تحقیقی در مورد مسيح علیه السلام و انجيل (از علامه طباطبائی)
۲۷ بهمن ۱۳۹۳ 0
بااينكه يهوديان براى تاريخ ملى و ضبط حوادثى كه در طول تاريخ زندگيشان رخ مىدهد اهميت زيادى قايل بوده و هستند، با اين وصف ذكرى از حضرت عيسى و كيفيت ولادت و ظهور و روش زندگى و معجزاتى كه خدا به دست او ظاهر فرمود، در كتابهايشان ديده نمىشود. حال، چه امرى موجب شده كه اين داستان برايشان مخفى بماند، يا خودشان آن را مخفى مىسازند، معلوم نيست.
قرآن شريف دربارۀ يهوديان مىفرمايد: «ايشان دربارۀ ولادت عيسى به مريم تهمت زدند و نيز مدعى قتل عيسى بن مریم شدند.» (نساء/ 157).
آيا مدرك اين ادعايشان داستانى بوده كه بدون استناد به كتابى آن را نقل مىكردهاند (چنانكه ساير ملتها داستانهاى واقعى و افسانهاى زيادى دارند و مادامى كه مدرك صحيح و قابلاعتمادى نداشته باشد معتبر شناخته نمىشود.) يا آنكه از مسيحيان مكرر نام عيسى و ولادت و ظهور او را شنيده بودند، پس به مريم تهمت زدند و مدعى قتل عيسى شدند؟ راهى براى يافتن پاسخ روشنى وجود ندارد، جز اينكه قرآن شريف فقط ادعاى قتل مسيح «نه دار زدن او» را صريحا به ايشان نسبت داده و يادآور مىشود كه آنان دچار شك و ترديد بودهاند و اختلافى در اين مطلب موجود است.
نويسندگان انجيلهاى چهارگانه
انجيل متى
انجیل متی كه از نظر تصنيف و انتشار قديمىترين اناجيل است، تاريخ تصنيف آن را بعضى سال ٣٨ ميلادى و ديگران بين ۵٠ تا ۶٠ ميلادى(قاموس کتاب مقدس) دانستهاند، پس بهطور مسلّم بعد از زمان حضرت عيسى عليه السّلام تأليف شده است. و محققين برآنند كه اصل آن به زبان عبرى بوده و بعد به يونانى و ساير زبانها ترجمه شده است. ولى اصل نسخۀ عبرىاش در دست نبوده و حال ترجمه و مترجم آن نيز معلوم نيست. 1
انجیل مرقس
مرقس مؤلف يكى ديگر از اناجيل، شاگرد پطرس بوده و خودش از حواريون نبوده است و گفتهاند كه تأليف انجيل به اشاره و امر استادش بوده است. وى قايل به الوهيت حضرت مسيح نبود و ازاينرو بعضى از مسيحيان دربارۀ او گفتهاند كه انجيلش را براى عشاير و اهل دهات نوشته و مسيح را بهعنوان پيامبر و رساننده احكام خدا معرفى كرده است. 2در هر صورت تاريخ نوشتن انجيل مرقس سال ۶١ ميلادى مىباشد.
انجیل لوقا
لوقا مؤلف يكى ديگر از انجيلها، نه از حواريين بود و نه حضرت مسيح را ملاقات كرده بود. وى مسيحيت را از پولس فراگرفت و پولس يهودى متعصبى بود كه پيروان عيسى را بسيار آزار مىداد، روزى ناگهان ادعا كرد كه حالت صرعى براى او دست داده و در آن حال حضرت عيسى او را لمس كرده و او را از آزار پيروانش منع فرموده و او به آن حضرت ايمان آورده و از طرف مسيح براى بشارت دادن به انجيل آمده است.
همين پولس است كه پايههاى مسيحيت كنونى را استوار كرد و اساس تعليم خود را بر اين نهاد كه تنها ايمان به مسيح بدون انجام هيچ كار نيكى براى نجات بشر كافى است و خوردن مردار و گوشت خوك را مباح شمرد! و ختنه و بسيارى از دستورات ديگر تورات را ممنوع دانست. انجيل لوقا بعد از انجيل مرقس و پس از مرگ پولس و پطرس نوشته شده و گروهى تصريح كردهاند كه اين انجيل كتاب الهامى نيست و جملاتى كه در اول آن واقع شده بر اين معنى دلالت دارد.
انجیل یوحنا
يوحنا مؤلف انجيل چهارم، به عقيدۀ بسيارى از مسيحيان پسر زيدى صياد و يكى از شاگردان دوازدهگانه «حواريين» مسيح و مورد علاقۀ شديد آن حضرت بوده است.
گويند: چون «شرينطوس» و «ابيسون» و پيروانشان معتقد بودند كه عيسى آفريدۀ خدا بوده و وجودش بر وجود مادرش تقدم نداشته است، اسقفهاى آسيا و جز ايشان در سال ٩۶ ميلادى نزد يوحنا رفتند و از او درخواست كردند كه آنچه را ديگران در انجيلها ننوشتهاند بنويسد و به بيان ويژهاى لاهوت مسيح را توضيح دهد و او نتوانست درخواست آنان را رد كند. 3
در تاريخ نوشتن انجيل يوحنا اختلاف است كه آيا در سال ۶۵ يا ٩۶ و يا ٩٨ ميلادى بوده، ولى گروهى ديگر مؤلف آن را يوحناى حوارى نمىدانند. بعضى از اين گروه آن را تأليف يكى از شاگردان مدرسۀ اسكندريه 4 دانسته و بعضى ديگر آن و ساير رسايل يوحنا را تأليف يكى از مسيحيان قرن دوم ميلادى مىدانند كه براى جلب اعتماد مردم آن را به يوحنا نسبت داده و بعضى ديگر برآنند كه اصل انجيل يوحنا داراى بيست باب بوده و بعد از مرگ وى كليساى «افاس» باب بيست و يكم را بر آن افزوده است.
تردید در اصالت انجیل های موجود
اين است حال انجيلهاى چهارگانه كه طريق آنها به هفت نفر مىرسد (متى، مرقس، لوقا، يوحنا، پطرس، پولس، يهودا) و اعتماد نهايى ايشان بر انجيلهاى چهارگانه است كه به انجيل متى منتهى مىشود، همان انجيلى كه قديمىترين اناجيل است و چنانكه گفتيم اصل آن عبرانى بوده و فعلا در دست نيست و معلوم نيست كه چه كسى آن را ترجمه كرده و پايۀ تعليم اصل بر رسالت و پيامبرى عيسى بوده يا بر خدايى او؟ !
انجيل فعلى مىگويد:
در بنى اسراييل مردى به نام عيسى پسر يوسف نجار ظهور كرد و مردم را به سوى خدا دعوت نمود، وى مدعى بود كه پسر خدا است، و بدون داشتن پدرى از جنس بشر به وجود آمده است، و پدرس او را فرستاده كه عوض گناهان مردم دار زده و كشته شود. او مرده را زنده كرد و كور مادرزاد و مبتلا به مرض پيسى را بهبود بخشيد و ديوانگان را با بيرون كردن جن از بدن ايشان شفا داد. عيسى دوازده شاگرد داشت كه يكى از آنها متى بود و به ايشان بركت داد و آنان را براى دعوت مردم و تبليغ مسيحيت فرستاد. . .
اين خلاصۀ اساس مسيحيتى است كه شرق و غرب عالم را فراگرفته و چنانكه ملاحظه مىفرماييد اساس آن بيش از خبر واحدى نيست، آن هم از كسى كه نه نامش معلوم است(منظور نام مترجم انجيل متى است) و نه احوال و مشخصاتش!
تردید نویسندگان اروپایی در وجود مسیح
اين سستى شگفتآور در اصل داستان، بعضى از نويسندگان اروپايى را بر آن داشته كه بگويند:
اساسا مسيح يك موجود خيالى است كه دست انقلابات دينى به نفع يا عليه حكومتهاى وقت او را به وجود آورده است! و مؤيد آن، موضوع خرافى ديگرى است كه از هر جهت، با آن شباهت كامل دارد و آن موضوع «كرشنا» است كه بتپرستان قديم هند او را پسر خدا مىدانستهاند كه از عالم لاهوت تنزل كرده تا در اين جهان به دار آويخته شود و بدين وسيله جان خود را فداى مردم سازد و ايشان را از گناهان نجات بخشد.
گروهى ديگر از اهل بحث و انتقاد را بر آن داشته كه معتقد شوند به اينكه دو نفر به نام مسيح بودهاند كه بيش از پانصد سال بين ايشان فاصله بوده و تاريخ ميلادى معروف، با ميلاد هيچكدام از آنها موافق نيست، بلكه مسيح اول بيش از دويست و پنجاه سال قبل از مبدأ اين تاريخ به دنيا آمده و در حدود شصت سال زندگى كرده و بدون دار زدن از دنيا رفته است. و مسيح دوم بيش از دويست و نود سال بعد از مبدأ اين تاريخ تولد يافته و در حدود سى و سه سال زندگى كرده و به دار آويخته شده است.
ناگفته نماند كه اجمالا منطبق نبودن مبدأ تاريخ ميلادى با ميلاد مسيح براى مسيحيان قابل انكار نيست (مراجعه شود به قاموس كتاب مقدس.)
موافقت انجیل برنابا با قرآن
علاوه بر آنچه گفته شد مطالب ترديدآور ديگرى نيز هست؛ از جمله آنكه در دو قرن اول ميلادى انجيلهاى زيادى نوشته شده كه شمارۀ آنها را به يكصد و چند عدد رساندهاند و انجيلهاى چهارگانه از جمله آنها بوده است، بعدها كليسا ساير اناجيل را تحريم كرد و اين چهار انجيل را كه موافق تعاليم كليسا بود قانونى شناخت، از جمله انجيلهاى متروك يكى انجيل «برنابا» است كه چند سال قبل نسخهاى از آن به دست آمد به زبان عربى و سپس به فارسى ترجمه شد. آنچه در اين انجيل از داستان حضرت عيسى عليه السّلام ذكر شده موافق قرآن شريف است. 5
منبع: معنویت تشیع, علامه سید محمد حسین طباطبایی