وَ قَالَ (عليه السلام): لَا تَأْمَنَنَّ عَلَى خَيْرِ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَذَابَ اللَّهِ، لِقَوْلِهِ تَعَالَى "فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ"؛ وَ لَا تَيْأَسَنَّ لِشَرِّ هَذِهِ الْأُمَّةِ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، لِقَوْلِهِ تَعَالَى "إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ".
رَوْحُ اللَّهِ: رحمت الهى.
و فرمود (ع): بر بهترين كسان اين امت هم از عذاب خداى ايمن مباش، زيرا خداى تعالى مى فرمايد: «از مكر خداوند جز زيانكاران ايمن نيستند» و بر بدترين كسان اين امت، از رحمت خداوند مأيوس مباش كه خداى تعالى فرموده است: «هر آينه از رحمت خدا جز كافران نوميد نگردند».
و آن حضرت فرمود: بر بهترين اين امت از عذاب الهى ايمن مباش، كه خداى بزرگ فرموده: «از كيفر خدا ايمن نيستند مگر زيانكاران». و بر بدترينشان از رحمت خدا نا اميد مباش، كه خداوند فرموده: «از رحمت خدا نا اميد نمى شوند مگر كافران».
ضرورت ترسيدن از عذاب الهى (اعتقادى):و درود خدا بر او، فرمود: بر بهترين افراد اين امّت از عذاب الهى ايمن مباشيد زيرا كه خداى بزرگ فرمود. «از كيفر خدا ايمن نيستند جز زيانكاران» و بر بدترين افراد اين امّت از رحمت خدا نوميد مباشيد زيرا كه خداى بزرگ فرمود. «همانا از رحمت خدا نوميد نباشند جز كافران».
[و فرمود:] بر نيكوترين اين امّت از كيفر خدا ايمن مباش كه خداى سبحان فرموده است: «از كيفر خدا ايمن نيستند، مگر زيانكاران» و بر بدترين اين امت از رحمت خدا نوميد مگرد. كه خداى سبحان فرموده است: «همانا از رحمت خدا نوميد نباشند جز كافران».
امام عليه السّلام (در باره عاقبت اشخاص) فرموده است:1- بر بهترين اين امّت از عذاب و كيفر خدا ايمن و آسوده مباش بجهت فرموده خداوند سبحان: (سوره 7 آیه 99 «فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ» يعنى) از كيفر خدا ايمن نيستند مگر مردم زيانكار،2- و بر بدترين اين امّت از رحمت و مهربانى خدا نوميد مشو بجهت فرموده خداوند سبحان: (سوره 12 آیه 87 «إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ» يعنى) از رحمت خدا نوميد نشوند مگر كافران (پس خدا ميداند كه پايان كار هر كس چه باشد، هيچكس نبايد بظاهر حال اعتماد نموده و از پايان آن آسوده يا نوميد باشد).
امام علیه السلام فرمود: بهترين افراد اين امت را از عذاب الهى ايمن ندانيد زيرا خداوند مىفرمايد: جز زيانكاران هيچكس در برابر مجازات الهى احساس امنيت نمىكند. (ممكن است يك روز لغزشى پيدا كند و در صف بدكاران قرار گيرد) و براى بدترين افراد اين امت نبايد از رحمت خدا مأيوس شويد زيرا خداوند مىفرمايد: از رحمت خدا جز كافران مأيوس نمىشوند.
نه نيكوكاران در امانند نه بدكاران مأيوس:امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه كوتاه به دو نكته مهم اشاره مى كند و در واقع به همگان هشدار مى دهد. در نكته اول مى فرمايد: «بهترين افراد اين امت را نبايد از عذاب الهى ايمن بدانيد زيرا خداوند مى فرمايد: جز زيان كاران هيچ كس در برابر مجازات الهى احساس امنيت نمى كند»; (لاَ تَأْمَنَنَّ عَلَى خَيْرِ هذِهِ الاُْمَّةِ عَذَابَ اللّهِ لِقَوْلِهِ تَعَالَى: «فَلاَ يَأْمَنُ مَكْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ»).ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه خود در اين جا ايرادى مطرح كرده و آن را بدون پاسخ گذاشته است و آن اين كه آيه شريفه اول درمورد قوم زيان كار است كه ممكن است در برابر مجازات الهى احساس امنيت كند اما كسى كه از بهترين افراد اين امت است مشمول اين آيه نيست. چگونه امام(عليه السلام) آيه را تطبيق بر اين گونه افراد فرموده است؟پاسخ اين ايراد روشن است و تعجب مى كنيم چگونه ابن ابى الحديد توجه به آن پيدا نكرده است. منظور امام(عليه السلام) اين است: افرادى كه در صف متقين و نيكوكاران قرار دارند از آينده خود در امان نباشند زيرا هر زمان ممكن است لغزشى براى آن ها پيدا شود و از مسير حق منحرف گردند و گرفتار عذاب الهى شوند. همان گونه كه در ميان ياران پيامبر(صلى الله عليه وآله) افرادى مثل طلحه و زبير بودند كه در زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) خدمات بزرگى به اسلام كردند و همه جا از آن ها به نيكى ياد مى شد ولى در زمان على(عليه السلام) بيعت او را شكستند و شمشير به روى امام وقت خود كشيدند و براى به دست آوردن مقام، جنگ جمل را به راه انداختند كه گروه زيادى از مسلمانان در آن جنگ كشته شدند و خود آن ها نيز به قتل رسيدند.در ذيل آيه شريفه 175 سوره اعراف نيز داستان مردى از بنى اسرائيل در تفاسير مختلف نوشته شده است كه نخست در صف مؤمنان بود و حامل آيات و علوم الهى شده بود سپس از اين مسير گام بيرون نهاد و شيطان به وسوسه او پرداخت و عاقبت كارش به گمراهى و بدبختى كشيده شد. «(وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِى آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ); و بر آن ها بخوان سرگذشت آن كس را كه آيات خود را به او داديم; ولى (سرانجام) خود را از آن تهى ساخت و شيطان درپى او افتاد، و از گمراهان شد!». مفسران نام اين شخص را بلعم باعورا نوشته اند كه دانشمند مهمى بود ولى سرانجام براثر دنياپرستى منحرف گشت.آنگاه در دومين جمله مى فرمايد: «براى بدترين افراد اين امت نيز نبايد از رحمت خداوند مأيوس شد زيرا خداوند متعال مى فرمايد: از رحمت خدا جز كافران مأيوس نمى شوند»; (وَلاَ تَيْأَسَنَّ لِشَرِّ هذِهِ الاُْمَّةِ مِنْ رَوْحِ اللّهِ لِقَوْلِهِ تَعَالَى: «إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ»).دليل آن هم روشن است. چون بدترين افراد ممكن است روزى متنبه شوند و در مقام توبه و انابه برآيند و مشمول رحمت الهى گردند. همان گونه كه در جمله دوم منظور امام(عليه السلام) اين نيست كه بدترين افراد در حالى كه توبه نكرده اند و تغيير مسير نداده اند مشمول رحمت حق مى شوند، در جمله اول نيز به قرينه مقابله همين است كه بهترين افراد ممكن است تغيير مسير دهند و گرفتار عذاب الهى شوند. در تاريخ اسلام نيز افراد زيادى را سراغ داريم كه روزى در صف كفار و بدكاران و سارقان و مانند آن بودند اما ناگهان بيدار شدند و به راه حق برگشتند و عاقبت به خير شدند.در ذيل گفتار حكمت آميز شماره 170 داستانى از جلد هشتم كافى نقل كرديم كه سخن از عابدى مى گفت كه شيطان او را فريب داد و به گناه دعوت كرد ولى زن آلوده گنهكارى او را از گناه نجات داد و خودش نيز اهل نجات شد. توضيح آن را در ذيل همان كلام مطالعه فرماييد.*****نكته:منظور از مكر الهى چيست؟«مكر» در فارسىِ امروز به معناى توطئه مخفيانه براى انجام كارهاى خلاف است و جنبه ضد ارزش دارد در حالى كه در لغت عرب به معناى هرنوع چاره انديشى براى بازداشتن ديگرى از كار يا از چيزى است خواه خوب باشد يا بد. بنابراين هنگامى كه مكر به خداوند نسبت داده مى شود به معناى چاره انديشى براى بازداشتن است كه گاه درمورد گنهكاران به كار مى رود و مفهومش همان مجازات هاى الهى است و گاه درمورد نيكوكاران به كار مى رود كه مفهومش بازداشتن از خطرهاست. در آيه مورد بحث، مكر به همان معناى اول يعنى مجازات الهى است و مى دانيم هيچ كس ـ حتى نيكوكارترين شخص ـ نبايد ترس از مجازات را از خود دور سازد چراكه خوف و رجا به صورت متعادل رمز پيشرفت و پيروزى است. تنها جمعيت زيان كاران هستند كه خود را در امن و امان از مجازات الهى مى بينند و هر كارى را براى خود روا مى دارند. ولى مؤمنان و صالحان همواره در بيم و اميدند; مبادا لغزشى كنند و حسنات آن ها بر باد رود، و همواره به لطف خدا اميدوارند.در حديثى از امام اميرمؤمنان(عليه السلام) كه در غررالحكم آمده مى خوانيم: «مَنْ أمِنَ مَكرَ اللهِ هَلَك; كسى كه خود را از عذاب الهى در امان ببيند هلاك مى شود».[1]در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) آمده است كه مى فرمايد: «إِذَا رَأَيتُمُ الْعَبْدَ يتَفَقَّدُ الذُّنُوبَ مِنَ النَّاسِ نَاسِياً لِذَنْبِهِ فَاعْلَمُوا أَنَّهُ قَدْ مُكِرَ بِهِ; هنگامى كه ببينيد كسى از بندگان خدا گناهان مردم را مورد توجه قرار مى دهد و گناه خود را فراموش مى كند بدانيد فريب خورده (و خود را از عذاب الهى مصون دانسته است)»[2]. [3]*****پی نوشت:[1]. غررالحكم، ح 1719.[2]. بحارالانوار، ج 75، ص 249.[3]. سند گفتار حكيمانه: در مصادر آمده است كه ابن عبد ربه در كتاب عقد الفريد آن را به اضافه كلام حكمت آميز پيشين به صورت كلام واحد آورده و اسامة بن منقذ در لباب الآداب حكمت 82 و 90 و حكمت مورد بحث را در كلام واحدى ذكر كرده و به هر حال اين كلام حكمت آميز، هم در كتب پيش از سيد رضى و هم كتب بعد از او آمده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 278)
امام (ع) فرمود: «لَا تَأْمَنَنَّ عَلَى خَيْرِ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَذَابَ اللَّهِ- لِقَوْلِهِ تَعَالَى فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ- وَ لَا تَيْأَسَنَّ لِشَرِّ هَذِهِ الْأُمَّةِ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ لِقَوْلِهِ تَعَالَى إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ»:امام (ع) شنونده را با استدلال به عموميّت اين دو آيه به اين دو خصلت موعظه و ادب كرده است، كلمه «مكر» استعاره براى مهلت دادن خدا و پس از آن گرفتن و عذاب كردن خدا در صورت مكر و فريب است و مقصود واضح است.
الثانية و الستون بعد ثلاثمائة من حكمه عليه السّلام:(362) و قال عليه السّلام: لا تأمننّ على خير هذه الأمّة عذاب اللَّه لقوله سبحانه: «فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ» (99- الاعراف) و لا تيأسنّ لشرّ هذه الأمّة من روح اللَّه لقوله سبحانه: «إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ» (87- يوسف). (84415- 84376)
المعنى:نبّه عليه السّلام في هذا الكلام على سعة الخوف و الرّجاء لكلّ أحد من النّاس، فلا ينبغي لأحد أن يكون معجبا بنفسه أو غيره إلى أن يحكم عليه بالنجاة، لأنّ في طريقه
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 468
إلى المقصد الأعلى آفات و عقبات، كما لا يصحّ الحكم على أحد بالهلاك ما دام في الحياة لأنّ اليأس من رحمة اللَّه من الكبائر، و للّه في كلّ يوم نظرات من الرّحمة تشمل عباده.الترجمة:فرمود: بهترين امّت اسلام از عذاب خدا در أمان قطعي نباشد زيرا خداى سبحان فرمايد «از مكر خدا در أمان نباشد أحدى جز مردمان زيانكار- 99- الأعراف» و نبايد بدترين افراد امّت اسلام از رحمت خدا نوميد گردد براى گفته خداى تعالى كه «نوميد نباشد از رحمت خدا مگر مردم كافر- 87- يوسف».
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص132
لا تامننّ على خير هذه الامة عذاب الله، لقوله سبحانه و تعالى: «أَ فَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلاَ يَأْمَنُ مَكْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ» و لا تيأسنّ لشر هذه الامه من روح الله تعالى، «إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ». «بر نيكوترين افراد اين امت از عذاب خدا ايمن مباش كه خداى سبحان و متعال فرموده است: از كيفر خدا، ايمن نيستند مگر زيان كاران. و براى بدترين فرد اين امت از رحمت خدا نوميد مشو كه همانا از رحمت خدا نوميد نباشند جز كافران.»
اين سخنى است كه شايسته است آن را بدين گونه معنى كرد كه على عليه السّلام از قضاوت قطعى درباره اشخاص به ويژه در غيبت ايشان منع فرموده است و براى هيچ كس جايز نيست كه بگويد: فلان كس رستگار است و بهشت بر او واجب شده است و فلان كس هلاك گرديده و دوزخى است، و اين سخن حق است، زيرا در مورد اعمال پسنديده نمى توان گفت به طور قطع انجام دهنده آن اهل بهشت است، مگر اينكه عاقبت به خير باشد، در مورد اعمال نكوهيده هم همين گونه است مگر اينكه مرتكب آن بر همان حال بميرد.