شرح زیارت اربعین: فراز سی و چهارم/ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ ... (قسمت اول)

شرح زیارت اربعین: فراز سی و چهارم/ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ ... (قسمت اول)

۲۵ مرداد ۱۴۰۲ 0 اهل بیت علیهم السلام

فراز سی و چهارم: «فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّهً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ»:(پس خدا لعنت کند، آن که تو را کشت و آن که به تو ظلم نمود و جماعتی را که این مطلب (مصائب و شهادتت) را شنیدند و به آن راضی شدند).

زائر امام حسین علیه السلام بر علیه سه دسته لعن و نفرین می کند: 1 قاتلین حضرت علیه السلام .2 ظالمین به حضرت علیه السلام . 3- کسانی که قضیه و داستان کربلا را شنیدند و به آنچه در کربلا واقع شد، آگاه شدند و راضی و خشنود، شدند به آنچه بر سر امام و اهل بیت امام علیهم السلام و یارانشان آوردند و به نحوی خوشنودی خود را به همگان اعلام کردند. مثل اینکه گفتند نعوذ بالله: امام حسین علیه السلام حقش بود، که چنین شود.یا اینکه شادی کردند و جلسه شادی تشکیل دادند، و لباسهای مخصوص شادی به تن کردند و امثال اینها.

همه موجودات آسمانی و زمینی و همه انبیاء بر قاتلین امام حسین علیه السلام لعن می کنند. برای اثبات این مطلب به چندین روایت در این زمینه توجّه فرمائید.

روایت اول:

 در روایت شده است که چون حضرت نوح علیه السلام بر کشتی سوار شد:
«وَ رُوِیَ أَنَّ نُوحاً لَمَّا رَکِبَ فِی السَّفِینَهِ طَافَتْ بِهِ جَمِیعَ الدُّنْیَا فَلَمَّا مَرَّتْ بِکَرْبَلَاءَ أَخَذَتْهُ الْأَرْضُ وَ خَافَ نُوحٌ الْغَرَقَ فَدَعَا رَبَّهُ وَ قَالَ إِلَهِی طُفْتُ جَمِیعَ الدُّنْیَا وَ مَا أَصَابَنِی فَزَعٌ مِثْلُ مَا أَصَابَنِی فِی هَذِهِ الْأَرْضِ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ وَ قَالَ یَا نُوحُ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ یُقْتَلُ الْحُسَیْنُ سِبْطُ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ الْأَنْبِیَاءِ وَ ابْنِ خَاتَمِ الْأَوْصِیَاءِ فَقَالَ وَ مَنِ الْقَاتِلُ لَهُ یَا جَبْرَئِیلُ قَالَ قَاتِلُهُ لَعِینُ أَهْلِ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ وَ سَبْعِ أَرَضِینَ فَلَعَنَهُ نُوحٌ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ فَسَارَتِ السَّفِینَهُ حَتَّی بَلَغَتِ الْجُودِیَّ وَ اسْتَقَرَّتْ عَلَیْهِ»(۱)
(روایت شده: وقتی حضرت نوح علیه السلام بر کشتی سوار شد و تمام دنیا را گردش کرد و عبورش به کربلا افتاد، زمین کشتی او را به گرداب افکند پس نوح از غرق شدن ترسید، لذا دعا کرد و گفت: پروردگارا! من تمام زمین را طی کردم ودچار یک چنین جزع و فزعی که در این زمین گردیدم، نشدم!! جبرئیل نازل شد و گفت: یا نوح علیه السلام ! حسین علیه السلام که سبط خاتم الأنبیاء صلی الله علیه و آله وسلم و پسر خاتم الاوصیاء علیه السلام است، در این مکان شهید خواهد شد. نوح علیه السلام گفت: قاتل حسین علیه السلام کیست؟ فرمود: همان کسی است که اهل آسمانها و زمین او را لعنت خواهند کرد. حضرت نوح علیه السلام چهار مرتبه قاتل امام حسین علیه السلام را لعنت کرد، آنگاه کشتی حرکت نمود تا در کوه جودی قرار گرفت).
 

