شعر ای بادۀ وصال تو اَحلی مِنَ العسَل (در مورد حضرت قاسم (ع))
۰۴ مهر ۱۳۹۶ 0 اهل بیت علیهم السلام
ای بادۀ وصال تو اَحلی مِنَ العسَل
بشتاب ای عمو که بگیری مرا بغل
خوشحال باش ،اَزرَقِ شامی،شکست خورد
دیگر نمانده بِین شجاعان کوفه یَل
حیرت گرفته،چشمِ دلیران کوفه را
هَل من مبارزَم شده همچون یلِ جمَل
صفین پیشِ چشم من آمد دقایقی
تا نهروان زدم به همه کوفیان بَدل
لشگر که امتدادِ اَنابن الحسن شنید
جا خورد از صَلابتِ این جنگ و این جدَل
بس افتخار در رهِ تو آفریده ام
دیدند اهلبیتِ تو را شاد از این عمل
با هم سپاه کوفه همه هم قسم شدند
تا هُرمِ بُغضِ خود بنشانند لااَقل
یک کوچه باز شد،پس از آن در محاصره
این سینه ام شکست و به زهرا شده مثَل
شد شَرحه شَرحه،پیکر رعنای قاسمت
لبریز شد ز کُنج لبم شهدِ این عسل
یکدَم اگر که دیر بیایی، سرم روَد
خواهم بخوانم از غمِ تو آخرین غزل
چشمِ حسن به سوی حسین است،تا روَد
رأسِ تو روی نیزه و زینب به روی تَل
پیر و جوان ز نیَتِ من فیض میبرند
باقیست این مبارزه در خاطرِ مِلل
شاعر: محمود ژولیده
منبع: سایت امام رضا (علیه السلام) (بازیابی: 1396/07/04)