امامت در نهج البلاغه
۱۵ فروردین ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلام1. مقام امامت
فرض الله ... الامانات نظاماً للأمّة، و الطاعة تعظيماً للامامة.
خداوند امانت را براى نظام امت، و اطاعت را براى بزرگداشت مقام امامت واجب كرد.1
2. گنج هاى خداوندى
فيهم كرائم القرآن، و هم كُنوز الرحمن، إن نطقوا صدقوا و إن صَمتوا لم يُسبَقوا.
آيات كريمه قرآن در شأن و منزلت اهل بيت عليه السلام نازل شده است و آن ها گنج هاى علوم خداوند رحمان هستند، اگر سخن بگويند راست است و اگر سكوت كردند از آن ها سبقت گرفته نشود.2
3. همراه با ائمه
أنظروا أهل بيت نبيكم فالزموا سمتهم، و اتبعوا أثرهم، فلن يخرجوكم من هُدى، و لن يعيدوكم فى رَدى، فان لبدوا فالبدوا و أن نهضوا فانهضوا و لا تسبقوهم فتضلّوا، و لا تتأخّروا عنهم فتهلكوا.
به خاندان پيامبرتان بنگريد و همراه آنان باشيد به هر سمتى كه گام بر مى دارند، شما هم به همان سمت گام برداريد؛ زيرا آن ها هرگز شما را از راه راست خارج نمى كنند و به سستى باز نمى گردانند. پس اگر سكوت كردند شما هم سكوت كنيد و اگر قيام كردند شما هم قيام كنيد و از آن ها پيشى نگيريد كه گمراه خواهيد شد و از آنان عقب نمانيد كه هلاك خواهيد شد.3
4. قياس امت با آل محمد (صلی الله علیه وآله(
لا يُقاس بآل محمد صلى الله عليه و آله مِن هذه الامة احدٌ، و لا يُسوَّى بهم من جَرَت نعمتهم عليه أبداً، هم اساس الدين و عماد اليقين. اليهم يفىء الغالى، و بهم يلحق التالى و لهم خصائص حق الولاية، و فيهم الوصية و الوراثة؛ الان اذ رجع الحق الى أهله و نقل الى منتقله !
كسى كه از اين امت را با آل محمد صلى الله عليه و آله مقايسه نتوان كرد و كسانى كه ريزه خوار نعمت آل محمدند، با آن ها برابر نخواهند بود، آنان اساس دينند و اركان يقين، غلو كننده به سوى آنان باز گردد و عقب مانده بايد به آنان ملحق شود. ويژگى هاى ولايت از آنان است و وصيت پيامبر صلى الله عليه و آله و وراثت او در ميان آنان است، هم اكنون حق به اهلش (على عليه السلام) بازگشت و دوباره به جايى كه از آنجا منتقل شده بود باز گرديده است.4
5. كوه هاى استوار دين
هم موضع سرّه، و لجأ أمره، و عَيبة علمه، و مَوئل حُكمه، و كُهوف كتبه، و جبال دينه، بهم أقام انحناء ظهره، و أذهب ارتعاد فرائصه.
آنان (خاندان نبوت) نگهدارنده اسرار خدا و ملجاء و پناه دستورات اويند، آنان خزينه علم و مرجع احكام و پناهگاه كتاب ها و كوه هاى استوار دينند، به وسيله آنان خميدگى كمر دين راست و لرزش هاى اندام اسلام زايل مى گردد.5
6. توصيف خاندان محمد (صلی الله علیه وآله(
عقلوا الدين عقل وعاية و رعاية، لا عقل سماع و رواية.
خاندان محمد صلى الله عليه و آله دين را شناختند؛ شناختى توأم با دانايى و عمل، نه آن كه فقط بشنوند و بازگو كنند.6
7. دزد واقعى
نحن الشعار و الاصحاب و الخزنة و الابواب و لا تؤتى البيوت الا من أبوابها، فمن أتاها من غير أبوابها سُمّى سارقاً.
در خطبه اى پيرامون فضايل اهل بيت عليهم السلام مى فرمايد: ماييم خاصان و اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله و خزانه داران و درها. به هر خانه اى جز از در آن نشايد وارد شد و هر كه جز از آن درها وارد گردد دزد ناميده شود.7
8. ستون هاى اسلام
هم دعائم الاسلام، و وَلائج الاعتصام.
خاندان محمد صلى الله عليه و آله تكيه گاه هاى اسلام و پناهگاه هاى آن هستند.8
9. چرا حق اهل بيت غصب شد؟
قد سئل: كيف دفعكم قومكم عن هذا المقام و أنتم أحق به؟ فقال: أما الاستبداد علينا بهذا المقام و نحن الاعلون نسباً، و الاشدّون برسول الله صلى الله عليه و آله نوطاً، فانها كانت أثرة شحّت عليها نفوس قوم، و سخت عنها نفوس آخرين و الحكم الله.
