وَ قَالَ (علیه السلام): الِاسْتِغْنَاءُ عَنِ الْعُذْرِ، أَعَزُّ مِنَ الصِّدْقِ بِهِ.
بى نيازى از عذر آوردن، بهتر از عذر آوردن از روى راستى است.
و آن حضرت فرمود: بى نيازى از عذر، از عذر موجّه ارجمندتر است.
بى نيازى از عذر خواهى (اخلاق اجتماعى):و درود خدا بر او، فرمود: بى نيازى از عذر خواهى، گرامى تر از عذر راستين است.
[و فرمود:] بى نياز از عذر بودن ارجمندتر تا از روى راستى عذر آوردن.
امام عليه السّلام (در ستودن بهانه نداشتن) فرموده است:بى نيازى از عذر آوردن از راست و بجا بودن آن ارجمندتر است (اگر چنان رفتار كنى كه بعذر آوردن نيازمند نشوى بهتر است از اينكه ناچار گردى از آوردن آن هر چند راست گوئى و عذرت بجا و پذيرفته باشد زيرا عذر آوردن نوعى از ذلّت و خوارى است).
امام عليه السلام فرمود: بى نياز بودن از عذرخواهى، بهتر از عذر صادقانه و مقبول است. (اشاره به اينكه اگر خطايى نكنى كه نياز به عذرخواهى داشته باشى بهتر از ارتكاب خطاى توأم با عذر مقبول است).
نه خطا كن نه عذرخواهى!آنچه امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه آورده سخنى است كاملاً منطقى وعقل پسند، مى فرمايد: «بى نياز بودن از عذرخواهى، بهتر از عذر صادقانه ومقبول است»؛ (الإِسْتِغْنَاءُ عَنِ آلْعُذْرِ أَعَزُّ مِن الصِّدْقِ بِهِ).اشاره به اينكه چرا انسان مرتكب خطايى شود كه ناچار دست تقاضا به درگاه خدا يا بندگان خدا بردارد و از آنها عذرخواهى كند، هرچند عذر، عذر قابل قبولى باشد تا چه رسد به اينكه عذر ساختگى و غير قابل قبول باشد. گرچه تعبير بالا بيشتر متناسب عذرخواهى در برابر بندگان است؛ ولى اطلاق عموم اين تعبير نيز دور از ذهن نيست، زيرا در روايات آمده است كه انسان ترك گناه كند بهتر از آن است كه گناهى مرتكب شود و توبه به درگاه خدا آورد، همانگونه كه در حديثى در كتاب شريف كافى از امام صادق عليه السلام آمده است: «إِنَّ تَرْکَ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَة». اين حديث شريف از اميرمؤمنان على عليه السلام نيز در كتاب خصائص الائمه نقل شده است.اين مطلب درمورد عذرخواهى در برابر بندگان واضح تر است، زيرا عذر هرچند صادقانه باشد در برابر انسان ديگر، خلاف عزت و كرامت انسانى است. چه بهتر كه انسان مرتكب خلافى نشود و در برابر ديگران عزيز و سربلند باشد.در حديث ديگرى كه علامه مجلسى؛ آن را در بحارالانوار از امام على بن ابىطالب عليه السلام آورده مى خوانيم: «إِيَّاکَ وَمَا تَعْتَذِرُ مِنْهُ فَإِنَّهُ لا يُعْتَذَرُ مِنْ خَيْر؛ از چيزى كه براى آن عذرخواهى خواهى كرد بپرهيز، زيرا انسان از كار خير عذرخواهى نمى كند. (حتمآ كار بدى بوده است كه از آن عذر مى خواهد)».در حديث ديگرى از امام حسين بن على عليه السلام مى خوانيم: «إِيَّاکَ وَمَا تَعْتَذِرُ مِنْهُ فَإِنَّ الْمُوْمِنَ لا يُسِيءُ وَلا يَعْتَذِرُ وَالْمُنَافِقُ كُلَّ يَوْمٍ يُسِيءُ وَيَعْتَذِرُ؛ از كارى كه موجب مىشود از آن عذرخواهى كنى بپرهيز، زيرا مؤمن نه كار بد مى كند و نه عذرخواهى، و منافق هميشه كار بد مى كند و از آن عذرخواهى مى نمايد».