قبر در احادیث
۰۳ خرداد ۱۳۹۴ 0عناوین
قبر:
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إنّ القَبرَ ، أوَّلُ مَنازِلِ الآخِرَةِ .
فإن نَجا مِنهُ ، فما بَعدَهُ أيسَرُ مِنهُ
و إنْ لم يَنجُ مِنهُ ، فما بَعدَهُ لَيسَ أقلَّ مِنهُ .
قبرْ ، نخستين منزل آخرت است.
اگر كسى از آن به سلامت رَسْت ، منازل بعد آن آسانتر است
و اگر به سلامت نرَسْت ، دشوارى منازل بعدى كمتر از آن نيست.
( بحار الأنوار: ۶/۲۴۲/۶۴ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
أوّلُ عَدلِ الآخِرَةِ القُبورُ ؛ لا يُعرَفُ شَريفٌ مِن وَضيعٍ .
سرآغاز عدالتِ آخرت، قبرهاست ؛ كه شرافتمند از غير شرافتمند نمى شناسد.
( الجعفريّات : ۲۰۵ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
لم يَأتِ علَى القَبرِ يَومٌ إلاّ تَكَلَّمَ فيهِ ، فيقولُ :
أنا بَيتُ الغُربَةِ و أنا بَيتُ الوَحدَةِ و أنا بَيتُ التُّرابِ و أنا بَيتُ الدُّودِ ؛
فإذا دُفِنَ العَبدُ المؤمنُ ، قالَ لَهُ القَبرُ : مَرحَبا و أهلاً ···
و إذا دُفِنَ العَبدُ الفاجِرُ أو الكافِرُ ، فقالَ لَهُ القَبرُ : لا مَرحَبا و لا أهلاً .
هيچ روزى بر قبر نيايد، مگر اين كه در آن روز زبان به سخن گشايد و گويد:
منم غربت سرا ، منم خانه تنهايى ، منم خاكدان، منم خانه كرمها ؛
پس چون بنده مؤمن به خاك سپرده شود، قبر به او گويد: خوش آمدى···
و چون بنده بد كردار يا كافر دفن شود، قبر به او گويد: خوش نامدى .
( الترغيب و الترهيب : ۴/۲۳۷/۴ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
ما رَأيتُ مَنظَرا ، إلاّ و القَبرُ أفظَعُ مِنهُ .
منظره اى نديدم ، مگر اينكه قبر از آن ترسناك تر است .
( تنبيه الخواطر: ۱/۲۸۴ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إذا حُمِلَ عَدُوُّ اللّه ِ إلى قَبرِهِ ، نادَى مَن تَبِعَهُ :
يا إخوَتاه ! احذَرُوا مِثلَ ما وَقَعتُ فيهِ .
إنّي لَأشكُو إلَيكُم دُنيا غَرَّتني ، حتّى إذا اطمَأنَنتُ إلَيها ، صَرَعَتني
و أشكُو إلَيكُم أخِلاّءَ الهَوى سَرُّوني، حتّى إذا ساعَدتُهُم ، تَبَرَّؤوا مِنِّي و خَذَلوني! .
چون دشمنِ خدا به سوى گورش حمل شود، به تشييع كنندگان خود ندا دهد:
اى برادران ! از آنچه من دچارش شدم، بپرهيزيد.
از دنيايى به شما شِكوه مى كنم كه مرا فريفت و چون به آن اطمينان كردم ، مرا از پاى در آورد.
از دوستان هوسران به شما شِكوه مى كنم كه مرا شاد ساختند ، تا اينكه به آنان كمك كردم، از من بيزارى جستند و تنها و بى ياورم گذاشتند.
( تنبيه الخواطر: ۲/۲۲۴ )
امام على عليه السلام :
يا ذَوي الحِيَلِ و الآراءِ و الفِقهِ و الأنباءِ ! اذكُرُوا مَصارِعَ الآباءِ ؛
فكأنَّكُم بالنُّفوسِ قد سُلِبَت و بالأبدانِ قد عرِيَت و بالمَواريثِ قد قُسِّمَت .
