبع سیرته و لایعمل بسنته ما نفعه حبه ایاه شیئا فاتقوا الله و اعملوا لما عندالله، لیس بین الله و بین احد قرابة، احب العباد الی الله عز و جل (و اکرمهم علیه) اتقاهم و اعملهم بطاعته، یا جابر و الله ما یتقرب الی الله تبارک و تعالی الا بالطاعة و ما معنا برائة من النار و لا علی الله لاحد من حجة، من کان لله مطیعا فهو لنا ولی و من کان عاصیا فهو لنا عدو، و ما تنال و لایتنا الا بالعمل و الورع (7).
ای جابر؛ آیا کسی که ادعای شیعه گری دارد اکتفا می کند به اینکه بگوید: اهل بیت را دوست دارم؟ به خدا سوگند شیعه ما نیست مگر کسی که تقوا داشته و خدا را اطاعت کند و ایشان شناخته نمی شوند ای جابر، جز با تواضع و خشوع و امانت داری و زیاد به یاد خدا بودن و روزه گرفتن و نماز خواندن و نیکی به پدر و مادر و متعهد بودن نسبت به همسایگان از فقرا و مساکین و درماندگان و یتیمها و راستگویی و خواندن قرآن و زبان را جز از خیرخواهی برای مردم بستن، و ایشان امین فامیل خود در اشیاء هستند، جابر گوید: عرض کردم ای فرزند رسول خدا! ما امروز کسی را با این اوصاف نمی شناسیم، حضرت فرمود: ای جابر، روشها تو را این طرف و آن طرف نکشاند آیا کفایت می کند برای شخص که بگوید: علی علیه السلام را دوست دارم و ولایت او را دارم لکن صاحب عمل نباشد؟ پس اگر بگوید رسول خدا را دوست دارم، رسول خدا صلی الله علیه و آله از علی علیه السلام بهتر است سپس از سیره اش تبعیت نکند و به سنتش عمل ننماید محبتش برای او نفعی ندارد، پس تقوا داشته و برای آنچه نزد خداست عمل کنید، بین خدا و بین کسی خویشاوندی نیست، محبوب ترین بندگان به سوی خدا (و گرامی ترین ایشان بر او) با تقواترین و عاملترین ایشان به طاعتش می باشد، ای جابر، به خدا سوگند جز با اطاعت بسوی خداوند نزدیک نمی شوند و با ما برائتی از آتش نیست و کسی بر خداوند حجتی ندارد - اگر او را نبخشد - کسی که مطیع اوست، ولی ما بوده و کسی که معصیت کار باشد دشمن ماست، و به ولایت ما جز با عمل و ورع نمی توان رسید. در روایت دیگر امام صادق علیه السلام می فرماید: ما شخص را مؤمن نمی شمریم مگر اینکه در تمامی اوامر، تابع و مرید باشد، آگاه باشید که از تبعیت امر ما وارده آن، ورع است، پس به آن خود را زینت کنید و دشمنان ما را با آن به زحمت بیاندازید تا خدا شما را بالا ببرد(8).
ائمه علیهم السلام خواسته اند که شیعیان و محبین ایشان از سایر ملل اسلامی پایبندتر به دین و قوانین الهی باشند، لذا حضرت موسی بن جعفر علیه السلام می فرماید:
از پدرم زیاد شنیدم که می فرمود: دوست ما نیست کسی که در شهری باشد و ده هزار نفر در آنجا بوده باشند و در میان ایشان کسی از او پرهیزگارتر باشد(9)
البته مراد ترغیب محبین است به عمل نه اینکه چنین کسی واقعاً محب نیست بلکه مراد آن است که مراتب عالیه محبت را ندارد همان طور که توضیحش می آید.
ب - دوستی با دوستان ایشان
با دقت در معنای محبت معلوم می شود که محبت نسبت به کسی در دل جای نمی گیرد مگر اینکه انسان نسبت به هر چیزی که محبوبش به آن محبت دارد محبت داشته و آثار محبت را نیز بر آن مترتب کند همان طور که علی علیه السلام می فرماید:
اصدقائک ثلاثة... صدیقک و صدیق صدیقک و عدو عدوک...(10) دوستان سه دسته هستند دوستت و دوست دوستت و دشمن دشمنت.
در رابطه با محبت با اهل بیت علیهم السلام این مطلب از اهمیت بالاتری برخوردار است لذا امام حسن عسگری به واسطه پدران بزرگوارش علیهم السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند:
که حضرت روزی به بعضی از اصحابش فرمود:
ای بنده خدا دوست بدار برای خدا و دشمن بدار برای خدا و دوستی کن برای خدا و دشمنی کن برای خدا زیرا به ولایت الهی نمی رسد مگر با این روش، و انسانی مزه ایمان را نمی چشد هر چند نماز و روزه اش زیاد باشد مگر اینکه این گونه باشد و در این روزها دوستی مردم بیشتر محور دنیاست که بر آن دوستی و دشمنی می ورزند و این دوستی ایشان را به هیچ وجه از خداوند بی نیاز نمی کند، یکی از اصحاب عرض کرد: چگونه بدانم که برای خدا دوستی و دشمنی پیدا کرده ام؟ و ولی خداوند عز و جل کیست تا با او دوستی کنم و دشمن خدا کیست تا با او دشمنی کنم؟ پس رسول خدا صلی الله علیه و آله اشاره کردند به علی علیه السلام و فرمودند: آیا این را می بینی؟ عرض کرد: بله، فرمودند: دوستدار این شخص دوستدار خداست پس او را دوست بدار، و دشمن این مرد دشمن خداست پس با او دشمن باش، فرمود: دوست بدار دوستدار او را هر چند که کشنده پدر و فرزندت باشد و دشمن بدار دشمن او را هر چند پدر و فرزندت باشد(11) از طرف ائمه علیهم السلام سفارشات زیاد و اکیدی در رابطه با دوستی نمودن با دوستان و محبین ایشان و محبت نمودن به آنها برای خدا، وارد شده است و همان طور که محبت به ائمه علیهم السلام مراتبی دارد و هر یک آثاری دارد و به اصل محبت به ایشان تأکید شده، نسبت به محبین ایشان نیز چنین است آن دارای مراتبی است و مرتبه کامله آن همان است که فرموده اند: احتیاجاتش را برآورده کند و در آن مسیر قدم بردارد و ایشان را خوشحال کند، خلاصه حقوق برادری را که مفصل است جاری بنماید و الا اصل محبت نیز به آن سفارش(12) شده است.
ج - دشمنی با دشمنان ایشان
همان طور که گفته شد لازمه محبت به شخصی عقلاً و شرعاً، دوری و دشمنی نمودن با کسی است که نسبت به محبوب دشمنی دارد، زیرا در یک دل دو محبت(13) متضاد جمع نمی شود که هم نسبت به شخصی دوستی ورزد و هم نسبت به دشمن او، و در چنین صورتی، محبت معنا ندارد، و در واقع نسبت به آن شخص دشمن است لکن خیال محبت او را دارد، لذا قرآن کریم می فرماید:
لاتجد قوما یؤمنون بالله و الیوم الآخر یوادون من حاد الله و رسوله ولو کانوا آباءهم او ابناءهم او اخوانهم او عشیرتهم اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه و یدخلهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها رضی الله عنهم و رضوا عنه اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون (14)، گروهی را نمی یابی که ایمان به خدا و روز آخرت داشته باشند دوستی ورزند با کسانی که با خدا و رسولش دشمنی دارند هر چند پدرانشان یا فرزندانشان یا برادرانشان یا خویشاوندانشان باشند ایشان ایمان در دلهایشان نوشته شده و خداوند آنها را با وحی از طرف خودش تأیید می کند و آنها را به باغهایی که زیر آنها نهرهایی جاری است به طور دائمی وارد می کند در حالی که از ایشان راضی و ایشان نیز از او خشنودند، ایشان حزب خدا می باشند، آگاه باشید که فقط حزب خداوند رستگارند
آیات قرآنی در زمینه دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خداوند زیاد است و از آیه ای استفاده می شود که دوستی با دشمنان خداوند موجب می شود که انسان از حزب شیطان شود و امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که به اصحابش فرمود: کدام یک از ریسمانهای ایمان محکم تر است؟ گفتند: خدا و رسولش عالم ترند، و یکی از ایشان گفت: نماز و بعضی از ایشان: زکات، و بعضی: روزه، بعضی: حج و عمره و بعضیها، جهاد، پس حضرت فرمودند: برای هر چه گفتید فضیلتی است ولی آن مطلبی را که سؤال کردم جواب ندادید ولکن محکم ترین ریسمانهای ایمان، محبت برای خدا و بغض برای خدا، و دوست داشتن اولیاء خدا و بیزاری از دشمنان خداوند است(15).
