شرح زیارت اربعین: فراز پنجم / «السَّلَامُ عَلَی أَسِیرِ الْکُرُبَاتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ» (قسمت دوم)
۲۲ مرداد ۱۴۰۲ 0 اهل بیت علیهم السلام«السَّلَامُ عَلَی أَسِیرِ الْکُرُبَاتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ» (سلام بر اسیر غم ها و مصیبت ها و کشته اشک ها و گریه ها).
«قَتیل» یعنی کشته شده، «عبرات» جمع «عبره» به معنی اشک و گریه. یعنی سلام بر کشته اشک ها و گریه ها چرا که شهادت امام حسین علیه السلام همه را به گریه در آورده است و گریه برای امام حسین علیه السلام حد و مرزی ندارد، زمان و مکان ندارد، کوچک و بزرگ ندارد، غنی و فقیر ندارد، خوب و بد ندارد، سالم و مریض ندارد، جن و انس و ملک ندارد. مصیبت امام حسین علیه السلام بر اهل آسمان و زمین بزرگ و سخت است چنانچه در زیارت عاشورا آمده است که زائر امام حسین علیه السلام خطاب به حضرت علیه السلام می گوید: «یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّهُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصِیبَهُ بِکَ عَلَیْنَا وَ عَلَی جَمِیعِ أَهْلِ الْإِسْلَامِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِیبَتُکَ فِی السَّمَاوَاتِ عَلَی جَمِیعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ» (ای اباعبدالله علیه السلام هر آینه که مصیبت تو بر ما و بر تمام اهل اسلام بزرگ است و چه ناگوار و بزرگ است مصیبت تو در آسمان ها بر همه اهل آسمان ها). بنابراین چون مصیبت بزرگ است همه در شهادت حضرت گریان هستند و هر چه قدر شخص عظمت و بزرگیش نزد خدا و رسول صلی الله علیه و آله وسلم و اولّیاء الهی علیهم السلام و جن و ملک بیشتر باشد، مصیبت او هم عظیم و بزرگ است و هر چقدر مصیبت بزرگتر باشد گریه برای فقدان او بیشتر است خصوصاً اینکه آن شخص مظلوم و شهید و امام معصوم باشد، لذا به جهت شهادت امام حسین علیه السلام ، همه مخلوقات عالم گریان هستند.
امام صادق علیه السلام :
«وَ بَکَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ وَ مَنْ یَتَقَلَّبُ فِی الْجَنَّهِ وَ النَّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنَا وَ مَا یُرَی وَ مَا لَا یُرَی»(۱) (هنگامی که حضرت حسین بن علیc به شهادت رسیدند آسمان های هفتگانه و طبقات هفتگانه زمین و آنچه در آنها و بین آنها بود و تمام موجودات و جنبدگان بر روی آنها و بهشت و دوزخ و بالاخره کلیه اشیایی که پروردگار ما آنها را آفریده و موجودات مرئی و نامرئی کلاً بر آن حضرت علیه السلام گریستند).
صاحب دُرُّ الثّمین روایت کرده در تفسیر قول خداوند که فرمود:
{فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ}(۲) «آدم علیه السلام از پروردگارش کلماتی دریافت کرد».
