ویژگی های پیامبران الهی
۰۶ بهمن ۱۳۹۳ 0
پيامبران الهى، ويژگىها و برترىهايى بر ديگر انسانها دارند كه در اين جا به برخى از آنها اشاره مى شود:
1- وحى
همه انسانها از ادراك حسى و عقلى برخوردارند و آگاهى خود را درباره حقايق جهان هستى، از اين دو راه به دست مىآورند، امّا پيامبران افزون بر برخوردارى از اين دو نيروى ادراكى، به نيرويى ديگر به نام وحى نيز مجهزند كه هيچگونه خطا و اشتباهى در آن راه ندارد. علم آنان از مبدأ هستىِ محيط بر تمام كاينات افاضه مىگردد، به گونهاى كه پيامبر درس نخوانده، با نزول وحى، از والاترين معارف و قوانين براى رشد و تكامل و اداره جامعه بشرى آگاه مىشود. تفاوت پيامبران با نوابغ در همين جا است. نوابغ، از نيروى ادراكى حسى و عقلى بسيارى برخوردارند و مىتوانند مجهولاتى از جهان هستى را كشف كنند و ناشناختههايى را بازشناسند. پس، نبوغ نوابغ، مربوط به نيروى تفكر و انديشه بشرى است، ولى ويژگى پيامبران در نيرويى ديگر بهنام وحى و اتصال به مبدأ هستى است. از اين رو، مقايسه اين دو گروه با يكديگر نادرست است.
2- عصمت
از ديگر ويژگىهاى پيامبران، عصمت است. اين ويژگى، شايستگى اعتماد را به تمام و كمال بدانان مىبخشد؛ زيرا عصمت بهمعناى دورى از هرگونه گناه عمدى و سهوى و اشتباه است. البته، آنان انسانهايى مختار و در انتخاب كار خوب يا بد، آزادند، ولى در همان حال به هيچ گناهى آلوده نيستند. پيامبران كسانى هستند كه به اوج بندگى رسيده و خداوند آنان را برگزيده و از آغاز آفرينش انسان، كه شيطان در پى گمراه كردن فرزندان آدم برآمد، از گمراهى او به دور بودهاند: «قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَاغْوِيَنَّهُمْ اجْمَعينَ الَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الُمخْلَصينَ» «ص/83و84» شيطان گفت: قسم به عزت تو، بىگمان همه بندگانت را گمراه مىكنم جز بندگان مخلَصِ تو.
آنان چنانند كه حتى ابليس، خود مىداند كه نمىتواند آنان را بفريبد. عصمت پيامبران، به بينش و درجه يقين و ايمانشان مربوط است؛ زيرا كسى كه گناه مىكند، زشتى آن را به خوبى درنمىيابد و يا مغلوب هواهاى نفسانى مىشود. اگر درجه ايمان و بينش كسى بهحدّى برسد كه خود را هنگام گناه كردن چون كسى ببيند كه مىخواهد خود را از كوه پرتاب كند و يا زهر كشندهاى را بنوشد، هرگز به سوى گناه نمىرود و چنين حالى را عصمت از گناه مىناميم. پس، عصمت آنان، ناشى از كمال ايمان و شدّت تقواست كه عوامل گناه را در وجود آنان از ميان مى برد.
3- رهبرى بىمانند
از ويژگىهاى ديگر پيامبران، رهبرى بىمانند و تاريخساز آنان است. پيامبران براى برپايى قسط و عدالت و هدايت انسانها بهتوحيد و خداپرستى و مبارزه با طاغوت بهپا مىخيزند و با بيدار كردن نيروهاى خفته و شكوفا نمودن استعدادها و گسيختن غلّ و زنجير از دست و پاى مردم ستمديده، چنان دگرگونى و تحوّل در جامعه پديد مىآورند كه آثار كوششهاى آنان، براى هميشه بر جاى مىماند؛ چنان كه بيشتر قهرمانان حماسههاى قرآنى را پيامبران تشكيل مىدهند و قرآن با بازگو كردن حماسه رهبرى و دعوت پيامبران به توحيد و مبارزه با ظلم، آنان را بهعنوان نمونههايى آرمانى، به مرد م معرفى مى كند و در سوره انعام، پس از نام بردن از هيجده پيامبر، می فرمايد: «اولئِكَ الَّذينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُديهُمُ اقْتَدِهْ» «انعام/90» آنان كسانىاند كه خداوند هدايتشان كرده، پس به هدايت آنان اقتدا كن. و بايد گفت كه سامان بخشيدن و به حركت درآوردن نيروهاى خفته در نهان انسان در جهت رضاى خدا و صلاح بشريّت، تنها از عهده پيامبران الهى برمىآيد.