خلاصه چون محبت موجب می شود که محب در خط و مسیر محبوب قرار گیرد لذا از اهمیت بسزایی برخوردار است و باید جهت آن را با اعتقاد صحیح و ایمان قلبی، به طرف صحیحی قرار داد تا موجب کمال انسان شود لذا ائمه علیهم السلام ملاک خیر بودن این محبت و در مسیر خیر بودن صاحبش را، در مسیر الهی قرار گرفتن آن دانسته اند و امام باقر علیه السلام می فرماید: اگر می خواهی بدانی که در تو خیری است به قلبت نگاه کن که اگر اهل اطاعت خداوند متعال را دوست دارد و اهل معصیت او را دشمن دارد پس در تو خیری هست و خدا نیز تو را دوست دارد و اگر اهل طاعت خداوند را دوست دارد، و انسان با کسی است که او را دوست می دارد(16) و نمی توان از طرفی مدعی محبت اهل بیت پیامبر علیهم السلام شد ولی در دل کینه نسبت به دشمنانشان نداشت و از ایشان بیزاری نجست همان طور که ائمه(17) از دشمنانشان بیزاری می جستند و دستور تبری از ایشان را به پیروانشان می دادند. از این جهت محبت پایدار، محبت بر اساس دینداری و بغض بر اساس عدم دینداری است و به فرموده(18) امام صادق علیه السلام کسی که محبت و عداوتش بر اساس دین نباشد دین ندارد، و این مسئله آن قدر مهم است و برای صاحبش کارساز است که اگر به طور تفصیل به روش و مسلکی که محبوبش دارد نیز آگاهی نداشته باشد و محبت و عداوتش بر اساس تدین و عدم تدین باشد او را در مسیر محبوبش قرار می دهد همان طور که امام صادق علیه السلام به اصحابش می فرماید: کسی شما را دوست دارد و نمی داند که بر چه مسلک و مرامی هستید خداوند او را به واسطه محبت شما وارد بهشت می کند و شخص دیگری با شما عداوت دارد و نمی داند آنچه را که شما بر آن هستید خداوند او را به واسطه بغضش داخل آتش می کند(19) ممکن است مراد(20) از اینکه کسی شما را دوست دارد، مستضعفین از اهل سنت باشند که شیعه را دوست دارند لکن مذهب ایشان را نمی دانند، و نسبت به اهل بیت علیهم السلام نیز کینه ندارند ایشان به واسطه این محبت داخل در بهشت می شوند همان طور که در روایت آمده است: درب هشتم بهشت برای کسانی است که شهادت به توحید داده و کینه اهل بیت را نداشته باشند(21) یا مراد(22) این باشد که اگر کسی به سبب ظاهر ایمان و شیعه بودنتان شما را دوست داشته باشد ولی در واقع اهل معصیت هستید به علت محبت شما وارد بهشت می شود و کسی که به شما به علت شیعه بودن بغض و کینه داشته باشد ولی به فسق شما آگاهی نداشته باشد تا آن را به عداوت داشته باشد وارد جهنم می شود. بنابراین لازمه محبت ائمه علیهم السلام تبعیت از ایشان و محبت نسبت به کسانی است که ایشان را دوست دارند هر چند در عمل تابع محض ایشان نباشند و گاهی معصیت نیز انجام دهند زیرا بنا بر نقل علی علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: ان الله یحب العبد و یبغض عمله (23)، خداوند بنده ای را دوست می دارد لکن عملش را دشمن می دارد این محبت از آن جهت مطلوب است که انتساب به ائمه علیهم السلام دارد هر چند که شخص معصیت کار به توابع معصیتش می رسد، - بعد از این به آن اشاره خواهد شد - همچنین لازمه محبت ایشان، دشمنی با دشمنان ایشان است هر چند که اعمالش به حسب ظاهر خوب باشد همان طور که در روایتی، حذیفة بن منصور گوید: نزد امام صادق علیه السلام بودم شخصی وارد شد و عرض کرد: فدایت شوم برادری دارم که از محبت و تعظیم شما چیزی کم نمی گذار لکن خمر می خورد، حضرت فرمود: این چیز بزرگی است که محب ما در این حالت باشد ولکن آیا خبر ندهم بشما به کسی که بدتر از این می باشد؟ شخص ناصبی - ناسزاگوی به اهل بیت - بدتر از او می باشد... سپس فرمود: این شخص محب گنهکار نمی میرد مگر اینکه توبه کرده یا خداوند او را مبتلا به دردی در جسدش می کند تا موجب پاک شدن گناهانش شده تا با خداوند عز و جل ملاقات کند در حالی که گناهی نداشته باشد، همانا شیعیان ما بر راه ما بر جا هستند، شیعیان ما در مسیر خیر می باشند سپس فرمود: پدرم زیاد می فرمود: دوست بدار دوستدار آل محمد صلی الله علیه و آله را هر چند گنهکار متکبر - کسی که در راه رفتن با تکبر راه می رود - باشد و دشمن بدار دشمن آل محمد صلی الله علیه و آله را هر چند روزه گیر و نمازخوان باشد(24).
از این جهت مطابق دستورات ائمه علیهم السلام(25) باید با کسی که از نظر اعتقاد قلبی ایمانش صحیح و محبت به اهل بیت علیهم السلام دارد رابطه محبت قلبی برقرار کرد و اگر از نظر عمل مورد رضایت ائمه نبود، نسبت به عملش کینه و دشمنی داشته باشیم و در مقابل اگر کسی با آگاهی و توجه، اعتقاد قلبیش باطل بوده و گرایش به ائمه جور و باطل داشته باشد و نسبت به اهل بیت پیامبر علیهم السلام بغض و کینه داشته باشد باید نسبت به او بغض و کینه داشت و از او تبری جست و اگر عمل خوبی داشته باشد، آن عمل را دوست داشته باشیم، و چون این اعتقاد حق و اعتقاد باطل نقشی اساسی در تکامل یا تنزل وجودی انسان دارد همچنان که قرآن کریم محور تکامل انسان را ایمان به غیب - که شامل ایمان به حقانیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حقانیت تمامی فرمایشات آن حضرت و ایمان به تمامی انبیاء گذشته است، - می داند و بعد از آن عمل صالح را سبب رسیدن به حیات طیبه معرفی کرده(26) است، از این جهت معتقد به امامی که از طرف خداوند نبوده است هر چند اعمال پاکی داشته باشد به شرط اینکه مستضعف نباشد مستوجب عذاب است و امام صادق علیه السلام در این رابطه می فرماید: همانا خداوند حیا - باکی - ندارد امتی را عذاب کند که ایمان به امامی دارند که از طرف خداوند نیست هر چند که اعمالشان نیک و پاک باشد و خداوند حیا دارد امتی را عذاب کند که ایمان به امامی دارند که از طرف خداوند معین شده است هر چند که در اعمالشان ظالم و گنهکار باشند(27).
پی نوشت:
1- بحارالانوار، ج 27، ص 92، روایت 52.
2- همان ، ص 158، روایت 3 و 4.
3- همان .
4- همان ، ص 162، روایت 13.
5- همان ، باب 5، تاریخ بغداد، ج 3، ص 289 و 290.
6- تفسیر کشاف ، ج 3، ص 467، فضایل الخمسة من الصحاح السته ، ج 2، ص 75 - 87.
7- اصول کافی ، ج 2، ص 74، روایت 3.
8- همان ، ص 78، روایت 13.
9- همان ، روایت 15.
10- نهج البلاغه ، کلمات قصار، 295.
11- بحارالانوار، ج 27، ص 54، روایت 8.
12- بحارالانوار، ج 74، ابواب حقوق الاخوان ، ص 221 - 420.
13- همان ، ج 27، ص 83، روایت 24.
14- مجادله : 22.
15- اصول کافی ، ج 2، ص 125، روایت 6.
16- همان ، روایت 11.
17- بحارالانوار، ج 27، ص 57، روایت 16 و 17 و 18 و 19 و 15.
18- اصول کافی ، ج 2، ص 127، روایت 16.
19- همان ، روایت 10، معانی الاخبار، ص 392.
20- بحارالانوار، ج 69، ص 246، ج 27، ص 137، روایت 139.
21- همان ، ج 8، ص 121، روایت 12.
22- همان ، ج 69، ص 246، ج 27، ص 137، روایت 139.
23- نهج البلاغه ، خطبه 154.
24- همان ، ج 68، روایت 54 و 62 و ص 25، روایت 46.
25- همان ، ص 147، روایت 96.
26- نحل : 97.
27- بحارالانوار، ج 68، ص 113، روایت 27 و 46، 18 و 19.
منبع:
سیمای مخبتین (شرح زیارت امین الله)، شیخ محمود تحریری