سخنرانی آیت الله میرباقری: جلسه اول، دعوت به انفاق فی سبیل الله و شروط و موانع آن
۱۸ بهمن ۱۴۰۱ 0 صوتی و تصویری
جلسه اول، حرم مطهر قم:دعوت به انفاق فی سبیل الله و شروط و موانع آن
انفاق امکانات در سبیل الهی
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم أَجْمَعِين. خداوند متعال می فرماید: «ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا في سَبيلِ اللَّهِ فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ وَ مَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّما يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللَّهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ»(محمد/38) در شبهای پیش رو، به توضیح برخی از بیانات سیدالشهداء علیه السلام می پردازیم. در جلسه امشب به بیان نکته ای می پردازیم تا موفق شویم امکانات و فرصت خود را در این دنیای گذرا -به ویژه در ایام محرم- خرج امام حسین علیه السلام کرده و راهی را که حضرت در عالم برای ما گشوده اند قدر بدانیم.
خداوند متعال ما را -به هر دلیلی- در عالم ارض آورده است، که البته تعبیر زمین تعبیر دقیقی نیست. ما در زمین که عالم ارض است زندگی می کنیم. به حضرت آدم بعد از آن اتفاقی که در بهشت افتاد فرمودند: «وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حينٍ»(بقره/36) شما باید تا مدتی در زمین استقرار داشته باشید تا این فرصت به پایان برسد. وقتی که در عالم ارض مستقر شدیم، خداوند متعال در این عالم ارض و در این دنیایی که زندگی می کنیم، سبیل و راهی به سوی خودش باز کرده است که می شود از آن به سمت خدا حرکت کرد. خداوند ما را در عالم ارض زندانی نکرده است و ما را در آن قرار داده و سپس سبیلی به سوی خودش گشوده و تمام انبیاء الهی را نیز برای هدایت ما فرستاده است. اولیاء الهی آمده اند تا ما را به این سبیل هدایت کنند و ما در این راه حرکت کرده و امکانات خود را در این سبیل خداوند متعال خرج کنیم.
از ما خواسته شده، هر آنچه خداوند متعال از امکانات متفاوت ظاهری و باطنی به ما داده است را در این سبیل و راه الهی آورده و در آن خرج و هزینه کنیم که عمدتا مانع این انفاق و هزینه کردن، حیات و جلوه های دنیا و آن دعوتی است که در طرف مقابل این سبیل الهی وجود دارد. این انفاق این که انسان بتواند امکانات خود، اعم از عمر، جوانی، ثروت، آبروی و هرآنچه دارد را بیاورد در راه خدا خرج کند و پایان راهش نیز جان خود را تقدیم خداوند متعال کند. این انفاق شرایطی و موانعی دارد که یکی از مهمترین موانع این انفاق، حیات دنیا و شکوفه ها و جلوه های متنوع آن است که خدای متعال در دست اهل دنیا قرار داده است که در مقابل راه الهی قرار دارد. خداوند متعال این حیات دنیا را در دست اهل دنیا، دشمنان انبیاء، شیطان و اولیاء شیطان قرار داده است و این مهمترین مانعی می باشد که بر سر راه انفاق وجود دارد.
ایمان و تقو ادو شرط عبور از موانع
به تعبیر قرآن شرطی که برای عبور از این مانع هست تا این که شخص بتواند امکانات خود را خرج کند، ایمان و تقوا است. اگر این دو شرط وجود داشت، شخص می تواند امکانات خود را فی سبیل الله قرار بدهد و الا ممکن نیست. لذا خدای متعال در سوره مبارکه حدید پس از شش آیه نورانی توحیدی و فوق العاده ای که در صدر سوره قرار دارد، می فرماید: «ءَامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ»(حدید/7) به خدا و رسول خدا ایمان بیاورید. به این خدایی که معرفی کردم و فرستاده و رسول او، کسی که دستش از غیب عالم پر است و از طرف خداوند متعال با حقایقی به سمت شما آمده و فاصله بین شما و خدا را پر می کند؛ ایمان بیاورید. پس از آن می فرماید: «وَ أَنفِقُواْ مِمَّا جَعَلَكمُ مُّسْتَخْلَفِينَ فِيه»(حدید/7) حال که ایمان آوردید، از آنچه خداوند متعال شما را مستخلف قرار داده انفاق کنید.
یک معنای مستخلف این است که آن چیز قبلا در دست دیگران بوده است و خداوند آنها را گرفته و به شما داده است. در آینده هم از شما خواهد گرفت و به دیگران عطاء می کند. این چیزی که فعلا مستخلفید؛ این امکاناتی که بخواهید یا نخواهید از دست شما می رود و از شما می گیرند را انفاق کنید. شما مستخلفید و این امکانات مال شما نیست. نقل شده است هارون الرشید هنگام مرگ بسیار نگران بود. هارون کسی بود که ادعاهایی داشت. مثلا به ابر می گفت ببار که هر کجا بباری، در ملک من است؛ چرا که مملکت او بسیار گسترده بود. یکبار هارون به وزیر مورد اعتماد خود گفت، اگر می شد کاری کرد که این ملک برای ما بماند بسیار خوب بود. وزیر او گفت اگر ماندنی بود به تو نمی رسید و در دست قبلی ها مانده بود!
