وَ قَالَ (علیه السلام): لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا، عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا؛ وَ تَلَا عَقِيبَ ذَلِكَ: "وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ".
الشِماس: چموشى، توسنى.الضَرُوس: شتر بد خويى كه دوشنده اش را گاز مى گيرد، يعنى دنيا بزودى بعد از چموشيها و خشونتهايش منقاد و رام ما خواهد شد، چنانكه شتر بد خو، هر چند كه نسبت به دوشنده اش بد رفتار است ولى نسبت به فرزندش ملايم و مهربان است.
و فرمود (ع): دنيا پس از كژتابيهايش به ما روى خواهد كرد و مهربان خواهد شد. چونان ماده شتر بدخويى كه به بچه خود مهربان شود. [سپس اين آيه برخواند:] «و ما بر آن هستيم كه مستضعفان روى زمين را نعمت دهيم و آنان را پيشوايان سازيم و وارثان گردانيم.»
و آن حضرت فرمود: دنيا بعد از چموشى همچون بازگشت مهربانانه شتر سركش بر فرزند خويش به ما باز مى گردد. و در پى اين گفتار اين آيه را تلاوت فرمود: «مى خواهيم بر آنان كه در زمين ضعيف شمرده شدند منّت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان گردانيم».
خبر از ظهور حضرت مهدى عليه السّلام (اعتقادى، سياسى):و درود خدا بر او، فرمود: دنيا پس از سركشى، به ما روى مى كند، چونان شتر مادّه بد خو كه به بچه خود مهربان گردد. (سپس اين آيه را خواند): «و اراده كرديم كه بر مستضعفين زمين، منّت گذارده آنان را امامان و وارثان حكومت ها گردانيم».
[و فرمود:] دنيا پس از سركشى روى به ما نهد، چون ماده شتر بدخو كه به بچه خود مهربان بود، سپس اين آيه را خواند: «و مى خواهيم بر آنان كه مردم ناتوانشان شمرده اند منّت نهيم و آنان را امامان و وارثان گردانيم.»
امام عليه السّلام (در باره ظهور دولت حقّه آل محمّد عليهم السّلام) فرموده است:دنيا بر ما (آل محمّد) باز گردد و مهربانى نمايد مانند بازگشت شتر بد خو و گاز گير به بچه خويش. و در پى آن خواند: (سوره 28 آیه 5) «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ» يعنى مى خواهيم بر آنانكه در زمين ناتوان شمرده شده اند منّت نهاده (توانا و بزرگوارشان گردانيم) آنها را پيشوايان و ارث برندگان (زمامداران دين و دنيا) قرار دهيم.
امام عليه السلام فرمود: دنيا همچون شتر بدخويى است كه بعد از چموشى به ما روى مىآورد و همچون شترى است كه دوشنده شير را گاز مىگيرد تا شير را براى فرزندش نگهدارى كند، سپس امام اين آيه را تلاوت فرمود: ما مىخواهيم بر مستضعفان زمين منت گذاريم و آنها را پيشوايان و وارثان آن قرار دهيم.