روایت دوم:

«أَنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام مَرَّ فِی أَرْضِ کَرْبَلَاءَ وَ هُوَ رَاکِبٌ فَرَساً فَعَثَرَتْ بِهِ وَ سَقَطَ إِبْرَاهِیمُ وَ شُجَّ رَأْسُهُ وَ سَالَ دَمُهُ فَأَخَذَ فِی الِاسْتِغْفَارِ وَ قَالَ إِلَهِی أَیُّ شَیْ ءٍ حَدَثَ مِنِّی فَنَزَلَ إِلَیْهِ جَبْرَئِیلُ وَ قَالَ یَا إِبْرَاهِیمُ مَا حَدَثَ مِنْکَ ذَنْبٌ وَ لَکِنْ هُنَا یُقْتَلُ سِبْطُ خَاتَمِ الْأَنْبِیَاءِ وَ ابْنُ خَاتَمِ الْأَوْصِیَاءِ فَسَالَ دَمُکَ مُوَافَقَهً لِدَمِهِ قَالَ یَا جَبْرَئِیلُ وَ مَنْ یَکُونُ قَاتِلُهُ قَالَ لَعِینُ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ الْقَلَمُ جَرَی عَلَی اللَّوْحِ بِلَعْنِهِ بِغَیْرِ إِذْنِ رَبِّهِ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَی الْقَلَمِ أَنَّکَ اسْتَحْقَقْتَ الثَّنَاءَ بِهَذَا اللَّعْنِ فَرَفَعَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام یَدَیْهِ وَ لَعَنَ یَزِیدَ لَعْناً کَثِیراً وَ أَمَّنَ فَرَسُهُ بِلِسَانٍ فَصِیحٍ فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ لِفَرَسِهِ أَیَّ شَیْ ءٍ عَرَفْتَ حَتَّی تُؤَمِّنُ عَلَی دُعَائِی فَقَالَ یَا إِبْرَاهِیمُ أَنَا أَفْتَخِرُ بِرُکُوبِکَ عَلَیَّ فَلَمَّا عَثَرْتُ وَ سَقَطْتَ عَنْ ظَهْرِی عَظُمَتْ خَجْلَتِی وَ کَانَ سَبَبُ ذَلِکَ مِنْ یَزِیدَ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَی»
(همانا عبور حضرت ابراهیم علیه السلام که سوار بر اسب بود، به کربلا افتاد. پای آن اسب به زمین گرفت و حضرت ابراهیم علیه السلام به نحوی سقوط کرد که سر مبارکش شکست و خون جاری شد. آن بزرگوار شروع به استغفار کرد و گفت: پروردگارا! چه گناهی از من سرزده؟ جبرئیل علیه السلام نازل شد و گفت: گناهی از تو سر نزده. ولی چون سبط خاتم الأنبیاء صلی الله علیه و آله وسلم و پسر خاتم الاوصیاء علیه السلام در اینجا شهید خواهد شد. لذا خون تو جاری شد تا با خون مقدس وی موافقت کرده باشد. حضرت ابراهیم علیه السلام گفت: ای جبرئیل علیه السلام قاتل حسین علیه السلام کیست؟ فرمود: همان شخصی است که اهل آسمانها و زمین او را لعنت کرده اند و قلم بدون اجازه پروردگار بر لعن وی جریان یافت! آنگاه خدا به قلم وحی کرد: تو برای این لعنی که بر قاتل امام حسین علیه السلام کردی سزاوار ثناء و درود می باشی. پس از این جریان ابراهیم علیه السلام دستهای خود را بلند نمود و یزید را فراوان لعن کرد و اسب آن حضرت علیه السلام با زبان فصیح آمین گفت! حضرت ابراهیم علیه السلام به اسب خود فرمود: مگر تو چه فهمیدی که برای دعای من آمین گفتی!؟ گفت: یا ابراهیم علیه السلام من فخر و مفاخرت می کنم که تو بر من سوار شده ای، امّا وقتی از پشت من سقوط کردی من بسیار خجل شدم و باعث این خجالت من یزیدلعنه اللَّه علیه شد!!)
 

روایت سوم:

