شرح زیارت اربعین: فراز پانزدهم / فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ (قسمت دوم)

شرح زیارت اربعین: فراز پانزدهم / فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ (قسمت دوم)

۲۴ مرداد ۱۴۰۲ 0 اهل بیت علیهم السلام

فراز پانزدهم: «فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ»

(پس (امام حسین علیه السلام ) در دعوت مردم برای کسی جای عذری باقی نگذاشت و حق نصیحت و خیرخواهی را (تمام و کامل) ادا نمود).
«اعذر» از ماده «عذر» است و «دعا» یعنی خواستن و طلب کردن و صدا زدن و دعوت کردن است و «منح» یعنی چیزی را به کسی دادن است، «منح الناقه» یعنی شتر را به او داد. «نصح» به معنی نصیحت و پند و اندرز و خیرخواهی است.
امام حسین علیه السلام به چند دلیل واقعاً هیچ عذری را برای کسی باقی نگذاشت:

دلیل سوم:

حضرت علیه السلام علّت قیامش را بوسیله نامه ای که به محمد حنیفه نوشت، بیان نمود:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ هَذَا مَا أَوْصَی بِهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ إِلَی أَخِیهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِیَّهِ أَنَّ الْحُسَیْنَ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ جَاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ وَ أَنَّ الْجَنَّهَ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَهَ آتِیَهٌ لا رَیْبَ فِیها وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّهِ جَدِّی صلی الله علیه و آله وسلم أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَی عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَهِ جَدِّی وَ أَبِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام فَمَنْ قَبِلَنِی بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَّهُ أَوْلَی بِالْحَقِّ وَ مَنْ رَدَّ عَلَیَّ هَذَا أَصْبِرُ حَتَّی یَقْضِیَ اللَّهُ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْقَوْمِ بِالْحَقِّ وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمِینَ وَ هَذِهِ وَصِیَّتِی یَا أَخِی إِلَیْکَ وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیب»(۱)
(بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم این آن وصیت نامه ای است که حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام برای برادرش محمّد بن حنفیه نوشت: حسین علیه السلام شهادت می دهد: خدا یکی است و شریکی ندارد. حضرت محمّد صلی الله علیه و آله وسلم عبد و رسول خدا می باشد که حق را از طرف حق آورد، بهشت و جهنم بر حق هستند، قیامت خواهد آمد و شکی در آن نیست، خدای توانا هر کسی را که در قبور باشد برانگیخته خواهد کرد، من برای سرکشی و عداوت و فساد کردن و ظلم نمودن از مدینه خارج نشدم. بلکه جز این نیست که من به منظور ایجاد صلح و سازش در میان امت جدم خارج شدم، من در نظر دارم امر بمعروف و نهی از منکر نمایم. من می خواهم مطابق سیره جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و پدرم علی بن ابی طالبc رفتار نمایم. کسی که مرا به جهت اینکه حق می گویم قبول کند او به حق سزاوارتر است و کسی که دست رد به سینه من بگذارد من صبر می کنم تا خدا که بهترین حکم کنندگان است بین من و او داوری نماید. ای برادر! این وصیتی است که من برای تو نمودم. من توفیقی جز از سوی خدا ندارم، و بر او توکل می کنم و به سوی او باز می گردم).

دلیل چهارم

معرفی دشمن، حضرت علیه السلام دشمن را خوب برای همگان معرفی نمود: امام حسین علیه السلام نامه ای به معاویه نوشت و او را مورد سرزنش قرار داد و بر اعمالی که انجام داده بود ملامت کرد. در آن نامه آمده است:
«ثُمَّ وَلَّیْتَ ابْنَکَ وَ هُوَ غُلَامٌ یَشْرَبُ الشَّرَابَ وَ یَلْهُو بِالْکِلَابِ فَخُنْتَ امانتکَ وَ أَخْزَیْتَ رَعِیَّتَکَ وَ لَمْ تُؤَدِّ نَصِیحَهَ رَبِّکَ فَکَیْفَ تُوَلِّی عَلَی أُمَّهِ مُحَمَّدٍ ص مَنْ یَشْرَبُ الْمُسْکِرَ وَ شَارِبُ الْمُسْکِرِ مِنَ الْفَاسِقِینَ وَ شَارِبُ الْمُسْکِرِ مِنَ الْأَشْرَارِ وَ لَیْسَ شَارِبُ الْمُسْکِرِ بِأَمِینٍ عَلَی دِرْهَمٍ فَکَیْفَ عَلَی الْأُمَّهِ فَعَنْ قَلِیلٍ تَرِدُ عَلَی عَمَلِکَ حِینَ تُطْوَی صَحَائِفُ الِاسْتِغْفَارِ»(1)
(آنگاه فرزندت یزید را حاکم مسلمانان قرار دادی، در حالی که جوانی است که شراب می خورد و سگ بازی می کند، تو به امانت خود خیانت کردی و مردم را خوار نمودی و به پندهای پروردگارت عمل نکردی. چگونه کسی را بر امت محمد صلی الله علیه و آله وسلم حاکم می کنی که شراب می خورد، در حالی که شراب خوار از راه راست بیرون و از اشرار است. شراب خوار بر یک درهم هم مورد اعتماد نیست، پس چگونه رهبر امت اسلامی گردد؟ تو، به زودی به اعمال خود خواهی رسید، وقتی که دفترهای طلب آمرزش بسته خواهد شد).
«وَ مَنَحَ النُّصْح»
با توجّه به اینکه «مَنَحَ» به معنی چیزی را به کسی دادن است و «نُصح» به معنی خیرخواهی است، معنی عبارت چنین می شود: امام علیه السلام تمام نصیحت و خیرخواهی را در اختیارشان نهاد و چیزی از نصیحت و خیرخواهی در حقّشان فروگذاری نکرد و هر آنچه مایه بیداری آنها بود، برای آنها بیان نمود، تا از سوی امام علیه السلام اتمام حجت شود. حضرت علیه السلام از طریق نامه­ها و خطبه ها بارها و بارها آنها را نصیحت نمود، حتی حضرت علیه السلام در صبح عاشورا هم از نصیحت آنها دست بر نداشت. در روایت آمده است:
«وَ تَقَدُّمَ الْحِسِّینَ علیه السلام حَتَّی وَقَفَ بِإِزاءِ الْقَوْمِ فَجَعَلَ یَنْظُرَ إِلَی صُفُوفِهِمْ کَأَنَّهُمَ السِّیلُ وَ نَظَرَ إِلَی اِبْنِ سَعْدِ وَاقِفاً فِی صَنَادِیدِ الْکُوفَهِ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ الدُّنْیَا فَجَعَلَهَا دَارَ فَنَاءٍ وَ زَوَالٍ مُتَصَرِّفَهً بِأَهْلِهَا حَالًا بَعْدَ حَالٍ فَالْمَغْرُورُ مَنْ غَرَّتْهُ وَ الشَّقِیُّ مَنْ فَتَنَتْهُ فَلَا تَغُرَّنَّکُمْ هَذِهِ الدُّنْیَا فَإِنَّهَا تَقْطَعُ رَجَاءَ مَنْ رَکِنَ إِلَیْهَا وَ تُخَیِّبُ طَمَعَ مَنْ طَمِعَ فِیهَا وَ أَرَاکُمْ قَدِ اجْتَمَعْتُمْ عَلَی أَمْرٍ قَدْ أَسْخَطْتُمُ اللَّهَ فِیهِ عَلَیْکُمْ وَ أَعْرَضَ بِوَجْهِهِ الْکَرِیمِ عَنْکُمْ وَ أَحَلَّ بِکُمْ نَقِمَتَهُ وَ جَنَّبَکُمْ رَحْمَتَهُ فَنِعْمَ الرَّبُّ رَبُّنَا وَ بِئْسَ الْعَبِیدُ أَنْتُمْ أَقْرَرْتُمْ بِالطَّاعَهِ وَ آمَنْتُمْ بِالرَّسُولِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وسلم ثُمَّ إِنَّکُمْ زَحَفْتُمْ إِلَی ذُرِّیَّتِهِ وَ عِتْرَتِهِ تُرِیدُونَ قَتْلَهُمْ لَقَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَیْکُمُ الشَّیْطَانُ فَأَنْسَاکُمْ ذِکْرَ اللَّهِ الْعَظِیمِ فَتَبّاً لَکُمْ وَ لِمَا تُرِیدُونَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ کَفَرُوا بَعْدَ إِیمانِهِمْ فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ فَقَالَ عُمَرُ وَیْلَکُمْ کَلِّمُوهُ فَإِنَّهُ ابْنُ أَبِیهِ وَ اللَّهِ لَوْ وَقَفَ فِیکُمْ هَکَذَا یَوْماً جَدِیداً لَمَا انْقَطَعَ وَ لَمَا حُصِرَ فَکَلَّمُوهُ فَتَقَدَّمَ شِمْرٌ لَعَنَهُ اللَّهُ فَقَالَ یَا حُسَیْنُ مَا هَذَا الَّذِی تَقُولُ أَفْهِمْنَا حَتَّی نَفْهَمَ فَقَالَ أَقُولُ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ وَ لَا تَقْتُلُونِی فَإِنَّهُ لَا یَحِلُّ لَکُمْ قَتْلِی وَ لَا انْتِهَاکُ حُرْمَتِی فَإِنِّی ابْنُ بِنْتِ نَبِیِّکُمْ وَ جَدَّتِی خَدِیجَهُ زَوْجَهُ نَبِیِّکُمْ وَ لَعَلَّهُ قَدْ بَلَغَکُمْ قَوْلُ نَبِیِّکُمْ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ»(۳)
(سپس امام حسین علیه السلام جلو آمد تا در مقابل آن لشکر از خدا بی خبر قرار گرفت. یک نظر به صف های آنان که گویا سیل بود انداخت. یک نگاه هم به ابن سعد که در میان رجال کوفه ایستاده بود، نمود و فرمود: سپاس مخصوص آن خدائی است که دنیا را دار فنا و زوال قرار داد و اهل آنرا بعد از هر لحظه یک حالی داد. فریب خورده کسی است که فریب دنیا را بخورد و بدبخت کسی است که دنیا او را فریب دهد. مبادا این دنیا شما را فریفته نماید، زیرا این دنیا امید کسی را که به آن دلبستگی داشته باشد قطع می کند، و طمع هر کسی را که به آن طمع کند نابود می نماید. من شما را این طور می بینم: برای امری اجتماع کرده اید که خدا را برای آن به غضب آورده اید و خدا نظر رحمت خود را از شما برگردانیده است و نقمت و عذاب خود را برای شما حلال کرده است، شما را از رحمت خود دور نموده. خدای ما خوب پروردگاری است، ولی شما بد مردمی هستید. زیرا به گمان خود اقرار بطاعت کردید و به حضرت محمّد صلی الله علیه و آله وسلم ایمان آوردید، سپس پشت به ذریه و عترت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم خود نمودید و می خواهید آنان را شهید نمائید. حقاً که شیطان بر شما مسلط شده و شما را از یاد خدای بزرگ برده است. شما و این اراده ای که دارید نابود شوید! {إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ}. اینان همان مردمی هستند که پس از ایمان آوردن کافر شدند، نابود شوند گروه کافران! عمر بن سعد به یاران خود گفت: وای بر شما! جواب او را بگوئید، زیرا حسین علیه السلام پسر پدرش علی علیه السلام است. به خدا قسم اگر حسین علیه السلام یک روز دیگر این طور در مقابل شما توقف کند و سخنرانی نماید خسته نخواهد شد. پس با او سخن بگوئید. شمر بن ذی الجوشن جلو آمد و گفت: یا حسین علیه السلام ! این چه سخنانی است که میگوئی؟ کاملاً به ما بفهمان تا بفهمیم. امام حسین علیه السلام فرمود: من می گویم از پروردگار خود بترسید و مرا شهید ننمائید، زیرا شهید کردن من برای شما حلال نیست، هتک حرمت من برای شما صلاح نیست. زیرا من پسر دختر پیامبر شما هستم، جدّه من خدیجه کبراh است که زوجه پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم شما بود و شاید به گوش شما رسیده باشد که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شما درباره ما فرموده: حسن و حسینc دو بزرگ اهل بهشت هستند).
 

پی نوشت ها

۱.بحارالأنوار، ج44، ص330.
۲.بحارالأنوار، ج۶۳، ص۴۹۵.
۳.بحارالأنوار، ج45، ص6.
منبع: شرح زیارت اربعین: سیدمحمود شکیبااصفهانی/قم: عطر عترت،1396
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث