وَ قَالَ لِابْنِهِ الْحَسَنِ (عليهماالسلام): لَا تُخَلِّفَنَّ وَرَاءَكَ شَيْئاً مِنَ الدُّنْيَا، فَإِنَّكَ تَخَلِّفُهُ لِأَحَدِ رَجُلَيْنِ: إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِطَاعَةِ اللَّهِ، فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ بِهِ؛ وَ إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ، فَشَقِيَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ، فَكُنْتَ عَوْناً لَهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ؛ وَ لَيْسَ أَحَدُ هَذَيْنِ حَقِيقاً أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِكَ.قَالَ الرَّضِيُّ وَ يُرْوَى هَذَا الْكَلَامُ عَلَى وَجْهٍ آخَرَ وَ هُوَ:أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الَّذِي فِي يَدِكَ مِنَ الدُّنْيَا قَدْ كَانَ لَهُ أَهْلٌ قَبْلَكَ وَ هُوَ صَائِرٌ إِلَى أَهْلٍ بَعْدَكَ، وَ إِنَّمَا أَنْتَ جَامِعٌ لِأَحَدِ رَجُلَيْنِ: رَجُلٍ عَمِلَ فِيمَا جَمَعْتَهُ بِطَاعَةِ اللَّهِ، فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ بِهِ؛ أَوْ رَجُلٍ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ، فَشَقِيتَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ؛ وَ لَيْسَ أَحَدُ هَذَيْنِ أَهْلًا أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِكَ، وَ لَا أَنْ تَحْمِلَ لَهُ عَلَى ظَهْرِكَ؛ فَارْجُ لِمَنْ مَضَى رَحْمَةَ اللَّهِ، وَ لِمَنْ بَقِيَ رِزْقَ اللَّهِ.
به فرزند خود حسن (ع) فرمود: اى فرزند بعد از خود مالى برجاى مگذار. زيرا آنچه مى نهى براى يكى از اين دو خواهد بود، يا كسى كه آن مال را در طاعت خدا به كار مى برد، پس او به چيزى كه سبب بدبختى تو شده، نيكبخت مى گردد يا كسى است كه آن مال را در معصيت خدا صرف مى كند، پس به آنچه تو برايش نهاده اى، بدبخت شود. و تو او را در معصيت يار باشى و اين دو هيچيك شايسته آن نيستند كه او را بر خود برگزينى.سید رضی گوید: و اين معنى را به گونه ديگرى هم آورده اند:اما بعد آنچه از دنيا در دست توست پيش از تو صاحبانى داشته و بعد از تو به ديگران خواهد رسيد. مالى كه گرد آورده اى به يكى از اين دو خواهد رسيد: يكى آنكه مال تو را در راه طاعت خدا به كار برد، پس او به چيزى كه تو بدان بدبخت شده اى، خوشبخت گردد، يا كسى است كه آن را در راه معصيت خدا مصرف كند، پس به سبب مالى كه براى او گرد آورده اى، بدبخت شود. هيچيك از اين دو، سزاوار آن نيستند كه او را بر خود برگزينى يا بار او را بر دوش كشى. پس براى آنها كه رفته اند، اميد آمرزش داشته باش و براى آنان كه مانده اند، اميد روزى خداوند را.
به فرزندش حسن عليه السّلام فرمود: پسرم چزى از دنيا را براى بعد از خود مگذار، زيرا براى يكى از دو نفر خواهى گذاشت: يا كسى كه مال را در طاعت خدا به مصرف خواهد رساند، پس او سعادتمند مى شود به چيزى كه تو به خاطر آن بدبخت شده اى. يا كسى كه آن را در معصيت حق خرج خواهد كرد، پس زيانكار گشته اى به سبب آنچه براى او فراهم آوردى، و وى را بر معصيت خدا كمك كردى. و هيچ كدام از اين دو نفر شايسته نيستند كه آنها را بر خود مقدّم بدارى.اين سخن به صورتى ديگر هم روايت شده و آن اين است:اما بعد، آنچه از دنيا در اختيار توست پيش از تو مالكى داشته، و پس از تو به مالكى ديگر مى رسد، و تو براى يكى از اين دو نفر جمع مى كنى: كسى كه با فراهم آورده ات به طاعت خدا بر مى خيزد، پس خوشبخت گشته به آنچه كه تو به آن بدبخت شده اى، يا كسى كه آن را در معصيت خدا خرج مى نمايد، پس زيانكار شده به آنچه كه تو براى او جمع كردى. هيچ كدام از اين دو نفر سزاوار نيستند كه بر خود مقدم نمايى، و نه اينكه به خاطر او بر پشت خود بار گذارى. پس براى كسى كه از دنيا رفته رحمت خدا را، و براى آن كه مانده رزق پروردگار را اميدوار باش.