فتَصيرُ يا ذا الدَّلالِ و الهَيبَةِ و الجَمالِ ! إلى مَنزِلَةٍ شَعثاءَ و مَحَلَّةٍ غَبراءَ فَتُنَوَّمُ على خَدِّكَ في لَحدِكَ .
في مَنزِلٍ قَلَّ زُوّارُهُ و مَلَّ عُمّالُهُ ، حتّى تُشَقَّ عنِ القُبورِ و تُبعَثَ إلَى النُّشورِ .
اى صاحبان چاره ها و انديشه ها و فهم و خبرها ! مرگ پدران را به ياد آوريد ؛
زودا كه جانها گرفته شود و پيكرها برهنه گردد و ميراثها بخش شود
و تو اى عشوه گرِ شكوهمندِ زيباروى ! به سر منزلى ژوليده و جايگاهى غبار گرفته روانه شوى و در لحد خويش بر گونه ات خوابانده شوى .
در منزلى كه ديدار كنندگانش اندكند و كارگرانش خسته و دلتنگ، تا آن گاه كه از گورها به در آيى و به هامون محشر فرستاده شوى .
( بحار الأنوار : ۷۷/۳۷۱/۳۵ )
امام على عليه السلام :
جاوِرِ القُبورَ ، تَعتَبِرْ .
با گورها مأنوس باش و عبرت گير.
( غرر الحكم : ۴۸۰۰ )
امام على عليه السلام :
ضَع فَخرَكَ ، و احطُطْ كِبرَكَ و اذكُرْ قَبرَكَ ؛
فإنَّ علَيهِ ، مَمَرَّكَ .
فخر فروشى را فروگذار و كبر و غرور را به كنار نه و گور خود را به ياد آر؛
زيرا كه گذرگاه تو، آن جاست.
( نهج البلاغة: الخطبة ۱۵۳ )
امام باقر عليه السلام :
انظُروا إلى هذهِ القُبورِ سُطورا بأفناءِ الدُّورِ ، تَدانَوا في خِطَطِهِم
و قَرُبوا في مَزارِهِم و بَعُدوا في لِقائهِم .
عَمَّرُوا فَخَرَّبُوا و أنِسُوا فَاُوحِشُوا
و سَكَنُوا فاُزعِجُوا و قَطَنوا فَرَحَلوا
به اين گورها بنگريد، كه چونان خطوطى در ميدان جلو خانه ها نقش بسته اند .
لحدهايشان به هم نزديك و آرامگاههايشان پَهلوى هم است ، اما قدرت ديدار يكديگر را ندارند.
[در دنيا ] ساختند و ويران كردند. انس گرفتند و سپس از هم جدا و تنها شدند.
جاى گزيدند و سپس بيرون رانده شدند و رحل اقامت افكندند و آن گاه كوچيدند.
( بحار الأنوار: ۷۸/۱۷۱/۴ )
امام صادق عليه السلام :
إنّ لِلقَبرِ كلاما في كُلِّ يَوم ، يقولُ :
أنا بَيتُ الغُربَةِ ، أنا بَيتُ الوَحشَةِ ، أنا بَيتُ الدُّودِ .
أنا القَبرُ ، أنا رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنّةِ أو حُفرَةٌ مِن حُفَرِ النارِ .
قبر را هر روز سخنى است كه مى گويد :
من خانه غربتم، من خانه تنهايى ام، من خانه كرمها هستم .
من قبرم، من باغى از باغهاى بهشت يا گودالى از گودالهاى دوزخم .
( الكافي: ۳/۲۴۲/۲ )
امام كاظم عليه السلام ـ در كنار يك گور ـ فرمود :
إنّ شيئا هذا آخِرُهُ ، لَحَقيقٌ أن يُزهَدَ في أوَّلِهِ
و إنّ شيئا هذا أوَّلُهُ ، لَحَقيقٌ أن يُخافَ آخِرُهُ .
چيزى كه پايانش اين است، سزاست كه از همان آغاز دل از آن بركَنند
و چيزى كه آغازش اين است ، بجاست كه از پايانش بترسند.
( معاني الأخبار : ۳۴۳/۱ )
سؤال قبر:
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ درباره آيه: « خداوند كسانى را كه ايمان آورده اند در زندگى دنيا و آخرت با گفتار ثابت و درست استوار مى دارد » ( إبراهيم : ۲۷ ) ـ فرمود :
في القَبرِ إذا سُئلَ المَوتى .
مراد در قبر و به هنگام سؤال از مردگان است.
( بحار الأنوار : ۶/۲۲۸/۲۹ )
امام على عليه السلام :
حتّى إذا انصَرَفَ المُشَيِّعُ و رَجَعَ المُتَفجِّعُ ، اُقعِدَ في حُفرَتِهِ نَجِيّا ، لِبَهتَةِ السُّؤالِ و عَثرَةِ الامتِحانِ .
چون تشييع كننده برگردد و مصيبت ديده مراجعت كند ، مرده را در گورش بنشانند ، در حالى كه از دهشت سؤال و لغزشِ در امتحان ، آهسته سخن مى گويد.
( نهج البلاغة: الخطبة ۸۳ )
آنچه در قبر از آن سؤال مى شود :
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إنّ العَبدَ إذا وُضِعَ في قَبرِهِ و تَولّى عَنهُ أصحابُهُ و إنّهُ لَيَسمَعُ قَرعَ نِعالِهِم إذا انصَرَفُوا ، أتاهُ مَلَكانِ ، فَيُقعِدانِهِ ، فيَقولانِ لَهُ :
ما كنتَ تَقولُ في هذا النبيِّ ، محمّدٍ ؟
فأمّا المؤمنُ ، فيقولُ : أشهَدُ أنّهُ عبدُ اللّه ِ و رسولُهُ .
فيقالُ لَهُ : انظُر إلى مَقعَدِكَ مِن النارِ ، أبدَلَكَ اللّه ُ بهِ مَقعَدا مِن الجَنَّةِ ، فَيَراهُما جَميعا
و أمّا الكافِرُ أو المُنافِقُ ، فيقولُ: لا أدرِي . كنتُ أقولُ ما يقولُ الناسُ فيه .
چون آدمى را در گورش نهادند و همراهان او باز گشتند، در حالى كه هنوز صداى كفشهاى آنها را مى شنود، دو فرشته نزدش مى آيند و او را مى نشانند و مى پرسند :
درباره اين پيامبر، محمّد ، چه عقيده اى داشتى ؟
اگر مؤمن باشد مى گويد: گواهى مى دهم كه او بنده خدا و فرستاده اوست ؛
پس به او گفته شود: به جايگاهت در آتش بنگر . خداوند به جاى آن جايگاهى در بهشت به تو داد ، او هر دو جايگاه را مى بيند.
اما اگر كافر يا منافق باشد مى گويد: نمى دانم . همان عقيده اى را درباره او داشتم كه مردم داشتند .
( الترغيب و الترهيب : ۴/۳۶۳/۱۲ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در روايتى ديگر ـ فرمود :
و يَأتيهِ مَلَكانِ، فَيُجلِسانِهِ ، فيَقولانِ لَهُ : مَن رَبُّكَ ؟ فيقولُ : رَبّيَ اللّه ُ .
فيَقولانِ لَهُ : و ما دِينُكَ ؟ فيقولُ : دِيني الإسلامُ .
فيقولانِ لَهُ : ما هذا الرجُلُ الّذي بُعِثَ فيكُم ؟ فيقولُ : هُو رسولُ اللّه ِ.
فيقولانِ لَهُ : و ما يُدرِيكَ ؟ فيقولُ : قَرَأتُ كتابَ اللّه ِ و آمَنتُ و صَدَّقتُ .