از امام سئوال شد: با اين كه شما از قوم خود به مقام خلافت سزاوارتريد، چگونه شد كه آن ها شما را از آن باز پس زدند؟ حضرت فرمود: به زور گرفتن اين مقام از دست ما، با آن كه ما از نظر نسب بالاتر و پيوند خويشى ما به رسول خدا صلى الله عليه و آله بيشتر و استوارتر است، به اين سبب است كه خلافت امتيازى بود كه عده اى به آن آزمندى نشان دادند و گروهى (اهل بيت) سخاوتمندانه از آن چشم پوشيدند و داور خداست.9
10. تمجيد از اهل بيت
نحن أفصح و أنصح و أصبح.
ما فصيح تر و خيرخواه تر و خوشروتريم.10
11. فرمان بردن از اولياى امر
إن أطعتمونى فانى حاملكم إن شاء الله على سبيل الجنة، و إن كان ذا مشقة شديدة و مذاقة مريرة.
اگر شما مرا اطاعت كنيد من شما را به خواست خداوند به بهشت رهنمون مى كردم، اگر چه اين تلاش داراى مشقت سخت و طعم تلخى است.11
12. وزير پيامبر (صلی الله علیه وآله(
انك تسمع ما أسمع، و ترى ما أرى، الّا أنك لستَ بنبى، و لكنّك لوزير و انك لَعلى خير.
خطاب پيامبر صلى الله عليه و آله به على عليه السلام: تو مى شنوى آنچه را كه من مى شنوم و مى بينى آنچه را من مى بينم؛ ولى تو پيامبر نيستى، بلكه تو وزير من هستى و تو در مسير خير قرار گرفته اى.12
13. علم و حکمت اهل بیت
هم عيش العلم، و موت الجهل، يخبركم حلمُهم عن علمهم و ظاهرُهم عن باطنهم، و صمتُهم عن حكم منطقهم.
آل محمد صلى الله عليه و آله حيات علم اند و مرگ جهل و نادانى، بردبارى آنان خبر از علم آنان مى دهد و ظاهرشان از باطنشان و سكوت (پر معناى آنان) از حكمت هاى سخن آنان.13
14. فضيلت خاندان رسول
هم الذين يخبركم حُكمهم عن علمهم، و صمتُهم عن منطقهم، و ظاهرهم عن باطنهم؛ لا يخالفون الدين و لا يختلفون فيه؛ فهو بينهم شاهد صادق، و صامت ناطق.
آل محمد صلى الله عليه و آله هستند كه حكمشان (درباره واقعيات) خبر از علمشان مى دهد و سكوتشان از گفتارشان و آشكارشان از نهانشان. نه با دين مخالفت مى ورزند و نه در دين اختلافى با يكديگر دارند، پس دين در ميان آنان شاهدى است راستگو و ساكتى است گويا.14
15. چراغى در تاريكى
انما مَثلى بينكم كمثل السراج فى الظلمة، يستضىء به من ولجها.
مثل من ميان شما مانند چراغ در تاريكى است، آن كس كه به حيطه روشنايى آن داخل شود از نور آن برخوردار گردد.15
16. سختی ولایت اهل بيت
ان أمرَنا صعبٌ مُستصعب، لا يحمله الّا عبد مؤمن، امتحن الله قلبه للايمان.
همانا امر ما (اهل بيت) سخت است و بس دشوار، آن را تحمل نمى كند مگر مؤمنى كه خداوند قلب او را براى ايمان آزمايش نموده است.16
17. خواسته على (علیه السلام(
نسأل الله منازل الشهداء، و معايشة السعداء، و مرافقة الانبياء.
از خداوند، منزلت شهيدان و همزيستى با نيك بختان و همراهى با پيامبران را مسألت داريم.17
18. خصايص اولياى خدا
ان أولياء الله هم الذين نظروا الى باطن الدنيا اذا نظر الناس الى ظاهرها، و اشتغلوا بآجلها اذا اشتغل الناس بعاجلها، فأماتوا منها ما خشوا أن يميتهم، و تركوا منها ما علموا أنه سيتركهم، و رأوا استكثار غيرهم منها استقلالا، و دركهم لها فوتا، أعداء ما سالم الناس و سلم ما عادى الناس! بهم علم الكتاب و به علموا، و بهم قام الكتاب و به قاموا، لا يرون مَرجُوّا فوق ما يرجون، و لا مخوفا فوق ما يخافون.
همانا دوستان خداوند كسانى هستند كه به باطن دنيا نگريستند، در حالى كه مردم معمولى به ظاهر آن نگاه مى كنند، اولياء الله به آخر دنيا (پس از مرگ) مى نگرند، در آن هنگام كه مردم به آنچه كه در دنيا به سرعت مى گذرد مى نگرند.
پس اولياء الله از اين دنيا ميراندند آنچه را كه ترسيدند آنان را بميراند و رها كردند از دنيا آنچه را كه مى دانستند كه به زودى آنان را رها خواهد كرد و آنچه را كه ديگران افزون گرايى (تكاثر) مى ديدند، اينان آن را تمايل به ناچيز گرايى تلقى نمودند و آنچه را كه ديگران دريافت كردند اولياء الله آن را از دست دادن تلقى كردند و دشمن چيزى بودند كه مردم با آن سر آشتى داشتند و با چيزى آشتى بودند كه مردم آن را دشمن مى دانستند. به وسيله اولياء الله بود كه قرآن شناخته شد و با همين قرآن بود كه به علم دست يافتند و قرآن با آنها برپا شد و خود آنان با قرآن قيام كردند. آنان به فوق آنچه اميدوارند نظری ندارند و از فوق آنچه از آن مى ترسند بيمى ندارند.18
19. عدم مخالفت با فرمان خدا و رسول
لقد علم المستحفَظون من أصحاب محمد صلى الله عليه و آله أنى لم أردّ على الله و لا على رسوله ساعة قطّ. و لقد واسیتُه بنفسی فى المواطن التى تنكص فيها الابطال، و تتأخّر فيها الاقدام، نجدةً أكرمنى الله بها.
ياران امانتدار و نگهداران اسرار محمد صلى الله عليه و آله به طور قطع مى دانند كه من حتى ساعتى فرمان خدا و فرمان رسول خدا را رد نكرده ام. من در مواردى با جانم به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله يارى نمودم كه دلاوران در آن موارد به عقب بر مى گشتند و گام ها برمى گشتند. اين شجاعت و دليرى همان است كه خداوند به من عنايت فرمود و به وسيله آن مرا تكريم نموده است.19
20. ستاره های هدایت
ألا ان مثل آل محمد صلى الله عليه و آله كمثل نجوم السماء؛ اذا خَوى نجمٌ طلع نجم، فكانّكم قد تكاملت من الله فيكم الصنائع، و أراكم ما كنتم تأملون.
آگاه باشد و بدانيد كه مثل آل محمد صلى الله عليه و آله مانند مثل ستارگان آسمان است كه هرگاه ستاره اى نهان گردد، ستاره اى ديگر طلوع مى كند. پس گويى كه نعمت هاى خدا درباره شما كامل گرديده و آنچه را آرزو داشته ايد خداوند به شما نشان داده است.20
21. عترت پيامبر
هم أزمّة الحق، و أعلام الدين و ألسنه الصدق، فأنزلوهم بأحسن منازل القرآن، وَ رِدوهم ورود الهيم العِطاش.
در توصيف خاندان محمد صلى الله عليه و آله فرمود: آنان زمامداران حق و پيشتازان دين و زبان هاى صدق اند، آنان را در بهترين و مناسب ترين مقام قرآنى كه دارند تلقى نماييد و وارد شويد به آنان مانند ورود شتران تشنه به چشمه سارهاى گوارا.21
22. تبعیت از پیشوا
و ناظر قلب اللَبيب به يُبصر أمدَه، و يعرف غوره و نجده، داعٍ دعا و راعٍ رَعى، فاستجيبوا للداعى و اتبعوا الراعى.
انسان عاقل با چشم دل، غايت و هدف نهايى خود را مى بيند و فراز و نشيب زندگى خود را مى شناسد، دعوت کننده ای (پیامبر) دعوت کرد و امیری (امام علی) حکومت کرد؛ پس استجابت کنید دعوت كننده را و پيروى كنيد از پيشوایتان.22
23. جایگاه امام على نسبت به پيامبر اکرم
قد علمتم موضعى من رسول الله صلى الله عليه و آله بالقرابة القريبة و المنزلة الخصيصة. وضعنى فى حجره... و ما وجد لى كذبة فى قول، و خَطلة فى فعل.
شما موقعيت و رابطه مرا با رسول خدا صلى الله عليه و آله از جهت خويشاوندى نزديك و مقام و منزلت اختصاصى مى دانيد، او مرا در اتاق خويش مى نشاند، ... آن حضرت هيچ دروغى در سخن از من نشنيد و خطايى در كارى از من نيافت.23
24. تشبيه خاندان رسالت
نحن النُمرُقة الوسطى، بها يَلحق التالى، و اليها يَرجع الغالى.
ما خاندان رسالت همانند بالشى هستيم در ميانه (كه از دو سوى به آن تكيه مى كنند) آن كس كه وامانده سرانجام خود را به آن مى رساند و آن كس كه پيشى گرفته است عاقبت به سوى آن برمى گردد.24
25. رابطه امام با رسول خدا
أنا من رسول الله كالضوء من الضوء، و الذراع من العضد.
ارتباط من با رسول خدا همچون نورى است روشنى يافته از نورى ديگر و همچون پیوستگی ساعد و بازو.25
_________________________
پی نوشت:
- حكم 252.
- خطبه 154.
- خطبه 97.
- خطبه 2.
- خطبه 2.
- خطبه 239.
- خطبه 154.
- خطبه 239.
- خطبه 162.
- حكمت 120.
- خطبه 239.
- خطبه 192.
- خطبه 239.
- خطبه 147 .
- خطبه 187.
- خطبه 189.
- خطبه 23.
- حكمت 432.
- خطبه 197.
- خطبه 100.
- خطبه 87.
- خطبه 154.
- خطبه 192.
- حكمت 106.
- نامه 35.
منبع:
نهج البلاغه موضوعى، عباس عزيزی