روش برخورد با دنيا (اخلاقى، اقتصادى):و درود خدا بر او، فرمود: (به فرزندش امام مجتبى عليه السّلام خطاب كرد:) چيزى از دنياى حرام براى پس از مرگت باقى مگذار، زيرا آنچه از تو مى ماند نصيب يكى از دو تن خواهد شد، يا شخصى است كه آن را در طاعت خدا به كار گيرد، پس سعادتمند مى شود به چيزى كه تو را به هلاكت افكنده است. و يا شخصى كه آن را در نافرمانى خدا به كار گيرد، پس هلاك مى شود به آنچه كه تو جمع آورى كردى، پس تو در گناه او را يارى كرده اى، كه هيچ يك از اين دو نفر سزاوار آن نيستند تا بر خود مقدّم دارى.(سید رضی گوید: اين حكمت به گونه ديگرى نيز نقل شده):پس از ستايش پروردگار آنچه از دنيا هم اكنون در دست تو است، پيش از تو در دست ديگران بود، و پس از تو نيز به دست ديگران خواهد رسيد، و همانا تو براى دو نفر مال خواهى اندوخت، يا شخصى كه اموال جمع شده تو را در طاعت خدا به كار گيرد، پس به آنچه كه تو را به هلاكت افكند سعادتمند مى شود، يا كسى است كه آن را در گناه به كار اندازد، پس با اموال جمع شده تو هلاك خواهد شد، كه هيچ يك از اين دو نفر سزاوار نيستند تا بر خود مقدّمشان بدارى، و بار آنان را بر دوش كشى، پس براى گذشتگان رحمت الهى، و براى بازماندگان روزى خدا را اميدوار باش.
[و به پسرش حسن فرمود:] پسركم چيزى از دنيا بجا منه چه آن را براى يكى از دو كس خواهى نهاد: يا مردى كه آن را در طاعت خدا به كار برد پس به چيزى كه تو بدان بدبخت شده اى نيكبخت شود، و يا مردى كه به نافرمانى خدا در آن كار كند و بدانچه تو براى او فراهم كرده اى بدبخت شود پس در آن نافرمانى او را يار باشى و هيچ يك از اين دو در خور آن نبود كه بر خود مقدمش دارى.[و اين گفتار به گونه اى ديگر روايت شده است كه:]اما بعد، آنچه از دنيا در دست توست پيش از تو خداوندانى داشت و پس از تو به ديگرى رسد و تو فراهم آورنده اى كه براى يكى از دو تن خواهى گذاشت: آن كه گرد آورده تو را در طاعت خدا به كار برد پس او بدانچه تو بدبخت شده اى خوشبخت شود، يا آن كه آن را در نافرمانى خدا صرف كند پس تو بدانچه براى وى فراهم آورده اى بدبخت شوى و هيچ يك از اين دو سزاوار نبود كه بر خود مقدمش دارى و بر پشت خويش براى او بارى بردارى، پس براى آن كه رفته است آمرزش خدا را اميد دار و براى آن كه مانده روزى پروردگار.
امام عليه السّلام به فرزندش (امام) حسن عليه السّلام (در زيان گذاشتن دارائى براى وارث) فرموده است:1- اى پسرك من البتّه چيزى از (مال و دارائى) دنيا را از پس خود مگذار، زيرا آنرا براى يكى از دو مرد مى گذارى: يا براى كسيكه در طاعت و بندگى خدا بكار مى برد پس او نيك بخت مى گردد به چيزى كه تو بسبب آن بد بخت و زيانكار شده اى، يا براى كسيكه در معصيت و نافرمانى خدا بكار مى برد پس بدبخت شده بسبب آنچه تو براى او گرد آورده اى و او را بر معصيتش كمك و ياور باشى، و هيچيك از اين دو سزاوار و شايسته نيست كه او را بر خود اختيار نموده برگزينى.(سيّد رضىّ «عليه الرّحمة» فرمايد:) اين فرمايش بطور ديگر روايت ميشود كه اينست:2- پس از حمد خدا و درود بر پيغمبر اكرم، آنچه در دو دست تو است از (كالاى) دنيا پيش از تو صاحبى داشته است، و پس از تو به صاحبى مى رسد، و تو (آنرا) براى يكى از دو مرد گرد آورنده اى: كسيكه بطاعت خدا عمل كند در آنچه گرد آورده اى پس نيك بخت شود به چيزى كه تو بسبب آن بدبخت شده اى، يا مرديكه آنرا در معصيت خدا بكار برد پس بدبخت شده بآنچه براى او گرد آورده اى و هيچيك از اين دو را شايسته نيست بر خويش اختيار نمائى، و نه آنكه براى او بر پشت خود (گناه) بار كنى، پس براى كسيكه گذشته (مرده) آمرزش خدا را و براى كسيكه مانده روزى خدا را اميدوار باش (نه بر رفته افسوس خور نه بر مانده اندوه).
