وَ قَالَ (علیه السلام): لَنَا حَقٌّ، فَإِنْ أُعْطِينَاهُ، وَ إِلَّا رَكِبْنَا أَعْجَازَ الْإِبِلِ وَ إِنْ طَالَ السُّرَى.(قال الرضي [رحمه الله تعالى] و هذا [القول] من لطيف الكلام و فصيحه، و معناه أنا إن لم نعط حقنا كنا أذلّاء و ذلك أن الرديف يركب عجز البعير كالعبد و الأسير و من يجري مجراهما).
أعجاز: جمع عجز: طرف دمسُرَى: در شب و تاريكى رفتن
و فرمود (ع): ما را حقى است كه اگر آن را به ما دادند، بگيريم و اگر ندادند، بر ترك شتر سوار مى شويم، هر چند، سير در شب باشد و به دراز كشد.[سید رضى گويد: اين سخن، سخنى لطيف و فصيح است. يعنى اگر حق ما را ندهند، ما در زمره خوارشدگان باشيم زيرا بنده و اسير و امثال آنها را بر سرين شتر مى نشانند يعنى پشت سر آنكه شتر را مى راند].
و آن حضرت فرمود: ما را حقّى است اگر به ما داده شود (چه بهتر)، ور نه بر ترك شتران سوار شويم هر چند اين شبروى طولانى شود.اين از سخنان لطيف و فصيح امام است. مفهومش اين است كه اگر حقّ ما داده نشود به مانند افراد از چشم افتاده خواهيم بود. و اين به خاطر اين است كه آن كه پشت سر راكب سوار مى شود مانند برده و اسير و كسى است كه در مرتبه اينان است.
روش گرفتن حق (اخلاقى، سياسى):و درود خدا بر او، فرمود: ما را حقّى است اگر به ما داده شود، و گر نه بر پشت شتران سوار شويم و براى گرفتن آن برانيم هر چند شب روى به طول انجامد.(1)(اين از سخنان لطيف و فصيح است، يعنى اگر حق ما را ندادند، خوار خواهيم شد و بايد بر ترك شتر سوار چون بنده بنشينيم).______________________________(1). اين كلمات را امام عليه السّلام در روز شورا مطرح فرمود، كه مردم داشتند با عثمان بيعت مى كردند.
[و فرمود:] ما را حقى است اگر دادند -بستانيم- و گرنه ترك شتران سوار شويم و برانيم هر چند شبروى به درازا كشد.[و اين از سخنان لطيف و فصيح است و معنى آن اين است كه اگر حق ما را ندادند ما خوار خواهيم بود چنانكه رديف شتر سوار بر سرين شتر نشيند، چون بنده و اسير و مانند آن.]
امام عليه السّلام (در باره غصب خلافتش) فرموده است:براى ما حقّى (خلافت) است (كه پيغمبر اكرم تعيين نموده) پس اگر آنرا بما بدهند خواهيم گرفت و اگر ندادند بر كفل شترها سوار مى شويم هر چند اين سير و شبروى دراز باشد (سختى را بر خود هموار نموده شكيبائى از دست نمى دهيم هر چند بطول انجامد).(سيّد رضىّ «رحمه اللّه» فرمايد:) اين فرمايش از فرمايشهايى است كه با دقّت و تأمّل فهميده ميشود و رسا است، و معنى آن اينست كه اگر حقّ ما را ندهند در سختى بوده و خواريم، و اين براى آنست كه رديف يعنى آنكه پشت سر سوار ميشود مانند بنده و اسير و كسى كه در مرتبه ايشان است بر كفل شتر سوار ميشود (خلاصه مراد از اينكه امام عليه السّلام فرموده است اگر حقّ ما را ندهند بر كفل شترها سوار مى شويم آنست كه مانند رديف در رنج و سختى مى مانيم، و ممكن است فرمايش امام عليه السّلام را اين طور ترجمه نمود كه از بيان سيّد «عليه الرّحمة» درستتر يا رساتر باشد: خلافت بهره ما است اگر آنرا بما دادند خواهيم گرفت و اگر ندادند بر كفل شترها سوار شده هرگز دست بر نداشته مهار شتر را يك باره بدست غصب كنندگان نمى سپاريم هر چند بطول انجامد، و دور نيست امام عليه السّلام اين سخن را در روز سقيفه يا در آن ايّام فرموده باشد).
