شعر شعله آه (درباره راز و نیاز با خدا)
۲۸ شهریور ۱۳۹۴ 0 يا رب از فرط گنه نامه سياهم چه كنم
گر نبخشى زره لطف گناهم چه كنم
بسته گرديده زهر سو به رُخم راه نجات
ندهى گر تو در اين معركه راهم چه كنم
جز تو ما را نبود پشت و پناهى به جهان
بىپناهم ندهى گر تو پناهم چه كنم
يوسف افتاد بچاه از اثر بىگنه ى
من زفرط گنه افتاده به چاهم چه كنم
بخشش و لطف تو پاينده تر از كوه بود
من كه ناچيزتر از يك پَرِ كاهم چه كنم
به هدف گر نخورد تير دعايم هيهات
به اثر گر نرسد شعله آهم چه كنم
سايه لطف تو از لطف اگر روز معاد
نشود شامل احوال تباهم چه كنم
كس به روى من «ژوليده» نگاهى نكند
نكنى گر تو هم از مهر نگاهم چه كنم
شاعر: ژوليده نيشابورى
منبع: چلچراغ عشق، رحیم کارگر، ص24.