4- خلوص و قاطعيت
از ديدگاه اسلام ارزش هر كارى، در گرو خلوص آن كار براى خداست و هر كارى، حتى عبادت، اگر تنها براى بهدست آوردن مال دنيا يا شهرت و برترى در جامعه و يا هر انگيزه غير الهى ديگر انجام گيرد، بىارزش محسوب مىشود و انجام دهنده آن، منزلتى نزد خداوند نمىيابد. پيامبران از آن جا كه از سوى خدا برانگيخته مىشوند و رسالت الهى بر دوش دارند، در كار خود انگيزه و هدفى جز تحصيل رضاى خداوند ندارند.از اين رو، چنان استقامت و پايمردىاى از خود نشان مىدهند كه در تاريخ بىنظير است و اين جز از گذر خلوص نيّت و پشتوانه الهى صورت نمىپذيرد. در تاريخ، پيامبرى نبوده كه مردم را هدايت كند و مشكلات آنان را از ميان بردارد مگر اين كه گفته است: من از شما اجر و مزدى نمىخواهم و اين سخنى است كه قرآن از پيامبران نقل كرده است: «وَ ما اسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اجْرٍ انْ اجْرِىَ الَّا عَلى رَبِّ الْعالَمينَ» «شعراء/109» من در برابر كارم مزدى از شما نمىخواهم. مزد من جز بر پروردگار جهانيان نيست. قاطعيت و استوارى پيامبران، معلول همين خلوص نيّت و الهى بودن هدف است. همين خلوص نيّت است كه به موسى و برادرش هارون توانى مىدهد كه بتوانند با يك عصاى چوبين به دربار طاغوت قدرتمندى چون فرعون وارد شوند و او را به توحيد دعوت كنند.
5- مبارزه با ظلم
از آن جا كه پيامبران با هدف اصلاح جامعه و گسستن غل و زنجير از دست و پاى مردم مبعوث شدهاند، با هرگونه شرك، خرافه و ظلم مبارزه مىكنند. قرآن كريم در وصف پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ اصْرَهُمْ وَالْأَغْلالَ الَّتى كانَتْ عَلَيْهِمْ» «اعراف/157» آنان را به نيكى امر مىكند و از زشتى بازمىدارد و پاكيزهها را بر آنان حلال و پليدىها را بر آنان حرام مىكند و قيد و زنجيرشان را برمىدارد.
محال است پيامبرى از سوى خدا برگزيده شود و در پيامش چيزى يافت شود كه بوى شرك و خرافه دهد و يا به كمك ستمگرى بشتابد و بىعدالتى را تأييد كند. توحيد و عدل از اصول دعوت همه پيامبران است و اگر كسى مدعى پيامبرى شود و در پيامش چيزى ناسازگار با توحيد و عدل يافت شود، بىگمان او در ادعايش دروغگوست.
جنبه بشرى پيامبران الهى با همه ويژگىهايى كه برشمرديم از جنس بشرند و مانند ديگران مىخورند، مىآشامند و ... آنان چون ديگران مكلّفند و تكاليفى كه به مردم ابلاغ مىكنند، شامل خود آنان نيز هست و حتى گاهى تكاليف آنان سختتر است؛ مانند شب زندهدارى كه بر پيامبر اسلام واجب بود. پيامبران هرگز خود را از تكاليف استثنا نمىكنند. آنان مانند ديگران و بيش از آنان از خدا مىترسند، بيشتر خدا را عبادت مىكنند، نماز مىخوانند، روزه مىگيرند، جهاد مىكنند، زكات مىدهند و براى زندگى خود و ديگران مىكوشند و اين همه از آن روست كه پيامبران نيز مانند ديگران بشرند: «وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ ما كانُوا خالِدينَ» «انبیاء/8» ما پيامبران را چونان قرار نداديم كه غذا نخورند و آنان داراى عمر جاودانه نبودند.
تفاوت پيامبران با ديگر مردم، تنها در وحى است و آن نيز پيامبران را از بشر بودن خارج نمىسازد؛ بلكه آنان را نمونه انسان كامل و الگوى ديگران مىسازد: «قُلْ انَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى الَىَّ» «2» بگو: جز اين نيست كه من بشرى چون شمايم كه بر من وحى مىشود.
منبع: مبدء و معاد, جمعی از نویسندگان, مجموعه آثار پژوهشکده تحقیقات اسلامی, نرم افزار زمزم 5