آدم علیه السلام ساق عرش و اسماء پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه علیهم السلام را دید و جبرئیل علیه السلام به او چنین تلقین کرد که بگو:
«قُلْ یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ مِنْکَ الْإِحْسَانُ»
پس هنگامی که نام امام حسین علیه السلام را بر زبان جاری کرد اشکش جاری شد و قلب او نرم و خاضع گشت و گفت ای برادر! جبرئیل علیه السلام در هنگام یاد کردن پنجمین از آنها قلبم شکست و اشکم جاری شد، جبرئیل گفت: این فرزند تو حسین علیه السلام است در این محل مصیبتی را می بیند که تمام مصیبت های روزگار در مقابل آن کوچک است، آدم علیه السلام گفت ای برادر آن چه مصیبتی است؟ جبرئیل علیه السلام در پاسخ او گفت او کشته می شود در حالی که تشنه، غریب و تنها، بی کس حتی هیچ یاور و کمک کاری برای او پیدا نمی شود، و ای آدم علیه السلام اگر تو او را در حالی که می گوید: وای از تشنگی! وای از کمی یاور! می دیدی به حدّی عطش بر او مسلط می شود که گویا از تشنگی بین او و آسمان همانند دود حائل می گردد، و هیچکس پاسخ او را جز با شمشیرها و چشاندن مرگ نمی دهد. او ذبح می گردد، همانند ذبح شدن گوسفند و دشمنان او اسباب و لوازم منزل و خانه او را به غارت می برند و سر او و یارانش را در شهرها، در انظار مردم می گردانند و با آنان زنانشان نیز همراه می باشند، این چنین در علم خدای منّان سبقت گرفته، پس از آن آدم علیه السلام و جبرئیل علیه السلام همانند مادر بچه مرده اشک می ریختند و گریه می کردند(۳).
در این روایت ملاحظه کردیم که چگونه حضرت آدم علیه السلام و جبرئیل علیه السلام پیش از شهادت امام
حسین علیه السلام برای ایشان گریه کردند. و تمام انبیاء علیهم السلام برای حضرت حسین علیه السلام گریه کردند، اگر بخواهیم آنها را ذکر کنیم، بحث بسیار طولانی می شود لذا فقط به بعضی اشاره می کنیم!
گریه حضرت عیسی علیه السلام برای امام حسین علیه السلام : در روایت است که عیسی علیه السلام بر زمین کربلا ورود کرد، در حالی که حواریون با ایشان بودند، پس از آن دید گروهی از آهوها در آنجا جمع شدند و همه گریانند، عیسی علیه السلام نشست، حواریون نیز نشستند، عیسی علیه السلام گریست، حواریون از عیسی بن مریم علیهما السلام سؤال کردند: ای روح خدا و کلمه او! چه چیزی شما را گریه انداخت؟ عیسی علیه السلام فرمود: آیا می دانید این چه زمینی است؟ گفتند: خیر، فرمود: این زمینی است که در آن فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم احمد و فرزند آن آزاد زن طاهره بتولh، شبیه مادر من کشته و دفن می شود، در آن خاک طینتی است که از مشک خوشبوتر است و طینت انبیاء و اولاد آنها دارای چنین طینتی هستند. عیسی علیه السلام فرمود: این گروه آهوها با من تکلّم می کنند و در این زمین می چرخند، بخاطر عشقی که به تربت این فرزند مبارک دارند و من گمان می برم آنها در این قطعه زمین در امنیّت به سر می برند(1).
رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در موارد متعدی برای مظلومیت امام حسین علیه السلام و شهادت حضرت علیه السلام گریست از جمله آنها وقت و زمان نامگذاری حسین علیه السلام بود، چرا که جبرئیل علیه السلام خبر شهادت حضرت علیه السلام را به رسول صلی الله علیه و آله وسلم داد.
روایت شده: حسن و حسین علیهما السلام در روز عیدی بر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم وارد شدند و مستقیماً در دامن جدشان نشستند، سپس هر دو گفتند: ای جدّ ما! امروز روز عید است و فرزندان عرب لباس های رنگارنگ مزین شده و لباس جدید پوشیده اند و برای ما لباس جدید و نوئی نیست و بدین خاطر ما به سوی شما آمده ایم.
