سُرعة النّفاد:فَسَابِقُوا -رَحِمَكُمُ اللَّهُ- إِلَى مَنَازِلِكُمُ الَّتِي أُمِرْتُمْ أَنْ تَعْمُرُوهَا، وَ الَّتِي رَغِبْتُمْ فِيهَا وَ دُعِيتُمْ إِلَيْهَا؛ وَ اسْتَتِمُّوا نِعَمَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طَاعَتِهِ، وَ الْمُجَانَبَةِ لِمَعْصِيَتِهِ؛ فَإِنَّ غَداً مِنَ الْيَوْمِ قَرِيبٌ، مَا أَسْرَعَ السَّاعَاتِ فِي الْيَوْمِ وَ أَسْرَعَ الْأَيَّامَ فِي الشَّهْرِ وَ أَسْرَعَ الشُّهُورَ فِي السَّنَةِ وَ أَسْرَعَ السِّنِينَ فِي الْعُمُرِ!
إستَتِمّوا: تكميل و تمام كنيد
خدا شما را بيامرزد، بر يكديگر پيشى گيريد به سوى منازلى كه به آباد كردنشان مامور شده ايد، به جايى كه خداوند شما را بدان ترغيب كرده و به آنجا فراخوانده است. نعمت خدا را بر خود تمام كنيد به صبر بر طاعتش و دورى از نافرمانيش كه فردا به امروز نزديك است. ساعتها در روزها چه به شتاب مى گذرند و روزها در ماهها و ماهها در سالها. و سالهاى عمر چه تند و پرتوان مى روند.
خداوند شما را رحمت كند، به منازلى كه به آباد كردن آنها مأمور شده ايد، و شما را به آنها ترغيب نموده اند، و از شما به سوى آنها دعوت به عمل آمده پيشى گيريد، و با استقامت در بندگى، و دورى از گناه نعمت هاى خدا را بر خود كامل كنيد، كه فردا به امروز نزديك است. ساعتها در روز، و روزها در ماه، و ماهها در سال، و سالها در عمر چه با سرعت مى گذرد.
3. ضرورت شتاب در نيكوكارى ها:خدا شما را رحمت كند پس بشتابيد به سوى آباد كردن خانه هايى كه شما را به آبادانى آن فرمان دادند، و تشويقتان كرده، به سوى آن دعوت كرده اند، و با صبر و استقامت، نعمت هاى خدا را بر خود تمام گردانيد، و از عصيان و نافرمانى كناره گيريد، كه فردا به امروز نزديك است. وه چگونه ساعت ها در روز، و روزها در ماه، و ماه ها در سال، و سال ها در عمر آدمى شتابان مى گذرد.
پس بر يكديگر پيشى گيريد -خدايتان بيامرزاد- در خانه هاتان، كه شما را آباد كردن آن فرموده اند، و بدانچه خواهان آنتان ساخته اند و بدان خوانده اند. و با شكيبايى بر طاعت خدا و دورى گزيدن از معصيت او، كامل ساختن نعمتهايش را بخواهيد، كه فردا به امروز نزديك است، و چه شتابان گذرد ساعتها در روزها، و روزها در ماه، و ماهها در سال، و سالها در دوران زندگانى كوتاه.
(6) پس خدا شما را بيامرزد، سبقت گرفته و پيش دستى كنيد بسوى منازل (آخرت) خود كه به آبادى آن مأمور بوده بآن ترغيب گرديده بسوى آن خوانده شده ايد، و بوسيله شكيبائى بر طاعت خدا و دورى از معصيت و نافرمانيش نعمتهاى او را بر خودتان تمام گردانيد (با شكيبائى بر سختى عبادت و دورى از معصيت خود را شايسته نعمتهاى آخرت و لذّتها و خوشيها بهشت جاويد گردانيد تا با همراه بودن آن نعمتها با نعمتهاى دنيا از نعمتهاى خدا كاملا بهره مند شده باشيد) زيرا فردا (هنگام رسيدن مرگ) به امروز نزديك است،(7) چه بسيار بشتاب مى گذرد ساعتها در روز، و چه زود سپرى ميشود روزها در ماه، و چه شتابنده است ماهها در گذراندن سال، و چه با تندى مى گذرد سالها در عمر (كه تند گذشتن آنها مستلزم بسر رسيدن زندگى و نزديك شدن مرگ است).