بنابراین ما مستخلف در این امکانات هستیم. حال خدای متعال می فرماید این امکانات را انفاق کنید. شرط انفاق هم این است «ءَامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ»(حدید/7)اگر شخص به خدا و رسول و غیب عالم ایمان آورد می تواند امکاناتش را در آن راهی که خداوند متعال باز کرده خرج کند، و الا اگر به آن غیب عالم مومن نبود و رسول خدا را باور نداشت، نمی تواند جان، جوانی و مالش را در راه رسول خدا خرج کند. پس شرط این انفاق ایمان است و یکی از مهمترین چیزهایی که از ما خواسته اند همین است.
خصوصیات انفاق
سپس خداوند متعال در این سوره توضیح می دهد و می فرماید مواظب باشید اگر امکانات خود را برای انفاق می آورید، سرعت به خرج داده و فرصت را از دست ندهید، چرا که «لَا يَسْتَوِى مِنكمُ مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قَاتَلَ أُوْلَئكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِينَ أَنفَقُواْ مِن بَعْدُ وَ قَتَلُواْ وَ كلّا وَعَدَ اللَّهُ الحسْنىَ»(حدید/10) آنهایی که قبل از فتح مکه مال و جانشان را آوردند با آنان که بعد از فتح مکه و غلبه نبی اکرم بر مشرکین قریش امکانات خود را آوردند مساوی نیستند، هر چند «و كلّا وَعَدَ اللَّهُ الحسْنىَ» آنهایی هم که دیر امکانات خود را در راه رسول خدا و در طرح و برنامه ایشان خرج کردند، مزد می گیرند اما آنان که زودتر می آیند با آنهایی که دیر می آیند متفاوت اند. بنابراین شما نیز مراقب باشید در فرصت دنیا ابتداء ایمان بیاورید و حال که مومن شدید، امکان این که امکانات خود را بیاورید و در کنار رسول خدا خرج کنید وجود دارد. اما اگر مومن نبودید به هیچ وجه امکان این که انفاق کنید نیست و در واقع انفاقی اتفاق نمی افتد.
لذا خداوند متعال در سوره مبارکه توبه می فرماید: «وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَن يَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ مَغْرَمًا وَ يَترَبَّصُ بِكم الدَّوَائرَ عَلَيْهِمْ دَائرَةُ السَّوْءِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ * وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَن يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ وَ يَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللَّهِ وَ صَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلَا إِنهَّا قُرْبَةٌ لَّهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فىِ رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»(توبه/98-99) اعراب (بادیه نشین ها) دو دسته اند. یک دسته آنان به نبی اکرم صلی الله علیه و آله ایمان نیاورده اند و همان فرهنگ جاهلیت و بادیه نشینی را دارند و با آن زندگی می کنند و آن چه را در این راه می دهند، غرامت می دانند. چنین شخصی به ظاهر مسلمان است و کنار رسول خدا قرار می گیرد. حتی ممکن است در جنگ نیز شرکت کرده و مال خود را نیز بیاورد، اما این خرج امکانات را غرامت خود می داند و می گوید پیامبر گرامی اسلام از ما غرامت می گیرد و امکانات ما را خرج خود کرده و تلف می کند. خداوند متعال می فرماید این افراد نه تنها کمک کار شما نیستند، [چرا که] کنار نشسته اند و گاهی مال و امکاناتی هم خرج می کنند؛ بلکه منتظرند بلاها بر سر شما نازل شود و شکست بخورید تا امکانات خود را آنجایی که می خواهند خرج کنند.
اما برخی از همین بادیه نشین ها کسانی بودند که پس از مومن شدن به خدا و یوم الآخر به گونه ای شدند که، «يَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللَّهِ وَ صَلَوَاتِ الرَّسُولِ»(توبه/99) امکاناتی که می آورد و در راه خدا خرج می کند را تلف شده نمی داند، بلکه آن ها را وسیله تقرب خود می داند. می داند مال خود را که می دهد، موجب تقرب خودش به خدا می شود. یا اینکه اگر جانش را می دهد، خودش به خداوند متعال می رسد و سعادتمند می شود و رشد می کند. اگر امکاناتی در این راه خرج می کند، برای خودش خرج می کند و آن را قربات عندالله و صلوات الرسول می داند.
