وَ قَالَ (علیه السلام): يَا ابْنَ آدَمَ، مَا كَسَبْتَ فَوْقَ قُوتِكَ، فَأَنْتَ فِيهِ خَازِنٌ لِغَيْرِكَ.
و فرمود (ع): اى فرزند آدم هر چه بيش از روزى هر روزه ات كسب كنى، تو خزانه دار آن براى ديگرى هستى.
و آن حضرت فرمود: فرزند آدم آنچه بيش از حاجت خود به دست آوردى نسبت به آن خزانه دار ديگرى هستى.
پرهيز از زراندوزى (اخلاقى، اقتصادى):و درود خدا بر او، فرمود: اى فرزند آدم، آنچه را كه بيش از نياز خود فراهم كنى، براى ديگران اندوخته اى.
[و فرمود:] پسر آدم آنچه بيش از خوراك روزانه ات كسب نمودى در آن گنجور جز خود بودى.
امام عليه السّلام (در تلاش مال) فرموده است:اى پسر آدم آنچه زياده از قوت و روزى خويش (دارائى) بدست آوردى تو در آن براى ديگرى (وارث يا غير او) خزينه دار هستى (كه باو واگذار نمائى و سودى براى تو نخواهد داشت).
امام(عليه السلام) فرمود: اى فرزند آدم هر چه بيش از مقدار خوراك خود به دست آورى (و آن را ذخيره كنى) خزانه دار ديگران در آن خواهى بود.
خزانه دار ديگران بودن:امام(عليه السلام) در اين كلام كوتاه و بسيار پرمعنا اشاره به نكته اى مى كند كه غالباً مردم از آن غافلند، مى فرمايد: «اى فرزند آدم هر چه بيش از مقدار خوراك خود به دست آورى (و آن را ذخيره كنى) خزانه دار ديگران در آن خواهى بود»; (يَا ابْنَ آدَمَ مَا كَسَبْتَ فَوْقَ قُوتِكَ، فَأَنْتَ فِيهِ خَازِنٌ لِغَيْرِكَ).غالب مردم حد و اندازه اى براى به دست آوردن مال و ثروت قائل نيستند و معتقدند هر چه بيشتر بهتر; اما هنگامى كه درست دقيق مى شويم مى بينيم بهره ما از اموالمان همان است كه مصرف مى كنيم; غذايى كه مى خوريم، نوشابه اى كه مى نوشيم، لباسى كه مى پوشيم، خانه اى كه در آن زندگى مى كنيم و مركبى كه بر آن سوار مى شويم و مانند آن و در مورد بسيارى از اشخاص، اين مواد مصرفى تنها گوشه كوچكى از اموال آنها را شامل مى شود و بقيه را ذخيره مى كنند، پيوسته در حفظ آن كوشش و از آن پاسدارى مى كنند تا سرانجام به فرزندان و دامادها و ساير بستگان خود بسپارند و با دنيايى از حسرت، چشم از آنها بپوشند و با يك كفن بسيار كم ارزش وارد سراى ديگر شوند.ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه خود در شرح اين كلام نورانى داستانى از «حسن بصرى» و «عبدالله بن اهتم» نقل مى كند، مى گويد: حسن به هنگامى كه عبدالله بيمار شده بود و آخرين ساعات عمر خود را طى مى كرد به عيادت او رفت. نگاه كرد ديد عبدالله پيوسته چشمش را به صندوقى دوخته كه در گوشه اى از اتاق قرار داشت، سپس رو به حسن بصرى كرد و گفت: در اين صندوق صد هزار (درهم) است كه نه زكات آن داده شده و نه صله رحم با آن انجام گرديده است. حسن گفت: مادرت به عزايت بنشيند براى چه چيز آن را ذخيره كرده اى؟ گفت: براى ترس از حوادث زمان و مخالفت برادران و ظلم سلطان. (آرى براى تأمين زندگى آينده در موارد سخت اندوخته ام) اين را گفت و بعد از مدت كوتاهى از دنيا رفت. حسن در تشييع جنازه او شركت كرده بود. هنگامى كه او را دفن كردند دست خود را (از نهايت تأسف) به يكديگر زد و اشاره به قبر او كرد و گفت: اين كسى است كه شيطان بر او غلبه كرد، او را از حوادث زمان و ظلم سلطان و بى وفايى برادران ترساند و ودايع الهى را براى خود ذخيره كرد سپس از اين دنيا غمگين و اندوهناك بيرون رفت، نه زكات مالش را پرداخت نه صله رحم به جاى آورد. آن گاه روى به بازماندگان كرد و گفت: اى وارثان گوارا اين مال را بخوريد، اين مال حلال به دست شما افتاده مراقب باشيد وبال شما نشود، اين مال از سوى كسى است كه آن را جمع كرد و بخل ورزيد بر امواج درياها سوار شد، از بيابان هاى خشك گذشت و از طريق باطل آن را اندوخت و حق آن را نپرداخت، خودش در حياتش از آن بهره نگرفت ولى ضررهاى او بعد از وفات دامن او را خواهد گرفت. آن را گردآورى كرد و محكم آن را در صندوق نگه داشت تا روز قيامت كه روز حسرت است. (سپس به حاضران گفت:) بالاترين حسرت اين است كه مال خود را در ميزان اعمالِ غير خودت ببينى. تو بخل ورزيدى نسبت به مالى كه خدا به تو روزى كرده بود و در مسير طاعتش مصرف نكردى براى ديگرى آن را نگه دارى كردى كه او در راه رضاى خداوند آن را صرف كند. واى بر اين حسرت غير قابل جبران و رحمت از دست رفته. (1)گویا این سخن را از على(علیه السلام) گرفته آنجا که فرمود: «سُئِلَ أمیرُالْمُؤْمِنینَ مَنْ أعْظَمُ النّاسُ حَسْرَةً قالَ مَنْ رَأى مالَهُ فی میزانِ غَیْرِهِ وَأدْخَلَهُ اللهُ بِهِ النّارَ وَأدْخَلَ وارِثَهُ بِهِ الْجَنَّةَ; از امیرمؤمنان(علیه السلام) سؤال کردند چه کسى روز قیامت حسرتش از همه بیشتر است؟ فرمود: کسى که در آن روز اموال خود را در میزان اعمال دیگران ببیند که خدا او را به واسطه آن مال وارد دوزخ کند و دیگرى را (که هیچ زحمتى را براى آن نکشیده بود براى نیکوکارى اش) به سبب آن مال وارد بهشت سازد».(2)این نکته شایان توجه است که مقصود امام(علیه السلام) از این سخن آن نیست که انسان تنها به اندازه تحصیل قوت خود تلاش و فعالیت اقتصادى داشته باشد بلکه به عکس، طبق دستورات اسلام باید از طرق صحیح بسیار تلاش کرد ولى اموالى را که جمع آورى مى کند، اضافه آن را در راه خدا و کارهاى خیر و خدمت به بندگانش صرف کند، نه این که آنها را ذخیره کرده و براى وارثان بگذارد و خودش هیچ بهره اى معنوى از آن نبرد.قرآن مجید نیز به همین معنا اشاره فرموده آنجا که مى گوید: «(وَیَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ); از تو سؤال مى کنند چه چیز را انفاق کنند؟ به آنها بگو از مازاد نیازمندى هاى خود انفاق کنید».(3)«عفو» در لغت معانى فراوانى دارد; از جمله مقدار اضافى مال و نیز بهترین قسمت مال. در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) آمده است: «الْعَفْوُ ما فَضُلَ عَنْ قُوتِ سَنَة; عفو چیزى است که از هزینه سال اضافه بیاید».(4)مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار در حدیثى از کتاب خصال از امیرمؤمنان على(علیه السلام) چنین نقل مى کند که شخصى از حاجتمندى اش به امیرمؤمنان(علیه السلام) شکایت کرد، امام(علیه السلام) فرمود: «اعْلَمْ أنَّ کُلُّ شَىْء تُصیبُهُ مِنَ الدُّنْیا فَوْقَ قُوتِکَ فَإنَّما أنْتَ فیهِ خازِنٌ لِغَیْرِکَ; بدان آنچه را از دنیا بیش از مقدار هزینه خود به دست مى آورى خزانه دار دیگران در آن خواهى بود».