تيراندازى در احادیث
۲۹ بهمن ۱۳۹۳ 0 اهل بیت علیهم السلام
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در تفسير آيه « و تا آن جا كه مى توانيد . . . .» ( الأنفال : ۶۰ ) ـ فرمود :
ألا إنَّ القُوَّةَ ، الرَّمْيُ ؛
ألا إنَّ القُوَّةَ ، الرَّميُ ؛
ألا إنّ القُوَّةَ ، الرَّميُ .
بدانيد كه [منظور از ] نيرو ، تيراندازى است ؛
بدانيد كه نيرو ، تيراندازى است ؛
بدانيد كه نيرو ، تيراندازى است .
( صحيح مسلم : ۳/۱۵۲۲/۱۶۷ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
مَن عَلِمَ الرَّميَ ثمّ تَرَكَهُ ، فلَيسَ مِنّا . (أو قد عَصى )
هر كه تيراندازى ياد گيرد و سپس آن را ترك گويد ، او از ما نيست ( گناه كرده است. )
( صحيح مسلم : ۳/۱۵۲۳/۱۶۹ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
أحَبُّ اللَّهوِ إلى اللّه ِ تعالى ، إجراءُ الخَيلِ و الرَّميُ .
محبوبترين سرگرمى [ بندگان ] نزد خداوند متعال ، اسب سوارى و تيراندازى است .
( كنز العمّال : ۱۰۸۱۲ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
علَيكُم بالرَّميِ ؛
فإنّهُ مِن خَيرِ لَهوِكُم .
بر شما باد تيراندازى ؛
كه آن يكى از بهترين سرگرميهاى شماست .
( كنز العمّال : ۱۰۸۴۱ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
مَن تَرَكَ الرَّميَ بعدَ ما عُلِّمَهُ رَغبَةً عنهُ ، فإنّها نِعمَةٌ كَفَرَها .
هر كه فنّ تيراندازى را ياد بگيرد و سپس از روى بى علاقگى آن را رها كند ، كفران نعمت كرده است .
( كنز العمّال : ۱۰۸۴۴ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
مَن تَعَلَّمَ الرَّميَ ثُمّ تَرَكَهُ ، فقد عَصاني .
هر كه تيراندازى را بياموزد و سپس رهايش كند ، نافرمانى من كرده است .
( كنز العمّال : ۱۰۸۴۷ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
ارْكَبُوا و ارمُوا و إن تَرمُوا ، أحَبُّ إلَيَّ مِن أن تَركَبُوا ···
ألاَ إنَّ اللّه َ عزّ و جلّ لَيُدخِلُ في السَّهمِ الواحِدِ الثلاثَةَ الجَنَّةَ :
عامِلَ الخَشَبَةِ و المُقَوّيَ بهِ في سَبِيلِ اللّه ِ و الرامِيَ بهِ فِي سبيلِ اللّه ِ .
سواركارى و تيراندازى كنيد و اگر تيراندازى كنيد از اينكه سواركارى كنيد برايم دوست داشتنى تر است . . .
بدانيد كه خداوند عزّ و جلّ به سبب يك تير ، سه نفر را به بهشت مى برد :
سازنده چوبه تير و پرداخت كننده و پرتاب كننده آن در راه خدا .
( الكافي : ۵/۵۰/۱۳ )
امام صادق عليه السلام ـ به نقل از نياكان خود عليهم السلام ـ فرمود :
الرَّميُ ، سَهمٌ مِن سِهامِ الإسلامِ .
تيراندازى ، بخشى از بخش هاى اسلام است .
( 5.الكافي : ۵/۴۹/۱۱ )
میزان الحکمه،جلد چهارم.