«وَ رُوِیَ أَنَّ إِسْمَاعِیلَ کَانَتْ أَغْنَامُهُ تَرْعَی بِشَطِّ الْفُرَاتِ فَأَخْبَرَهُ الرَّاعِی أَنَّهَا لَا تَشْرَبُ الْمَاءَ مِنْ هَذِهِ الْمَشْرَعَهِ مُنْذُ کَذَا یَوْماً فَسَأَلَ رَبَّهُ عَنْ سَبَبِ ذَلِکَ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ وَ قَالَ یَا إِسْمَاعِیلُ سَلْ غَنَمَکَ فَإِنَّهَا تُجِیبُکَ عَنْ سَبَبِ ذَلِکَ فَقَالَ لَهَا لِمَ لَا تَشْرَبِینَ مِنْ هَذَا الْمَاءِ فَقَالَتْ بِلِسَانٍ فَصِیحٍ قَدْ بَلَغَنَا أَنَّ وَلَدَکَ الْحُسَیْنَ علیه السلام سِبْطَ مُحَمَّدٍ یُقْتَلُ هُنَا عَطْشَاناً فَنَحْنُ لَا نَشْرَبُ مِنْ هَذِهِ الْمَشْرَعَهِ حَزَناً عَلَیْهِ فَسَأَلَهَا عَنْ قَاتِلِهِ فَقَالَتْ یَقْتُلُهُ لَعِینُ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ الْخَلَائِقِ أَجْمَعِینَ فَقَالَ إِسْمَاعِیلُ اللَّهُمَّ الْعَنْ قَاتِلَ الْحُسَیْنِ علیه السلام »
(روایت شده: که حضرت اسماعیل علیه السلام گوسفندان خود را بر لب فرات می چرانید. چوپان آن حضرت علیه السلام به او خبر داد: از فلان موقع به بعد این گوسفندان از این شریعه آب نمی آشامند! حضرت اسماعیل علیه السلام دعا کرد و از سبب این موضوع جویا شد. جبرئیل علیه السلام نازل گردید و گفت: یا اسماعیل علیه السلام ! این موضوع را از گوسفندان جویا شو! زیرا که علّت این مطلب را برای تو خواهند گفت. وقتی آن بزرگوار به گوسفندان فرمود: چرا از این آب نمی آشامید!؟ به زبان فصیح گفتند: به ما این طور رسیده: فرزند تو که سبط حضرت محمّد صلی الله علیه و آله وسلم است در اینجا با لب تشنه کشته خواهد شد، لذا ما به علّت غم و اندوهی که برای آن بزرگوار داریم، از این شریعه آب نمی آشامیم. حضرت اسماعیل علیه السلام راجع به قاتل امام حسین علیه السلام جویا شد، گوسفندان گفتند: همان کسی است که اهل آسمان­ها و زمین­ها و عموم خلائق او را لعنت خواهند کرد. حضرت اسماعیل علیه السلام هم گفت: پروردگارا! قاتل امام حسین علیه السلام را لعنت کن!!).
 

روایت چهارم:

«وَ رُوِیَ أَنَّ مُوسَی کَانَ ذَاتَ یَوْمٍ سَائِراً وَ مَعَهُ یُوشَعُ بْنُ نُونٍ فَلَمَّا جَاءَ إِلَی أَرْضِ کَرْبَلَاءَ انْخَرَقَ نَعْلُهُ وَ انْقَطَعَ شِرَاکُهُ وَ دَخَلَ الْخَسَکُ فِی رِجْلَیْهِ وَ سَالَ دَمُهُ فَقَالَ إِلَهِی أَیُّ شَیْ ءٍ حَدَثَ مِنِّی فَأَوْحَی إِلَیْهِ أَنَّ هُنَا یُقْتَلُ الْحُسَیْنُ وَ هُنَا یُسْفَکُ دَمُهُ فَسَالَ دَمُکَ مُوَافَقَهً لِدَمِهِ فَقَالَ رَبِّ وَ مَنْ یَکُونُ الْحُسَیْنُ فَقِیلَ لَهُ هُوَ سِبْطُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی وَ ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی فَقَالَ وَ مَنْ یَکُونُ قَاتِلُهُ فَقِیلَ هُوَ لَعِینُ السَّمَکِ فِی الْبِحَارِ وَ الْوُحُوشِ فِی الْقِفَارِ وَ الطَّیْرِ فِی الْهَوَاءِ فَرَفَعَ مُوسَی یَدَیْهِ وَ لَعَنَ یَزِیدَ وَ دَعَا عَلَیْهِ وَ أَمَّنَ یُوشَعُ بْنُ نُونٍ عَلَی دُعَائِهِ وَ مَضَی لِشَأْنِهِ»
(روایت شده: یک روز حضرت موسی و هارون علیهما السلام در حال عبور بودند، وقتی به زمین کربلا رسیدند، نعلین حضرت موسی علیه السلام و بند آن پاره شد! و خار به پاهای مبارک آن حضرت علیه السلام رفت و خون جاری شد. حضرت موسی علیه السلام گفت: پروردگارا! چه گناهی از من صادر شده؟ خطاب آمد: چون حسین بن علی علیهما السلام در اینجا شهید و خون مبارکش ریخته خواهد شد لذا خون تو در اینجا جاری شد که با خون او موافقت کرده باشد. موسی علیه السلام گفت: بار خدایا! این حسین علیه السلام کیست؟ خطاب شد: سبط محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم و پسر علی مرتضی علیه السلام می باشد. گفت: قاتل او کیست؟ در جوابش گفته شد: او همان کسی است که ماهیان دریا و وحوش صحراء و پرندگان هوا وی را لعنت می نمایند، حضرت موسی علیه السلام دستهای خود را بلند نمود و یزید را لعنت و نفرین کرده هارون علیه السلام هم آمین گفت، آنگاه رفتند).
 
