وقایع روز دواز دهم رمضان
۲۵ آبان ۱۳۹۵ 0 فرهنگ و اجتماع1- خروج رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم به جنگ بدردر سال دوم هجرت
كفار قريش مانند عتبه و شيبه و وليد بن عتبه و ابوجهل و ساير بزرگان مكه با جماعت بسيار كه نهصد و پنجاه تن بودند آماده جنگ با پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم شده از مكه بيرون آمدند و آلات طرب و زنان مغنّيه براى لهو و لعب با خود برداشتند و از آن طرف پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم با ۳۱۳ نفر از اصحاب خود روز دوازدهم از مدينه خارج شد و به اراضى بدر رسيدند.
سال اول هجرت بعد از پنج يا هشت ماه پياميرصلىاللهعليهوآلهوسلم عقد برادرى بين مهاجرين و انصار بست . در تاريخ آمده است كه پيامبر ۴۵ يا ۵۰ نفر از مهاجرين را با همين مقدار از انصار برادر قرار داد كه حتى از يكديگر ارث مى بردند تا بعد از جنگ بدر آيه ارث نازل شد و اين حكم از بين رفت.
كشفى حنفى در كتاب مناقب مرتضويه از عمر بن خطاب روايت مى كند که : زماني كه پيامبر اسلام عقد برادرى بين اصحاب بست فرمود: هذا على اخى فى الدنيا و الاخرة و خليفتى فى اهلى و وصيّى فى امّتى و وارث علمى و قاضى دينى يعنى اين على برادر من در دنيا و آخرت و جانشين و وصىّ و وارث علم و قاضى دين من است.
در شمس الضحى آمده است که : على عليهالسلام عرض كرد يا رسول الله مرا با كسى برادر قرار ندادى . فرمود يا على انت اخى فى الدنيا و الآخره يعنى (هيچ كس كُفو و برابر تو نيست تا با تو برادر شود) تو برادر من هستى در دنيا و آخرت.
ممكن است مقصود پيامبر از اين برادرى اين باشد كه اولا متوجه بودند مهاجرين در اين شهر غريب مى باشند با اين كار احساس تنهائى نكنند . ثانيا شايد اهل مدينه از ميهمان دارى خسته شوند . ثالثا بعضى از اهل مدینه تنگدست بودند و شايد روزى وجود مهاجرين بر آنها سنگين بيايد . رابعا خود جاهليت هنوز ريشه كن نشده است . اگر در ميانشان الفت نبود هر آن امكان جنگها و خونريزيها و درگيريها وجود داشت . پيامبر با اين سياست اينها را با هم ماءنوس نمود.
2-نزول انجیل برحضرت عيسى بن مريم عليهالسلام
انجيل يكى از كتب آسمانى به حضرت عيسى بن مريم عليهالسلام چهارمين پيامبر اولوالعزم نازل شد (بنا به روايتى).
3- وفات ابن جوزى سال ۵۹۷ قمرى
ابوالفرج عبدالرحمن بن على بن جوزى حنبلى در دوازدهم رمضان سال ۵۹۷ قمرى در بغداد وفات يافت و نسبش با شانزده واسطه به قاسم بن محمد بن ابى بكر مى رسد .چنانكه نوشته اند مردى فقيه و مفسر و محدث و صاحب فنون و بسيار بديهه گو و حاضر جواب بود .
در ريحانة الادب آمده است که : در مجلس وعظ در مجمع فريقين از عدد ائمه سئوال شد . گفت : الى كم اقول اربعة اربعة اربعة يعنى تا كى بگويم چهار تا چهار تا چهار تاست . اهل سنت گفتند : خلفاء راشدين را مى گويد . شيعه گفت : دوازده امام را مى گويد.
و نيز در بالاى منبر بود كه فريقين حضور داشتند . سوال شد كه : كدام يك از على يا ابوبكر افضل است ؟ در جواب گفت : من بنته فى بيته يا تحته فورا از منبر پائين آمد و رفت كه مبادا سئوال را اعاده كنند و محتاج به توضيح باشد و اين جواب دو پهلو دارد :
۱- كسى است كه دخترش در خانه پيامبر است يعنى ابوبكر.
۲- كسى است كه دختر پيامبر در خانه اوست يعنى على عليهالسلام .
در منتخب التواريخ ص ۵۵۶ آمده ابن جوزى بالاى منبر بود . گفت : سلونى قبل آن تفقدونى يعنى سئوال كنيد از من قبل از اينكه از ميان شما بروم (اين جمله مخصوص على عليهالسلام است) زنى از جا برخاست و گفت : شب رحلت سلمان فارسى على از كوفه به مدائن رفت صحيح است؟ ابن جوزى گفت : بلى. زن پرسيد : بدن بى روح عثمان سه روز در مزبله بقيع ماند و على هم در مدينه بود صحيح است؟ ابن جوزى گفت : بلى . زن گفت : پس ما بايد يكى از دو طلب را قبول كنيم يا بگوئيم على بر حق است و عثمان باطل و يا برعكس، ابن جوزى فرو ماند و در جواب گفت : اگر بى اجازه شوهرت به مسجد آمدى خدا تو را لعنت كند و اگر با اجازه شوهرت آمدى خدا او را لعنت كند.باز سئوال كرد : عايشه زن پيامبر كه به جنگ على از منزل بيرون آمد با اجازه و رضايت شوهرش پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم بود يا بدون رضايت آن حضرت بيرون آمد ؟ ابن جوزى سكوت كرد و از منبر فرود آمد . دانست كه هر كس نمى تواند آن جمله را به زبان بياورد جز على بن ابي طالب عليهالسلام .
ابوالفرج ابن جوزى تاءليفات متنوعه دارد كه تقريبا به ۴۹ كتاب ميرسد.
يادآورى: سبط بن جوزى مسمّى به يوسف بن قيزاوغلى صاحب كتاب تذكرة خواص الامة كه در ۶۵۴ وفات كرده نوه دخترى ابوالفرج بن جوزى است.