امام(عليه السلام) فرمود: ما را حقى است که اگر به ما داده شود (آزاديم) و الاّ (همچون اسيران و بردگانى خواهيم بود که) در عقب شتر سوار خواهيم شد، هرچند زمانى طولانى اين سير در تاريکى بگذرد.سيد رضى در ادامه اين سخن مى گويد: «اين کلام از سخنان لطيف و فصيح امام است و معناى آن اين است که اگر حق ما به ما داده نشود همچون افراد خوار و بى مقدار خواهيم بود و اين بدان سبب است که کسى که پشت سر ديگرى سوار بر مرکب مى شود در قسمت عقب مرکب خواهد بود، همچون برده و اسير و مانند آنها».
اگر حق ما را بگيرند...اين جمله حکمت آميز خواه مقارن ايام سقيفه گفته شده باشد يا در شوراى شش نفره عمر براى انتخاب خليفه پس از او، اشاره به مسئله خلافت دارد که حق مسلّم اهل بيت و امير مؤمنان على(عليه السلام) بود. مى فرمايد: «ما را حقى است که اگر به ما داده شود (آزاديم) وگرنه (همچون اسيران و بردگانى خواهيم بود که) در عقب شتر سوار خواهيم شد، هرچند زمانى طولانى اين سير در تاريکى بگذرد»; (وَقَالَ(عليه السلام): لَنَا حَقٌّ، فَإِنْ أُعْطِينَاهُ، وَإِلاَّ رَکِبْنَا أَعْجَازَ الاِْبِلِ، وَإِنْ طَالَ السُّرَى).با توجه به اين که «اعجاز» جمع «عَجُز» به معناى پشت و «سُرى» به معناى سير شبانه است مفسران در اين که منظور از اين تشبيه چيست، احتمالاتى داده اند: مرحوم سيّد رضى مى گويد: «اين کلام از سخنان لطيف و فصيح امام است و معناى آن اين است که اگر حق ما به ما داده نشود همچون افراد خوار و بى مقدار خواهيم بود و اين بدان سبب است که کسى که پشت سر ديگرى سوار بر مرکب مى شود در قسمت عقب مرکب خواهد بود، همچون برده و اسير و مانند آنها»; (قالَ الرَّضىُ وَهذا مِنْ لَطيفِ الْکَلامِ وَفَصيحِهِ وَمَعْناهُ أنّا إنْ لَمْ نُعْطَ حَقَّنا کُنّا أذِلاّءُ وَذلِکَ أنَّ الرَّديفَ يَرْکَبُ عَجُزَ الْبَعيرِ کَالْعَبْدِ وَالاْسيرِ وَمَنْ يَجْرى مَجْراهُما).تفسير ديگر اينکه منظور اين است اگر حق ما را به ما ندهند به زحمت و مشقت فراوان خواهيم افتاد همان گونه که شخص رديف دوم به هنگام سوار شدن بر شتر چنين حالى را خواهد داشت.تفسير سوم اين که اگر ما به حقمان نرسيم مخالفان ما براى مدتى طولانى ما را به عقب خواهند انداخت و ما هم طبق فرموده پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) صبر مى کنيم و براى گرفتن حق خويش دست به شمشير نخواهيم برد.اين احتمال نيز بعيد نيست که هر سه تفسير در مفهوم کلام امام جمع باشد به اين معنا که اگر ما را از حق خود محروم سازند هم ما را به خوارى مى کشانند و هم به زحمت و مشقت مى افکنند و هم مدت طولانى ما را از حقمان محروم مى دارند و به فرمان پيغمبر اکرم ناچاريم صبر کنيم.هر يک از اين تفسيرهاى سه گانه را انتخاب کنيم اشاره به اين نکته است که مخالفان ما افراد بى رحمى هستند که تنها به غصب حق ما قناعت نمى کنند، بلکه اصرار دارند ما را به ذلت و زحمت بيفکنند و هرچه بيشتر رسيدن ما را به حقمان تأخير بيندازند، همان گونه که تاريخ اين واقعيت را نشان داد که دشمنان امام هفتاد سال بر فراز تمام منابر در سراسر جهان اسلام آن حضرت را لعن مى کردند و فرزندانش را در کربلا به خاک و خون کشيدند و خاندان او را به اسارت کشاندند و آنچه از دستشان بر مى آمد از ظلم و ستم بود روا داشتند ولى آنها صبر کردند، تا اين شب تاريک و سياه و ظلمانى برطرف شود و البته باور ما اين است که پايان اين شب سياه و ظلمانى همان ظهور مهدى موعود خواهد بود که در آن زمان حق به صاحب حق مى رسد و جهان دگرگون مى شود و عالم ديگرى جاى اين عالم ظلمانى را خواهد گرفت.(1)*****پی نوشت:(1). سند گفتار حکیمانه: طبرى (متوفاى 310) در تاریخ خود در حوادث سنه 23 آن را ضمن خطبه اى از امام نقل کرده است و ازهرى در کتاب تهذیب اللغة نیز آن را آورده است. مورخان نوشته اند این سخن جزء خطبه 74 بوده است که امام در روز شورى بعد از مرگ عمر و اجتماع شش نفر براى انتخاب خلیفه فرموده است (مصادر نهج البلاغه، ج 18، ص 133). در کتاب تمام نهج البلاغه این جمله را ضمن خطبه 38 (طبق شمارش همان کتاب) نقل مى کند. (تمام نهج البلاغه، ص 397). در بعضى از نقل ها آمده است که امیر مؤمنان على(علیه السلام) این سخن را درباره ماجراى سقیفه فرمود. (شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 4، ص 252).