شما ـ خدايتان رحمت کند ـ به سوى منازلى که مأمور عمران آنها هستيد و به آن ترغيب و دعوت شده ايد، بشتابيد. نعمتهاى خدا را با صبر و استقامت و دورى از معصيت بر خويش کامل کنيد، زيرا فردا به امروز نزديک است، و چقدر ساعات در روز با شتاب و سرعت مى گذرد و روزها در ماه و ماهها در سال و سالها در عمر!
پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج7، ص: 276-273
راه نجات:امام(عليه السلام) در ادامه بخش پيشين خطبه که از مرگ و پايان زندگى و انتقال سريع به جهان آخرت و تأسّف از کوتاهى ها و تقصيرها سخن مى گفت، در اين بخش پايانى خطبه راه نجات را نشان مى دهد و مى فرمايد: «(اکنون که چنين است) شما ـ خدايتان رحمت کند ـ به سوى منازلى که مأمور عمران آنها هستيد و به آن ترغيب و دعوت شده ايد، بشتابيد»; (فَسَابِقُوا ـ رَحِمَکُمُ اللهُ ـ إِلَى مَنَازِلِکُمْ الَّتِي أُمِرْتُمْ أَنْ تَعْمُرُوهَا، وَ الَّتِي رَغِبْتُمْ فِيهَا، وَ دُعِيتُمْ إِلَيْهَا).به يقين منظور از منازل، منازل آخرت است که هم در آيات و روايات، دستور به عمران و آباد ساختن آن داده شده و هم ترغيب و دعوت به سوى آن شده است، چنان که قرآن مجيد مى گويد: «(وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَة مِّنْ رَّبِّکُمْ وَ جَنَّة عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالاَْرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ); و شتاب کنيد براى رسيدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتى که به وسعت آسمانها و زمين است و براى پرهيزگاران آماده شده است».(1)در جاى ديگر مى فرمايد: «(وَاللهُ يَدْعُوا إِلَى دَارِ السَّلاَمِ وَيَهْدِى مَنْ يَشَآءُ إِلى صِرَاط مُّسْتَقِيم); و خداوند به سراى صلح و سلامت دعوت مى کند و هر کس را بخواهد و شايسته و لايق ببيند به راه راست هدايت مى نمايد».(2) در سوره بقره مى فرمايد: «(وَاللهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ); و خدا دعوت به بهشت و آمرزش طبق فرمان خود مى کند».(3)سپس امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن به يکى ديگر از برنامه هاى راه نجات اشاره کرده، مى فرمايد: «نعمت هاى خدا را با صبر و استقامت و دورى از معصيت بر خويش کامل کنيد»; (وَاسْتَتِمُّوا نِعَمَ اللهِ عَلَيْکُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طَاعَتِهِ، وَ الْمُجَانَبَةِ لِمَعْصِيَتِهِ).اين سخن مى تواند اشاره به تکميل نعمت هاى مادى دنيا باشد و يا تکميل اين نعمتها با افزودن نعمتهاى گرانبهاى پروردگار در قيامت، زيرا صبر بر طاعت و دورى از معصيت به مقتضاى (لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزِيدَنَّکُمْ)(4) سبب فزونى نعمتهاى مادى و معنوى، دنيوى و اخروى است و مى دانيم شکر حقيقى آن است که انسان نعمتهاى خدا را در مسير طاعت به کار گيرد و هرگز از آنها در جهت نافرمانى گناه، بهره نبرد.