این خرج امکانات خود را موجب می داند که نبی اکرم بر او صلوات بفرستد، چرا که خداوند متعال به وجود مقدس نبی اکرم می فرماید تو به امکانات آنان احتیاج نداری اما «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ»(توبه/103) از اموال آنان صدقه -واجب یا غیر واجب- بگیر تا «تُطَهِّرُهُمْ» آنان را پاک کنی. ای رسول الله، وقتی شما مال آنان را می گیری، جانشان را تطهیر می کنید. شما سرچشمه طهارت هستید. دست آنها به دست شما می خورد خودشان پاک می شوند و «تُزَكِّيهِمْ» آنان را رشد می دهید. اما «وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ» یعنی هرچند که با گرفتن امکانات از آنان، پاکشان می کنی، اما بر آنان صلوات نیز بفرست؛ زیرا «إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ»(توبه/103) این صلوات شما بر آنان مایه آرامش آنان است.
آنگاه که آنان امکانات خود را در راه خدا می دهند، شیطان مانع می شود و اضطراب ایجاد می کند. آنگاه که در میدان جنگ قرار می گیری و جانت را در راه خدا می دهی، ممکن است شیطان اضطرابی ایجاد کند. یا هنگامی که شخص مالش را انفاق می کند، شیطان او را مضطرب و تهدید می کند. ای پیامبر ما، تو بر آنان صلواتی بفرست که این صلوات شما مایه آرامش آنان می گردد. بنابراین صلوات پیامبر اکرم برکات و نور و رحمت را نازل می کند و موجب آرامش می شود.
پس آوردن امکانات علاوه بر اینکه باعث تقرب و تطهیر شما می شود، چیز اضافه ای نیز دارد که آن صلوات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است، چرا که پیامبر و یا امام که امکانات ما را می گیرند، هیچگونه احتیاجی به آن ندارند، ولی ما را تطهیر می کند و اضافه بر آن صلواتی نیز بر ما می فرستد که آن صلواتِ رسول آرامش و سکینه برای ماست. این صلوات باعث می شود، وقتی که امکانات و جان خود را در راه خدا می آوری، با کمال آرامش و بدون اضطراب و بدون هول و حراص به میدان شهادت می روی و آن را در راه خدا انفاق کنی.
در آیات فوق، خداوند متعال می فرماید عده ای اعرابی بودند اما در جوار رسول الله قرار گرفته و ایمان آورده، پرده های غیب برای آنان کنار رفته و غیب عالم و آخرت به او نشان داده اند که در نتیجه این امکاناتی که در راه خدا می آورد را تلف شده و غرامت نمی داند. بلکه عامل تقرب خود به خدا و صلوات الرسول می داند و این انفاق «أَلَا إِنهَّا قُرْبَةٌ لَّهُمْ»(توبه/99) عامل تقرب آنهاست و خداوند متعال به واسطه این انفاق «سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فىِ رَحْمَتِهِ»(توبه/99) آنها را وارد وادی رحمتش می کند و درهای رحمت را به رویشان باز می کند. پس با این انفاق، سیر در وادی رحمت اتفاق می افتد. نه اینکه خود این انفاق مهم باشد بلکه آنچه مهم است، قبول کردن خداوند است که با آن قبول شدن در درگاه الهی درهای رحمت الهی گشوده می شود و خداوند غفور و رحیم است.
غفور است یعنی آنگاه که ما می خواهیم امکانات خود را در راه و به سمت خداوند بیاوریم، وقتی از وادی شیطان عبور می کنیم، دست شیطان به ما می رسد و در ما آلودگی ایجاد می کند و نمی گذارد عمل ما آنگونه که باید خالص انجام بگیرد. خدای متعال کسری های عمل ما را تدارک می کند. به عبارتی دیگر، آن کسی که مومن است و انفاقش را وسیله تقرب و صلوات الرسول می داند خداوند نیز برای این شخص نقص عملش را پاک و مرتفع کرده و عیب آن را برطرف می کند، سپس او را وارد وادی رحمت می کند، چرا که «إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»(توبه/99) .
پس خداوند متعال برای این راهی که در عالم ارض به سوی ما گشوده خواسته است تا ما نیز امکانات خود را در این راه آورده و در آن خرج کنیم. اگر این امکانات و مال و جان خود را خرج کردید، خودتان به من نزدیک می شوید. لذاست که می فرماید: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»(آل عمران/169) در مقابل حیات دنیایی که از آنان گرفته می شود، حیات طیبه و مقام عندالرب داده می شوند و این است کار خداوند متعال با ما.
قرض الحسنه بهترین مصداق انفاق
اگر خدای متعال ما را در دار دنیا آورده است، راهی به سمت خود نیز به سوی ما گشوده است و شرط این که بتوانیم امکانات خود را در راه خدا بیاوریم، ایمان بالله و الرسول و تقواست. مانع آن نیز حیات الدنیاست و این نکته ای قابل توجه است. در سوره مبارکه حدید می فرماید، ایمان بیاورید و انفاق کنید و پس از این دستور می فرماید مواظب باشید به وقت خود انفاق کنید، چرا که اگر دیر شد، ارزش و پاداش عمل شما کم می شود. سپس می فرماید بایستی بهترین عمل را پیدا کنید و به خدا قرض الحسنه بدهید و آنانکه به خداوند متعال قرض می دهند، خداوند عملشان را اضافه می کند.
به عبارتی دیگر، پس از دستور به انفاق و از دست ندادن فرصت بخاطر اینکه ما نیز همانند بقیه مستخلف در زمین هستیم و این جان و مال و آبرو را از ما می گیرند و برای ما نمی ماند، می فرماید: «مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَريمٌ»(حدید/11) ای آنهایی که انفاق می کنید، چه کسی است که انفاق او قرض الحسنه به خدا شود؟! این قرض الحسنه بهترین نوع خرج کردن در راه خداست و خداوند متعال نیز این قرض به خدا دادن را برای او مضاعف می کند و علاوه بر آن «وَ لَهُ أَجْرٌ كَريمٌ»(حدید/11) پاداشی به او می دهند که این پاداش، پاداش کریم است. تعبیر به «أَجْرٌ كَريمٌ» تعبیر بسیارعجیبی است زیرا کریم، صفت موجود زنده است و در اینجا صفت کریم را برای اجر قرض الحسنه به خداوند آورده است که خداوند متعال در آیات بعدی این اجر کریم را توضیح می دهد.
بنابراین بهترین نوع انفاق فی سبیل الله، قرض الحسنه به خداوند متعال است، لذا در روایتی آمده است که وقتی آیه «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزَى الَّذينَ عَمِلُوا السَّيِّئاتِ إِلاَّ ما كانُوا يَعْمَلُون »(قصص/84) نازل شد، که یعنی اگر خوبی کنید من مزد شما را بیشتر از عملتان قرار می دهم اما اگر بدی کنید، یا می بخشم و یا اگر نبخشیدم به اندازه عملتان مجازات می کنم؛ رسول الله صلی الله علیه و آله به خدا عرضه داشتند که به امت من تفضل کنید و بیش از این بدهید. خداوند متعال فرمود: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»(انعام/160) اگر امت تو یک کار خوب کنند، ده برابر به آنان مزد می دهم.
پس از این نیز پیامبر اکرم مجددا تقاضای تفضل و اجر بیشتری کردند -که این نیز شفاعت پیامبر است- خداوند متعال این آیه را نازل فرمود: «مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثيرَةً»(بقره/245) چه کسی می تواند به خدا قرض الحسنه بدهد. اگر به خدا قرض الحسنه دادید «فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثيرَةً»(بقره/245) خداوند متعال آن را چند برابر می کند، کثیر و مضاعف یک یا دو برابر و ده برابر نیست، بلکه بسیار بیشتر از این است. پس از این تفضل، پیامبر اکرم دعا و تقاضای اجر بیشتری نکردند و به تعبیر این روایت دانستند هنگامی که خداوند متعال می فرماید پاداش کثیر می دهد، یعنی پاداش بی حد و اندازه است. اگر یک چیز از بنده ای بگیریم، ده پاداش و هفتصد پاداش به او نمی دهیم بلکه بی حد و حصر به او برمی گردانیم.
در روایات بیان شده که مراد از قرض الحسنه این است که امکانات خود را در راه امام خرج کنید. باید همچون اصحاب سیدالشهداء باشیم که اینگونه بودند. این جانی که در راه امام حسین علیه السلام می دهید، پاداشش بی نهایت است. مالی که در مسیر کربلا خرج می کنید، پاداشش بی نهایت است. فرصتی که برای زیارت امام حسین نیاز دارید، پاداشی بی نهایت دارد. علت این که اشک بر سیدالشهداء اینقدر ارزش دارد همین است. این که شخصی قلب خود را خرج امام حسین کند و به جای این که برای دنیا و مافیها و خودش غصه بخورد برای امام حسین علیه السلام غصه بخورد و غصه هایش در حضرت خلاصه شود، این چنین اجر بالایی دارد.
اینکه اگر کسی فرموده امام رضا علیه السلام به ریان بن شبیب را عمل کند که، «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْن »(1) اجرش به این اندازه زیاد است، به این خاطر است که این شخص عاطفه و امکانات خود را برای امامش خرج می کند. این که زیارت امام به این اندازه پاداش دارد، یک نکته و علت آن همین است که انسان عمر، فرصت و مال خود را خرج تقرب به امامش می کند و این بهترین نوع خرج کردن در راه خداست و اجر کریم دارد که فرمود: «وَ لَهُ أَجْرٌ كَريمٌ».
اجر کریم را خداوند در آیات بعدی سوره مبارکه حدید توضیح می دهد و می فرماید: «يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُم بَين أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمَانِهِم»(حدید/12) آنگاه که مؤمنین در قیامت به محشر می آیند، پاداش آن قرض حسن دادن و خرج کردن در راه امام و این که جان، مال، عمر و فرصت های خود را برای امام خرج کرده و در طرح امام زندگی کند، این است که «يَسْعَى نُورُهُم بَين أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمَانِهِم»(حدید/12) امام دستگیر تو می شود. در روایتی ذیل «يَسْعَى نُورُهُم بَين أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمَانِهِم»(حدید/12) آمده است مراد از «نُورُهُم» امام آنان است. یعنی در آنجا امامت دستگیر تو می شود و در وادی قیامت با امام خود سیر می کنی.
بنابراین این انفاق در راه خدا که ایمان و تقوا شرط آن است، دارای مانع مهمی است که آن مانع حیات الدنیا و جلوه های آن است. آن دستگاهی که شیطان و فراعنه درست می کنند، می خواهد تمام امکانات انسان را ببلعد و هضم کند و به سمت خود ببرد. البته وقتی هم که می رود دارای آثار است. وقتی ساحران دور فرعون جمع می شوند، خداوند متعال نیز امکانات مادی به آنان می دهد، «مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها»(شوری/20) کسی که محصول دنیا را بخواهد او را محروم نمی کنیم و به او امکانات را می دهیم، اما « وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصيبٍ»(شوری/20) ولی در آخرت نصیبی ندارد.
جلوه های دنیا مانع این انفاق فی سبیل الله می باشند؛ لذا خداوند متعال در سوره مبارکه حدید می فرماید: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً وَ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ شَديدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ»(حدید/20) این دنیایی که امکانات شما را می بلعد پنج چیز بیش نیست، که عبارتند از «لعب، لهو، زینت، تفاخر و تکاثر». اینکه مراد از این پنج چیز چه می باشد، احتمالاتی وجود دارد. یا به این معناست که برای هر شخصی به یک شکل است و برای انسان های مختلف، راه های مختلفی برای شیطان وجود دارد که آنان را به طرف خود ببرد. احتمال دیگر این است که هر کدام از این پنج چیز، برای یک دوره زندگی انسان می باشند که عبارتند از: «طفولیت، نوجوانی، جوانی، میان سالی و پیری». یعنی پنج طرح شیطان برای پنج دوره انسان وجود دارد.
در ادامه آیات می فرماید، این زندگانی دنیایی که «لهو، لعب، زینت، تفاخر و تکاثر» بود، همچون بارانی است که می بارد و سبزه زاری پیدا می شود و کسی که کافر است، پشت صحنه را نمی بیند و شگفت زده این زیبایی ها شده و فریب می خورد. اما طولی نمی کشد که این سبزی های بهار به خس و خاشاک پاییزی تبدیل می شود و این داستان دنیاست. شما مواظب باشید این دنیا مانع شما نشود. در آیه بعد می فرماید: «سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ»(حدید/21) از فرصت دنیا استفاده کنید و به سمت مغفرت مسابقه بدهید و مواظب باشید جلوه های دنیا شما را با خودش نبرد.
بنابراین خداوند متعال در این دار دنیا، راهی برای شما به سمت خودش باز کرده است. یک طرف آن دارالاخره و طرف دیگر حیات الدنیاست. حیات دنیا این است، «إِنَّمَا الحْياةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَ لَهْو»(محمد/36) سرگرمی و بازیچه است و چیزی غیر از این نیست. سرگرمی که شما را از حقایق باز می دارد. حواستان جمع باشد گرفتار آن نشوید. اما «إِن تُؤْمِنُواْ وَ تَتَّقُواْ يُؤْتِكم أُجُورَكُمْ»(محمد/36) اگر اولا ایمان آوردید و مومن به خدا شدید و ثانیا تقوا داشتید و دامن خود را جمع کردید که خارهای دنیا و خارهایی که شیطان سر راه شما ریخته است دامن شما را نگیرد، خداوند متعال پاداش هایتان را به شما می دهد. تقوا یعنی دامنت را جمع کن.
پس باید در ابتداء به خدا ایمان بیاوری چرا که اگر مومن نباشی، نمی توانی با خدا معامله کنی و در راه او حرکت کنی. در مرحله بعد باید تقوا داشته و دامنتان را جمع کنید تا شکوفه هایی که در دست شیطان و فراعنه است و با طرحی که برای شما دارند و این شکوفه ها را بر سر راه شما می ریزند، دل و دست و قوای شما را نگیرد. پس اگر این دو شرط را داشتید «ان تُؤْمِنُواْ وَ تَتَّقُواْ»(محمد/36)، خداوند متعال نیز «يُؤْتِكم أُجُورَكُمْ»(محمد/36) پاداش های شما را می دهد و چیزی از شما کم نمی کند.
تفاوت دعوت و درخواست به انفاق
در ادامه می فرماید: «وَ لَا يَسالْكُمْ أَمْوَالَكُمْ»(محمد/36) خداوند متعال سائل امکانات شما نیست و این تعبیر بسیار عجیب است. می فرماید خداوند متعال از شما مال نمی خواهد و «إِن يَسْالْكُمُوهَا فَيُحْفِكُمْ تَبْخَلُواْ»(محمد/37) اگر از شما سوال کند و بخواهد بخل شما آشکار می شود. وجود مقدس نبی اکرم نیز از شما سوال و درخواست نمی کند و اگر شما را دعوت به انفاق و خرج امکانات می کند، این دعوت است و سوال و درخواست نیست. لذا خداوند متعال به صورت مکرر به انبیائش فرموده است که به امت خود بگویید: «قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبيلاً»(فرقان/57) من از شما چیزی سوال و درخواست نمی کنم.
در عین این که اینجا می فرماید: «وَ لَا يَسالْكُمْ أَمْوَالَكُمْ»(محمد/38) پیامبر از شما درخواست مال نمی کند، در آیات بعد می فرماید: «ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا في سَبيلِ اللَّهِ»(محمد/38) شما را دعوت می کنند و این دعوت، سوال و درخواست نیست، زیرا پیامبر محتاج نیست که از شما سوال کند. بلکه ما سائلیم و ما باید سراغ پیامبر برویم که فرمود: «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَر»(ضحی/10) ما باید سائل او باشیم و پیامبر سائل ما نیست. پیامبر اکرم دست در خزائن بی منتهای الهی دارد و سوالی از ما ندارد، زیرا نیازی ندارد که سائل باشد، اما دعوت از ما دارد.
البته برخی از مفسرین نسبت به آیه «ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا في سَبيلِ اللَّهِ»(محمد/38) و فراز «وَ لَا يَسالْكُمْ أَمْوَالَكُمْ»(محمد/38) گفته اند که اینکه می فرماید سوال نمی کند، سپس در آیات بعد می فرماید «تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا»(محمد/38)شما را صدایتان می زند که انفاق کنید، مراد این است که تمام مال شما را از شما نمی خواهد بلکه برخی از آن را می خواهد که شاید این مطلب درست نباشد. بلکه شاید به این معناست که پیامبر دعوت دارد اما سوال ندارد. پیامبر اکرم نمی خواهد مال ما را از ما بگیرد، چرا که به آن نیازی ندارد و سوال وقتی است که پیامبر به مال ما احتیاج داشته باشد و بخواهد آن را برای خود اخذ کند. بنابراین ما سائل خدا و رسول هستیم و به ما نیز دستور داده اند که هم از خدا سوال و هم از رسول خدا سوال کنید که فرمود: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْر»(نحل/43) رسول اکرم سائل نیست اما داعی است و ما را دعوت می کند و راه را به روی ما باز می کند. پس اینکه فرمود: «ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا في سَبيلِ اللَّهِ»(محمد/38) یعنی از شما می خواهند امکانات تان را بیاورید در راه خدا انفاق کنید و این دعوت است و سوال نیست. این راه باز کردن به سوی عالم آخرت و به سوی خداست. برای شما راه را باز می کنند و می گویند بیایید امکانات خود را بیاورید و اینگونه هزینه کنید.
بخل در انفاق
اما در مقابل این دعوت به انفاق، «فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ»(محمد/38) عده ای بخل می ورزند. حال که رسول خدا باب ایمان را به روی شما باز کرده و پنجره های غیب را کنار می زند و شما را با غیب این عالم مأنوس می کند و می گوید باید امکانات خود را بیاورید برای بیشتر از دنیا یعنی آخرت، خرج کنید و بذر را در وادی حیات الدنیا نریزید، بلکه آن را در وادی آخرت بریزید، عده ای بخل می ورزند. رسول الله می گوید بذر خود را در حیات آخرت بکارید و اینجا و در حیات دنیا نکارید، زیرا اگر اینجا کاشتید، متاع دنیا به شما می دهند «مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها»(شوری/20) اگر کسی کشت دنیا را بخواهد، از آن به او می دهیم. اما اگر کسی حرث و کشت آخر را خواست و بذرش را در وادی آخرت کاشت، به متاع آخرتی می رسد و الا اگر کسی بذر خود را در سرزمین دنیایی کاشت، نمی تواند ثمره آخرتی بخواهد. پس اگر کسی به خدا ایمان آورد و امکاناتش را در راه او و آن عالم بزرگتر خرج کرد، این امکانات متاع عالم آخرت می شود.
لذا خداوند متعال در این آیات می فرماید پیامبر چیزی از شما سوال نمی کند و سائل شما نیست. بلکه شما را دعوت می کند. شما باید مومن باشید و دامنتان را جمع کنید و امکانات تان را خرج شیطان نکرده و در وادی دنیا نریزید که دعوت دیگری برای شما وجود دارد. این دعوت را گوش بدهید که «ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا في سَبيلِ اللَّهِ»(محمد/38) از شما خواسته می شود امکانات، جان و جوانی خود را در راه خدا انفاق کنید. اما پس از این دعوت، «فَمِنكُم مَّن يَبْخَلُ»(محمد/38) عده ای از شما بخل می ورزید. با اینکه این رسول سائل نیست و شما را دعوت کرده و راه آخرت شما را باز کرده و بار شما را بر می دارد، تا امکانات خود را در وادی آخرت بکارید، اما باز هم عده ای بخل می ورزند که هر کس بخل بورزد «وَ مَن يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ»(محمد/38) نسبت به خودش بخل می ورزد.
چرا که مثلا گاهی شخصی نسبت به دادن پول به کسی دیگر بخل می ورزد که این یک نوع از بخل است، اما گاهی یک شخص نسبت به خودش بخل دارد و امکاناتش را برای خود خرج نمی کند که این شخص نسبت به خودش بخل می ورزد. بنابراین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سائل شما نیست بلکه با این دعوت به انفاق برای شما راه را باز می کند تا امکانات شما ماندگار شود. اگر خرج نکردید، نسبت به خودتان بخل می ورزید، زیرا خداوند بی نیاز است و شما فقیر «وَ اللَّهُ الْغَنىِ وَ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ»(فاطر/15).
اگر می گویند مالت را به دست خدا بده، یعنی تو فقیر و نیازمند خدایی و در این داد و ستد با خدا چیزی گیر تو می آید نه خدا و شما رشد می کنید. در این داد و ستد که خداوند مشتری ماست و فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ»(توبه/111) او که نیازی ندارد و چون او بی نیاز است و شما نیازمندید، پس کسی در این وادی بخل بورزد، نسبت به خودش بخل می ورزد.
در ادامه می فرماید: «وَ إِن تَتَوَلَّوْاْ يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيرْكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُواْ أَمْثَالَكمُ»(محمد/38) اگر شما رویگردان از این دعوت شدید و این دعوت را اجابت نکردید خداوند متعال شما را بر می دارد و قوم دیگری را بدل شما می گذارد. قومی که «لَا يَكُونُواْ أَمْثَالَكمُ» مثل شما نیستند و بخل نمی ورزند و امکانات خود را به راحتی در این وادی می آورند.
تنزل هر ساله سیدالشهداء در محرم
پس از بیان مقدمه فوق، به بیان نکته ای که این مقدمه برای آن بیان شد می پردازیم. هر سال که ماه محرم می آید، دوباره حضرت سیدالشهداء می آیند و حقیقتا تنزل پیدا می کنند، همانگونه که در قرآن کریم در مورد آمدن خداوند متعال در صحنه محشر می فرماید: «وَ جاءَ رَبُّك »(فجر/22) اینکه می فرماید خداوند متعال در صحنه محشر می آید، به این معنا نیست که جسم دارد. اما به نوعی حضور پیدا می کند. وجود مقدس سیدالشهداء علیه السلام نیز هر سال محرم، حضوری در عالم ما پیدا می کند و دوباره ما را صدا می زند «مَنْ كَانَ بَاذِلًا فِينَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْيَرْحَلْ مَعَنَا»(2) امام حسین دوباره ما را دعوت می کند. باید بدانیم که این دعوت است و سوال نیست چرا که امام حسین چه نیازی به جان ما دارد؟ کسی که شب عاشورا به حبیب و زهیر می فرماید بروید، چه نیازی به ما دارد؟
بنابراین هر سال دوباره بابی از عاشورا به روی ما گشوده می شود و این گشودن باب محرم و این شور که« باز این چه شورش است که در خلق عالم است» بخاطر آمدن امام حسین در عالم ماست. حضرت به سوی ما می آیند و مجددا ما را صدا می زنند و دعوت ایشان در هر محرم نو می شود. به همین خاطر است که در عالم شوری به پا می شود، زیرا حضرت همه را صدا می زنند و می گویند بیایید با من کوچ کنید و امکانات خود را به من بدهید، من شما را به خدا می رسانم و آن را برای شما در راه خدا کشت می کنم. مبادا این امکانات را به دست شیطان و نفس خود بسپارید. این دعوت امام حسین در هر سال وجود دارد.
امسال نیز این دعوت، دعوتی جدید و غیر از دعوت سال گذشته است. هر شخصی ممکن در یکی یکی از دعوت های مختلف صدای حضرت را شنیده و اجابت کرده باشد. عده ای از همان اول که حضرت از مدینه بیرون آمدند دعوت حضرت را شنیدند، عده ای هنگامی که حضرت از مکه آمدند، عده ای برایشان نامه نوشتند و عده ای هم روز عاشورا دعوت ایشان را شنیدند.