امام (ع) فرمود: «لَنَا حَقٌّ فَإِنْ أُعْطِينَاهُ وَ إِلَّا رَكِبْنَا أَعْجَازَ الْإِبِلِ- وَ إِنْ طَالَ السُّرَى»:سيّد رضى مى گويد: «اين سخن از سخنان لطيف و فصيح امام (ع) است، و معناى آن چنين است، كه اگر حق ما را ندهند، گرفتار سختى شده و خوار خواهيم بود، توضيح آن كه كلمه رديف يعنى كسى كه بر پشت سر ديگرى سوار شود، مانند برده، اسير و كسانى كه همانند آنهاست.»ازهرى، در تهذيب اللّغة از قول قتيبى مى گويد: اعجاز الابل: آخرهاى شتر جمع عجز، يعنى مركب ناهموار و سخت، گفته است: معناى سخن امام (ع) چنين است: اگر ما را از حق خود بازداشتند، به مركب مشقّت سوار مى شويم و هر چند طول بكشد، بر آن شكيبا خواهيم بود، و از كسانى كه حق ما را حلال شمرده اند، نخواهيم گذشت. آن گاه ازهرى مى گويد: مقصود على (ع) سوارى بر مركب سخت نبوده، بلكه اعجاز شتر را مثل براى عقب ماندن او از حق امامتش و جلو افتادن ديگران از او، آورده است بنا بر اين هدف امام (ع) اين است كه اگر ما را از حق امامتمان بازداشتند، و از اين حق عقب نگه داشته شديم، در دنبال آن ايستادگى و پايدارى مى كنيم، هر چند كه روزگار درازى باشد.السّرى: حركت در شب.به نظر من، آن كسى كه هر سه احتمال را نقل كرده نظرش صحيح تر و به حقيقت نزديكتر است، زيرا سوار شدن بر پشت سر، محتمل است. خوارى، سختى و عقب افتادن مقام و منزلت باشد و احتمال مى رود تمام اينها مورد نظر امام (ع) باشد. ازهرى بين مثل و كنايه تفاوت نگذاشته است، زيرا سوارى بر پشت سر، كنايه از امور ياد شده است، و همچنين طولانى بودن حركت در شب كنايه از مشقت زياد است، زيرا اين جاى تصور و لازمه سير طولانى در شب است، و احتمال دارد كه عبارت امام (ع)، كنايه باشد، به صورت يك ضرب المثل.
الواحدة و العشرون من حكمه عليه السّلام:(21) و قال عليه السّلام: لنا حقّ فإن أعطيناه، و إلّا ركبنا أعجاز الابل و إن طال السّرى.قال الرّضيّ رحمه اللَّه: و هذا القول من لطيف الكلام و فصيحه، و معناه أنّا إن لم نعط حقّنا كنّا أذلّاء، و ذلك أنّ الرّديف يركب عجز البعير كالعبد و الاسير و من يجري مجراهما. (73580- 73533)
اللغة:(العجز) جمع أعجاز مؤخّر الشيء أو الجسم يقال: ركب أعجاز الابل أى ركب الذّل و المشقة (السّرى) سير اللّيل- المنجد.الاعراب:لنا جار و مجرور متعلّق بفعل مقدّر خبر مقدّم لقول حق و هو مبتدأ نكرة جوّزه تقديم الخبر ظرفا، و إلّا تركيبيّة أى إن لا نعطاه شرط حذف منه فعله، و جملة ركبنا- إلخ- جزاؤه.المعنى:قال في الشرح: هذا الفصل قد ذكره أبي عبيد الهروي في الجمع بين الغريبين
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 39
و صورته: أنّ لنا حقّا إن نعطاه نأخذه، و إن نمنعه نركب أعجاز الابل و إن طال السّرى- الى أن قال: و هذا الكلام تزعم الاماميّة أنه قاله يوم السّقيفة أو في تلك الأيّام و يذهب أصحابنا إلى أنه قاله يوم الشورى بعد وفاة عمر و اجتماع الجماعة لاختيار واحد من الستّة، و أكثر أرباب السير ينقلونه على هذا الوجه.أقول: شأن ورود هذه الجملة كما ذكره يدلّ على أنّ مراده عليه السّلام من هذه الجملة هو تحمّل المشقّة و الصّبر الطائل إلى أوان ظهور الدولة الحقّة و الحكومة الاسلاميّة المحقّة، و فيها إشارة و بشارة إلى ظهور الحجّة عجّل اللَّه فرجه، و في جملة (و إن طال السّرى) إشارة إلى أنّ دوران حكومة حكّام الجور مظلم، و العالم في أيام سلطتهم كالليل لا يهتدى فيها عموم البشر و لا يتنوّر البصائر بنور الحقّ و العدالة.الترجمة:براى ما -خاندان پيغمبر- حقّى است «حق است» اگر بما بدهندش چه بسيار خوب است، و اگر نه، بايد سختى بكشيم و صبر كنيم و بدنبال آن برويم تا آنرا بدست آريم اگر چه اين شبروى بدرازا كشد.حقى است براى ما بر امّت گر ز آنكه ادا شود برأفت ور آنكه دريغ آيد از آن رنجي است براى ما فراوان سختى بكشيم بردباريم تا حق ز عدو بدست آريم
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص245
لنا حق فان اعطيناه و الا ركبنا اعجاز الابل، و ان طال السرى. «ما را حقى است اگر بدهندمان- مى ستانيم- و گرنه بر ترك شتران سوار مى شويم، هر چند شبروى به درازا كشد.» سيد رضى كه خدايش رحمت كناد مى گويد: اين از سخنان لطيف و فصيح است و معناى آن چنين است كه اگر حق ما داده نشود، زبون خواهيم بود و اين بدان جهت است كه كسى كه پشت سر سوار بر شتر مى نشيند همچون برده و اسير و نظير آنان خواهد بود.
ابن ابى الحديد مى گويد: اين سخن را ابو عبيد هروى در كتاب الجمع بين الغريبين به اين صورت آورده است «ما را حقى است اگر آن را به ما بدهند، مى گيريم و اگر ندهند بر ترك شتران سوار مى شويم، هر چند شبروى به درازا كشد. ابو عبيد مى گويد: اين سخن را به دو گونه تفسير كرده اند، يكى اين است كه سوار بر ترك شتر را سختى و دشوارى بسيارى است و على عليه السّلام خواسته است بگويد هر گاه حق ما را ندهند، بر سختى و دشوارى شكيبا خواهيم بود، همان گونه كه سوار بر ترك شتر آن سختى را تحمل مى كند و اين تفسير نزديك به همان تفسيرى است كه سيد رضى از اين سخن كرده است. معنى دوم اين است كه آن كس كه سوار بر پشت شتر است به هر حال مقدم بر كسى است كه بر ترك شتر سوار است و مقصود اين است كه هر گاه حق ما را ندهند، ما عقب مى افتيم و ديگران بر ما پيشى مى گيرند و به هر حال پشت سر ديگرى واقع مى شويم، و به هر صورت سخن خود را تأكيد مى فرمايد كه اگر شبروى به درازا كشد، باز هم شكيبا خواهيم بود و بديهى است در آن صورت مشقت شبروى بر آن كس كه بر ترك شتر سوار است بيشتر و دشوارتر است و شكيبايى او هم از آن كس كه بر پشت شتر و جلوتر نشسته است، بيشتر و دشوارتر است.
اماميه چنين مى پندارند كه على عليه السّلام اين سخن را به روز سقيفه يا همان روزها فرموده است، ولى ياران معتزلى ما بر اين عقيده اند كه اين سخن را پس از مرگ عمر و به روز شورى و هنگامى كه آن گروه شش نفره براى انتخاب يك تن از ميان خود اجتماع كرده بودند، گفته است. و بيشتر مورخان و سيره نويسان هم آن را همين گونه نقل كرده اند.