امام عليه السلام به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود: چيزى از مال و ثروت دنيا را بعد از خود باقى مگذار زيرا آنچه باقى مى گذارى براى يكى از دو كس خواهد بود: يا كسى كه آن را در راه اطاعت خداوند مصرف مى كند كه در اين صورت او به چيزى سعادتمند شده كه تو به سبب آن محروم شده اى يا براى كسى مى گذارى كه آن را در راه معصيت خداوند به كار مى گيرد در نتيجه تو به سبب چيزى كه براى او اندوخته اى شقاوتمند، و محروم از سعادت مى شوى و در واقع او را در گناهش يارى كرده اى و سزاوار نيست هيچ يک از اين دو كس را بر خويشتن مقدم دارى.مرحوم سيد رضى مى گويد: اين سخن به گونه ديگرى نيز نقل شده است و آن چنين است:اما بعد (از حمد و ثناى الهى)، آنچه از دنيا هم اكنون در اختيار توست پيش از اين در دست ديگران بوده است و بعد از تو نيز به ديگران مى رسد تو اموال را براى يكى از دو كس گردآورى مى كنى: يكى آنكس كه آن را در راه طاعت الهى صرف مى كند و با آن سعادتمند مى شود در حالى كه تو از آن محروم مانده اى يا كسى كه آن را در راه معصيت خداوند صرف مى كند و تو به سبب آنچه براى او گردآورى كرده اى شقاوتمند خواهى شد (چراكه كمك به گناه كرده اى). هيچ يک از اين دو، شايستگى اين را ندارد كه تو او (شخص صالح) را بر خود مقدم دارى و يا بار (گناه) او (شخص ناصالح) را بر دوش كشى بنابراين براى گذشتگان، رحمت خدا و براى بازماندگان، رزق پروردگار را طلب كن (و به فكر آخرت و آينده خويش باش).
براى چه کسى باقى مى گذارى؟ امام عليه السلام در اين گفتار حکيمانه با استدلال روشنى حريصان را از مال اندوزى باز مى دارد و خطاب به فرزندش امام حسن عليه السلام مى فرمايد: «چيزى از مال و ثروت دنيا را بعد از خود باقى مگذار زيرا آنچه باقى مى گذارى براى يکى از دو کس خواهد بود: يا کسى که آن را در راه اطاعت خداوند مصرف مى کند که در اين صورت او به سبب چيزى سعادتمند شده که تو به سبب آن شقاوت يافته و محروم شده اى يا براى کسى مى گذارى که آن را در راه معصيت خداوند به کار مى گيرد در نتيجه تو به سبب چيزى که براى او اندوخته اى شقاوتمند، و محروم از سعادت مى شوى و در واقع او را در گناهش يارى کرده اى»؛ ( وَقَالَ لِابْنِهِ الْحَسَنِ عليه السلام: لَاتُخَلِّفَنَّ وَرَاءَکَ شَيْئاً مِنَ الدُّنْيَا، فَإِنَّکَ تُخَلِّفُهُ لِأَحَدِ رَجُلَيْنِ: إِمَّا رَجُلٍ عَمِلَ فِيهِ بِطَاعَةِ اللَّهِ فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ بِهِ، وَ إِمَّا رَجُلُ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ فَشَقِيَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ؛ فَکُنْتَ عَوْناً لَهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ ). و در پايان مى فرمايد: «و سزاوار نيست هيچيک از اين دو کس را بر خويشتن مقدم دارى»؛ ( وَ لَيْسَ أَحَدُ هذَيْنِ حَقِيقاً أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِکَ ).شک نيست که گذاشتن اموالى به عنوان ارثيه در حد نياز فرزندان و بازماندگان مذموم و نکوهيده نيست و بسيارى از اولياء اللَّه و نيکان اموالى داشته اند که به فرزندان و همسران يا ساير بستگان آنها رسيده و حتى در آيه 180 سوره بقره خداوند توصيه مى کند که به هنگام فرا رسيدن مرگ، کسانى که اموالى دارند، براى پدر و مادر و نزديکان به طور شايسته وصيت کنند و آن را حقى بر پرهيزکاران مى شمرد: «کُتِبَ عَلَيْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقِينَ» و حتى در اين آيه از مال الارث به عنوان «خير» ياد شده است که نشان مى دهد باقى گذاشتن چنين مالى نه تنها عيب نيست بلکه مايه خير و برکت است.مخاطب امام عليه السلام حريصانى هستند که به نام تأمين آينده فرزندان به هر درى مى زنند و حلال و حرام را به هم مى آميزند و خود را به زحمت و درد و رنج فراوان و مسئوليتهاى سنگين گرفتار مى کنند. امام عليه السلام به اينگونه افراد مى فرمايد: براى چه کسى اين اموال را ذخيره مى کنيد؟ براى افراد صالح که از آن در راه اطاعت خداوند بهره مى گيرند؟ در اين صورت آنها خوشبخت مى شوند و شما محروم و زيانکار؛ در حالى که زحمت جمع کردن مال را شما کشيده ايد. و اگر اين اموال به دست افراد ناصالح و فاسد بيفتد و از آن در مسير معصيت پروردگار کمک بگيرند سرنوشت بدترى خواهيد داشت زيرا علاوه بر اينکه از برکات مال خود محروم شده ايد، اعانت به اثم و کمک به گناه کرده ايد.بنابراين چه بهتر که انسان حرص و طمع را کنار بگذارد و به کفاف و عفاف قناعت کند و از گردآورى اينگونه اموال بپرهيزد و اگر اموال فراوانى، خواسته يا ناخواسته به دست او افتاد، تا زنده است از آنها بهره بگيرد و بار سفر آخرت خود را با آن ببندد و صالحات و باقياتى از خود به جاى نهد و بخشى از آن را به صورت ارث براى بازماندگانش بگذارد. در اين صورت در قيامت گرفتار حسرت و اندوه نخواهد شد به عکس کسانى که اموالى را از طرق مختلف گردآورى کرده و براى ديگران گذاشته اند که در هر صورت گرفتار حسرت و اندوه يوم القيامة خواهند بود. بنابراين از هرکس شايسته تر براى اموالى که انسان گردآورى کرده است خود اوست که زحمت و مسئوليتش را بر دوش گرفته است.در اينجا اين سؤال پيش مى آيد که چرا نگوييم در صورت اول که بازماندگان، اموال را در راه خير مصرف مى کنند شخص گردآورى کننده کمک به طاعت آنها کرده و از اين نظر داراى ثواب و پاداش، و سعادتمند است همانگونه که در صورت دوم به سبب اعانت بر گناه، شقاوتمند محسوب مى شود؟با توجه به يک نکته پاسخ اين سؤال روشن مى شود و آن اين است که به فرض که به انسان به دليل کمک و اطاعت پاداشى بدهند ولى بدون شک اگر خودش آن را در طريق اطاعت مصرف مى کرد چندين برابر عايدش مى شد و از اين نظر گرفتار خسران شده است. اضافه بر اين ممکن است در جمع آورى اين اموال دقت در حلال و حرام بودن آنها نکرده باشد که در اين صورت وزر و وبال آن براى اوست و بهره گرفتن از آن در طريق طاعت براى کسى که از وجود حرام در آن خبر نداشته نصيب ديگران مى شود.سؤال ديگر اينکه فقها در بحث اعانت بر گناه نيت را لازم مى دانند و مى دانيم شخصى که اموالى را گردآورى کرده نيتش اين نيست که فرزند ناصالحش آن را حتماً در طريق گناه مصرف کند بنابراين چگونه امام عليه السلام مى فرمايد: اعانت بر گناه کرده است؟پاسخ اين است که در بحث اعانت بر اثم گفته ايم که اگر انسان يقين داشته باشد مثلًا انگورى که به کارخانه شرابسازى مى فروشد حتماً براى ساخت شراب مورد استفاده واقع مى شود آن را نيز مصداق اعانت بر اثم مى دانيم و اى بسا حريصانى که اموالى را جمع آورى کرده اند بدانند فرزندان آنها از آن در کارهاى ناشايست استفاده مى کنند بنابراين مصداق اعانت بر اثم مى شود.