(5)گویا امام(علیه السلام) مى دانست که زندگى او تأمین است و نیازى را که مطرح کرده فوق آن است، همان گونه که بسیارى از مردم به همین مصیبت گرفتارند; پیوسته جمع آورى و به گمان خود براى روز مبادا ذخیره مى کنند در حالى که وضع کار و کسب و فعالیت اقتصادى آنها طورى است که از آینده بدى هرگز خبر نمى دهد.در واقع بسیارى از کسانى که به اندوختن مال روى مى آورند، نه حقوق آن را مى پردازند و نه صله رحم به جاى مى آورند و نه کار نیک با آن انجام مى دهند و مى گویند: هدف ما تأمین آینده خود و فرزندان است. اینها سوء ظن به رازقیت خدا دارند، همان گونه که در نامه مالک اشتر نیز قبلاً گذشت که امام(علیه السلام) مى فرماید: «إنَّ الْبُخْلَ وَالْجُبْنَ وَالْحِرْصَ غَرائِزٌ شَتّى یَجْمَعُها سُوءُ الظَّنِّ بِاللهِ; بخل و ترس و حرص غریزه هاى مختلفى است که ریشه همه آن سوء ظن به خداوند است».(6)*****پی نوشت:(1). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 19، ص 10.(2). بحارالانوار، ج 70، ص 142.(3). بقره، آیه 219.(4). مجمع البیان، ذیل آیه مورد بحث.(5). بحارالانوار، ج 70، ص 90 .(6). سند گفتار حکیمانه: از جمله کسانى که در قرن سوم مى زیستند مانند ابوعثمان جاحظ در کتاب المائة المختارة و بلاذرى در انساب الاشراف این گفتار نورانى را بعضى با کمى اختلاف و بعضى با عین عبارت نقل کرده اند. همچنین تنوخى در کتاب الفرج بعد الشدة و مسعودى در مروج الذهب و مرحوم صدوق در خصال آن را با تفاوت هایى ذکر کرده اند. مرحوم مفید نیز در ارشاد آن را در ضمن بیان نسبتاً طولانى از آن حضرت آورده است و همه اینها نشان مى دهد که منابعى غیر از نهج البلاغه در اختیارشان بوده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 161). مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار، ج 44، ص 138 هنگامى که داستان ملاقات «جنادة» را با امام حسن مجتبى(علیه السلام) در بیمارى وفات «هنگامى که شدیداً به وسیله عمال معاویه مسموم شده بود» نقل مى کند امام(علیه السلام) ضمن وصایاى معروف و مؤثرش نیز به همین جمله اشاره کرد و فرمود: «اعْلَمْ أنَّکَ لا تَکْسِبُ مِنَ الْمالِ شَیْئاً فَوْقَ قُوتِکَ إلاّ کُنْتَ فیهِ خازِناً لِغَیْرِکَ».
امام (ع) فرمود: «يَا ابْنَ آدَمَ مَا كَسَبْتَ فَوْقَ قُوتِكَ- فَأَنْتَ فِيهِ خَازِنٌ لِغَيْرِكَ»:زيرا زياده بر قوت كسب كردن، اما به مقدار نياز صرف كردن و اندوختن ما زاد بر آن، نه تنها سودى به حال شخص ندارد بلكه براى اندوخته كننده زيان دارد. زيرا ناگزير بايد از اندوخته خود جدا شود، و آنها به دست وارث و ديگران مى افتد، پس در اين صورت او به منزله خزانه دارى است، از اين رو كلمه خازن را براى وى استعاره آورده است و اين عبارت به منظور پرهيز دادن از بخل ورزيدن نسبت به زيادى ثروت از مقدار حاجت است».
الثالثة و الثمانون بعد المائة من حكمه عليه السّلام:(183) و قال عليه السّلام: يا ابن آدم ما كسبت فوق قوتك، فأنت فيه خازن لغيرك. (78609- 78596)
المعنى:المقصود من هذا الكلام ليس الاقتصار على الكسب و العمل بمجرّد تحصيل القوت و الاشتغال بالبطالة و الكسل كما هو دأب الدراويش، بل المقصود عدم ادّخار
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 267
المال و جمعه و منعه من ذوي الحقوق و المستحقين، بل صرفه في سبيل مصالح الملّة و الدّين.فقد كان عليه السّلام من أهل الكسب و العمل و تحصيل الثروة بالزرع و إحداث القنوات و لكن يصرف ما حصل في الاعانة على الفقراء و تحرير الرقاب، و يجعل قنواته و عيونه وقفا على سبل الخير كما هو مكتوب في سيرته.الترجمة:فرمود: اى آدميزاده هر آنچه بيش از خوراك خود بدست آري براى ديگرانش چون خزينه دارى.آنچه گرد آورد بني آدم بيش از قوت خود در اين عالم اندر آن گنج دار غير بود جز تأسّف ز گنج خود نبرد
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص3
يا بن آدم، ما كسبت فوق قوتك، فانت فيه خازن لغيرك. «آى آدمى زاده، آنچه بيش از روزى خود به دست آوردى همانا كه در آن گنجور ديگرى هستى.»
اين معنى را يكى از شاعران گرفته و چنين سروده است: چه شده است كه مى بينمت به تمام روزگارت جمع مى كنى، اى بى پدر آيا براى شوهر آينده همسرت گرد مى آورى.
حسن بصرى از عبد اللّه بن اهتم در بيمارى كه به مرگ او منجر شد، عيادت كرد. عبد اللّه شروع به نگاه كردن صندوقى كه كنار خانه بود كرد و به حسن بصرى گفت: اى ابا سعيد در اين صندوق صد هزار درهم است كه نه زكاتش پرداخت شده است و نه با آن رعايت پيوند خويشاوندى شده است. حسن گفت: مادرت بر سوگت بگريد پس به چه منظورى فراهم ساخته اى؟ گفت: از بيم روزگار و ترس ستم سلطان و بيشى طلبى نسبت به برادران. عبد الله بن اهتم مرد، حسن بصرى به تشييع جنازه اش آمد و چون او را به خاك سپردند، دست بر هم زد و گفت: اين مرد را شيطانش به سرگردانى افكند و او را از بيم روزگار و سلطان و فزون خواهى برادرانش در آنچه خدايش به او امانت داده بود بر حذر داشت و او آن را اندوخته ساخت و سپس اندوهگين و افسرده بدون اينكه زكاتى بدهد يا رعايت پيوند خويشاوندى كند از آن برون شد. حسن سپس روى به وارثان او كرد و گفت: گوارا بخور كه اين مال به حلال در اختيار تو قرار گرفت و مبادا كه بر تو وبال شود، اين مال از كسى به دست تو رسيد كه آن را گرد آورد و سخت حفاظت كرد و به شدّت از هزينه آن خوددارى كرد. براى فراهم ساختن آن امواج سهمگين درياها و بيابانهاى خطرناك را درنورديد، از راه باطل آن را جمع كرد و از راه حق آن را باز داشت. در زندگى خويش از آن سودى نبرد و پس از مرگش او را زيان رساند. آن را جمع و نگهدارى كرد و استوار داشت تا روز قيامت كه روز اندوههاست، و بزرگترين حسرتها آن است كه مال خود را در ترازوى ديگرى ببينى، بدين معنى كه تو در مورد اموالى كه خداوند از روزى خود به تو ارزانى فرمود بخل و امساك ورزيدى و آن را در راه فرمانبردارى از خدا هزينه نكردى و براى ديگرى اندوختى و او آن را در راه رضايت خداى خود هزينه كرد. چه حسرت بزرگى كه زدوده نمى شود و از چه رحمت بزرگى باز مى ماند، «الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لله ... ».