آينده از آنِ ماست:امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود خبر مسرت بخشى از آينده اهل بيت و پيروان مكتب آنها مى دهد و مى فرمايد: «دنيا همچون شتر بدخويى است كه بعد از چموشى به ما روى مى آورد و همچون شترى است كه دوشنده شير را گاز مى گيرد تا شير را براى فرزندش نگه دارى كند. سپس امام آيه 5 سوره «قصص» را تلاوت فرمود: ما مى خواهيم بر مستضعفان زمين منت گذاريم و آنها را پيشوايان و وارثان آن قرار دهيم»; (لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا، وَ تَلاَ عَقِيبَ ذَلِكَ: (وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الاَْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ)).«شِماس» (بر وزن كتاب) معناى مصدرى دارد و در اصل به معناى سركشى و چموشى حيوان است، سپس در مورد انسان هاى سركش و عصيان گر نيز به كار رفته است و شَماس (بر وزن تماس) معناى وصفى آن است و به حيوان سركش و انسان عصيانگر گفته مى شود. «عطف» (بر وزن فتح) به معناى تمايل پيدا كردن يا مايل ساختن به چيزى است. اين واژه گاهى به صورت متعدى به كار مى رود كه به معنى مايل ساختن است و زمانى با «إلى» متعدى مى شود كه به معنى مايل شدن به چيزى است و هنگامى با «على» متعدى مى شود كه به معنى بازگشت به چيزى است و گاه با «عن» كه به معنى انصراف از چيزى است. «ضروس» از مادّه «ضَرْس» (بر وزن ترس) به معناى دندان گذاردن بر چيزى و فشار دادن است و «ضروس» به شتر كج خلقى مى گويند كه افراد را گاز مى گيرد. مفهوم جمله اين است: همان گونه كه شتر شيرده از دوشيدن شير خود ممانعت مى كند مبادا گرفتار كمبود شير براى بچه اش گردد و افرادى را كه به سراغ دوشيدن شير مى روند گاز مى گيرد همچنين در آينده دنيا به سوى ما باز مى گردد و به قدرت پروردگار، مخالفان ما سركوب مى شوند و حكومت به دست صالحان مى افتد، همان گونه كه قرآن مجيد وعده داده است.جمله «نريد» كه فعل مضارع است و معمولا دلالت بر استمرار دارد نشان مى دهد كه اين آيه گرچه در داستان بنى اسرائيل ذكر شده كه خداوند به آنها وعده داد بر فرعونيان پيروز مى شوند و سرانجام پيروز شدند; ولى منحصر به آنها نيست; افراد مستعضف هرگاه تكيه بر ذات پاك پروردگار كنند و از او يارى بطلبند و انجام وظيفه نمايند سرانجام بر ظالمان و مستكبران پيروز مى شوند، ائمه و پيشوايان روى زمين مى گردند و وارث امكانات وسيع ظالمان و مستكبران. اين آيه از آياتى است كه اشاره به ظهور حضرت مهدى (ارواحنا فداه) دارد.در حديثى كه مرحوم شيخ طوسى در كتاب غيبت خود آورده است، اميرمؤمنان على(عليه السلام) در تفسير آيه فوق فرمود: «هُمْ آلُ مُحَمَّد يَبْعَثُ اللهُ مَهْدِيّهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَيُعِزُّهُمْ وَيُذِلُّ عَدُوَّهُمْ; منظور از مستضعفان در آيه فوق آل محمد است كه خداوند مهدى آنها را بعد از زحمت و فشارى كه بر آنان وارد شده بر مى انگيزد و به آنها عزت مى بخشد و دشمنانشان را خوار و ذليل مى كند».(1)همین مضمون در حدیثى از امام على بن الحسین(علیه السلام) آمده است که مى فرماید: «وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ بَشیراً وَنَذیراً إنَّ الاْبْرارَ مِنّا أهْلَ الْبَیْتِ وَشیعَتَهُمْ بِمَنْزِلَةِ مُوسى وَشیعَتِهِ وَإنَّ عَدُوَّنا وَأشْیاعَهُمْ بِمَنْزِلَةِ فَرْعَوْنَ وَأشْیاعِهِ; سوگند به کسى که محمد را به حق بشارت دهنده و بیم دهنده قرار داد که نیکان از ما اهل بیت و پیروان آنها به منزله موسى و پیروان او و دشمنان ما و پیروانشان به منزله فرعون و پیروانش هستند (سرانجام پیروز مى شوند و آنها نابود مى گردند و حکومت حق و عدالت برقرار خواهد شد)».