مرحوم سيد رضى بعد از پايان اين گفتار حکمت آميز مى گويد: «اين سخن به گونه ديگرى نيز نقل شده است و آن چنين است»؛ (قَالَ الرَّضِى وَيرْوَى هَذَا الْکَلامُ عَلَى وَجْهٍ آخَرَ وَهُوَ). اين قسمت، که مرحوم سيد رضى نقل مى کند از نظر معنا تفاوتى با بخش گذشته ندارد و روشن است که نقل به معنا شده است يا آن بخش نقل به معناى اين بخش بود. ولى اين تفاوت در آن ديده مى شود که بخش گذشته به صورت وصيتى به امام حسن مجتبى عليه السلام بود اما اين بخش به صورت خطبه ايراد شده است چون در آغازش «اما بعد» آمده که معمولًا در آغاز خطبه ها مى آيد. به هر حال مى فرمايد: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى)، آنچه از دنيا هم اکنون در اختيار توست پيش از اين در دست ديگران بوده است و بعد از تو نيز به ديگران مى رسد»؛ ( أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الَّذِي فِي يَدِکَ مِنَ الدُّنْيَا قَدْ کَانَ لَهُ أَهْلٌ قَبْلَکَ، وَ هُوَ صَائِرٌ إِلَى أَهْلٍ بَعْدَکَ).آنگاه مى افزايد: «تو اموال را براى يکى از دو کس گردآورى مى کنى: يکى آنکس که آن را در راه طاعت الهى صرف مى کند و با آن سعادتمند مى شود در حالى که تو از آن محروم مانده اى يا کسى که آن را در راه معصيت خداوند صرف مىکند و تو به سبب آنچه براى او گردآورى کرده اى شقاوتمند خواهى شد (چراکه کمک به گناه کرده اى)»؛ (وَإِنَّمَا أَنْتَ جَامِعٌ لِأَحَدِ رَجُلَيْنِ: رَجُلٍ عَمِلَ فِيَما جَمَعْتَهُ بِطَاعَةِ اللَّهِ فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ بِهِ؛ أوْ رَجُلٍ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ، فَشَقِيتَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ). و در پايان مى فرمايد: «هيچيک از اين دو، شايستگى اين را ندارد که تو او (شخص صالح) را بر خود مقدم دارى و يا بار (گناه) او (شخص ناصالح) را بر دوش کشى»؛ ( وَلَيْسَ أَحَدُ هذَيْنِ أَهْلًا أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِکَ، وَلَا أَنْ تَحْمِلَ لَهُ عَلَى ظَهْرِکَ). آنگاه نتيجه مى گيرد و مى فرمايد: «بنابراين براى گذشتگان، رحمت خدا و براى بازماندگان، رزق پروردگار را طلب کن (و به فکر آخرت و آينده خويش باش)»؛ (فَارْجُ لِمَنْ مَضَى رَحْمَةَ اللَّهِ، وَ لِمَنْ بَقِيَ رِزْقَ اللَّهِ ).در حکمت 352 نيز مطلبى آمده بود که از بعضى جهات شبيه کلام مورد بحث است آنجا که مى فرمايد: بيشترين دل مشغولى خود را به خانواده و فرزندان (و تأمين زندگى آنها) اختصاص مده زيرا اگر آنها از دوستان خدا باشند خداوند دوستان خود را تنها نمى گذارد و اگر از دشمنان خدا هستند چرا همّ خود را صرف دشمنان خدا مى کنى؟ (وَقال عليه السلام: لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ لَاتَجْعَلَنَّ أَکْثَرَ شُغُلِکَ بِأَهْلِکَ وَ وَلَدِکَ فَإِنْ يکُنْ أَهْلُکَ وَ وَلَدُکَ أَوْلِياءَ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ لَايضِيعُ أَوْلِياءَهُ وَ إِنْ يکُونُوا أَعْدَاءَ اللَّهِ فَمَا هَمُّکَ وَ شُغُلُکَ بِأَعْدَاءِ اللَّهِ).و در حکمت 429 نيز تنها به يک بخش از حکمت مورد بحث اشاره شده است که به خواست خدا خواهد آمد. مرحوم علامه شوشترى در ذيل اين کلام حکمت آميز داستان جالبى از کتاب انوار نعمانية نقل مى کند، مى گويد:حضرت عيسى عليه السلام روزى با جماعتى از يارانش از کنار زراعتى مى گذشت که هنگام دروى آن رسيده بود. عرض کردند: اى پيغمبر خدا! ما همه گرسنه ايم. خداوند به عيسى عليه السلام وحى فرستاد که به آنها اجازه بده به مقدار قوتشان از آن زراعت بخورند. آنها در آن زراعت متفرق شدند و هرکدام مقدارى را آماده خوردن کردند و خوردند. در اين هنگام صاحب زراعت رسيد و فرياد زد: اين زراعت و زمين من است که از پدرانم به ارث برده ام. به اجازه چه کسى از آن مى خوريد؟ حضرت مسيح عليه السلام از خداوند تقاضا کرد تمام کسانى که از زمان حضرت آدم عليه السلام تا آن زمان مالک آن زمين شده بودند همه را مبعوث و حاضر کند. آنها حاضر شدند و هرکدام فرياد زدند: زراعت من و زمين من است که از پدرانم به ارث برده ام. صاحب زمين از اين صحنه در وحشت فرو رفت و کار و جايگاه حضرت عيسى عليه السلام به اطلاع او رسيد (که به آنها اجازه استفاده از آن زمين را داده است). خدمت آن حضرت رسيد و عرض کرد: من تو را نشناختم. زراعتم براى تو حلال است. حضرت عيسى عليه السلام فرمود: همه کسانى را که ديدى، اين زمين را به ارث برده، آباد کرده و گذاشته بودند و رفته بودند و تو نيز خواهى رفت و به آنها ملحق خواهى شد در حالى که نه زمينى و نه مالى خواهى داشت[1]. [2]*****پی نوشت:[1]. شرح نهج البلاغه علامه شوشترى، ج 14، ص 623.[2]. سند گفتار حكيمانه: مرحوم خطيب در كتاب مصادر نهج البلاغه مى گويد: اما تعبير اول را كه امام(عليه السلام) به فرزندش امام حسن(عليه السلام) وصيت مى كند گروهى از علما قبل از سيد رضى و بعد از او روايت كرده اند مانند صدوق در كتاب خصال و ابن عساكر در تاريخ دمشق و آمدى در غرر (با تفاوت مختصرى). اما جمله دوم را مرحوم كلينى در روضه كافى نقل كرده و مخاطب امام(عليه السلام) يكى از اصحابش است كه مال قابل توجهى از امام(عليه السلام) درخواست كرد. امام(عليه السلام) فرمود: به زودى سهم من از بيت المال معين مى شود و من آن را با تو تقسيم مى كنم. او گفت: من به اين قناعت نمى كنم. از نزد حضرت بيرون رفت و به معاويه پيوست. امام(عليه السلام) اين سخن را به صورت نامه اى براى او نوشت. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 294)
امام (ع) به فرزندش امام حسن (ع) فرمود:«لَا تُخَلِّفَنَّ وَرَاءَكَ شَيْئاً مِنَ الدُّنْيَا- فَإِنَّكَ تَخَلِّفُهُ لِأَحَدِ رَجُلَيْنِ- إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِطَاعَةِ اللَّهِ- فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ بِهِ- وَ إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ- فَشَقِيَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ- فَكُنْتَ عَوْناً لَهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ- وَ لَيْسَ أَحَدُ هَذَيْنِ حَقِيقاً أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِكَ وَ يُرْوَى هَذَا الْكَلَامُ عَلَى وَجْهٍ آخَرَ وَ هُوَ أَمَّا بَعْدُ- فَإِنَّ الَّذِي فِي يَدِكَ مِنَ الدُّنْيَا- قَدْ كَانَ لَهُ أَهْلٌ قَبْلَكَ- وَ هُوَ صَائِرٌ إِلَى أَهْلٍ بَعْدَكَ- وَ إِنَّمَا أَنْتَ جَامِعٌ لِأَحَدِ رَجُلَيْنِ- رَجُلٍ عَمِلَ فِيمَا جَمَعْتَهُ بِطَاعَةِ اللَّهِ- فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ بِهِ- أَوْ رَجُلٍ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ- فَشَقِيَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ- وَ لَيْسَ أَحَدُ هَذَيْنِ أَهْلًا أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِكَ- وَ لَا أَنْ تَحْمِلَ لَهُ عَلَى ظَهْرِكَ- فَارْجُ لِمَنْ مَضَى رَحْمَةَ اللَّهِ- وَ لِمَنْ بَقِيَ رِزْقَ اللَّهِ»:امام (ع) فرزندش را با نهى كردن از اندوختن مال، موعظه كرده و از اين عمل به وسيله قياس مضمرى بر حذر داشته است كه صغراى آن عبارت: «فانّك...» است. و عبارت: «بما شقيت به» يعنى: بدبختى در دنيا با زحمت جمع آورى مال و بدبختى در آخرت به وسيله اندوختن مال است، به دليل قول خداى تعالى: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ...» و كبراى مقدّر آن نيز چنين است: و هر كس مالى را پس از خود بگذارد براى هر يك از دو گروهى كه استحقاق ترجيح دادن بر خويش را ندارند، چنين كارى روا نيست.