وقایع روز چهارم رمضان

وقایع روز چهارم رمضان

۲۴ آبان ۱۳۹۵ 0 فرهنگ و اجتماع

۱- به  درک واصل شدن زياد بن ابيه  با مرض طاعون                                             

 زياد بن ابيه كه شخصى خونريز و ظالم و فاسق و موذى و هاتك اَعراض ‍ مسلمين بود  در كوفه سال ۵۳ قمری به مرض طاعون مبتلا و به درك واصل شد . كنيه اش ابومغيره و در جميع مشاهد باعلىعليه‌السلام بود و تا زمان صلح با امام حسنعليه‌السلام بود و بعد از آن به معاويه ملحق شد . مادرش ‍ سميّه نام داشت و از زنان معروفه به زنا بود . بعد از هلاكت در ثويّه نزديك قبر جناب كميل دفن نمودند . اين مرد پدر عبيدالله قاتل امام حسينعليه‌السلام است و چون پدر معيّن نداشت به همين جهت او را زياد بن ابيه گويند  يعنى پسر مرد مجهول.

 ( الوقايع ملبوبى ج ۱ ص ۷۵)  در تاريخ آمده : حارث بن كلده كنيزى داشت سُميه نام او را به چرانيدن گوسفندان وادار كرد . اين زن آن قدر ننگ به بار آورد كه حارث ناگزير او را از خود راند او رسما در عداد فواحش طائف درآمد و زياد از اين زن به دنيا آمد و در تاريخ آمده كه زنا زادگى زياد مسلم بين فريقين است.

زياد در زمان عمر نويسنده مغيرة بن شعبه بعد ابوموسى اشعرى و در زمان عثمان منشى عبدالله بن عامر و در زمان علىعليه‌السلام كاتب عبدالله بن عباس و بعد به حكومت فارس منصوب شد .  در زمان امام حسن معاويه به راهنمائى مغيرة بن شعبه نامه اى به او نوشت و او را به خود جلب نمود . بالاخره از طرف معاويه حاكم كوفه و بصره شد . اين خبيث بزرگترين عامل اجراء منويات معاويه نسبت به شيعيان علىعليه‌السلام بود كه در كوفه مركز تشيّع و نيز در بصره چنان كشت و كشتاری  به راه انداخت كه به نقل مورخين ۱۳۰۰۰ نفر در اين دو شهر به جرم شيعه بودن كشته شدند  .

به معاويه نوشت: اينها را با دست چپ انجام دادم . اگر حكومت حجاز را به من واگذار كنى با دست راست همين عمل را اجراء مى كنم و مى خواهم مردم عراق را رسما به مسجد جمع كرده تا برائت از على و مدح خاندان بنى اميه را اعلان نمايند و اين خبر به گوش امام حسنعليه‌السلام و شيعيان حجاز رسيد . به زياد نفرين كردند تا به مرض طاعون مبتلا و به درك واصل شد.

۲- هلاكت چنگيز در سال ۶۲۴ قمری

  او يكى از خونخواران به نام و از جنايتكاران درجه يك بشريّت است . وقتى از مادر متولد شد يكى از دستانش فشرده و پر از خون بود و مدت بيست و پنج سال پادشاهى كرد و چنگيز به هشت واسطه به  به وزنجرخان مى رسد و مجموع خوانين مغول از نسل اوست و او را چهار پسر بود:

تولى خان - جغتان خان - اوكتاى قاآن - توشى خان.

چنگيز در ۵۰ سالگى به پادشاهى رسيد و در اول او را تموچين مى گفتند . بعد از ۳ سال از پادشاهى او كه گذشت او را چنگيز خان گفتند و لشكر مغول به سردارى تولى خان پسر چنگيز به شهرهاى ايران حمله كرد . تنها ايالتى كه درامان ماند خطه فارس بود كه با حسن نيّت و كاردانى اتابك سعد بن زنگى به سلامت ماند و معروفست كه شهر همدان نيز سالم ماند  . چنگيز از اهالى همدان پرسيد من خودم آمده ام يا خداوند مرا فرستاده شما را اين طور كنم  چوپان جوانى جواب داد :  تو نه خود آمده اى و نه از جانب خدا آمده اى  بلكه نتيجه اعمال ماست كه تو را بر ما مسلط كرده است  .  زيرا ما از مردان صالح و درست كار قدردانى نكرديم و با يكديگر همكارى ننموديم و از زمامداران عادل و مهربان پذيرائى نشد  نتيجه اش تسلط مثل تو بر ما گرديد.

منبع:
کتاب حوادث الایام، سید مهدی مرعشی نجفی

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث