وَ قَالَ (علیه السلام): نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَى، [الَّتِي يَلْحَقُ بِهَا التَّالِي] بِهَا يَلْحَقُ التَّالِي وَ إِلَيْهَا يَرْجِعُ الْغَالِي.
النُمْرُقَة: بالش، پشتى.الْغَالِى: غلو كننده.
نُمرُقَة: بالش و متكا
و فرمود (ع): ما همانند آن پشتى ميانى، حد وسط هستيم، كه هر كه نرسيده بايد خود را برساند و هر كه از ما در گذرد، بايد كه به ما باز گردد.
و آن حضرت فرمود: ما تكيه گاه راه ميانه ايم، عقب مانده به آن برسد، و پيشى گرفته به آن باز گردد.
ارزش والاى اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله (اعتقادى، سياسى):و درود خدا بر او، فرمود: ما تكيه گاه ميانه ايم، عقب ماندگان به ما مى رسند، و پيش تاختگان به ما باز مى گردند.
[و فرمود:] ما تكيه گاه ميان راهيم. آن كه از پس آمد به ما رسد، و آن كه پيش تاخته به ما بازگردد.
امام عليه السّلام (در باره دوازده امام) فرموده است:ما (اهل بيت چون) پشتى هستيم در ميانه (كه از دو جانب بآن تكيه دهند يعنى ما راه راست مى باشيم بر حدّ اعتدال كه بايد مردم تدبير معاش و معادشان از ما بياموزند) آنكه وامانده (در شناسايى ما كوتاهى نموده) خود را بآن پشتى برساند (تا آسايش و نيكبختى را بدست آرد) و آنكه تجاوز كرده و پيشى گرفته (در باره ما زياده روى نموده از حدّ بشريّت بيرون برده) بجانب آن پشتى باز گشت نمايد (تا از گمراهى برهد).
امام(عليه السلام) فرمود: ما تكيه گاه ميانه هستيم; (بايد) عقب افتادگان به آن ملحق شوند و تندروان به سوى آن باز گردند.
ما از افراط و تفريط دوريم:امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه، موقف خود و خاندانش را در برابر «مقصران» و «غالیان» روشن ساخته است، مى فرماید: «ما تکیه گاه میانه هستیم; (باید) عقب افتادگان به آن ملحق شوند و تندروان به سوى آن باز گردند»; (نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَى، بِهَا یَلْحَقُ التَّالِی، وَإِلَیْهَا یَرْجِعُ الْغَالِی).این تعبیر کنایه زیبا و دلنشینى است، زیرا «نُمْرُقة» در اصل به معناى پشتى یا متکایى است که بر آن تکیه مى کنند; پشتى وسط و میانه، پشتى ممتازى بوده که در صف پشتى هاى مجلس مورد توجه و جایگاه افراد شریف تر بوده است. مى فرماید: آنها که پایین ترند باید رو به سوى ما کنند و آنها که بالاترند باید نگاه خود را به ما باز گردانند (و همگى راه اعتدال را پیش گیرند).اشاره به اینکه مورد قبول در اسلام و آیین الهى امورى است که در سر حد اعتدال و دور از افراط و تفریط باشد، همان گونه که قرآن مجید مى گوید: (وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطاً)(1) و در جاى دیگر درباره انفاق مى فرماید: «(وَالَّذینَ إذا أنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتَرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً); کسانى که هنگامى که انفاق مى کنند نه اسراف مى کنند و نه سخت گیرى و در میان این دو حد اعتدال را رعایت مى کنند».(2)منظور از «تالى» کسانى هستند که اوصاف برجسته امامان اهل بیت(علیهم السلام) را انکار مى کردند و آنان را در حد فردى معمولى قرار مى دادند و منظور از «غالى» کسانى که آنان را از حد امام معصوم بالاتر برده و صفات خدایى برایشان قائل مى شدند و حتى گاهى به الوهیت آنها رأى مى دادند. امام(علیه السلام) مى فرماید: ما هیچ یک از این دو گروه را نمى پسندیم نه تالى و نه غالى.بعضى از شرّاح نهج البلاغه «وسطى» را به معناى ممتاز و عالى گرفته اند نه به معناى میانه، همان گونه که در آیه 28 از سوره «قلم» مى خوانیم: (قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَّکُمْ لَوْلاَ تُسَبِّحُونَ) که اوسط در اینجا به معناى افضل و برتر است.ولى با توجه به تالى و غالى که در ذیل این کلام حکیمانه آمده چنین احتمالى بسیار بعید است و مناسب همان معناى وسط است که طرف افراط و تفریط دارد.پیروى از حد اعتدال و پیمودن خط میانه نه تنها در مسائل اعتقادى مورد توجه است که در مسائل اخلاقى و اجتماعى نیز غالباً چنین است، زیرا افراط و تفریط در این امور نیز زیانبار بوده و حد وسط و حالت اعتدال داراى آثار و برکات روشنى است.خوشبختانه پیروان مکتب اهل بیت با هدایت هاى آنها در همه جا حد اعتدال را برگزیدند; در حالى گروهى گرایش به جبروگروهى تفویض را انتخاب مى کردند، پیروان این مکتب شعار «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین» را برگزیدند و در جایى که جمعى قائل به تشبیه (اعتقاد به جسمیت خداوند) و گروهى معتقد به تعطیل (کسانى که مى گویند ما از ذات و صفات خدا هیچ چیز نمى فهمیم) در میان مسلمانان بودند، پیروان این مکتب نه تشبیه را پذیرفتند و نه تعطیل را بلکه معتقد شدند کنه ذات خدا و صفات او گرچه براى انسان ها قابل درک نیست; ولى او را مى توان از طریق آثارش در پهنه جهان هستى به خوبى شناخت.آخرین سخن این که تعبیر به «نحن» گرچه به معناى امامان اهل بیت است ولى از بعضى از روایات استفاده مى شود که پیروان راستین آنها نیز همین گونه اند.چنان که در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم فرمود: «یا مَعْشَرَ الشّیعَةِ ـ شِیعَةِ آلِ مُحَمَّد ـ کُونُوا النُّمْرُقَةُ الْوُسْطى یَرْجَعُ إلَیْکُمُ الْغالى وَ یَلْحَقُ بِکُمُ التّالى; اى جمیعت شیعه شما هم جایگاه حد وسط و معتدل باشید که غلو کننده به سوى شما باز گردد و عقب مانده به شما ملحق شود» در این هنگام مردى عرض کرد: فدایت شوم، منظور از غالى چیست؟ فرمود: «قَوْمٌ یَقُولُونَ فینا ما لا نَقُولُه فى أنْفُسُنا فَلَیْسَ أولئکَ مِنّا وَ لَسْنا مِنْهُمْ; گروهى هستند که درباره ما مطالبى مى گویند که ما درباره خود نمى گوییم (آنها راه غلو و افراط را مى پویند) آنها از ما نیستند و ما از آنها نیستیم».سپس امام(علیه السلام) رو به مردم کرد و فرمود: «وَاللّه ما مَعَنا مِنَ اللّهِ بَرائَةٌ وَلا بَیْنَنا وَبَیْنَ اللّهِ قِرابَةٌ وَلا لَنا عَلَى اللّهِ حُجَّةٌ وَلا نَتَقَرَّبُ إلَى اللّهِ إلاّ بِالطّاعَةِ; به خدا سوگند ما برات آزادى (از آتش دوزخ براى کسى) نداریم و میان ما و خداوند خویشاوندى نیست و حجت خاصى در برابر او نداریم و جز از طریق اطاعت به او تقرب نمى جوییم». سپس افزود: «فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مُطیعاً لِلّهِ تَنْفَعُهُ وِلایَتَنا وَ مَنْ کانَ مِنْکُم عاصِیاً لِلّهِ لَنْ تَنْفَعَهُ وَلایَتَنا وَیَحْکُمْ لا تَغْتَرُّوا وَیَحْکُمْ لا تَغْتَرُّوا; هر کس از شما مطیع خدا باشد ولایت ما براى او سودبخش است و هر کس از شما معصیت خدا کند ولایت ما به او سودى نمى بخشد. واى بر شما (به ولایت ما) مغرور نشوید، واى بر شما مغرور نشوید»(3). (4)*****پی نوشت:(1). بقره، آیه 143.(2). فرقان، آیه 67.