دو فرشته نزدش مى آيند و او را مى نشانند و مى پرسند: پروردگارت كيست؟ او پاسخ مى دهد: پروردگارم خداست.
مى پرسند: دينت چيست؟ پاسخ مى دهد: دينم اسلام است.
مى پرسند: اين مردى كه در ميان شما مبعوث شد، كيست؟ پاسخ مى دهد: او فرستاده خداست.
مى پرسند: از كجا مى دانى؟ پاسخ مى دهد: كتاب خدا را خواندم و ايمان آوردم و تصديق كردم.
( الترغيب و الترهيب : ۴/۳۶۵/۱۵ )
امام زين العابدين عليه السلام :
كأن قد أوفِيتَ أجَلَكَ ، و قَبَضَ المَلَكُ رُوحَكَ ، و صِرتَ إلى مَنزِلٍ وَحيدا .
فَرُدَّ إلَيكَ فيهِ رُوحُكَ و اقتَحَمَ علَيكَ فيهِ مَلَكاكَ مُنكَرٌ و نَكيرٌ لِمُساءلَتِكَ و شَديدِ امتِحانِكَ .
ألاَ و إنَّ أوَّلَ ما يَسألانِكَ عن ربِّكَ الذي كُنتَ تَعبُدُهُ و عن نَبيِّكَ الذي اُرسِلَ إلَيكَ
و عن دِينِكَ الذي كُنتَ تَدِينُ بهِ و عن كتابِكَ الذي كُنتَ تَتلُوهُ و عن إمامِكَ الذي كنتَ تَتَولاّهُ .
ثُمّ عن عُمُرِكَ فيما أفنَيتَهُ و مالِكَ مِن أينَ اكتَسَبتَهُ و فيما أتلَفتَهُ .
فَخُذْ حِذرَكَ و انظُرْ لِنَفسِكَ و أعِدَّ للجَوابِ ، قَبلَ الامتِحانِ و المُساءلَةِ و الاختِبارِ .
زودا كه عمرت به سر آيد و فرشته جانت را بگيرد و يكّه و تنها به سوى منزلى رهسپار شوى .
سپس در آن مكان جانت به تو بازگردانده شود و دو فرشته ات، منكر و نكير، براى پرسش از تو و امتحانى سخت، وارد قبرت شوند .
بدان! نخستين پرسشى كه آن دو از تو مى كنند درباره پروردگار توست، كه او را مى پرستيدى و درباره پيامبر تو، كه برايت فرستاده شده
و درباره دينت، كه به آن باور داشتى و درباره كتابت، كه تلاوتش مى كردى و درباره امامت، كه ولايت او را داشتى .
سپس از عمرت، كه آن را چگونه صرف كردى و دارايى ات، كه از كجا به دست آوردى و در چه راه خرج كردى.
پس بهوش باش و براى خودت فكرى كن و پيش از شروع امتحان و پرسش و آزمون، خويشتن را براى جواب گويى آماده ساز.
( بحار الأنوار : ۷۸/۱۴۳/۶ )
امام صادق عليه السلام :
إذا ماتَ المؤمنُ ، شَيَّعَهُ سَبعونَ ألفَ ملَكٍ إلى قَبرِهِ
فإذا اُدخِلَ قَبرَهُ ، أتاهُ مُنكرٌ و نَكيرٌ فَيُقعِدانِهِ
و يَقولانِ لَهُ :مَن رَبُّكَ ؟ و ما دِينُكَ ؟ و مَن نَبيُّكَ ؟
فيقولُ : ربّي اللّه ُ و محمّدٌ نَبيِّي و الإسلامُ دِيني .
فَيَفسَحانِ لَهُ في قَبرِهِ مَدَّ بَصَرِهِ و يَأتيانِهِ بالطَّعامِ مِن الجَنَّةِ و يُدخِلانِ علَيهِ الرَّوحَ و الرَّيحانَ .