پس اندکی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به حال آن دو، تأمّل ورزید و گریه افتاد، از طرفی در خانه خود لباسی که مناسب با آن دو باشد را سراغ نمی دید و از سوی دیگر مایل نبود آنها خاطرشان مضطرب و محزون باشد، پس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم پروردگارش را خواند و عرضه داشت، بارالها! درخواست قلبی آن دو را جبران کن! پس از آن جبرئیل علیه السلام نزول یافت در حالی که با او دو حله سفیدی از حله های
بهشتی بود، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم خوشحال شد و به آن دو گفت! ای دو آقای جوانان اهل بهشت بگیرید دو لباسی که خیاط قدرت به اندازه طول شما دوخته، هنگامی که حسن و حسین علیهما السلام دو لباس را سفید دیدند، گفتند: ای جدّ ما! این چه لباسی است، در حالی که همه بچه های عرب لباس های رنگارنگ پوشیده اند؟ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ساعتی در امر آن دو به فکر فرو رفت. پس از آن جبرئیل علیه السلام گفت: ای محمد صلی الله علیه و آله وسلم نفس را پاک کن و چشم را به مطلوب بیفکن چرا که رنگ آمیز به رنگ خدای عزوّجل بر این دو چنین حکم می فرماید، که دل های آن دو را شاد کنید، به هر رنگی که دوست می دارند، پس ای محمد صلی الله علیه و آله وسلم فرمان بده که طشت و آفتابه ای حاضر کنند. سپس جبرئیل علیه السلام گفت: یا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ! من بر این دو لباس آب می ریزم و تو با دست خود این جامه را بمال و به هر رنگی که می خواهند آن را رنگ آمیزی کن، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم حله حسن علیه السلام را در طشت گذاشت، جبرئیل شروع کرد، آب بریزد، سپس پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به حسن علیه السلام روی آورد و گفت! ای خنکی چشم من! تو چه رنگی برای حله ات اراده کرده ای؟ او گفت: من رنگ سبز را می خواهم، پس از آن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آن را در آب مالید به قدرت خدا همانند «زبرجد سبز» رنگ آلود شد، سپس پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آن را خارج کرد و به حسن علیه السلام عطا کرد، و او آن را پوشید.
پس از آن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم حله امام حسین علیه السلام را در طشت قرار داد جبرئیل علیه السلام آب بر روی آن می ریخت، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به سوی امام حسین علیه السلام نظر کرد، فرمود: ای خنکی چشم من! تو چه رنگی برای حله ات منظور کرده ای؟ امام حسین علیه السلام گفت: ای جدّ من، من رنگ سرخ را اراده کرده ام، پس از آن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با دست خود آن را در آب می مالید سپس آن نیز همانند «یاقوت احمر» سرخ گردید که امام حسین علیه السلام آن را پوشید، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بدین خاطر خوشحال شد و حسن و حسین علیهما السلام هر دو خوشحال به سوی مادر روانه شدند. بعد از آن جبرئیل علیه السلام با مشاهده این صحنه گریست، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سؤال کرد: ای برادرمن! مثل چنین روزی که دو فرزند من خوشحال شده اند، چرا گریه می کنی و محزون هستی؟ پس تو را به خدا قسم می دهم که علّت را بیان نموده، مرا با خبر کن؟ جبرئیل علیه السلام گفت: بدان ای رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم این که دو فرزند تو رنگ مختلف انتخاب کردند، حسن علیه السلام رنگ سبز را اختیار کرد و هیچ چاره ای برای او نیست جز این که با سم او را مسموم کنند و رنگ جسد او از زیادی سم سبز رنگ می شود و برای امام حسین علیه السلام چاره ای نیست جز این که
او را می کشند و ذبح می کنند و بدن او با خون سرش سرخ می شود بعد از آن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم گریه نمودند و بسیار محزون شدند(۵).
او را می کشند و ذبح می کنند و بدن او با خون سرش سرخ می شود بعد از آن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم گریه نمودند و بسیار محزون شدند(۵).
پی نوشت ها
۱. الکافی، ج4، ص576.
۲. بقره، 37.
۳. بحار الأنوار، ج44، ص245.
۴.کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص532.
۵. بحار الأنوار، ج 44، ص245