وَ قَالَ (علیه السلام): غَيْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ، وَ غَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَانٌ.
غَيْرَةُ الْمَرْاَةِ كُفْرٌ: غيرت زن (موجب) كفر است، زيرا لازمه آن حرام دانستن تعدد زوجات است.غَيْرَةُ الرَّجَلِ ايْمَانٌ: غيرت مرد ايمان است، زيرا اين غيرت موجب ميشود كه مرد از محارم الهى (مثل زنا و غيره) احتراز كند.
و فرمود (ع): غيرت زن كفر است و غيرت مرد ايمان.
و آن حضرت فرمود: غيرت زن بر شوهرش كفر، و غيرت مرد بر همسرش ايمان است.
روانشناسى زن و مرد (علمى، اخلاقى):و درود خدا بر او، فرمود: غيرت زن، كفر آور، و غيرت مرد نشانه ايمان اوست.
[و فرمود:] رشك بردن زن كفران است و رشك بردن مرد ايمان.
امام عليه السّلام (در باره غيرت) فرموده است:غيرت زن (بر مرد) كفر است (زيرا مستلزم حرام دانستن دو زن يا بيشتر است براى يك مرد كه خدا آنرا حلال نموده) و غيرت مرد (بر زن) ايمان است (چون موجب حرام دانستن اشتراك دو مرد است در يك زن كه خدا آنرا حرام كرده).
امام(عليه السلام) فرمود: غيرت زن كفر است و غيرت مرد ايمان.
غيرت:امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود تفاوت ميان غيرت مرد و زن را بيان مى كند و مى فرمايد: «غيرت زن كفر است و غيرت مرد ايمان»; (غَيْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ، وَغَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَانٌ).اشاره به اين كه زن اگر نسبت به همسر ديگرى براى شوهرش حسادت بورزد و عكس العمل تندى نشان دهد در واقع مخالفت با فرمان خدا كرده است، زيرا خداوند روى مصالح متعددى كه در جاى خود گفته ايم تعدد زوجات را با شرايطى مجاز شمرده است; ولى اگر مرد نسبت به ارتباط همسرش با مرد بيگانه اى حسادت بورزد و از گام نهادن او در زندگى خانواده اش ناراحت گردد و عكس العمل نشان دهد در واقع اطاعت فرمان خدا كرده و در مسير نهى از منكر گام برداشته است. در حالى كه زن اگر چنين كند در مسير نهى از معروف قرار گرفته است. البته انكار نمى كنيم كه تعدد زوجات نيز شرايطى دارد و نبايد وسيله اى براى هوس رانى مردان گردد; ولى در صورتى كه آن شرايط جمع گردد زن بايد آن را تحمل كند و به فرمان خدا تن در دهد در حالى كه اگر زن شوهردار، با مرد ديگرى رابطه برقرار سازد، خواه به صورت فجور باشد يا ظاهراً صيغه عقد دائم يا موقتى با او جارى كند به يقين راه خلاف را پيموده است.«غيرت» حالتى است كه انسان را وادار مى كند از ورود ديگران در حريم زندگى شخصى او جلوگيرى كند، افتخارات او را سلب ننمايد، مواهبش را از دستش نگيرد و متعرض نواميس او نشود و منظور از «غيرت زن» در كلام حكيمانه بالا همان حسادتى است كه نسبت به زوجه ديگر همسرش پيدا مى كند و منظور از «غيرت مرد» در كلام بالا ممانعتى است كه مرد از ورود ديگرى به حريم خانواده و ناموس خود به عمل مى آورد. در ذيل حكمت 47 نيز بحثى درباره تفسير غيرت و ارزش آن ذكر شد.تعبير به «كفر» در اين كلام حكمت آميز اشاره به كفر عملى است، زيرا كفر و ايمان معانى متعددى دارد كه در آيات قرآن نيز منعكس است. اين واژه كراراً در قرآن مجيد به بت پرستان اطلاق شده كه كفرشان، كفر اعتقادى است; ولى در آيه 97 سوره آل عمران به كسانى كه حج را ترك كنند و نسبت به آن بى اعتنا باشند واژه «كفر» به كار رفته، مى فرمايد: (وَللهِِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِىٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ) و اين كفر عملى است نه اعتقادى كه آثار خاص خود را داشته باشد. كفر زن در اينجا همان بى اعتنايى به دستور خدا يعنى جواز تعدد زوجات در موارد لازم است.درباره اهميت «غيرت» در موارد مجاز روايات متعددى از پيغمبر اكرم و ساير معصومان(عليهم السلام) وارد شده است; در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «كانَ إبْراهيمُ أبي غَيُوراً وَأنا اَغْيَرُ مِنْهُ وَ أرْغَمَ اللهُ أنْفَ مَنْ لا يُغارُ مِنَ الْمُؤْمِنينَ; پدر من ابراهيم غيرت مند بود و من از او غيرت مندترم. خداوند بينى كسانى از مؤمنين را كه غيرت ندارند بر خاك بمالد».(1)البته در عرف ما گرچه واژه «غیرت» معمولاً در غیرت ناموسى به کار مى رود ولى مفهوم آن گسترده است و تمام مواهب و ارزش هاى الهى را که باید از آن دفاع کرد شامل مى شود، بنابراین دفاع از وطن و آبرو و حیثیت و از آن مهم تر دفاع از دین و آیین نیز از مصادیق غیرت است.این نکته نیز شایان دقت است که گاهى افراد در مسائل ناموسى و غیر آن گرفتار وسواس مى شوند و به نام «غیرت» به هر کسى بدبین شده و عکس العمل نشان مى دهند. در روایات اسلام از این حالت نهى شده است. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «مِنَ الغیرَةِ ما یُحِبُّ اللهُ وَمِنْها ما یُبْغِضُ اللهُ; فَالْغیرَةُ الَّتی یُحِبُّ اللهُ الْغیرَةُ فِی الرَّیْبَةِ وَالْغیرَةُ الّتی یُبْغِضُ اللهُ الْغیرَةُ فی غَیْرَ رَیْبَة; نوعى از غیرت را خدا دوست دارد و نوعى را دشمن مى دارد اما آنچه را دوست دارد اعمال غیرت در مواردى است که آثار شک و تردید و انحراف نمایان مى شود و اما غیرتى را که خدا دشمن مى دارد آن است که در غیر این موارد (فقط با سوء ظن آمیخته به وسواس) انجام مى شود».(2)در نامه 31 نهج البلاغه در وصیت مولا امیر مؤمنان به فرزندش امام حسن(علیهما السلام) نیز به همین موضوع اشاره شده که غیرت بیجا گاه سبب مى شود انسان هاى درست کار به نادرستى کشیده شوند. آنجا که مى فرماید: «وَإِیَّاکَ وَالتَّغَایُرَ فِی غَیْرِ مَوْضِعِ غَیْرَة، فَإِنَّ ذَلِکَ یَدْعُو الصَّحِیحَةَ إِلَى السَّقَمِ، وَالْبَرِیئَةَ إِلَى الرِّیَبِ; برحذر باش از این که در جایى که نباید غیرت به خرج دهى اظهار غیرت کنى (و کار به سوء ظن ناروا بینجامد) زیرا این غیرت بى جا و سوء ظن نادرست، زن پاک دامن را به ناپاکى و بى گناه را به آلودگى ها سوق مى دهد» شرح بیشتر را در ذیل همان نامه مطالعه فرمایید.(3)*****پی نوشت:(1). بحارالانوار، ج 100، ص 248، ح 33.(2). سنن دارمى، ج 2، ص 149.(3). سند گفتار حکیمانه: تنها مدرکى که در کتاب مصادر نهج البلاغه براى این گفتار حکیمانه امیرمؤمنان على(علیه السلام) بیان شده کتاب غررالحکم است ازاین رو آنچه در غررالحکم آمده تفاوت هاى روشنى با نهج البلاغه دارد و آن چنین است: «غَیْرَةُ الرَّجُلِ إیمانٌ وَغَیْرَةُ الْمَرأةِ عُدْوانٌ» و این نشان مى دهد که صاحب غررالحکم آن را از منبع دیگرى غیر از نهج البلاغه گرفته است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 112). این گفتار حکیمانه در بعضى از کتب اهل سنت مانند کتاب جواهر المطالب ابن دمشقى شافعى با همین عبارت آمده است. (ج 2، ص 261)
امام (ع) فرمود: «وَ غَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَانٌ وَ غَيْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ»:اما قسمت اوّل: از آن جهت كه غيرت مرد، باعث خشم او به خاطر خشم خداست به دليل شركت دو مرد، در يك زن. و خشمى كه در حقيقت خشم خداست، با خوشنودى خدا ناسازگار و پشتوانه نهى اوست، و ايمان هم، همان است.امّا بخش دوّم: از آن رو كه زن در حرام داشتن چيزى كه خداوند حلال فرموده يعنى شريك بودن دو زن و يا بيشتر در يك مرد، اظهار غيرت مى كند، رو در روى مرد مى ايستد و بر او اعتراض مى كند، و حرام داشتن چيزى كه خدا حلال نموده است و خشم نسبت به چيزى كه خدا بدان راضى است، اعتراض بر خدا و ناگزير نوعى كفر است.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 189
التاسعة عشرة بعد المائة من حكمه عليه السّلام:(119) و قال عليه السّلام: غيرة المرأة كفر، و غيرة الرّجل إيمان. (76696- 76687)
اللغة:غار يغار غيرة الرّجل على امرأته من فلان و هي عليه من فلانة: أنف من الحميّة و كره شركة الغير في حقّه بها، و هي كذلك.المعنى:منع الرجل و نفوره عن شركه الغير في زوجته من الواجب عليه شرعا و عقلا فهو من الايمان و وظيفة دينيّة، و لكن منع المرأة زوجها و نفورها عن الشركة مع زوجة اخرى مخالف لما قرّر في القرآن من تشريع تعدّد الزوجات، فيؤدّي إلى كفران النعمة بالنسبة إلى الزوج، و إلى استنكار أمر الدّين احيانا فيوجب الكفر.الترجمة:غيرتمندى مرد از ايمانست، و غيرتمندى زن از كفران.غيرت مرد جزء ايمانست غيرت زن دليل كفرانست
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص347
غيرة المرأة كفر، و غيرة الرجل ايمان «غيرت زن، كافرى است و غيرت مرد، ايمان.»
مرجع شناخت درستى اين سخن عقل است، و چون مرد عاقل تر و خود دارتر است، غيرت و رشك بردن او به جا و بر او واجب است زيرا نهى از منكر واجب است و انجام دادن امور واجب از ايمان شمرده مى شود. چون زن كم عقل تر و كم صبرتر است رشک و غيرت او بر گمان نادرست و خيال باطل است و چون به جا و به موقع انجام نمى شود قبيح است. على عليه السّلام از لحاظ اشتراك قبح ميان آن و كفر آن را كفر نام نهاده است. وانگهى رشك و غيرت زن را به انجام دادن كارهايى از قبيل سحر و جادو وا مى دارد كه به راستى كفر است و در حديث مرفوع آمده است كه سحر و جادو كفر است و دلتنگى و اضطراب زن را وادار مى كند كه خشمگين شود و دشنام دهد و الفاظى را به زبان آورد كه بدون ترديد كفر است.