(3). کافى، ج 2، ص 75، ح 6.(4). سند گفتار حکیمانه: قبل از مرحوم سیّد رضى ابن عبد ربه (متوفاى 328) در عقد الفرید آن را با کمى تفاوت آورده و ابن قتیبه (متوفاى 276) در عیون الاخبار و یعقوبى (متوفاى 284) در تاریخ خود و همچنین ابن شعبه (متوفاى 332) در تحف العقول و مرحوم مفید در مجالس با تفاوتى در بعضى از الفاظ این کلام حکمت آمیز را آورده اند. از آنچه طبرى در بشارة المصطفى نوشته بر مى آید که امام(علیه السلام) این گفتار حکیمانه را ضمن سخنانى که بین او و بین «حارث همدانى» رد و بدل شد بیان فرمود. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 102)
امام (ع) فرمود: «نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَى بِهَا يَلْحَقُ التَّالِي- وَ إِلَيْهَا يَرْجِعُ الْغَالِي»:امام (ع) اين كلمه را به صفت (الوسطى) يعنى ميانه و معتدل، براى خود و خاندان خود استعاره آورده است، از آن رو كه اينان رهبران حق و براى مردم در زندگى دنيا و آخرت الگوهايى در حد عدل و در بين دو طرف افراط و تفريطند، و از حق امام (ع) و رهبران راستين آن است كه در حد اعتدال با امور برخورد كند، تا عقب مانده يعنى كوتاهى كننده مقصر در كارها به او برسد، و پيشى گرفته يعنى تندرو متجاوز از حدّ عدالت به سوى او بازگردد.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 166
الخامسة و المائة من حكمه عليه السّلام:(105) و قال عليه السّلام: نحن النّمرقة الوسطى، بها يلحق التّالي، و إليها يرجع الغالي. (76201- 76189)
اللغة:استعاره (النمرقة) الوسادة الصغيرة قال في مجمع البحرين: قوله تعالى «وَ نَمارِقُ مَصْفُوفَةٌ» (17- الغاشية) و هي الوسائد واحدتها النمرقة بكسر النون و فتحها، و في حديث الأئمة: نحن النمرقة الوسطى بنا يلحق التالى و إلينا يرجع الغالي، استعار لفظ النمرقة بصفة الوسطى له و لأهل بيته باعتبار كونهم أئمة العدل يستند الخلق إليهم في تدبير معاشهم و معادهم، و من حق الإمام العادل أن يلحق به التالى المفرّط المقصّر في الدّين، و يرجع إليه الغالى المفرط المتجاوز في طلبه حدّ العدل كما يستند على النمرقة المتوسطة من على جانبيها انتهى.قال في الشرح المعتزلي: و يجوز أن تكون لفظة الوسطى يراد بها الفضلى، يقال هذه هي الطريقة الوسطى، و الخليقة الوسطى، أي الفضلى و منه قوله تعالى: «قالَ أَوْسَطُهُمْ...» (28- القلم) أى أفضلهم انتهى.الترجمة:ما تكيه گاه عادليم كه بايد پس افتادگان خود را بدان برسانند، و پيشتازان بدان باز گردند.ما تكيه گاه عادل و اندر ميانه ايم از بهر پيشتاز و پس افتاده ملجأيم
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص323
نحن النمرقة الوسطى الّتى يلحق بها التالى، و اليها يرجع الغالى. «ما پشتى و تكيه گاه ميانه ايم، آنكه از آن بازمانده به آن مى رسد و آن كس كه مبالغه و غلو كننده است به آن باز مى گردد.»
مقصود اين است كه آل محمد عليهم السّلام حد ميانه و پسنديده ميان چيزهايى هستند كه هر كس از حد ايشان در گذرد، بايد به حد ايشان باز گردد و هر كس قصور و كوتاهى كرده باشد، بايد خود را به ايشان برساند.
و جايز است كه كلمه «وسطى» به معنى برتر باشد نه به معنى ميانه. چنانكه خداوند فرموده است: «قالَ أَوْسَطُهُمْ» «يعنى افضل و برتر ايشان گفت» و «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ امة وسطا» «يعنى شما را برترين امت قرار داديم.»