وجود مقدس سیدالشهداء هر سال دوباره می آیند و ما را دعوت می کنند. اگر کسی از غافله امام حسین جا مانده باشد، فرصت جدیدی برای رسیدن به عاشورا و دعوت امام حسین است. هر سال باب جدیدی به روی شهادت در رکاب سیدالشهداء و در رکاب امام زمان گشوده می شود. باید مراقب و مواظب باشیم این دعوت را جواب داده و نسبت به آن بخل نورزیم. لذا فرمود: «ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ»(محمد/38) شما را صدا زده و به سوی خدا دعوت می کنند تا در راه او انفاق کنید. امام داعی الله است و شما را به انفاق در راه خدا دعوت می کند. امام در این عالم ارض، راه و سبیل الله را برای شما باز می کند. این سبیل الله با دعوت امام باز می شود و الا راه بسته است. اگر امام حسین ما را دعوت نکند، راه عاشورا و همراهی امام حسین بسته است. اگر حضرت کسی را راه ندهد، خودش تنها می رود.
امام حسین هر سال ما را دعوت می کنند «لِتُنْفِقُوا في سَبيلِ اللَّهِ»(محمد/38) ، اما «فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ وَ مَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّما يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِه»(محمد/38) اگر مال، جان و فرصت های خود را برای امام حسین خرج نکردیم، «وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ»(محمد/38) ما را برمی دارند و عده دیگر جای ما می گذارند و آنها همراه کاروان امام حسین می شوند و در این صورت ما خسارت می کنیم. همانند سال 61 هجری که حضرت دعوت کردند و صدا زدند، عده ای بخل ورزیدند و مال و جان و اهل بیت خود را نیاوردند که خسارت کردند. آیا این افراد برنده شدند یا آنان که دعوت امام حسین را اجابت کرده و در کنار حضرت مال، جان، هستی و آبروی خود را انفاق کردند؟
در حال حاضر نیز دوباره امام حسین ما را صدا می زنند و آیه «ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا في سَبيلِ اللَّهِ»(محمد/38) محقق می شود و حیات دنیوی مانع این انفاق و اجابت دعوت امام است. لذا باید ایمان آورده و دامن خود را را جمع کنیم که فرمود: «إِن تُؤْمِنُواْ وَ تَتَّقُواْ يُؤْتِكم أُجُورَكُمْ»(محمد/36) اگر ایمان آوردیم و دامن خود را جمع کرده و با امام حسین حرکت کردیم، حضرت مزد شما را تمام و کمال می دهد.
مانع این اجابت، حیات الدنیاست. باید دامن مان را جمع کنیم و «سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ»(حدید/21) چرا که امام اسبق السابقین اند. امام رفته است و راه و سبیل به سوی خدا را باز کرده اند و ما را نیز صدا زده و می فرمایند پشت سر من حرکت کنید.
امیداوریم خداوند متعال به تمام ما توفیق بدهد که این محرم ما، محرم اجابت دعوت امام حسین باشد و مال و هستی خود را در این راه بدهیم که در زیارات می گوییم: «بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي ». ان شاء الله خداوند متعال به ما توفیق دهد که این محرم، محرمی باشد که هرچه داریم را در راه امام حسین انفاق کنیم، که اگر انفاق نکردیم دو تا آفت برای ما خواهد بود. یک آفت این است «وَ مَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّما يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِه» نسبت به خود بخل می ورزیم و این جان را خرج خودمان نمی کنیم و تلف می شود. آفت دوم این است که «يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ»(محمد/38) گروه دیگری را جایگزین ما می کنند، زیرا فرصت محدود است و اینگونه نیست که همیشه به ما فرصت داده شود.
اگر ما به این راه وارد نشدیم، لشکر امام زمان از جای دیگری بسیج می شود و امام زمان ما را جا می گذارند. البته ما جامانده از قافله حضرت می شویم نه اینکه امام بخواهد کسی را جا بگذارد. ما جزو مستخلفین می شویم. مستخلف کسی است که نبی اکرم در صلح حدیبیه او را جا گذاشت و با خود نبرد. کسی که این دل و آن دل کرد از قافله جا ماند. اگر ما جا بمانیم، حضرت فرصت را از دست نمی دهند و این مسیر را طی می کنند. همانند سیدالشهداء که عده ای را جا گذاشتند، چرا که وقتی حضرت آنان را صدا زد این دل و آن دل کردند و نیامدند. نمی توان کاروان حق را بخاطر جاماندگان متوقف کرد. از خدا می خواهیم به ما کمک کند اهل امروز و فردا کردن نباشیم و تمام امکانات خود را به غافله سیدالشهداء برسانیم.
پی نوشت ها:
(1) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 130
(2) اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، النص، ص: 61
* متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 7 مرداد 1401 است، که به مناسبت دهه اول ماه محرم در حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ایراد فرمودند .