 

روایت پنجم:

«وَ رُوِیَ أَنَّ سُلَیْمَانَ کَانَ یَجْلِسُ عَلَی بِسَاطِهِ وَ یَسِیرُ فِی الْهَوَاءِ فَمَرَّ ذَاتَ یَوْمٍ وَ هُوَ سَائِرٌ فِی أَرْضِ کَرْبَلَاءَ فَأَدَارَتِ الرِّیحُ بِسَاطَهُ ثَلَاثَ دَوْرَاتٍ حَتَّی خَافَ السُّقُوطَ فَسَکَنَتِ الرِّیحُ وَ نَزَلَ الْبِسَاطُ فِی أَرْضِ کَرْبَلَاءَ فَقَالَ سُلَیْمَانُ لِلرِّیحِ لِمَ سَکَنْتِی فَقَالَتْ إِنَّ هُنَا یُقْتَلُ الْحُسَیْنُ علیه السلام فَقَالَ وَ مَنْ یَکُونُ الْحُسَیْنُ فَقَالَتْ هُوَ سِبْطُ مُحَمَّدٍ الْمُخْتَارِ وَ ابْنُ عَلِیٍّ الْکَرَّارِ فَقَالَ وَ مَنْ قَاتِلُهُ قَالَتْ لَعِینُ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَزِیدُ فَرَفَعَ سُلَیْمَانُ یَدَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ دَعَا عَلَیْهِ وَ أَمَّنَ عَلَی دُعَائِهِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ فَهَبَّتِ الرِّیحُ وَ سَارَ الْبِسَاطُ»
(روایت شده: حضرت سلیمان علیه السلام بر فراز بساط خود می نشست و در هوا گردش می کرد! در یکی از روزها که عبورش به کربلا افتاد، باد بساط آن حضرت علیه السلام را سه مرتبه به نحوی به دور خود گردانید، که آن بزرگوار ترسید، سقوط نماید، آنگاه باد تسکین یافت و بساط آن حضرت علیه السلام در زمین کربلا فرود آمد! حضرت سلیمان علیه السلام به باد فرمود: چرا از رفتن ماندی؟ گفت: زیرا امام حسین علیه السلام در اینجا کشته خواهد شد. فرمود: حسین علیه السلام کیست؟ گفت: او سبط محمّد مختار صلی الله علیه و آله وسلم و پسر علی کرار علیه السلام می باشد. فرمود: قاتل وی کیست؟ گفت: یزید است که اهل آسمانها و زمین او را لعنت می نمایند. حضرت سلیمان علیه السلام دست های مبارک خود را بلند کرد و در حق یزید لعنت و نفرین نمود و جن و انس هم آمین گفتند. سپس باد بساط آن بزرگوار را حرکت داد!).
 
 

روایت ششم:

 «وَ رُوِیَ أَنَّ عِیسَی کَانَ سَائِحاً فِی الْبَرَارِی وَ مَعَهُ الْحَوَارِیُّونَ فَمَرُّوا بِکَرْبَلَاءَ فَرَأَوْا أَسَداً کَاسِراً قَدْ أَخَذَ الطَّرِیقَ فَتَقَدَّمَ عِیسَی إِلَی الْأَسَدِ فَقَالَ لَهُ لِمَ جَلَسْتَ فِی هَذَا الطَّرِیقِ وَ قَالَ لَا تَدَعُنَا نَمُرُّ فِیهِ فَقَالَ الْأَسَدُ بِلِسَانٍ فَصِیحٍ إِنِّی لَمْ أَدَعْ لَکُمُ الطَّرِیقَ حَتَّی تَلْعَنُوا یَزِیدَ قَاتِلَ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَقَالَ عِیسَی علیه السلام وَ مَنْ یَکُونُ الْحُسَیْنُ قَالَ هُوَ سِبْطُ مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ ابْنُ عَلِیٍّ الْوَلِیِّ قَالَ وَ مَنْ قَاتِلُهُ قَالَ قَاتِلُهُ لَعِینُ الْوُحُوشِ وَ الذُّئَابِ وَ السِّبَاعِ أَجْمَعَ خُصُوصاً أَیَّامَ عَاشُورَاءَ فَرَفَعَ عِیسَی یَدَیْهِ وَ لَعَنَ یَزِیدَ وَ دَعَا عَلَیْهِ وَ أَمَّنَ الْحَوَارِیُّونَ عَلَی دُعَائِهِ فَتَنَحَّی الْأَسَدُ عَنْ طَرِیقِهِمْ وَ مَضَوْا لِشَأْنِهِمْ»
(روایت شده: حضرت عیسی علیه السلام با حواریون در بیابانها گردش می کردند. یک روز که عبور آنان به کربلا افتاد با شیری درنده مواجه شدند، که سر راه را گرفته بود، حضرت عیسی علیه السلام نزد آن شیر آمد و گفت: برای چه بر سر این راه نشسته ای و نمی گذاری ما عبور کنیم؟ آن شیر با زبان فصیح گفت: من نمی گذارم شما عبور کنید تا اینکه یزید را که قاتل حسین علیه السلام است لعنت نمائید! حضرت عیسی علیه السلام فرمود: این حسین علیه السلام کیست؟ گفت: سبط محمّد صلی الله علیه و آله وسلم است که نبیّ امّی می باشد و پسر علی علیه السلام که ولی آن حضرت صلی الله علیه و آله وسلم است. گفت: قاتل حسین علیه السلام کیست؟ گفت: قاتل وی همان کسی است که وحوش و گرگان و درندگان او را مخصوصاً روز عاشورا لعنت می کنند. حضرت عیسی علیه السلام دست های خود را بلند کرد و در حق یزید لعنت و نفرین نمود و حواریون هم آمین گفتند. آنگاه آن شیر از سر راه ایشان دور شد و آنها به دنبال کار خود رفتند و از آنجا گذشتند).
رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در زمان تولّد امام حسین علیه السلام قاتلین حضرت علیه السلام را لعن کردند. در روایتی از امام سجاد علیه السلام آمده است، وقتی امام حسین علیه السلام به دنیا آمدند:
«وَ بَکَی رَسُولُ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ سَیَکُونُ لَکَ حَدِیثٌ اللَّهُمَّ الْعَنْ قَاتِلَهُ»(پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم گریان شد، آنگاه فرمود: ای پسرم! تو دارای یک مصیبتی خواهی بود، بار خدایا! قاتل حسین علیه السلام را لعنت کن!). در روایت است که حتّی رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در زمان احتضار قاتلین حسین علیه السلام را لعن نمودند، چنانچه روایت شده است:
«لَمَّا اشْتَدَّ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وسلم مَرَضُهُ الَّذِی مَاتَ فِیهِ ضَمَّ الْحُسَیْنَ علیه السلام إِلَی صَدْرِهِ یَسِیلُ مِنْ عَرَقِهِ عَلَیْهِ وَ هُوَ یَجُودُ بِنَفْسِهِ وَ یَقُولُ مَا لِی وَ لِیَزِیدَ لَا بَارَکَ اللَّهُ فِیهِ اللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِید»
(چون ناخوشی جناب رسول اکرمl در آن مرضی که وفات نمود، بسیار شدت گرفت، جناب امام حسین علیه السلام را به سینه خود چسبانید و از عرق آن حضرت صلی الله علیه و آله وسلم به سر و روی آن جناب علیه السلام می ریخت و حضرت صلی الله علیه و آله وسلم در آن حال پیوسته می فرمود: مرا با یزید پلید چه کار است، خداوند عالمیان هرگز برکت به او ندهد، خداوندا بر یزید ملعون لعنت کن).
از ام سلمه روایت شده است که در شب شهادت امام حسین علیه السلام هاتفی این چند بیت را می گفت:
«أَیُّهَا الْقَاتِلُونَ جَهْلًا حُسَیْناً أَبْشِرُوا بِالْعَذَابِ وَ التَّنْکِیلِ»
(ای افرادی که حسین علیه السلام را از روی جهالت شهید نمودید! مژده باد شما را به عذاب و رسوائی دائمی)
«قَدْ لُعِنْتُمْ عَلَی لِسَانِ دَاوُدَ وَ مُوسَی وَ صَاحِبِ الْإِنْجِیلِ»(شما به زبان حضرت داود و حضرت موسی و صاحب انجیل یعنی حضرت عیسی علیه السلام لعنت شدید)
 