سيد رضى مى گويد: اين گفتار به نحو ديگر نيز به شرح زير، روايت شده است: «امّا بعد، آنچه از دنيا در اختيار تو است، پيش از تو صاحبى داشته و پس از تو نيز به صاحبى مى رسد، و تو براى يكى از دو تن گردآورى مى كنى: كسى كه از آن در راه طاعت خدا استفاده كند و نيكبخت شود به وسيله آن چيزى كه تو بدان سبب بدبخت شده اى يا كسى كه آن را در راه معصيت خدا به كار برد، پس بدبخت شده به وسيله آنچه تو براى او جمع آورده اى و هيچ يك از اين دو شايسته نيست كه بر خود مقدّم بدارى و نه آن كه بر عهده خود بگيرى، پس براى كسى كه گذشته، رحمت خدا را و براى آن كه باقى است روزى خدا را اميدوار باش.»در اين روايت امام (ع) به وسيله دو قياس مضمر از دنيا بر حذر فرموده است: يكى «فانّ الّذى فى يدك... و بعدك» است، و كبراى مقدر آن چنين مى شود: و هر چه اين طور باشد سزاوار نيست كه تو بدان دل ببندى و بر آن اعتماد ورزى.دوّمى عبارت: «و إنّما انت... ظهرك» است و كبراى آن همان است كه در روايت اوّل گذشت. كلمه: حمل را براى بر دوش گرفتن گناهان و جمع آورى مال، استعاره آورده و كلمه «ظهر» را به عنوان ترشيح به كار برده است. آن گاه امام (ع) به چيزى بهتر از مال -براى گذشتگان اميد رحمت خدا و براى بازماندگان اميد روزيى كه خداوند به هر زنده اى وعده داده است- راهنمايى فرموده است.
الخامسة و التسعون بعد ثلاثمائة من حكمه عليه السّلام:(395) و قال عليه السّلام لابنه الحسن عليه السّلام: [يا بنيّ] لا تخلّفنّ وراءك شيئا من الدّنيا، فإنّك تخلّفه لأحد رجلين: إمّا رجل عمل فيه بطاعة اللَّه فسعد بما شقيت به، و إمّا رجل عمل فيه بمعصية اللَّه فشقى بما جمعت له، فكنت عونا له على معصيته، و ليس أحد هذين حقيقا أن تؤثره على نفسك. (85432- 85318)
المعنى:كلامه عليه السّلام هذا غاية في ذمّ الادّخار و جمع حطام الدّنيا و تأمين المال للوراث و إن كانوا من أهل الحقّ و العبادة، و ظاهر كلامه يشمل ادّخار المال و لو من الحلال لأنّ صرفه في الطاعة و تحصيل السعادة مشروط بكونه حلالا و مباحا، و إلّا فلا يصحّ صرف الحرام في طاعة اللَّه إلّا أن يحمل على جهل الوارث بالحال فقوله
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 494
(بما شقيت) ينظر إلى الشقاء في الدّنيا الملازم لجمع المال، فانّه يحتاج إلى بذل الوسع و تحمل التعب و الاقتار في المعيشة.و قال ابن ميثم: أى شقاء الدّنيا بجمعه، و شقاء الاخرة بادّخاره مستدلا على حرمة الادّخار بقوله تعالى: «وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ»- إلخ- انتهى.و تحقيق المقام يحتاج إلى تفصيل لا يسعه هذا المختصر.الترجمة:بفرزندش حسن عليهما السّلام فرمود: پسر جانم بجاى خود هيچ چيزى از متاع دنيا را مگذار، زيرا تو آنرا براى يكى از دو كس بجا مى گذارى: يا كسى كه آنرا در طاعت خداوند صرف ميكند و بوسيله آنچه تو بخاطرش بدبخت شدى خوشبخت مى شود، و يا كسى كه آنرا در معصيت خدا صرف ميكند و بوسيله مال تو بدبخت مى شود و تو ياور او شدى در گناهي كه كرده، و هيچكدام از اين دو سزاوار نيستند كه آنها را بر خود مقدّم شماري و براى آنها ارث گزارى.