فراز سی و دوم: «وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ»(و شهادت می دهم که همانا تو به عهد خدا وفا کردی).
از دیدگاه اسلام و قرآن وفا به عهد و پیمان موضوعی است بسیار مهّم و پر ارزش، آن قدر وفای به عهد اهمیّت دارد که خداوند خود را با آن ستوده است:
{وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ}(۱)
«و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟!».
وفا به عهد و پیمان حتّی نسبت به مشرکان لازم است، چنانچه خداوند فرموده است:
{فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلی مُدَّتِهِمْ}(۲)
«پیمان آنها را تا پایان مدّتشان محترم بشمرید».
در سه مورد است، که در معاشرت ها نباید در آن مذهب و یا خوبی و بدی طرف ملاحظه شود، یعنی در این سه مورد باید با افراد یکسان برخورد شود، چنانچه امام صادق علیه السلام فرمودند:
«ثَلَاثٌ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ عزّوجل لِأَحَدٍ فِیهِنَّ رُخْصَهً أَدَاءُ الْامّانَهِ إِلَی الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ بِرُّ الْوَالِدَیْنِ بَرَّیْنِ کَانَا أَوْ فَاجِرَیْنِ»(۳)
(سه چیز است که خدای عزّوجل درباره آنها به هیچ کس اجازه مخالفت نداده است: ادای امانت نسبت به انسان خوب و بد، وفای به عهد و پیمان نسبت به انسان خوب و بد و نیکی به پدر و مادر چه خوب باشند و چه بد).
خداوند برای عهد شکنان لعنت و عذاب دوزخ قرار داده است، چنانچه در قرآن کریم می فرماید:
{وَ الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ}(۴)
«آنها که عهد الهی را پس از محکم کردن می شکنند، و پیوندهایی را که خدا دستور به برقراری آن داده قطع می کنند، و در روی زمین فساد می نمایند، لعنت برای آنهاست و بدی و مجازات سرای آخرت!».
از جمله سؤال هایی که در روز قیامت از انسان ها می شود، همین سؤال از عهد و پیمان ها است، که آیا به آنها عمل کردید یا نه، چنانچه فرموده است:
{وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُلاً}(۵)
«و به عهد خود وفا کنید، که از عهد سؤالمی شود!».
چون وفای عهد و پیمان بسیار مهّم است، لذا از اوصاف مؤمنین شمرده شده است، چنانچه در سوره مؤمنون، خداوند اوصاف آنها را که ذکر می کند، می فرماید:
{وَ الَّذینَ هُمْ لِامّاناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ}(۶)
«و آنها که امانتها و عهد خود را رعایت می کنند»
و همین اوصاف را خداوند در سوره معارج آیه 23 برای نمازگزاران واقعی بیان فرموده است.
از قرآن و روایات به دست می آید، که عهد و پیمان سه گونه است:
عهد و پیمانی که خداوند از عامه مردم گرفته است؛
چنانچه خداوند در قرآن کریم می فرماید:
{أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَبَنیِ ءَادَمَ أَن لَّا تَعْبُدُواْ الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونیِ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ}(۷) «آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟! و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟!».
بنابراین از همه بندگان، خداوند عهد و پیمان گرفته است: اولاً شیطان را نپرستید و ثانیاً خداپرست باشید
فرقی نمی کند که این اخذ عهد بوسیله فطرت انسان یا عقل انسان یا عالم ذر باشد. مهّم این است که عهد و پیمان از انسان ها گرفته شده است، و انسان ها باید نسبت به آن وفادار باشند. خداوند در قرآن کریم می فرماید:
{وَ أَوْفُوا بِعَهْدی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ}(۸)
«و به پیمانی که با من بسته اید وفا کنید، تا من نیز به پیمان شما وفا کنم».
عهد و پیمانی که مردم با یکدیگر می بندند:
رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
«مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیَفِ إِذَا وَعَد»(۹)
(کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد، باید به وعده اش وفا کند).
شاعر می گوید:
«وعده منما چون تویی پیمان گسل عهد بندی و شوی آخر خجل»
«یا مکن عهدی که نتوانی وفا یا چو کردی باش محکم در ادا»
عهد و پیمانی که خداوند برای رهبری مردم بر عهده پیامبر یا امام قرار داده است.
هنگامی که خداوند با وسائل گوناگون حضرت ابراهیم علیه السلام را آزمایش نمود و حضرت علیه السلام از عهده آن به خوبی بر آمد. خداوند به ایشان فرمود:
{قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ اماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ}(۱۰)
«من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم! ابراهیم علیه السلام عرض کرد: از دودمان من نیز امامانی قرار بده! خداوند فرمود: پیمان من، به ستمکاران نمی رسد! و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند».
بنابراین منظور از این عهد که در آیه آمده، امامت و رهبری همه جانبه بر مردم است، که خداوند به بندگان خاصش عنایت می کند. چنانچه در الکافی جلد اول باب طبقات الانبیاء و الرسول روایاتی درباره این آیه از اهل بیت علیه السلام نقل شده است. منظور از اینکه زائر امام علیه السلام می گوید: «وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ» (گواهی می دهم که تو به عهد و پیمان الهی وفا کردی)، همان مقام و مسئولّیت امامت و رهبری بر مردم است. یعنی ای امام حسین علیه السلام گواهی می دهم، که تو از عهده مسئولّیت امامت و رهبری بر مردم خوب برآمدی و به این عهد خوب وفا کردی. به قرینه اینکه وفیت از ماده وفا است، وفاء به معنی پایداری و استمرار و ثابت قدم بودن است، امام حسین علیه السلام تا آخرین لحظه عمر شریفشان در این عهد ثابت قدم بودند، و هر آنچه نیاز بود، برای این عهد الهی نثار نمودند.
