وَ قَالَ (عليه السلام): الْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا، وَ شَرُّ مَا فِيهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا.
و فرمود (ع): زن همه اش بدى است و بدترين چيزى كه در اوست اين است كه از او چاره اى نيست.
و آن حضرت فرمود: همه چيز زن شرّ است، و بدتر از آن اينكه از وجودش چاره اى نيست. (منظور زنانى هستند كه تعهّد و وفا و حيا و صفا ندارند.)
مشكلات تشكيل خانواده (اخلاقى، اجتماعى):و درود خدا بر او، فرمود: زن و زندگى، همه اش زحمت و دردسر است و زحمت بارتر اينكه چاره اى جز بودن با او نيست.(1)__________________________(1). ضرب المثل است چنان كه در فارسى مى گويند: «زن و فرزند دردسر است و بى دردسر هم نمى شود زندگى كرد»، يعنى ازدواج مسئوليّت آور است، اگر مى خواهى آزاد باشى، تشكيل خانواده نده.
[و فرمود:] زن همه اش بدى است و بدتر چيز او اين كه از او چاره نيست.
امام عليه السّلام (در نكوهش زن) فرموده است:همه چيز زن (احوال و صفاتش) بد است و بدتر چيزيكه در او است آنست كه (مرد را) چاره اى نيست از (بودن با) او.
امام(عليه السلام) فرمود: تمامى وجود زن (زنان تربيت نايافته) شرّ است و بدترين چيزى كه در اوست اين كه از وجودش چاره اى نيست.
زنان تربيت نايافته:امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به مشكلات موجود در گروهى از زنان اشاره كرده، مى فرمايد: «تمامى وجود زن شرّ است و بدترين چيزى كه در اوست اين كه از وجودش چاره اى نيست»; (أَلْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا، وَشَرُّ مَا فِيهَا أَنَّهُ لاَبُدَّ مِنْهَا!).روشن است كه منظور امام(عليه السلام) در اين كلام تمام زنان نيستند زيرا زنان برجسته در اسلام فراوان بوده اند كه پيامبر(صلى الله عليه وآله)، امام و ساير ائمه(عليهم السلام) براى آنها احترام فراوان قائل بودند.حدیث معروف رسول اکرم که مى فرمود: «حُبِّبَ إلَىَّ مِنَ الدُّنْیا ثَلاثٌ: النِّساءُ وَالطّیبُ وَجُعِلَتْ قُرَّةُ عَیْنی فِی الصَّلاةِ; سه چیز از دنیاى شما محبوب من است: بوى خوش و زنان و نور چشمانم نماز است»(1) شاهد گویاى این مطلب است.افزون بر این قرآن مجید بسیارى از زنان را مدح کرده است; مثلا مى فرماید: «(مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِّنْ ذَکَر أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ); هر کس کار شایسته اى انجام دهد خواه مرد باشد یا زن در حالى که مؤمن است به طور مسلّم او را حیات پاکیزه اى مى بخشیم; و پاداش آنها را مطابق بهترین اعمالى که انجام مى دادند، خواهیم داد».(2)در حدیث معروفى که در تفسیر نور الثقلین آمده مى خوانیم: هنگامى که اسماء بنت عمیس با همسرش جعفر بن ابى طالب از حبشه آمد بر زنان پیغمبر وارد شد و از آنها سؤال کرد: آیا چیزى از قرآن درباره اهمیت زنان آمده است؟ آنها گفتند: نه. اسماء بى درنگ نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد، عرض کرد: اى رسول خدا! زنان در ناامیدى و خسارتند، فرمود: چرا؟ عرض کرد: زیرا درباره آنها خوبى هایى که درباره مردان گفته مى شود ذکر نمى گردد! (براى رفع اشتباه او) این آیه نازل شد: «(إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللهَ کَثِیراً وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللهُ لَهُمْ مَّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِیماً); به یقین مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع (فرمان خدا) و زنان مطیع (فرمان خدا)، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که (بسیار خدا را) یاد مى کنند خداوند براى همه آنان آمرزش و پاداش عظیمى فراهم ساخته است».(3)نیز قرآن بعضى از زنان را به عنوان الگو و اسوه حتى براى مردان قرار داده است: «(وَضَرَبَ اللهُ مَثَلا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِى عِنْدَکَ بَیْتاً فِى الْجَنَّةِ وَنَجِّنِى مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِى مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِى أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَکُتُبِهِ وَکَانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ); و خداوند براى مؤمنان به همسر فرعون مثل زده است در آن هنگام که گفت پروردگارا نزد خود براى من خانه اى در بهشت بساز و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایى بخش و همچنین به مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما از روح خود در آن دمیدیم او کلمات پروردگار خویش و کتاب هایش را تصدیق کرد و از مطیعان (فرمان خدا) بود».(4)آرى این دو زن فداکار و با ایمان و با تقوا در نوع خود سرمشق و اسوه اى براى مردان و زنان جهان شدند.هر چند قرآن مجید در کنار این دو زن سخن از دو زن دیگر ناصالح مى گوید که الگو براى کافران بوده اند: همسر نوح و همسر لوط که در کنار دو پیغمبر مى زیستند; اما از نورانیت وجود آنها بهره نگرفتند و گمراه و همصدا با کافران شدند.در اخبار اسلامى روایاتى که دوست داشتن زنان را نشانه ایمان یا از اخلاق انبیا مى شمرد فراوان است; در حدیثى از رسول خدا مى خوانیم: «کُلَّما ازْدادَ الْعَبْدُ إیماناً إزْدادَ حُبّاً لِلنِّساءِ; هر قدر بندگان خدا در ایمانشان افزوده شود محبت زنان در قلوب آنها فزونى مى یابد».(5)در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «مِنْ أخْلاقِ الاْنْبِیاءِ حُبُّ النِّساءِ; یکى از اخلاق برجسته پیامبران محبت زنان است».(6)خدماتى که اسلام به زنان کرده و آنان را از آن وضع جاهلیت که معامله انسان با آنها نمى شد، در آورده و شخصیت والاى انسانى به آنها بخشیده بر همه روشن است.در عین حال مذمت هایى نیز درباره زنان در نهج البلاغه و سایر روایات اسلامى مى بینیم و اگر همه اینها را در کنار هم بگذاریم نتیجه این مى شود که گروهى از زنان مورد نکوهش اند و گروه دیگرى مورد ستایش و از آنجا که از وجود زن براى گمراه کردن مردان در طول تاریخ استفاده ابزارى فراوانى شده در روایات اسلامى و نهج البلاغه به این موضوع هشدار داده شده است. این سخن در میان دانشمندان معروف است که در هر پرونده جنایى پاى زنى در میان است. در حالى که استفاده ابزارى از مردان کمتر شده است.این نکته نیز شایان توجه است که بعضى از عبارات نهج البلاغه که در نکوهش زنان است بعد از داستان جنگ جمل که سردمدار آن یکى از همسران پیامبر بود، وارد شده، جنگى که هفده هزار نفر از مسلمانان را به کشتن داد و شکاف عظیمى در صفوف مسلمانان ایجاد کرد.دلیل روشن این مطلب خطبه 80 نهج البلاغه است که در طلیعه آن آمده است «مِنْ خُطْبَة لَهُ(علیه السلام) بَعْدَ فَراغِهِ مِنْ حَرْبِ الْجَمَلِ، فی ذَمِّ النِّساءِ بِبَیانِ نَقْصِهِنَّ; این یکى از خطبه هاى امام(علیه السلام) است که پس از جنگ جمل در نکوهش زنان ایراد فرموده است». بنابراین هدف آن حضرت زنانى از آن قبیل بوده است. توضیحات بیشترى در این زمینه در ذیل همان خطبه آمده است.(7)*****پی نوشت:(1). بحارالانوار، ج 73، ص 141.(2). نحل، آیه 97.(3). احزاب، آیه 35.(4). تحریم، آیه 11 و 12.(5). بحارالانوار، ج 100، ص 228.(6). کافى، ج 5، ص 320.(7). سند گفتار حکیمانه: تنها مدرکى جز نهج البلاغه که در کتاب مصادر براى این کلام حکیمانه آمده غررالحکم است که آن را با تفاوتى ذکر کرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 188). اضافه بر این مرحوم طبرسى در مجمع البیان ذیل آیه 14 سوره «آل عمران» این حدیث را با اضافه اى نقل کرده است. (مجمع البیان، ج 2، ص 252)
امام (ع) فرمود: «الْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا وَ شَرُّ مَا فِيهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا»:مقصود امام (ع) آن است كه تمام حالات زن براى مرد، بد است: امّا از نظر هزينه كه روشن است، و امّا از نظر لذّت و كامجويى، چون باعث دورى از خدا و غفلت از بندگى او مى گردد. انگيزه هاى بدى، خود بد هستند، هر چند كه عرضى باشند، و چون هر مردى ناگزير از زن است، يعنى در طبيعت زندگانى دنيا، ضرورت نياز باعث آن است كه مرد، زحمات زن و بديهاى آن را تحمل كند، و از آن رو كه سبب هميشه مهمتر از مسبب است، پس اين نياز مبرم به وجود زن، بالاترين بديهاى مربوط به زن مى باشد.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 307
الثامنة و العشرون بعد المائتين من حكمه عليه السّلام:(228) و قال عليه السّلام: المرأة شرّ كلها، و شرّ ما فيها أنّه لا بدّ منها. (79663- 79650)
المعنى:للرّجل مواجهة و ارتباط مع الشئون الدنيوية الّتي تمسّ حياتها من نواح شتّى، فمواجهة مع المال، و مواجهة مع الأعمال، و مواجهة مع الامراء، و مواجهة مع العمّال، و مواجهة مع الجيران و الأقرباء و الأولاد و هكذا.و له في هذه المواجهات مشاكل و مصاعب، و سهولات و مرافق، و خيرات و شرور ترجع إلى سوء سيرة الرّجل في الحياة أو حسنها، و إلى ما يقهره و يقدر له.و أصعب هذه المواجهات هي المواجهة مع المرأة في شتّى شئون الحياة و قد نبّه عليه السّلام إلى أنّ هذه المواجهة تكون شرا للرّجل من جميع النواحي: إن كانت فتّانة تسلب لبّه، و إن كانت قبيحة تروع قلبه، إن كانت زوجة تكلفه نفقتها، و إن كانت أجنبية تجرّه إلى الفجور و الفضاحة، و إن كانت عدوّة تغلبه بالبهتان و الزور حتّى يكون شرّ شرورها أنّها لا بدّ منها، و لا يمكن التخلّص عنها.الترجمة:فرمود: زن همه بلا است و بدتر از خودش اينست كه از اين بلا گريزى نيست.زن بلا باشد و بدتر زين بلا آنكه بايست كشيد اين ابتلا
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص36
المرأة شرّ كلها و شر ما فيها انّه لا بد منها. «زن همه اش بدى است و بدتر چيزى كه در اوست، اين است كه از او چاره نيست.»
شخصى پيش يكى از حكيمان سوگند خورد كه از در خانه من هرگز شرى وارد نشده است. حكيم گفت: زن تو از كجا وارد خانه شده است؟
و گفته شده است: هر كس خويشتن را در مورد زنانى كه حلال هستند، به رنج اندازد گرايشى به حرام آنان پيدا نمى كند كه چون دردمندى است كه آرزويش اين است آسوده شود.