***قال الرّضيّ رحمه اللَّه: و يروى هذا الكلام على وجه آخر و هو:أمّا بعد فإنّ الّذي في يديك من الدّنيا قد كان له أهل قبلك، و هو صائر إلى أهل بعدك و إنّما أنت جامع لأحد رجلين، رجل عمل فيما جمعته بطاعة اللَّه فسعد بما شقيت به، أو رجل عمل فيه بمعصية اللَّه [فشقى] فشقيت بما جمعت له، و ليس أحد هذين أهلا أن تؤثره على نفسك و لا أن تحمل له على ظهرك، فارج لمن مضى رحمة اللَّه، و لمن بقى رزق اللَّه. (85449- 85368)الترجمة:سيد رضى فرمايد: اين كلام بعبارت ديگر هم روايت شده است:
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 495
أما بعد آنچه از دنيا كه در دست تو است صاحبانى پيش از تو داشته و بديگرانى بعد از تو منتقل مى گردد، تو براى يكى از دو كس مال جمع ميكنى: يكى آنكه آنرا در طاعت خدا صرف ميكند و بدانچه تو بدبخت شدى خوشبخت مى شود يا كسى كه آنرا صرف در معصيت خدا مى نمايد و تو بدانچه برايش جمع كردى بدبخت مى شوى، و هيچكدام از اين دو اهل نيستند كه تو آنها را بر خود مقدم دارى و براى آنها بارى بر دوش خود گذارى، براى هر كه از دنيا رفته رحمت خدا را بخواه و براى هر كس در آن مانده است روزى مقدّر از خدا را.
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص209
و قال عليه السّلام لابنه الحسن عليه السّلام: يا بنىّ، لا تخلفنّ ورائك شيئا من الدنيا فانك تخلفه لاحد رجلين: اما رجل عمل فيه بطاعة الله فسعد بما شقيت به، و اما رجل عمل فيه بمعصية الله فشقى بما جمعت له، فكنت عونا له على معصيته، و ليس احد هذين حقيقا ان توثره على نفسك. و يروى هذا لكلام على وجه آخر، و هو: اما بعد، فان الذى فى يديك من الدنيا قد كان له اهل قبلك، و هو صائر الى اهل بعدك، و انما انت جامع لاحد رجلين: رجل عمل فيما جمعته بطاعة الله. فسعد بما شقيت به، او رجل عمل فيما جمعته بمعصية الله فشقى بما جمعت له، و ليس احد هذين اهلا ان تؤثره على نفسك، او تحمل له على ظهرك، فارج لمن مضى رحمة الله، و لمن بقى رزق الله تعالى.«و آن حضرت به پسرش حسن عليه السّلام فرموده است: پسركم چيزى از دنيا پس از خود به جا مگذار، كه آن را براى يكى از دو كس وامى گذارى يا كسى كه آن را در فرمانبرى از خداوند به كار مى برد او سعادتمند مى شود به آنچه كه تو با آن بدبخت شده اى، يا مردى كه آن را در نافرمانى از خدا به كار مى برد و با آنچه كه تو براى او گرد آورده اى بدبخت مى شود و تو بدين گونه ياور او در نافرمانى او بوده اى و هيچ كدام از اين دو سزاوار نيستند كه بر خود مقدمش دارى.»
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص210
اين سخن به صورت ديگرى هم نقل شده كه چنين است: «اما بعد، آنچه در دنيا به دست توست پيش از تو آن را صاحبى بوده است، و پس از تو به كس ديگرى مى رسد، و جز اين نيست كه تو براى يكى از دو كس گرد مى آورى: كسى كه با آنچه تو گرد آورده اى به فرمان خدا عمل مى كند و با آنچه تو بدبخت شده اى نيكبخت مى شود و كسى كه با آنچه تو گرد آورده اى به نافرمانى خدا مى پردازد و با آنچه تو براى او گرد آورده اى، بدبخت مى شود. هيچ يك از اين دو سزاوار آن نيستند كه بر نفس خود ايشان را برگزينى، و بر پشت خود بار گناه كشى. براى آنان كه درگذشته اند رحمت خدا را اميد داشته باش و براى آنان كه باقى مى مانند روزى خداى متعال را.»سخن در نكوهش اندوخته كردن و گردآورى مال بسيار است و شاعران هم در اين باره فراوان سخن گفته اند و معانى پسنديده بسيارى گنجانيده اند.