در نامه اميرمؤمنان عليه السلام به «حارث همدانى» كه در بخش نامه هاى نهج البلاغه آمده بود خوانديم كه مى فرمايد: «وَاحْذَرْ كُلَّ عَمَلٍ إِذَا سُئِلَ عَنْهُ صَاحِبُهُ أَنْكَرَهُ أَوْ اعْتَذَرَ مِنْهُ؛ از هر كارى كه اگر از صاحب آن درباره آن سؤال شود انكار يا عذرخواهى مى كند بپرهيز».از تمام اين روايات كه مفهوم گفتار حكيمانه مورد بحث را با تعبيرات گوناگون بيان مى كند استفاده مى شود كه انسان مؤمن آگاه نبايد به سراغ كارى برود كه او را براى عذرخواهى سرافكنده سازد. از كلام حكيمانه فوق استفاده مى شود كه عذر نيز بر دو گونه است: عذر صادق و عذر كاذب. عذر صادق آن است كه صدور خطا از انسان به سبب مشكلى از مشكلات عرفيه باشد كه انسان را در تنگنا قرار داده و به سبب آن مرتكب خطايى شده است و گاهى براثر عدم دقت و عدم مطالعه در عواقب كار و امثال آن خطا از انسان سرمى زند. عذر كاذب آن است كه انسان بدون دليل موجهى اقدام به كار خلافى مانند ظلم و ستم و غيبت و آزار و پيمان شكنى و بى وفايى و امثال آن كرده است. بدون شك چنين عذرى عزتى ندارد. اگر عزتى باشد در عذر صادقانه است؛ ولى با اين حال اگر انسان كارى نكند كه ناچار به عذرخواهى صادقانه باشد، عزيزتر وآبرومندتر است.
امام (ع) فرمود: «الِاسْتِغْنَاءُ عَنِ الْعُذْرِ أَعَزُّ مِنَ الصِّدْقِ بِهِ»:مقصود امام (ع) آن است كه انجام ندادن كارى كه باعث عذر خواهى شود، و در نتيجه با ترك آن نياز به عذرخواهى نباشد، بهتر و سودمندتر است از اين كه چنان كارى را بكنى و بعد عذر درست و بجا بياورى، و احتمال دارد كه مقصود از كلمه «اعزّ» اين باشد كه بى نيازى از عذر خواهى باعث عزّت بيشتر تو است. زيرا بهانه آوردن در كارى، ذلّت و خوارى دارد.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 416
الثامنة عشرة بعد ثلاثمائة من حكمه عليه السّلام:(318) و قال عليه السّلام: الاستغناء عن العذر أعزّ من الصّدق به. (82844- 82835)
المعنى:نبّه عليه السّلام في هذا الكلام إلى أنّ من يريد أن يرتكب عملا يحتاج إلى الاعتذار منه فالأولى ترك هذا العمل و التزام التقوى لئلّا يحتاج إلى الاعتذار و لو كان عذره صادقا و مقبولا، فانّ الاعتذار من الخطاء و لو كان مقبولا مهانة و تذلّل، فالاستغناء عنه عزّة و كرامة ينبغي الالتزام بها.الترجمة:بى نيازى از معذرت آبرومندتر است از عذر مقبول.مكن كارى كه از آن عذر خواهى و گر بر صدق تو باشد گواهى
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص103
الاستغناء عن العذر، اعزّ من الصدق به. «بى نيازى از عذر، پرارزش تر است از عذر آوردن به راستى.»
ابن ابى الحديد مى گويد: به صورت «خير من الصدق به» هم روايت شده است و معنى آن چنين است كه كارى مكن كه نيازمند به پوزش خواستن شوى، هر چند در عذر خود صادق باشى كه اگر چنان كنى براى تو بهتر و گرانقدرتر است از اينكه كارى انجام دهى و پوزش بخواهى هر چند كه راستگو باشى.