(2)اضافه بر آیه شریفه و کلام ائمه هدى(علیهم السلام) این مسئله را نیز مى توان به صورت منطقى اثبات کرد و آن این که خداوند حکیم و رحیم، انسان را براى هدف والایى آفریده است و اگر قرار باشد تا آخر دنیا وضع کنونى ادامه یابد; ظالمان بر اوضاع مسلط باشند، احکام الهى به فراموشى سپرده شود و ظلم و فساد و قتل و جنایت در مقیاس هاى وسیع جهانى حکمفرما گردد، به یقین چنین امرى با حکمت خداوند درباره آفرینش انسان سازگار نیست. باید منتظر بود زمانى فرا رسد که ایمان و اخلاق و عقلانیت بر جهان حاکم گردد و اولیاى الهى بر جهان حکمرانى کنند و مدینه فاضله انسانیت که هدف نهایى خلقت انسان بوده است برقرار شود به مصداق (أَنَّ الاَْرضَ یَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّالِحُونَ)(3) و به مصداق آیه: «(وَعَدَ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِى الاَْرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِى ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِّنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِىلاَ یُشْرِکُونَ بِى شَیْئاً); خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده اند وعده داده است که به یقین، خلافت روى زمین را به آنان خواهد داد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت بخشید; و دین و آیینى را که براى آنان پسندیده، برایشان پا برجا و ریشه دار خواهد ساخت; وترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل مى کند، به گونه اى که فقط مرا مى پرستند، و چیزى را همتاى من قرار نخواهند داد».(4) بنابراین آنچه در آیات و روایات آمده است با دلیل عقل نیز هماهنگ است.(5)*****پی نوشت:(1). بحارالانوار، ج 51، ص 54، ح 35.(2). بحارالانوار، ج 24، ص 167. مجمع البیان نیز این روایت را ذیل آیه فوق بیان کرده است. ر.ک: مجمع البیان، ج 7، ص 375.(3). انبیاء، آیه 105 .(4). نور، آیه 55.(5). سند گفتار حکیمانه: خطیب(رحمه الله) در کتاب مصادر ذیل این کلام حکیمانه چنین مى گوید: این سخن از جمله خبرهاى غیبى آن حضرت است و به صورت متواتر از آن حضرت نقل شده و به همین دلیل هر گروهى آن را مطابق مذهب خود تفسیر کرده اند; امامیه آن را اشاره به ظهور قائم منتظر مى دانند، معتزله به طور دیگرى تفسیر مى کنند و زیدیه به گونه دیگر. هرگاه این سخن مشهور و متواتر نبود نیازى به این تفسیرها و تأویل ها نداشت، خطى بر آن مى کشیدند و از آن مى گذشتند. سپس از مرحوم طبرسى در مجمع البیان نقل مى کند که در روایت صحیح از امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «وَالَّذی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْیا إلى آخر» این کلام را «ابن حجام» در تفسیرش با دو سند از آن حضرت نقل کرده و مى دانیم که ابن حجام قبل از سید رضى مى زیسته و نیز بحرانى در کتاب برهان و زمخشرى در ربیع الابرار آن را آورده اند. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 170 و 171 با تلخیص). در کتب فراوان دیگرى که قبل از سید رضى تألیف شده نیز این روایت با اضافات یا با اسنادى نقل شده; از جمله تفسیر فرات کوفى (متوفاى 352) و مسند ابن جعد (متوفاى 230).
امام (ع) فرمود: «لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا- عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا- وَ تَلَا عَقِيبَ ذَلِكَ- وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ»:«ضروس» به معناى شتر بدخويى است كه شخصى آن را مى دوشد گاز مى گيرد تا شير براى بچه اش بماند و اين كار به خاطر زيادى علاقه به بچه اش مى باشد. كلمه «شماس» يعنى تندخويى را -به جهت آمادگى دنيا براى منع آن حضرت از خود- براى دنيا استعاره آورده است، به خاطر شباهتى كه دنيا به اسبى دارد كه مانع از سوار شدن بر پشتش مى شود. امام (ع) روآوردن دنيا را به ايشان و آماده شدن براى استقرار حكومت امام (ع) را -پس از رنجها و مشقت هاى فراوان- به مهربانى شتر گاز گيرنده بر بچه اش تشبيه مى كند. وجه شبه زيادى مهر و علاقه مندى است. و استشهاد به آيه هم كه روشن است.
الثامنة و التسعون بعد المائة من حكمه عليه السّلام:(198) و قال عليه السّلام: لتعطفنّ الدّنيا علينا بعد شماسها عطف الضّروس على ولدها، و تلا عقيب ذلك: «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ» (5- القصص). (79021- 78991)
اللغة:(شمس) شموسا و شماسا: امتنع و أبى، و له تنكّر و أبدى له العداوة و همّ له بالشرّ- المنجد- (الضّروس) الناقة سيّئة الخلق تعضّ حالبها ليبقى لبنها لولدها و ذلك لفرط شفقتها عليه.المعنى:قال الشارح المعتزلي: و الاماميّة تزعم أنّ ذلك وعد منه بالامام الغائب الّذي يملك الأرض في آخر الزّمان، و أصحابنا يقولون: إنّه وعد بامام يملك الأرض
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 280
و يستولى على الممالك، و لا يلزم من ذلك أنّه لا بدّ أن يكون موجودا و إن كان غائبا إلى أن يظهر بل يكفى في صحّة هذا الكلام أن يخلق في آخر الوقت، و بعض أصحابنا يقول: إنّه إشارة إلى ملك السّفاح و المنصور- إلخ.أقول: نلفت نظر القراء الكرام إلى الاتفاق على صدور هذه الجملة منه عليه السّلام، و دلالتها على اعتقاد الاماميّة قطعيّة أيضا، لأنّ التعبير بلفظة علينا صريح في أهل البيت خصوصا بقرينة الاية التي تلاها عليه السّلام.و بشاعة هذه التأويلات الّتي ذكرها ظاهرة و خصوصا ما نقله عن بعض أصحابه من تطبيق كلامه على ملك السّفاح و المنصور العدوّ القاتل لبني عليّ عليه السّلام بلا ترحّم و عطوفة.الترجمة:فرمود: دنيا پس از روگردانيها و چموشيهاى خود بما روآورد با همان مهرباني مادّه شتر- ناسازى كه شير را براى كره اش ذخيره كند- بر كره خود، و دنبال آن اين آيه را تلاوت كرد: «مى خواهيم منّت نهيم بر آنانكه ضعيف شمرده شدند در روى زمين و آنانرا أئمّه و وارث پيمبران سازيم (5- القصص).
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص15
لتعطفن الدنيا علينا بعد شماسها عطف الضروس على ولدها. و تلا عقيب ذلك: «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ.» «همانا دنيا پس از چموشى بر ما مهربان خواهد شد، چون ماده شتر بدخو نسبت به كرّه خود و سپس اين آيه را تلاوت فرمود: و مى خواهيم بر آنان كه در زمين ضعيف شمرده شدند، منت گزاريم و آنان را امامان و وارثان قرار دهيم.»
ابن ابى الحديد پس از توضيح درباره يكى دو لغت مى گويد: «اماميه معتقدند كه اين موضوع وعده ظهور امام غايبى است كه در آخر زمان همه زمين را مالك مى شود. ياران معتزلى ما مى گويند: وعده به ظهور امامى است كه همه زمين را تصرف مى كند و بر همه كشورها پيروز مى شود و لازمه اين موضوع موجود و غايب بودن او تا هنگام ظهور نيست بلكه صحت اين سخن را همين كفايت مى كند كه چنان امامى در آخر زمان آفريده مى شود. بعضى از ياران ما مى گويند: اين موضوع اشاره به پادشاهى سفاح و منصور و پسران منصور پس از اوست كه آنان پادشاهى بنى اميه را زايل كرده اند و بنى عباس هم از بنى هاشم هستند و به وسيله ايشان دنيا به فرزندان عبد المطلب مهربانى كرد، همچون مهربانى ماده شتر بدخو نسبت به كره اش. زيديه مى گويند: چاره از آن نيست كه يكى از فاطمى ها حكومت خواهد كرد و جماعت فاطمى ها از او به روش مذهب زيد پيروى خواهند كرد، هر چند كه هم اكنون موجود نباشد.