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خطاب به جدّ بزرگوارشان امام حسین علیه السلام در زیارت ناحیه مقدسه می فرمایند:
«کُنْتَ لِلرَّسُولِ وَلَداً وَ لِلْقُرْآنِ سَنَداً وَ لِلْأُمَّهِ عَضُداً وَ فِی الطَّاعَهِ مُجْتَهِداً حَافِظاً لِلْعَهْدِ وَ الْمِیثَاقِ»
(تو ای حسین علیه السلام ! برای رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرزند و برای قرآن سند و برای امّت بازوئی بودی، در اطاعت خدا تلاشگر و نسبت به عهد و پیمان حافظ و مراقب بودی.
اگر سؤال شود این عهد و پیمان که همان مقام امامت و رهبری است، شامل چه مواردی می شود، در جواب می گوییم، شامل موارد و مسائل زیادی می شود، که از جمله آنها تمام مأموریت های الهی از قبیل: عمل به قرآن، حفاظت و نشر آن در جامعه و نیز حفاظت از سنّت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و دین مبین اسلام است. همچنین اگر سؤال شود که این عهد و پیمان در چه زمانی صورت گرفته است، در جواب می گوییم، آن زمانی که خداوند نور امامان صلی الله علیه و آله وسلم را خلق نمود و نیز در زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم خصوصاً در غدیر خُم آنجایی که حضرت نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، ائمه اطهار علیهم السلام را یکی بعد از دیگری تا حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را نام بردند، و به مردم معرفی نمودند. امّا درسی که باید از این فراز زیارت گرفت، این است که همانطوری که امام حسین علیه السلام وفادار به عهد و پیمان خود بودند، شیعه هم باید وفادار به عهد و پیمان خود باشد، و اگر وفادار نباشد، نمی تواند اسم خود را شیعه بگذارد، زیرا شیعه کسی است که پیرو امام باشد.
داستانی راجع به وفای به عهد و پیمان شکنی:
«حضرت عیسی علیه السلام از قبرستانی می گذشت، پیرمردی را مشاهده کرد که بر سر قبری منزل گرفته است، سبب این کار را پرسید. عرض کرد: من با زن خود عهد کرده بودم، که هر کدام زودتر از دنیا رفتیم، دیگری بر سر قبر او معتکف شود تا اجّل او هم برسد. اینک بنابر پیمانی که بسته ایم، زوجه ام از دنیا رفته و من بر سر قبر او منزل گرفته ام. حضرت عیسی علیه السلام فرمود: می خواهی او را زنده نمایم. پیرمرد عرض کرد: این کمال احسان است، اگر انجام بدهید. به دعای آن حضرت علیه السلام زن زنده شد. پیرمرد، زن خویش را برداشت و رو به صحرا گذاشتند، تا جایی که خسته شد، پیرمرد سر بر زانوی زن گذارده خوابید اتفاقاً شاهزاده ای از آنجا عبور می کرد. چمشمش به زن زیبایی افتاد که سر پیرمردی را به زانو گرفته است. گفت: تو با این جمال و زیبایی این جا چه می کنی؟ زن جواب داد: این پیرمرد مرا دزدیده است! جوان گفت: آهسته سرش را بر زمین گذار و با من، بیا. چیزی نگذشته بود، که پیرمرد بیدار شد و از پی آنها روان گردید، ولّی به ایشان نرسید. بالآخره شکایت به پادشاه برد و داستان خود را به عرض شاه رسانید. پادشاه گفت: اگر حضرت عیسی علیه السلام تو را تصدیق کند، گفته تو را می پذیرم. حضرت عیسی علیه السلام آمد و زن را نصیحت کرد. ولّی قبول نکرد. فرمود: پس بیا با یکدیگر مباهله کنید و در حق هم نفرین نمایید! از هر کدام قبول شد و مستجاب گردید، حق با اوست. همین که پیرمرد نفرین کرد، در دم زن جان داد و از دنیا رفت. نتیجه عهد شکنی، زیان دنیا و عقبی شد»(۱۱).
«مبادا که باشی توپیمان شکن که خاک است پیمان شکن را کفن»
«گنه کار دان، آن که بشکست عهد گزین گرد حنظل(۱۲)
نینداخت شهد۱۳)»
پی نوشت ها
۱ . توبه، 111.
۲ توبه، 4.
۳ . الکافی، ج2، ص162.
۴ . رعد، 25.
۵ .[5] اسراء، 34.
۶. مؤمنون، 8.
۷ . یس، 60و61.
۸ . بقره، 40.
۹ . الکافی، ج2، ص364.
۱۰ . بقره، 124.
۱۱- . کتاب وفای به عهد، ص31.
۱۲ . هندوانه ابوجهل: میوه ای شبیه هندوانه امّا بسیار کوچکتر که بسیار تلخ است.
۱۳ . شیرینی.
منبع: شرح زیارت اربعین: سیدمحمود شکیبااصفهانی/قم: عطر عترت،1396