معراج در احادیث

امام باقر عليه السلام :

 أوَّلُ مَن شُقَّ لِسانُهُ بِالعَرَبِيّةِ إسماعيلُ بنُ إبراهيمَ عليهما السلام و هُوَ ابنُ ثَلاثَ عَشَرَةَ سَنَةً ، و كانَ لِسانُهُ عَلى لِسانِ أبيهِ و أخيهِ ، فهُوَ أوَّلُ مَن نَطَقَ بِها ، و هُوَ الذَّبيحُ .
نخستين كسى كه به عربى زبان گشود، اسماعيل پسر ابراهيم بود كه سيزده سال داشت. او [پيشتر] زبان پدر و برادرش را داشت. او نخستين كسى است كه به زبان عربى سخن گفت و او همان ذبيح است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 

لَمّا اُسرِيَ بي إلَى السّماءِ دَخَلتُ الجَنَّةَ فرَأيتُ فيها قِيعانـ [ـاً ] ، و رَأيتُ فيها مَلائكَةً يَبنونَ لَبِنَةً مِن ذَهَبٍ و لَبِنَةً مِن فِضَّةً ، و رُبَّما أمسَكوا ، فقُلتُ لَهُم : ما بالُكُم قَد أمسَكتُم ؟ فقالوا : حتّى تَجيئَنا النَّفَقَةُ ، فقُلتُ : و ما نَفَقَتُكُم ؟ قالوا : قَولُ المُؤمِنِ : سُبحانَ اللّه ِ و الحَمدُ للّه ِِ و لا إلهَ إلاَّ اللّه ُ و اللّه ُ أكبَرُ ، فإذا قالَ بَنَيْنا ، و إذا سَكَتَ أمسَكْنا .
آن شب كه به آسمان برده شدم، به بهشت در آمدم و در آن جا دشتهايى ديدم كه عدّه اى فرشته، خشتى از طلا و خشتى از نقره مى سازند و گاه از كار باز مى ايستند. از آنها پرسيدم: چرا گاهى از كار دست مى كشيد؟ گفتند: تا هزينه به ما برسد. پرسيدم: هزينه شما چيست؟ گفتند: اين سخن مؤمن: سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه و اللّه اكبر. وقتى اين جملات را بگويد مى سازيم و هرگاه ساكت شود از كار دست مى كشيم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

لَمّا اُسرِيَ بي إلَى السَّماءِ ما سمِعتُ شَيئا قَطُّ هُوَ أحلى مِن كلامِ رَبِّي عَزَّ و جلَّ .
 شبى كه به آسمان برده شدم، هرگز چيزى شيرين تر از سخن پروردگارم عزّ و جلّ، نشنيدم.

امام على عليه السلام :

 دَخَلتُ أنا و فاطِمَةُ عَلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فوَجَدتُهُ يَبكي بُكاءً شَديدا ، فقُلتُ : فِداكَ أبي و اُمّي يا رَسولَ اللّه ِ ، ما الّذي أبكاكَ ؟ فقالَ : يا عَلِيُّ ، لَيلَةً اُسرِيَ بي إلَى السَّماءِ رَأيتُ نِساءً مِن اُمَّتي في عَذابٍ شَديدٍ
 من و فاطمه بر رسول خدا صلى الله عليه و آله وارد شديم؛ ديدم آن حضرت سخت مى گريد. عرض كردم: پدر و مادرم فدايت اى رسول خدا! چرا گريه مى كنيد؟ فرمود: اى على! شبى كه به آسمان برده شدم، زنانى از امت خود را در عذابى سخت ديدم.

امام باقر عليه السلام :

لَمّا اُسرِيَ بِرَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إلَى السَّماءِ فبَلَغَ البَيتَ المَعمورَ و حَضَرَتِ الصَّلاةُ فأذَّنَ جَبرئيلُ و أقامَ ، فتَقَدَّمَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، و صَفَّ المَلائكَةُ و النَّبِيّونَ خَلفَ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله .
 شبى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله به آسمان برده شد، به بيت المعمور رسيد و وقت نماز شد. جبرئيل اذان و اقامه گفت. رسول خدا صلى الله عليه و آله به امامت ايستاد و فرشتگان و پيامبران در پشت سر محمّد صلى الله عليه و آله صف كشيدند.

امام صادق عليه السلام : 

لَمّا عُرِجَ بِرسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله انتَهى بِهِ جَبرَئيلُ عليه السلام إلى مَكانٍ فخَلّى عَنهُ ، فقالَ لَهُ : يا جَبرَئيلُ ، تُخَلِّيني عَلى هذِهِ الحالَةِ ؟! فقالَ : اِمضِهْ .حديث ، فوَ اللّه ِ لقَد وَطِئتَ مَكانا ما وَطِئهُ بَشَرٌ و ما مَشى فيهِ بَشَرٌ قَبلَكَ .
زمانى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله به معراج برده شد، جبرئيل عليه السلام آن حضرت را به جايى رسانيد و خود با ايشان نرفت. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اى جبرئيل! در چنين وضعى مرا تنها مى گذارى؟ جبرئيل گفت: برو، به خدا سوگند، در جايى قدم گذاشته اى كه پاى هيچ بشرى به آن جا نرسيده و پيش از تو هيچ بشرى به آن جا نرفته است.

میزان الحکمه،جلد هفتم.