هر گاه مؤمن بميرد، هفتاد هزار فرشته او را تا گورش تشييع كنند
و چون در گور نهاده شود، منكر و نكير نزدش آيند و او را بنشانند
و پرسند: پروردگارت كيست؟ دينت چيست؟ پيامبرت كيست؟
و او پاسخ دهد: پروردگارم اللّه است و پيامبرم محمّد و دينم اسلام .
پس آن دو فرشته قبر او را تا جايى كه چشمش كار مى كند برايش فراخ گردانند و از بهشت برايش غذا آورند و او را خوش و خرّم گردانند.
( الأمالي للصدوق : ۳۶۵/۴۵۵ )
امام صادق عليه السلام :
يُسألُ المَيِّتُ في قَبرِهِ عن خَمسٍ :
عن صَلاتِهِ و زَكاتِهِ و حَجِّهِ و صيامِهِ و وَلايَتِهِ ، إيّانا أهلَ البَيتِ .
فتَقولُ الوَلايةُ مِن جانِبِ القَبرِ للأربَعِ :
ما دَخَلَ فِيكُنَّ مِن نَقصٍ فَعلَيَّ تَمامُهُ .
در قبر از مرده پنج سؤال مى كنند:
از نماز، زكات، حجّ، روزه و ولايتش نسبت به ما خاندان.
پس ولايت از گوشه قبر به آن چهار چيز مى گويد:
هر يك از شما كم و كاستى داشتيد، كامل كردن آن با من.
( الكافي : ۳/۲۴۱/۱۵ )
امام رضا عليه السلام ـ پس از در گذشت ابن ابى حمزه .ـ فرمود :
إنّه اُقعِدَ في قَبرِهِ ، فسُئلَ عنِ الأئمّةِ عليهم السلام ،
فَأخبَرَ بأسمائهِم ، حتَّى انتَهى إلَيَّ ، فَسُئلَ ، فَوَقَفَ.
فَضُرِبَ على رَأسِهِ ضَربَةً امتَلَأ قَبرُهُ نارا .
او در قبرش نشانده شد و درباره امامان عليهم السلام از وى پرسش گرديد
و او نام همه آنها را گفت ، تا آن كه به من رسيد. درباره من از وى پرسش شد و او پاسخى نداد.
پس چنان ضربه اى بر سرش كوفتند كه گورش آكنده از آتش شد.
( بحار الأنوار : ۶/۲۴۲/۶۱ - على بن ابى حمزه از سران واقفيان بود. او ادعا مى كرد كه پس از امام كاظم عليه السلام امام ديگرى براى شيعه نيست . )
بحار الأنوار ـ به نقل از يونس ـ :
دخلتُ علَى الرِّضا عليه السلام ،
فقالَ لي : ماتَ عليُّ بنُ أبي حَمزةَ ؟ قلتُ : نَعَم .
قالَ : قد دَخَلَ النارَ . قالَ : فَفَزِعتُ مِن ذلكَ.
قالَ : أما إنّهُ سُئلَ عنِ الإمامِ بعدَ موسى أبي
فقالَ : لا أعرِفُ إماما بعدَهُ . فقِيلَ : لا ؟
فضُرِبَ في قَبرِهِ ضَربَةً اشتَعَلَ قَبرُهُ نارا .
خدمت امام رضا عليه السلام رسيدم،
به من فرمود : على بن ابى حمزه مرد؟ عرض كردم: آرى.
حضرت فرمود: به آتش رفت. من از اين سخن [ حضرت ] وحشت كردم.
امام فرمود: از او درباره امام بعد از پدرم موسى سؤال شد
و او گفت: بعد از او امامى نمى شناسم . به او گفته شد: نمى شناسى؟
پس در گورش چنان ضربه اى به او زده شد كه گور از آتش شعله ور گشت.
( بحار الأنوار : ۶/۲۴۲/۶۲ )
از چه كسى در قبر سؤال مى شود؟
بحار الأنوار ـ به نقل از أبو بكر حضرمى ـ امام باقر عليه السلام فرمود :
لا يُسألُ في القَبرِ، إلاّ من مَحَضَ الإيمانَ مَحضا أو مَحَضَ الكُفرَ مَحضا .
فقلتُ لَهُ : فسائرُ الناسِ ؟
فقالَ : يُلهى عَنهُم .
در قبر تنها كسانى مورد سؤال قرار مى گيرند كه مؤمن محض يا كافر محض باشند.
[راوى مى گويد: ]عرض كردم: پس ديگر مردم چه ؟
فرمود: از آنها چشم پوشى مى شود.
( بحار الأنوار: ۶/۲۳۵/۵۲ )
امام صادق عليه السلام :
لا يُسألُ في القَبرِ، إلاّ مَن مَحَضَ الإيمانَ مَحضا أو مَحَضَ الكُفرَ مَحضا .
در قبر پرسش نمى شود، مگر از كسى كه مؤمن محض باشد يا كافر محض .
( الكافي : ۳/۲۳۶/۴ )
اعمالى كه در گور سودمند مى افتند :
تنبيه الخواطر : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ بر گورى گذشت كه روز قبل شخصى در آن دفن شده بود و خانواده اش مى گريستند ـ فرمود :
لَرَكعَتانِ خَفيفَتانِ ممّا تَحتَقِرُونَ ، أحَبُّ إلى صاحِبِ هذا القَبرِ مِن دُنياكُم كُلِّها .
دو ركعت نماز عادى كه شما كوچك مى شماريد، براى صاحب اين گور دوست داشتنى تر از همه دنياى شماست.
( تنبيه الخواطر : ۲/۲۲۵ )
امام صادق عليه السلام :
إذا دَخَلَ المؤمنُ في قَبرِهِ ، كانَتِ الصلاةُ عن يَمينِهِ و الزكاةُ عن يَسارِهِ
و البِرُّ مُظِلٌّ علَيهِ و يَتَنَحَّى الصَّبرُ ناحِيَةً .
فإذا دَخَلَ علَيهِ المَلَكانِ اللَّذانِ يَلِيانِ مُساءَلَتَهُ ، قالَ الصَّبرُ للصلاةِ و الزكاةِ و البِرِّ :
دُونَكُم صاحِبَكُم . فإن عَجَزتُم عَنهُ ، فَأنا دُونَهُ .
چون مؤمن به گور خويش درآيد، نماز در طرف راست او قرار گيرد و زكات در جانب چپ او
و نيكوكارى بر فراز سرش سايه افكند و صبر در گوشه اى بايستد.
پس هر گاه دو فرشته مأمورِ سؤال بر او درآيند، صبر به نماز و زكات و نيكوكارى گويد:
هواى يارتان را داشته باشيد . اگر نتوانستيد من به ياريش مى آيم.
( الكافي : ۲/۹۰/۸ )
عذاب قبر:
امام على عليه السلام :
يا عِبادَ اللّه ِ ! ما بعدَ المَوتِ لِمَن لم يُغفَرْ لَهُ أشدَّ مِن المَوتِ .
القَبرُ فاحذَرُوا ضِيقَهُ و ضَنكَهُ و ظُلمَتَهُ و غُربَتَهُ ···
و إنّ المَعيشَةَ الضَّنْكَ الّتي حَذَّرَ اللّه ُ مِنها عَدُوَّهُ ، عَذابُ القَبرِ .
بندگان خدا ! براى كسى كه آمرزيده نشده، از مرگ سخت تر ، قبر است .
پس، از تنگى و فشار و تاريكى و تنهايى قبر بترسيد ···
آن زندگى تنگى كه خداوند به دشمن خود نسبت به آن هشدار داده، عذاب قبر است.
( الأمالي للطوسي : ۲۸/۳۱ )
امام على عليه السلام :
فإنّكُم لو قد عايَنتُم ما قد عايَنَ مَن ماتَ مِنكُم لَجَزِعتُم و وَهِلتُم و سَمِعتُم و أطَعتُم
و لكنْ مَحجوبٌ عَنكُم ما قد عايَنُوا و قَريبٌ ما يُطرَحُ الحِجابُ .
اگر آنچه را رفتگان شما ديده اند مى ديديد، هر آينه بى تاب مى شديد و وحشت مى كرديد و حرف شنوى مى داشتيد و فرمان مى برديد.
امّا آنچه آنها ديده اند، از شما پوشيده است و زود باشد كه پرده فرو افتد .
( نهج البلاغة : الخطبة ۲۰ - شرح نهج البلاغة: ۱/۲۹۸- ابن ابى الحديد مى نويسد: اين سخن دال بر اين است كه اعتقاد به عذاب قبر درست است و هم مسلكان ما نيز همگى بر همين باورند؛ گر چه مخالفان اشعرى و غير اشعرىِ آنها با انكار اين موضوع، آنان را به باد انتقاد گرفته اند. )
امام باقر عليه السلام يا امام صادق عليه السلام :
لمّا ماتَت رُقَيّةُ ، ابنَةُ رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :
اِلحَقِي بِسَلَفِنا الصالِحِ ، عُثمانَ بنِ مَظعونٍ و أصحابِهِ .
قالَ : و فاطِمةُ عليها السلام على شَفيرِ القَبرِ ، تَنحَدِرُ دُموعُها في القَبرِ
و رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، يَتَلقّاهُ بثَوبِهِ ، قائما
يَدعُو قالَ : إنّي لَأعرِفُ ضَعفَها و سَألتُ اللّه َ عَزَّ و جلَّ أن يُجيرَها مِن ضَمَّةِ القَبرِ .
چون رُقَيّه، دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله ، درگذشت ، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
به گذشتگان نيك ما ، عثمان بن مظعون و ياران او ، ملحق شو.
فاطمه عليها السلام كنار قبر ايستاده بود و قطرات اشكش روى آن مى ريخت
و رسول خدا صلى الله عليه و آله در حالى كه ايستاده بود، اشكهايش را با جامه خود مى گرفت و دعا مى كرد و مى فرمود:
مى دانم كه او ناتوان است و از خداوند عزّ و جلّ خواستم كه از فشار قبر نگاهش دارد.
( الكافي : ۳/۲۴۱ / ۱۸ )
گوناگون :
امام باقر عليه السلام :
مَن أتَمَّ رُكوعَهُ ، لم تَدخُلْهُ وَحشَةٌ في قَبرِهِ .
هر كه ركوع نمازش را كامل انجام دهد، هيچ ترس و وحشتى در قبر به سراغش نمى آيد.
( ثواب الأعمال : ۵۵/۱ )
امام صادق عليه السلام :
إذا نَظَرتَ إلَى القَبرِ ، فَقُل :
اللّهُمّ ! اجعَلْها ، رَوضَةً مِن رِياضِ الجَنَّةِ و لا تَجعَلْها ، حُفرَةً مِن حُفَرِ النارِ .
هر گاه چشمت به قبر افتاد، بگو:
بار خدايا ! اين را باغى از باغهاى بهشت قرار ده و حفره اى از حفره هاى دوزخ قرارش مده.
( الدعوات : ۲۶۴/۷۵۶ )
امام صادق عليه السلام :
مَن نَفَّسَ عن مؤمنٍ كُربَةً ، نَفَّسَ اللّه ُ عَنهُ كُرَبَ الآخِرَةِ و خَرَجَ مِن قَبرِهِ و هُو ثَلجُ الفُؤادِ .
هر كه غمى از مؤمن بزدايد، خداوند غمهاى آخرت را از او بزدايد و خنك دل از گورش بيرون آيد.
( ثواب الأعمال : ۱۷۹/۱ )
میزان الحکمه،جلد نهم.