لعن بر دشمنان اهل بیت صلی الله علیه و آله وسلم رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم آن قدر مهّم است، که بر روی درب بهشت نوشته شده است، چنانچه امام موسی بن جعفر علیهما السلام از پدرانشان علیهم السلام نقل کرده، که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:
«دَخَلْتُ الْجَنَّهَ فَرَأَیْتُ عَلَی بَابِهَا مَکْتُوباً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ حَبِیبُ اللَّهِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَلِیُّ اللَّهِ فَاطِمَهُ أَمَهُ اللَّهِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ صَفْوَهُ اللَّهِ عَلَی مُبْغِضِیهِمْ لَعْنَهُ اللَّهِ»
(در بهشت درآمدم و دیدم بر درب آن با طلا نوشته است، معبوی به جز الله نیست، محمّد صلی و بر دشمنانشان لعنت خدا باد).
در زیارت امام حسین علیه السلام در نیمه رجب آمده است که اوّل کسی که لعن بر قاتلین حضرت علیه السلام کرد، خداوند بود:
«أَلَا لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلِیکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ ظَالِمِیکَ»
(آگاه باش که خدا لعنت می کند، کشندگانت را و خداوند ستمگرانت را لعنت می کند).
و نیز در زیارت امام حسین علیه السلام در شب های عید فطر و قربان آمده است:
«لَعَنَ اللَّهُ الظَّالِمِینَ لَکُمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ»
(خدا لعنت کند، ظلم کنندگان به شما را از اولّین و آخرین آنها).
در زیارت عاشورا آمده است که:
«اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَی ذَلِکَ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَهَ الَّتِی جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شَایَعَتْ وَ بَایَعَتْ عَلَی قَتْلِهِ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِیعاً»
(بار خدایا لعنت نما اوّلین ستمگری را که با گرفتن حقّ محمّد و آل محمّد صلی الله علیه و آله وسلم به ایشان ظلم و ستم نمود و آخرین کسی که از این ستمگران در گرفتن حق ایشان تبعیّت کرد، خداوندا لعنت نما گروهی را که با حسین علیه السلام جنگیدند و دشمنان حضرت را تبعیّت کرده و با آنان بیعت نموده و بر قتل آن حضرت با ایشان هم قسم شدند، خداوندا همگی آنان را لعنت نما و از رحمتت دورشان بگردان).
و در فرازی دیگر از زیارت عاشورا می خوانیم:
«اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلًا ثُمَّ الثَّانِیَ وَ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَ اللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ خَامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَهَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِی سُفْیَانَ وَ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ»
(خدای مخصوص گردان تو نخستین ستمگر را به لعنت من و آغاز کن بدان، لعن اولی را سپس لعنت کن دومی را، و لعنت کن سومی را، و لعنت کن چهارمی آنها را، خدواندا! پنجمی را که یزید باشد، لعنت فرما، عبیدالله بن زیاد و ابن مرجانه و عمر پسر سعد را و آل ابی سفیان و آل زیاد و آل مروان را تا روز قیامت لعنت فرما).
در زیارت امام حسین علیه السلام در عید فطر و قربان آمده است:
«لَعَنَ اللَّهُ أُمَّهً ظَلَمَتْکَ وَ أُمَّهً قَتَلَتْکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّهً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ»
(خدا لعنت کند، امتی را که به تو ظلم کرد و خدا لعنت کند، امتی را که تو را کشت و خدا لعنت کند، امتی را که شنیدند این ظلم ها را و به آن راضی شدند) و کسی که خداوند لعنتش کند، دیگر هیچ یاری نخواهد داشت(۱)،
چنانچه خداوند در قرآن کریم می فرماید: {وَ مَنْ یَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصیراً}(۲) «و هر کس را خدا از رحمتش دور سازد، یاوری برای او نخواهی یافت».
 

پی نوشت ها:

1- . بحارالأنوار، ج44، ص۲۴۳-۲۶۶.

۲-نساء، 52.

منبع: شرح زیارت اربعین: سیدمحمود شکیبااصفهانی/قم: عطر عترت،1396
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث