جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص139
من ابطأ به عمله، لم يسرع به نسبه. و فى رواية اخرى: من فاته حسب نفسه، لم ينفعه حسب آبائه. «آن را كه كردار خودش به جايى نرساند، نسبش او را پيش نخواهد برد.
در روايت ديگرى به اين صورت است: هر كس گهر خويش را از دست دهد، تبار نياكانش او را سودى نخواهد رساند.»
نظير اين سخن گذشت و ما آنچه داشتيم آنجا گفتيم. شاعرى گفته است: اگر به نياكان والاگهر افتخار مى كنى هر چند راست مى گويى ولى چه بد فرزندى پديد آورده اند.
و گفته شده است: نادان تر مردم كسى است كه به استخوانهاى پوسيده ببالد و به سده هاى سپرى شده افتخار ورزد و به روزگاران گذشته تكيه و توكل كند.
جعفر بن يحيى برمكى مى گفته است: كسى كه به استخوانها ببالد از افراد كريم و گرامى نيست.
فضل بن ربيع گفته است: براى مرد همين ننگ بسنده است كه به غير خود ببالد.
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص140
هارون الرشيد گفته است: آن كس كه به نياكان خود مى بالد براى خويش بانگ ناتوانى برداشته است و در مورد همت خود اقرار به پستى كرده است.
عبد الله بن جعفر در اين مورد چنين سروده است: هر چند تبار و حسب ما گرامى است چنان نيستيم كه روزى بر نياكان خود بباليم، همان گونه كه نياكان ما بناى شرف برپا مى كردند، ما هم بناى شرف مى نهيم و همچون ايشان كار مى كنيم. يكى از آنان كه از لحاظ نياكان شريف بود به كسى كه خود شريف بود، باليد. آن كه خود شريف بود، گفت: شرف خاندان تو به تو پايان يافته و شرف خاندان من از من آغاز شده است و ميان آغاز و پايان فاصله بسيار است.
به شريفى بى ادب گفته شد، شرف تو به پدرت از ديگرى است و شرف تو به خودت از آن توست، ميان آنچه كه از تو و از ديگران است فرق بگذار و به شرف نسب شاد مباش كه فروتر از شرف ادب است.