در حديثى از حضرت على(عليه السلام) مى خوانيم: «اَقَلُّ ما يَلْزِمُکُم للهِِ أنْ لا تَسْتَعينُوا بِنِعْمَتِهِ عَلى مَعاصيهِ ; کمترين چيزى که براى خدا بر شما لازم است اين است که از نعمت هاى او براى انجام گناه کمک نگيريد».(5)در پايان به صورت ذکر دليل براى آنچه قبلا گفته شد، چنين مى فرمايد: «زيرا فردا به امروز نزديک است، و چقدر ساعات در روز با شتاب و سرعت مى گذرد و روزها در ماه و ماه ها در سال و سال ها در عمر»; (فَإِنَّ غَداً مِنَ الْيَوْمِ قَرِيبٌ. مَا أَسْرَعَ السَّاعَاتِ فِي الْيَوْمِ، وَ أَسْرَعَ الاَْيَّامَ فِي الشَّهْرِ، وَ أَسْرَعَ الشُّهُورَ فِي السَّنَةِ، وَ أَسْرَعَ السِّنِينَ فِي الْعُمُرِ!(6)).منظور از «غد» در عبارت بالا يا روز مرگ است، چنان که شاعر مى گويد:عَلَى المَوْتِ إعْدادُ النُّفُوسِ وَ لا أرى *** بَعيداً غَدَاً ما أَقْرَبَ الْيَوْمَ مِن غَد«من مرگ را سبب آمادگى نفوس انسان مى بينم و فرداى مرگ را دور نمى بينم چه نزديک است امروز به فردا»يا اينکه منظور فرداى قيامت است، آن گونه که در خطبه 28 آمده است: «ألا وَ إنَّ الْيَوْمَ الْمِضمارُ وَ غَداً السِّباقُ; بدانيد امروز روز تمرين است و فرداى قيامت روز مسابقه».ولى با توجه به اينکه بخش مهمّى از اين خطبه درباره مرگ و پايان زندگى و بسته شدن پرونده اعمال، سخن مى گويد در اينجا مناسب همان معناى اوّل است و جمله هاى ذيل که درباره سرعت گذشت روزها و ماهها و سالها و عمر سخن مى گويد، شاهد ديگرى بر اين معناست.جالب اينکه امام براى نشان دادن شتاب گذشت عمر از اجزاى کوچک آن آغاز کرده; نخست عبور سريع ساعتها در روز را بيان مى دارد. سپس گذشت روزها در ماه و ماه ها در سال و سالها در عمر، تا اين گذشت سريع کاملا مفهوم گردد و راستى چنين است. بسيارى از پيران در برابر اين سؤال که عمرتان چگونه گذشت؟ مى گويند : به سرعت برق و با يک چشم بر هم زدن، گويى ديروز بود که با کودکان در کوچه ها بازى مى کرديم و با جوانان مى گفتيم و مى خنديديم، ناگهان در آينه ديديم برف پيرى بر سر و صورت ما نشسته است، اندام سست شده و تاب و توان از اعضا رفته، قامت خميده و نفسها به شماره افتاده است.مجموع اين خطبه مخصوصاً بخش آخر آن هشدار بسيار مؤثّرى است براى بيدار کردن عقلهاى خفته. ابن ابى الحديد در يکى از سخنان خود در پايان اين خطبه چنين مى گويد: «کَلامٌ شَريفُ وَجيزٌ بالغٌ فى مَعْناه وَ الْفَصْلُ کُلُّه نادِرٌ لا نَظيرَ لَهُ ; اين سخن پر ارزش فشرده گويايى است و همه اين فصل کم نظير، بلکه بى مانند است».(7)****پی نوشت:1. آل عمران، آيه 133.2. يونس، آيه 25.3. بقره، آيه 221.4. ابراهيم، آيه 7 .5. نهج البلاغه، کلمات قصار، 330.6. «عُمُر»، بر وزن «دهل» و «عمر» بر وزن «ظهر» هر دو به يک معناست; يعنى مدت زندگانى است و بعضى گفته اند : «عُمر» به چهل سال اوّل گفته مى شود و «عُمُر» به تمام عمر يا قسمت دوم آن اطلاق مى گردد.7. شرح ابن ابى الحديد، جلد 13، صفحه 100.
3- دستور سوم كه در اين خطبه به عنوان وصيت براى مردم صادر فرموده، آن است كه به منظور آباد كردن منزلهاى آخرت كه وعده گاه آنهاست و به آباد ساختن آن مامور شده اند بر يكديگر سبقت بگيرند و آباد كردن سراى آخرت با كارهاى نيك انجام پذير است كه مطابق فطرت و سنتهاى الهى است و كمالات نفسانى را مى افزايد، خلاصه معنا اين كه با حفظ نظام شرع و تداوم بر كارهاى نيك و انجام عبادات و به دست آوردن كمال روحى و معنوى، براى آباد ساختن منزلهاى آخرت خود از يكديگر پيشى بگيرند، چنان كه خداوند متعال در قرآن به اين مطلب اشاره فرموده است: «وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ» و در آيه ديگر نيز به اين امر، تشويق و ترغيب كرده است: «وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» و جز اينها از آيات.4- چهارمين دستورى كه حضرت به منظور تشويق پيروان خود براى توجه به سراى آخرت صادر فرمود، امر به صبر در عبادت و اطاعت خدا و دورى از گناه و نافرمانى وى مى باشد، آنان را سفارش به صبر كرده، و آن را سبب تكميل و تتميم نعمتهاى الهى بر آنان خوانده است، و چون تكميل نعمت كه لازمه صبر است به منزله ميوه شيرين آن به حساب مى آيد، لذا نعمت و تكميل آن را در عبارت مقدم داشته است تا ياد آن در اوّل، صبر تلخ را شيرين كند.«فإنّ غدا من اليوم قريب»،در اين جمله امام (ع) مردم را از قيامت و نزديك بودن روز حساب هشدار مى دهد، و مراد از كلمه هاى «غد و اليوم» معناى حقيقى آنها فردا و امروز نيست بلكه مقصود از غد فرداى قيامت و از يوم مدت عمر و دوران زندگى مى باشد چنان كه در معناى اين سخن امام گذشت: «الا و انّ اليوم المضمار و غدا السباق»، خطبه 27، و اين عبارت در حكم ضرب المثل است از قبيل: غد ما غدا، قرب اليوم من غد. «فردا نيامده، امروز به فردا نزديك است».«ما اسرع السّاعات فى اليوم»،اين عبارات كه آخرين قسمتهاى اين خطبه شريفه است نزديك بودن فرداى قيامت را شرح مى دهد و بيان مى دارد كه ساعتها زود مى گذرند و گذشت ساعات، زود آمدن روز و گذشت آن را موجب مى شود و زودگذرى ساعتها و روزها سبب زود آمدن و گذشتن ماهها مى شوند و آمد و شد ماهها فرا رسيدن و منقضى شدن سال را در پى دارند و اين همه مستلزم سرآمدن عمر انسانها و موجودات اين جهانى است كه متصل به قيامت و فرا رسيدن روز رستاخيز مى باشد، و به منظور بيان تاكيد در سرعت، آمد و شد مدّتهاى زودگذر زندگى را توأم با شگفتى بيان فرموده است، براستى كه اين سخن همانند ديگر بيانات مولا، از نظر لفظ و عبارت در نهايت فصاحت و از جنبه معنا، شامل شيواترين پندها و موعظه ها مى باشد. توفيق از خداوند است.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 11، ص: 157
فسابقوا رحمكم اللّه إلى منازلكم الّتي أمرتم أن تعمروها، و الّتي رغّبتم فيها، و دعيتم إليها، و استتمّوا نعم اللّه عليكم بالصّبر على طاعته، و المجانبة لمعصيته، فإنّ غدا من اليوم قريب، ما أسرع السّاعات في اليوم (في الأيّام خ ل)، و أسرع الأيام في الشّهور، و أسرع الشّهور في السّنة، و أسرع السّنين في العمر. (42218- 42053)الاعراب:و الفاء في قوله: فسابقوا، فصيحة و في قوله: فانّ غدا للتعليل.المعنى:و لما أوصاهم بذكر الموت و أتبعه بشرح حال الأموات تنفيرا عن الدّنيا و تحذيرا من الركون إليها فرّع عليها قوله: (فسابقوا رحمكم اللّه إلى منازلكم التي امرتم أن تعمروها) و هي منازل الاخرة و درجات الجنان، و المسابقة إليها و إلى عمارتها إنما تكون بصالح الأعمال المشار اليه بقول ذى الجلال: «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ»* «وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ». (و) تلك الجنّة هي (الّتي رغبتم فيها و دعيتم إليها) أى دعاكم اللّه إليها بالاية السابقة الامرة بالمسارعة إليها و بأمثالها و رغّبكم فيها بقوله «قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ» و بما ضاهاها من الايات. (و استتمّوا نعم اللّه عليكم بالصبر على طاعته و المجانبة لمعصيته) فانّ الصّبر على الطاعات و التحمل لمشاق العبادات و التجنّب عن المعاصي و السيئات مؤدّية إلى شمول الألطاف الالهية و إفاضة الالاء الدنيويّة و الاخروية، كما أفصحت عنه محكمات الكتاب، و شهدت به روايات الأئمة الأطياب، هذا.و يحتمل أن يكون المراد من استتمام النعم بما ذكر هو طلب تمامها باضافة النعم الاخرويّة على الدنيويّة و انضمامها إليها، فانّها لا تحصل إلّا بالمواظبة على الحسنات و المجانبة عن السيّئات كما هو مقتضي رحمته الرّحيميّة، و ليست كالنعم الدنيويّة تنعم بها على البرّ و الفاجر باقتضاء الرّحمة الرّحمانية، و قوله:و استتمّوا، لا يخلو من الاشعار بهذا الاحتمال كما هو غير خفىّ على صاحب الذّوق السليم.
ثمّ إنه لما أمر بالاستباق إلى منازل الجنان و باستتمام النعم، علّل حسن الاستباق و المبادرة بقصر المدّة و قلّة زمان الفرصة و قال: كنايه (فانّ غدا من اليوم قريب) و كنّى بالغد عن يوم الممات و أوضح قربه بقوله: (ما أسرع السّاعات في اليوم و أسرع الأيّام في الشهور و أسرع الشهور في السّنين و أسرع السّنين في العمر) يعني سرعة مضيّ السّاعات موجبة لسرعة مضيّ اليوم، و سرعة مضيّ الأيام مستلزمة لسرعة انقضاء الشهور، و سرعة انقضائها مستلزمة لسرعة انقضاء السّنين، و سرعة انقضائها مستلزمة لسرعة زوال العمر و الحياة، و سرعة زواله موجبة لقرب زمان حلول الموت المكنى عنه بالغد.و في الاتيان بلفظة ما المفيدة للتعجّب تأكيدا لبيان تلك السّرعة، و محصله أنّ الساعات مفنية للأيام، و الأيام مفنية للشهور، و الشهور مفنية للسّنين، و السّنين مفنية للعمر و مقربة للأجل.و هذه الفقرة تفصيل ما أجمله بقوله في الخطبة المأة و الثالثة عشر: فسبحان اللّه ما أقرب الحيّ من الميّت للحاقه به، هذا.كنايه [فانّ غدا من اليوم قريب ] و ما ذكرناه من كون الغد كناية عن زمان الموت أظهر من جعله كناية عن يوم القيامة كما قاله الشارح البحراني.الترجمة:پس سبقت كنيد اى مردمان خدا رحمت كند بر شما بسوي منزلهاى خودتان كه مأمور شديد بتعمير آنها، و آن منزلهائى كه ترغيب شديد بان، و دعوت شديد بسوى آن، و طلب نمائيد تماميّت نعمتهاى خدا را بر خود با صبر نمودن بر طاعت او و با اجتناب كردن از معصيت او، پس بدرستى كه فردا نزديكست از امروز، چه قدر سرعت كننده اند ساعتها در روز، و سرعت كننده اند روزها در ماه، و سرعت كننده اند ماهها در سال، و سرعت كننده اند سالها در انقضاء و زوال عمر.