شرح زیارت اربعین: فراز پانزدهم / فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ (قسمت اول)

شرح زیارت اربعین: فراز پانزدهم / فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ (قسمت اول)

۲۴ مرداد ۱۴۰۲ 0 اهل بیت علیهم السلام

فراز پانزدهم: «فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ»

(پس (امام حسین علیه السلام ) در دعوت مردم برای کسی جای عذری باقی نگذاشت و حق نصیحت و خیرخواهی را (تمام و کامل) ادا نمود).
«اعذر» از ماده «عذر» است و «دعا» یعنی خواستن و طلب کردن و صدا زدن و دعوت کردن است و «منح» یعنی چیزی را به کسی دادن است، «منح الناقه» یعنی شتر را به او داد. «نصح» به معنی نصیحت و پند و اندرز و خیرخواهی است.
امام حسین علیه السلام به چند دلیل واقعاً هیچ عذری را برای کسی باقی نگذاشت:

دلیل اول:

به دعوت کوفیان جواب مثبت داد، همان زمانی که خبر مرگ معاویه، و بیعت نکردن امام حسین علیه السلام با یزید و ورود آن حضرت علیه السلام به مکه به مردم کوفه رسید. شیعیان کوفه در منزل سلیمان بن صرد خزاعی اجتماع کردند، پس از گفتگو و بیانات سلیمان، نامه دعوت از امام حسین علیه السلام برای ورود به کوفه، در آن مجلس نوشته شد، نویسندگان نامه افرادی مانند سلیمان بن صرد، مسیب بن نجیبه، رفاعه بن شداد، حبیب بن مظاهر و شیعیان دیگر بودند.
افرادی این نامه را با شتاب به مکه نزد امام حسین علیه السلام بردند و در دهم ماه رمضان نامه را به امام حسین علیه السلام تحویل دادند. مردم کوفه نامه های دیگری نیز فرستادند، که روی هم حدود یکصد و پنجاه نامه می شد، یکی از نامه های آن ها چنین بود:
«بسم الله الرحمن الرحیم، نامه ای است به حسین بن علی علیهما السلام از شیعیان آن حضرت از مؤمنین و مسلمانان پس از حمد و ثنای پروردگار، بزودی به نزد ما بشتاب زیرا مردم چشم براه تو هستند، و اندیشه ای جز تو ندارند، فالعجل، فالعجل ثم العجل، پس بشتاب پس بشتاب پس بشتاب والسلام»(۱).
طبق روایتی مردم کوفه نوشتند:
«در کوفه صد هزار شمشیر آماده دفاع از تو است بنابراین، آمدن به کوفه را تأخیر نینداز»(۲).
بعد از رسیدن نامه به دست امام حسین علیه السلام ، ایشان حضرت مسلم علیه السلام را به سوی کوفه فرستاد، حضرت مسلم علیه السلام نامه امام حسین علیه السلام را برای آنها خواند و آنها با شنیدن فرازهای نامه گریه می کردند، آن نامه چنین بود:
«بسم الله الرحمن الرحیم، نامه ای است از حسین بن علی علیهما السلام به سوی مؤمنان و مسلمانان، امّا بعد همانا هانی و سعید نامه های شما را به ما رساندند، و این دو نفر آخرین فرستادگان شما بودند،و من به همه گفتار و مطالب شما آگاهی یافتم سخن بیشتر شما این بود که ما امام و پیشوا نداریم، پس به سوی ما بیا، شاید خداوند بوسیله تو ما را هدایت کند، من هم اکنون برادرم و پسر عمویم و آن کس که مورد اطمینان و وثوق من در میان خاندانم است یعنی مسلم بن عقیل علیه السلام را به سوی شما فرستادم تا اگر مسلم علیه السلام برای من نوشت که رأی و اندیشه گروه شما و خردمندان و دانایانتان همانند سخن فرستادگان شما و آنچه در نامه هایتان خواندم می باشد ان شاءالله بزودی به سوی شما خواهم آمد»(۳).
بعد از قرائت نامه حضرت علیه السلام ، طولّی نکشید، که هیجده هزار نفر با حضرت مسلم علیه السلام بیعت کردند و آن حضرت علیه السلام همین موضوع را در ضمن نامه ای برای امام حسین علیه السلام نوشت. وقتی امام حسین علیه السلام در مسیر خود به سوی کربلا، نماز ظهر را در منزلگاه شراف با یاران خود و حر و لشکرش اقامه کرد برخواست و حمد و ثنای خدا گفت و آنگاه فرمود:
«أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی لَمْ آتِکُمْ حَتَّی أَتَتْنِی کُتُبُکُمْ وَ قَدِمَتْ عَلَیَّ رُسُلُکُمْ أَنِ اقْدَمْ عَلَیْنَا فَإِنَّهُ لَیْسَ لَنَا امام لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ یَجْمَعَنَا بِکَ عَلَی الْهُدَی وَ الْحَقِّ فَإِنْ کُنْتُمْ عَلَی ذَلِکَ فَقَدْ جِئْتُکُمْ فَأَعْطُونِی مَا أَطْمَئِنُّ إِلَیْهِ مِنْ عُهُودِکُمْ وَ مَوَاثِیقِکُمْ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ کُنْتُمْ لِمَقْدَمِی کَارِهِینَ انْصَرَفْتُ عَنْکُمْ إِلَی الْمَکَانِ الَّذِی جِئْتُ مِنْهُ إِلَیْکُم»(۴)
ایها الناس! من نزد شما نیامدم تا اینکه نامه ها و فرستادگان شما برای من آمدند و گفتند: نزد ما بیا. زیرا ما امام نداریم، شاید خدا جمیع ما را بوسیله تو به راه حق هدایت نماید. اگر شما بر این قول و قرار خود هستید پس با من یک عهد و پیمانی ببندید که باعث اطمینان من شود و اگر این عمل را انجام نمی دهید و از آمدن من راضی نیستید من بطرف همان مکانی باز میگردم که از آنجا آمده ام). بنابراین آن ها نمی توانند بگویند کسی نبود که رهبر ما باشد، تا به فرمان او قیام کنیم و پشت سر او حرکت کنیم.
 

دلیل دوم:

 اینکه حضرت علیه السلام خودشان را بطور روشن و کامل برای مردم معرفی نمودند و حجت را تمام کردند. امام حسین علیه السلام در کربلا در حالی که بر اسب سوار بود با صدای بلند فرمود: 
«یَا أَهْلَ الْعِرَاقِ وَ جُلُّهُمْ یَسْمَعُونَ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا قَوْلِی وَ لَا تَعْجَلُوا حَتَّی أَعِظَکُمْ بِمَا یَحِقُّ لَکُمْ عَلَیَّ وَ حَتَّی أَعْذِرَ عَلَیْکُمْ فَإِنْ أَعْطَیْتُمُونِیَ النَّصَفَ کُنْتُمْ بِذَلِکَ أَسْعَدَ وَ إِنْ لَمْ تُعْطُونِیَ النَّصَفَ مِنْ أَنْفُسِکُمْ فَأَجْمِعُوا رَأْیَکُمْ ثُمَّ لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّهً ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَ لا تُنْظِرُونِ إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّی الصَّالِحِینَ ثُمَّ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ وَ ذَکَرَ اللَّهَ بِمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ صَلَّی عَلَی النَّبِیِّ وَ عَلَی مَلَائِکَتِهِ وَ عَلَی أَنْبِیَائِهِ فَلَمْ یُسْمَعْ مُتَکَلِّمٌ قَطُّ قَبْلَهُ وَ لَا بَعْدَهُ أَبْلَغُ مِنْهُ فِی مَنْطِقٍ.
ثُمَّ قَالَ امّا بَعْدُ فَانْسُبُونِی فَانْظُرُوا مَنْ أَنَا ثُمَّ رَاجِعُوا أَنْفُسَکُمْ وَ عَاتِبُوهُمْ فَانْظُرُوا هَلْ یَصْلُحُ لَکُمْ قَتْلِی وَ انْتِهَاکُ حُرْمَتِی أَ لَسْتُ ابْنَ نَبِیِّکُمْ وَ ابْنَ وَصِیِّهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ وَ أَوَّلِ مُؤْمِنٍ مُصَدِّقٍ لِرَسُولِ اللَّهِ ص بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ أَ وَ لَیْسَ حَمْزَهُ سَیِّدُ الشُّهَدَاءِ عَمِّی أَ وَ لَیْسَ جَعْفَرٌ الطَّیَّارُ فِی الْجَنَّهِ بِجَنَاحَیْنِ عَمِّی أَ وَ لَمْ یَبْلُغْکُمْ مَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وسلم لِی وَ لِأَخِی هَذَانِ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ فَإِنْ صَدَّقْتُمُونِی بِمَا أَقُولُ وَ هُوَ الْحَقُّ وَ اللَّهِ مَا تَعَمَّدْتُ کَذِباً مُذْ عَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ یَمْقُتُ عَلَیْهِ أَهْلَهُ وَ إِنْ کَذَّبْتُمُونِی فَإِنَّ فِیکُمْ مَنْ إِنْ سَأَلْتُمُوهُ عَنْ ذَلِکَ أَخْبَرَکُمْ اسْأَلُوا جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیَّ وَ أَبَا سَعِیدٍ الْخُدْرِیَّ وَ سَهْلَ بْنَ سَعْدٍ السَّاعِدِیَّ وَ زَیْدَ بْنَ أَرْقَمَ وَ أَنَسَ بْنَ مَالِکٍ یُخْبِرُوکُمْ أَنَّهُمْ سَمِعُوا هَذِهِ الْمَقَالَهَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وسلم لِی وَ لِأَخِی أَ مَا فِی هَذَا حَاجِزٌ لَکُمْ عَنْ سَفْکِ دَمِی... قَالَ لَهُمُ الْحُسَیْنُ علیه السلام فَإِنْ کُنْتُمْ فِی شَکٍّ مِنْ هَذَا أَ فَتَشُکُّونَ أَنِّی ابْنُ بِنْتِ نَبِیِّکُمْ فَوَ اللَّهِ مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ ابْنُ بِنْتِ نَبِیٍّ غَیْرِی فِیکُمْ وَ لَا فِی غَیْرِکُمْ وَیْحَکُمْ أَ تَطْلُبُونِی بِقَتِیلٍ مِنْکُمْ قَتَلْتُهُ أَوْ مَالٍ لَکُمُ اسْتَهْلَکْتُهُ أَوْ بِقِصَاصٍ مِنْ جِرَاحَه»(۵)
(ای اهل عراق! (و اکثر آنان می شنیدند) ایها النّاس سخن مرا گوش کنید. در کشتن من عجله نکنید، تا آن حقی که شما از نظر موعظه بر من دارید ادا کنم و عذر خود را بر شما روشن نمایم. اگر به انصاف با من رفتار نمی کنید، با سعادت ترین افراد خواهید بود. و اگر به انصاف رفتار نمی کنید پس رأی خود را متحد کنید که مبادا بعداً اندوهگین شوید. سپس هر قضاوتی که می خواهید در باره من بکنید و مرا مهلت ندهید، زیرا ولی و سرپرست من آن خدائی است که قرآن را نازل کرد و او است که متصدی امور خوشوکاران است. سپس حمد و ثنای خدای را بجای آورد و خدا را آن طور که اهلیت دارد یاد آور شد و صلوات به پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم و ملائکه و پیامبران صلی الله علیه و آله وسلم فرستاد. آن بزرگوار سخنرانی کرد که هرگز قبل از آن و بعد از آن بلیغ تر از آن شنیده نشده بود.
بعد از آن فرمود: حسب و نسب مرا بنگرید و نظر کنید: من کیستم، سپس به نفس خودتان مراجعه کنید و آن را مورد عتاب قرار دهید و نگاه کنید آیا برای شما صلاح است مرا شهید کنید و نسبت بمن هتک احترام نمائید؟ آیا من پسر پیغمبر شما و پسر وصی و ابن عمّ او نیستم؟ همان پسر عمی که اولین شخصی بود که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم را از نظر آنچه که از طرف خدا آورده بود تصدیق کرد. آیا حضرت حمزه علیه السلام که سید الشهداء بود عموی من نیست؟ آیا جعفر طیار علیه السلام که در بهشت با بال های خود پرواز میکند عموی من نیست؟
آیا این موضوع به گوش شما نرسیده که پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم درباره من و برادرم فرمود: «هذان سیدا شباب اهل الجنه» یعنی این دو جوان، بزرگ جوانان اهل بهشت می باشند. اگر سخن مرا تصدیق نمائید، حق را پذیرفته اید. زیرا من از آن موقعی که دانستم خدا دشمن دروغگو است هرگز دروغ نگفته ام. و اگر مرا تکذیب می کنید، افرادی در میان شما هستند، که اگر راجع به این موضوع از آنان جویا شوید به شما خبر خواهند داد. بروید از جابر بن عبد اللَّه انصاری، ابو سعید خُدْری، سهل بن سعد ساعدی، زید بن ارقم و انس بن مالک جویا شوید، تا به شما خبر دهند که این مقاله را در باره من و برادرم از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم شنیده اند. آیا یک چنین موضوعی، شما را از ریختن خون من جلوگیری نمی کند!؟ امام حسین علیه السلام به آن گروه گمراه فرمود: اگر راجع به این مقاله من که گفتم شک دارید آیا در باره اینکه من پسر دختر پیغمبر شما هستم نیز شک دارید؟ بخدا ما بین مشرق و مغرب پسر پیغمبری غیر از من در میان شما و غیر شما نیست. وای بر شما آیا من کسی را از شما کشته ام که خون او را از من مطالبه کنید؟ یا مالی را تلف نموده ام که عوض آن را بخواهید؟ یا جراحتی بر کسی وارد آورده ام که از من قصاص نمائید!؟).
 

پی نوشت ها:

۱ . الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج2، ص38.
۲- . همان، ص71.
۳ . همان، ص38.
۴. مستدرک الوسائل ، ج 4، ص29.
۵. بحارالأنوار، ج45، ص7.
منبع: شرح زیارت اربعین: سیدمحمود شکیبااصفهانی/قم: عطر عترت،1396

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث