وَ قَالَ (عليه السلام): أَلَا وَ إِنَّ مِنَ الْبَلَاءِ الْفَاقَةَ، وَ أَشَدُّ مِنَ الْفَاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ، وَ أَشَدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ؛ أَلَا وَ إِنَّ مِنْ صِحَّةِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْبِ.
الْفَاقَة: فقر
و فرمود (ع): بدانيد كه يكى از بلاها تهيدستى است و بدتر از تهيدستى بيمارى تن است و بدتر از بيمارى تن بيمارى دل است. بدانيد كه [از نعمتهاست گشايش در مال و برتر از گشايش در مال تندرستى است و] برتر از تندرستى پرهيزگارى است.
و آن حضرت فرمود: بدانيد از جمله بلاها تهيدستى، و سخت تر از آن بيمارى جسم، و سخت تر از بيمارى جسم بيمارى قلب است. و بدانيد [از جمله نعمت ها ثروت، و برتر از ثروت سلامت جسم، و] برتر از سلامت جسم تقواى قلب است.
فقر زدايى و سلامت (اقتصادى، بهداشتى):و درود خدا بر او، فرمود: آگاه باشيد كه فقر نوعى بلا است. و سخت تر از تنگدستى بيمارى تن و سخت تر از بيمارى تن، بيمارى قلب است، آگاه باشيد كه همانا عامل تندرستى تن، تقواى دل است.
[و فرمود:] بدانيد كه از جمله بلاها درويشى است و سخت تر از درويشى بيمارى تن، و سخت تر از بيمارى تن بيمارى دل. بدانيد [كه از نعمتها فراخى مال است و بهتر از فراخى مال، درستى تن و] بهتر از درستى تن، دل از گناه محفوظ بودن.
امام عليه السّلام (در باره گرفتاريها و نعمتها) فرموده است:1- بدانيد كه از جمله گرفتاريها بى چيزى است، و سختتر از بى چيزى بيمارى تن است، و سختتر از بيمارى تن بيمارى دل است (چون لازمه آن از دست دادن نيك بختيهاى آخرت مى باشد)2- و بدانيد كه [از جمله نعمتها دارائى فراوان است، و بهتر از دارائى فراوان تندرستى است، و] بهتر از تندرستى پرهيز دل است (چون سبب بدست آوردن نيك بختيهاى هميشگى مى باشد).
امام(عليه السلام) فرمود: آگاه باشيد كه يكى از بلاها فقر و تنگدستى است و بدتر از آن بيمارى جسم است و از آن بدتر بيمارى قلب (فساد اخلاق و انحراف عقيدتى) مى باشد و بدانيد كه تقواى قلب به دليل صحت بدن است.
بدترين بلاها:امام(عليه السلام) در اين گفتار نورانى در چهار جمله به چهار نكته مهم اشاره مى كند. در جمله هاى سه گانه نخست اشاره به سه بلا كرده كه يكى از ديگرى شديدتر و رنج آورتر است. نخست مى فرمايد: «آگاه باشيد كه فقر و تنگدستى يكى از بلاهاست»; (ألاَ وَإِنَّ مِنَ الْبَلاَءِ الْفَاقَةَ).در حكمت 163 نيز فقر به عنوان «الموت الاكبر; مرگ بزرگ تر» معرفى شده است. در حديث ديگرى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) آمده است: «الْفَقْرُ سَوَادُ الْوَجْهِ فِى الدَّارَينِ; فقر مايه روسياهى در دنيا و آخرت است».[1] دليل آن هم روشن است; شخصى كه گرفتار فقر و تنگدستى مى شود چه بسا آلوده گناهان زيادى ازقبيل سرقت و خيانت و تقلب و مانند آن مى گردد. ازنظر معنوى، فقر، انسان را به ناشكرى و ناسپاسى در برابر پروردگار و جزع و فزع وامى دارد و به اين ترتيب، هم از خدا دور مى شود و هم از خلق خدا. به همين دليل در اسلام دستورهاى فراوانى براى مبارزه با فقر داده شده است چراكه دعوت به فضايل اخلاقى و ايمان و اعتقاد صحيح به هنگام بى نيازى، بسيار آسان تر است. البته نمى توان انكار كرد كه گروهى از اولياء الله هستند كه گرفتار فقرند و در عين حال شاكرند و صابرند و در مسير حق گام برمى دارند.آنگاه امام(عليه السلام) در جمله دوم اشاره به چيزى كه بدتر از فقر است مى كند، مى فرمايد: «بدتر از فقر، بيمارى بدن است»; «وَ أَشَدُّ مِنَ الْفَاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ».به يقين، غالب افراد اگر زندگانى فقيرانه اى داشته باشند ولى تندرست باشند آن را بر غناى توأم با بيمارى و بيزارى از همه چيز، ترجيح مى دهند. انسان بيمار كه ملازم و حليف بستر است چه بهره اى مى تواند از غنا و ثروت خود ببرد جز اين كه ببيند و حسرت بخورد. بسيارند كسانى كه حاضرند تمام ثروت خود را بدهند تا از بستر بيمارى برخيزند. اساساً همان گونه كه اشاره كرديم ثروتمند بيمار نه تنها از ثروت خود بهره اى نمى برد بلكه زجر هم مى كشد چون مى بيند ديگران از ثروت او بهره مند مى شوند و او محروم است.سپس امام(عليه السلام) به بلايى كه از آن هم بدتر است اشاره كرده، مى فرمايد: «و بدتر از بيمارى بدن، بيمارى قلب است»; (وَ أَشَدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ).روشن است كه منظور از قلب در اين جا آن عضوى كه وسيله خون رسانى به تمام بدن است نمى باشد بلكه قلب به معناى روح و جان آدمى است و در لغت، يكى از معانى آن نيز همين معنا ذكر شده است. افراد بيماردل كسانى هستند كه يا ازنظر اعتقادى گرفتار انحرافات مختلفى شده اند و يا ازنظر اخلاقى آلوده به انواع رذايل گشته اند مانند بخل و حسد و كينه توزى و شهوت پرستى و ... . معلوم است كه بيمارى تن در دنيا انسان را آزار مى دهد ولى بيمارى قلب و روح، هم در دنيا انسان را آزار مى دهد و هم مايه بدبختى او در سراى ديگر است و به همين دليل بيمارى روح و قلب از همه آنچه قبلا ذكر شد بدتر مى باشد.در آخرين جمله از اين كلام نورانى، امام(عليه السلام) مى فرمايد: «آگاه باشيد كه به سبب صحت بدن تقواى قلب حاصل مى شود»; (ألاَ وَ إِنَّ مِنْ صِحَّةِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْبِ).اشاره به اين كه عقل سالم و اخلاق خوب از سلامت جسم سرچشمه مى گيرد يا به تعبير ديگر انسانى كه ازنظر جسمى سالم نباشد زمينه هاى بى تقوايى ممكن است در وى حاصل شود.ولى بايد توجه داشت كه اين جمله به اين صورت در تمام نسخه هاى اصلى نهج البلاغه كه به دست ما رسيده، نيامده است بلكه در همه نسخه هاى معروف به اين صورت نقل شده است: «وَأَفْضَلُ مِنْ صِحَّةِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْب; بهتر از صحت بدن تقواى قلب است». به اين ترتيب جمله مزبور هماهنگ با جمله هاى قبل از آن مى شود كه امام(عليه السلام) درباره اهميت تقواى الهى و فضايل اخلاقى و برترى آن بر مال و ثروت و سلامت تن بيان فرموده است. در حالى كه جمله مزبور به صورت اول هيچ هماهنگى اى با جمله هاى قبل ندارد و بعيد نيست كه صبحى صالح كه اين نسخه را انتخاب كرده اشتباه نموده باشد.مرحوم علامه مجلسى نيز در بحارالانوار به نقل از نهج البلاغه جمله مزبور را به صورت دوم آورده است كه نشان مى دهد نسخه نهج البلاغه اى كه نزد ايشان بوده به همين صورت بوده است.[2] در نهج البلاغه اى كه اخيراً از طرف سازمان اوقاف جمهورى اسلامى منتشر شده و در مقدمه آن تصريح شده كه در تحقيق عبارات نهج البلاغه به چهار نسخه قديمى موجود در كتابخانه هاى مهم مربوط به زمانى كه نزديك به زمان مرحوم سيد رضى بوده اعتماد شده است نيز جمله بالا به صورت دوم يعنى «وَأَفْضَلُ مِنْ صِحَّةِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْب» آمده است. بنابراين احتمال اشتباه صبحى صالح بسيار قوى به نظر مى رسد. به خصوص اين كه در مصادر نهج البلاغه نيز به همين صورت دوم ذكر شده است.در ضمن، از كلام مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار و كسانى كه عبارت نهج البلاغه را به صورت دوم آورده اند استفاده مى شود كه منشأ اشتباه صبحى صالح حذف بعضى از جمله هاى گفتار حكيمانه مورد بحث است و در اصل چنين بوده است: «أَلاَ وَ إِنَّ «مِنَ النِّعَمِ سَعَةَ الْمَالِ وَ أَفْضَلُ مِنْ سَعَةِ الْمَالِ صِحَّةُ الْبَدَنِ وَ أَفْضَل» مِنْ صِحَّةِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْبِ; آگاه باشيد كه يكى از نعمت هاى مهم الهى وسعت مال است و از وسعت مال برتر صحت بدن است و از صحت بدن برتر تقواى قلب است».در واقع امام(عليه السلام) در مقابل سه جمله اول كه اشاره به فقر و بيمارى جسمانى و بيمارى قلب فرموده و يكى را از ديگرى بدتر شمرده، در اين عبارت به نقطه هاى مقابل آن اشاره كرده (ثروت و مال و صحت بدن و صحت قلب) و هر كدام را از مورد قبلى بالاتر شمرده است.[3]*****پی نوشت:[1]. بحارالانوار، ج 69، ص 30.[2]. بحارالانوار، ج 78، ص 175، ح 12.[3]. سند گفتار حكيمانه: اين كلام حكيمانه ـ به گفته مرحوم خطيب در مصادر ـ جزء وصاياى اميرمؤمنان على(عليه السلام) به فرزندش امام حسن(عليه السلام) است كه مرحوم شيخ طوسى در كتاب امالى خود به صورت مسند از آن حضرت با اضافات فراوانى نقل كرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 281). اضافه مى كنيم كه مرحوم ابن شعبه حرانى آن را در كتاب تحف العقول با اضافاتى نقل كرده است (تحف العقول، ص 203) نيز در غررالحكم با تفاوتى آمده كه نشان مى دهد از منابع ديگرى گرفته شده است. (غررالحكم، ح 8219)
امام (ع) فرمود: «أَلَا وَ إِنَّ مِنَ الْبَلَاءِ الْفَاقَةَ- وَ أَشَدُّ مِنَ الْفَاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ- وَ أَشَدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ- أَلَا وَ [إِنَّ مِنَ النِّعَمِ سَعَةَ الْمَالِ- وَ أَفْضَلُ مِنْ سَعَةِ الْمَالِ صِحَّةُ الْبَدَنِ- وَ أَفْضَلُ] مِنْ صِحَّةِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْبِ»:امام (ع) به مراتب گرفتارى و تفاوت آنها در شدّت و ضعف، و همچنين در مقابل آنها به مراتب نعمت و تفاوت آنها اشاره فرموده است. و براستى كه مبتلا شدن دل به بيمارى رذايل بدتر از بيمارى جسم است، به خاطر اين كه لازمه آن از دست دادن كاملترين خوشبختيها در آخرت است و در حقيقت آن نوعى مرگ است كه پس از آن زندگى وجود ندارد، و به همين جهت تقواى دل و كامل ساختن آن با فضايل، بالاتر از تندرستى است چون لازمه آن خوشبختى هميشگى و حيات جاويد است.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 477
الثالثة و السبعون بعد ثلاثمائة من حكمه عليه السّلام:(373) و قال عليه السّلام: ألا و إنّ من البلاء الفاقة، و أشدّ من الفاقة مرض البدن، و أشدّ من مرض البدن مرض القلب، ألا و إنّ من النّعم سعة المال، و أفضل من سعة المال صحّة البدن، و أفضل من صحّة البدن تقوى القلب. (84753- 84724)
اللغة:(الفاقة): الخصاصة و الاملاق و المسكنة و المتربة -مجمع البحرين-.المعنى:بيّن عليه السّلام بلايا ثلاث بعضها فوق بعض و هى: الفاقة، و مرض الجسم، و مرض القلب، و هو أشدّ هن لأنّ الأولتين بلاء دنيوى، و الثالثة بلاء اخروي، و لأنّ الأولتين أسهل معالجة من الثالثة و تزولان بسرعة، و الثالثة أصعب علاجا و أكثر لزوما و بقاء.و يقابلها نعم ثلاث: و هي سعة المال، و صحّة البدن، و تقوى القلب، فالتقوى صحّة القلب فكما أنّ علامة صحّة البدن اعتدال الأعمال الصادرة عن جهازاته و نشاط صاحبها في أعماله، فصحّة القلب علامتها اعتدال الأخلاق و نشاط صاحبها في عباداته و توجّهه إلى اللَّه تعالى.الترجمة:فرمود: ندارى بلائيست، و سخت تر از آن بيمارى تن است، و سخت تر از بيمارى تن بيمارى دل است، آگاه باشيد كه وسعت مال نعمتى است، و بهتر از آن تندرستى است، و بهتر از تندرستى پرهيزكارى دل است.
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص 141
الا و انّ من البلاء الفاقه، و اشدّ من الفاقة مرض البدن، و اشدّ من مرض البدن مرض القلب، الا و إنّ من النعم سعة المال، و افضل من سعة المال صحة البدن، و افضل من صحة البدن تقوى القلب. «بدانيد كه از جمله گرفتاريها درويشى است و سخت تر از درويشى بيمارى تن است و سخت تر از بيمارى تن، بيمارى دل است، هان كه از نعمتها، گشايش مالى است و برتر از گشايش مال، سلامت بدن است و برتر از سلامت بدن، پرهيزگارى دل است.»
مقصود از بيمارى و صحت دل پرهيزگار بودن و ضد آن است.