وَ قَالَ (عليه السلام): افْعَلُوا الْخَيْرَ وَ لَا تَحْقِرُوا مِنْهُ شَيْئاً، فَإِنَّ صَغِيرَهُ كَبِيرٌ وَ قَلِيلَهُ كَثِيرٌ. وَ لَا يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ إِنَّ أَحَداً أَوْلَى بِفِعْلِ الْخَيْرِ مِنِّي، فَيَكُونَ وَ اللَّهِ كَذَلِكَ؛ إِنَّ لِلْخَيْرِ وَ الشَّرِّ أَهْلًا، فَمَهْمَا تَرَكْتُمُوهُ مِنْهُمَا، كَفَاكُمُوهُ أَهْلُهُ.
إنَّ لِلخَيْرِ وَ الشَّرِّ أهْلًا، فَمَهْما تَرَكْتُمُوهُ مِنْهُما كَفاكُمُوهُ اهْلُهُ: براى خير و شر اهلى است، چنانكه شما يكى از آن دو را ترك كنيد، اهلش آن را انجام خواهند داد، (بنابر اين خود را از اهل شر قرار ندهيد و نگذاريد كه ديگران بجاى شما كار خير انجام دهند).
و فرمود (ع): كار نيك را به جاى بياوريد و آن خرد مشماريد، زيرا، كار نيك، هر چند، در نظر خرد آيد، بزرگ باشد و هر چند، اندك نمايد، بسيار باشد. نبايد يكى از شماها بگويد كه فلان در انجام دادن كارهاى نيك سزاوارتر از من است. به خدا سوگند، بسا كه چنين شود. زيرا گروهى اهل خيرند و گروهى اهل شر، كه هرگاه كار خير يا كار شر را شما رها كنيد، اهل آن به جاى شما به آن پردازند.
و آن حضرت فرمود: به كار خير اقدام كنيد و چيزى از آن را اندك ندانيد، كه كوچكش بزرگ، و كمش بسيار است، و احدى از شما نگويد: ديگرى در كار خير از من سزاوارتر است، كه سوگند به خدا چنين خواهد شد. براى خير و شر اهلى است، كه هرگاه شما يكى از آن دو را ترك كنيد اهلش آن را به جاى شما انجام مى دهند.
ارزش نيكوكارى (اخلاقى، تربيتى):و درود خدا بر او، فرمود: كار نيك به جا آوريد، و آن را هر مقدار كه باشد كوچك نشماريد، زيرا كوچك آن بزرگ، و اندك آن فراوان است، و كسى از شما نگويد كه: ديگرى در انجام كار نيك از من سزاوارتر است گر چه سوگند به خدا كه چنين است: خوب و بد را طرفدارانى است كه هر گاه هر كدام از آن دو را واگذاريد، انجامشان خواهند داد.
[و فرمود:] كار نيك را به جاى آريد و چيزى از آن را خرد مشماريد كه خرد آن بزرگ مقدار است و اندك آن بسيار، و كسى از شما نگويد ديگرى در انجام كار نيك از من سزاوارتر است كه به خدا سوگند، بود كه چنين شود، چه نيك و بد را مردمانى است، هر كدام را وانهاديد اهل آن، كار را به انجام خواهد رسانيد.
امام عليه السّلام (در كوچك نشمردن كار خير) فرموده است:1- كار خير را انجام دهيد و اندك آنرا كوچك مشماريد زيرا خرد آن (نزد پروردگار) بزرگ و (پاداش) كم آن بسيار است،2- و بايد كسى از شما نگويد ديگرى از من بانجام كار نيك سزاوارتر است كه سوگند بخدا ديگرى سزاوارتر و شايسته تر خواهد بود (زيرا) هر يك از خير و شرّ را اهل و دارنده اى است و هر گاه شما يكى از آن دو را رها كنيد اهلش آنرا بجاى شما انجام خواهند داد (و انجام دهنده سزاوار آن است).
امام(عليه السلام) فرمود: کار نيک انجام دهيد و هيچ مقدار از آن را کم مشماريد چرا که کوچک ان بزرگ و کمش بسيار است. هيچ يک از شما نگويد: فلان کس در انجام (اين) کار خير از من سزاوارتر است که به خدا سوگند چنين خواهد شد. هر کدام از خير و شر را اهلي است كه اگر شما آن را رها كنيد ديگران به جاى شما انجام مى دهند.
كار نيك كمش، بسيار است:امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به دو نكته مهم و سرنوشت ساز در زندگى بشر اشاره مى كند. نخست مى فرمايد: «كار نيك انجام دهيد و هيچ مقدار از آن را كم مشماريد چراكه كوچك آن بزرگ و كمش بسيار است»; (اِفْعَلُوا الْخَيْرَ[1] وَلاَ تَحْقِرُوا مِنْهُ شَيْئاً، فَإِنَّ صَغِيرَهُ كَبِيرٌ وَ قَلِيلَهُ كَثِيرٌ).بسيارند اشخاصى كه وقتى به كارهاى نيك كوچك برخورد مى كنند بى اعتنا از كنار آن مى گذرند در حالى كه گاهى همين كارهاى كوچك، سرنوشت ساز است; ممكن است جرعه آبى تشنه اى را از مرگ نجات دهد يا مقدار كمى دوا مايه نجات انسانى از مرگ شود. اضافه بر اين اگر همه مردم حتى به كارهاى نيك كوچك اهميت دهند، قطره قطره جمع مى شود و تبديل به دريايى از خير و خيرات مى گردد. از اين گذشته هرگاه كار خير به نيت اطاعت فرمان خدا انجام گيرد بزرگ خواهد بود همان گونه كه گناه، هرقدر كوچك باشد به دليل جايگاه عظيم پروردگار، بزرگ خواهد بود. اضافه بر اين، رفتن به سوى كارهاى خير كوچك انسان را به تدريج آماده براى خيرات بزرگ مى كند و اين خود نكته مهمى است.در حكمت 95 نيز به اين نكته اشاره شده است: «لاَ يقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى وَكَيفَ يقِلُّ مَا يتَقَبَّلُ; هيچ عملى اگر با تقوا (و قصد قربت) همراه باشد كم نيست و چگونه كم خواهد بود عملى كه مقبول درگاه خداوند است».با توجه به اين چهار نكته هيچ كار خيرى را هر چند كم و كوچك باشد نبايد ناديده گرفت. همان گونه كه شر كوچك را نبايد كوچك گرفت كه گاه از كار شر كوچكى آتشى بى پايان برمى خيزد; مى توان با يك كبريت شهر بزرگى را آتش زد و در تاريخ نيز خوانده ايم كه حادثه قتل يك شاهزاده در اروپا جرقه جنگ جهانى را زد و به دنبال آن تمام اروپا در آتش سوخت. به اين ترتيب امام(عليه السلام) همه مردم را به كارهاى نيك اعم از كوچك و بزرگ تشويق مى كند تا در سايه آن جامعه اسلامى راستين به وجود آيد.در بخش دوم امام(عليه السلام) به عذر و بهانه هايى كه بعضى از افراد براى فرار از كار نيك مى آورند اشاره كرده و پاسخ مى گويد. مى فرمايد: «هيچ يك از شما نگويد: فلان كس در انجام (اين) كار خير از من سزاوارتر است، كه به خدا سوگند چنين خواهد شد»; (وَلاَ يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ: إِنَّ أَحَداً أَوْلَى بِفِعْلِ الْخَيْرِ مِنِّي فَيَكُونَ وَ اللّهِ كَذلِكَ).سپس امام(عليه السلام) توضيح مى دهد و مى فرمايد: «هركدام از خير و شر را اهلى است كه اگر شما آن را رها كنيد ديگران به جاى شما انجام مى دهند»; (إِنَّ لِلْخَيْرِ وَالشَّرِّ أَهْلاً فَمَهْمَا [2] تَرَكْتُمُوهُ مِنْهُمَا كَفَاكُمُوهُ أَهْلُهُ).در ميان مردم، معمول است كه وقتى كار خيرى به كسى پيشنهاد مى شود براى اين كه از آن فرار كند مى گويد چرا به سراغ فلان كس نمى روى كه هم ثروتش از من بيشتر است و هم امكانات فراوانى دارد؟ با وجود او نوبت به من و امثال من نمى رسد.اين در واقع بهانه اى است كه انسان را از انجام كارهاى خير محروم مى سازد. امام(عليه السلام) مى فرمايد: اى بسا همين سخن سبب شود كه توفيق از چنين انسانى سلب گردد و هيچ گاه نتواند كار خيرى انجام دهد.اضافه بر آن، كارهاى خير بر زمين نمى ماند همان گونه كه كارهاى شر هم طرفدارانى از افراد شيطان صفت دارد. پس بايد سعى كرد در صف گروه اول قرار گرفت و از قرار گرفتن در صف گروه دوم پرهيز كرد.قرآن مجيد نيز در اين زمينه اشارات پرمعنايى دارد كه مضمون همه آن ها اين است كه اگر گروهى به دنبال راه حق و كارهاى نيك نباشند اين بار بر زمين نمى ماند; اقوام ديگرى هستند كه آن را بر دوش مى كشند و راه حق را هموار مى سازند:«(أُوْلَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلاَءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْماً لَّيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ); آن ها (پيامبران) كسانى هستند كه كتاب و حكم و نبوّت به آنان داديم; و اگر (اين گروه) به آن كفر ورزند، (آيين حقّ زمين نمى ماند; زيرا) كسان ديگرى را نگاهبان آن مى سازيم كه به آن، كافر نيستند».[3]و در جاى ديگرى مى فرمايد: «(وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لاَ يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ); و هرگاه (شما) سرپيچى كنيد، خداوند گروه ديگرى را جاى شما مى آورد كه آن ها مانند شما نخواهند بود (و سخاوتمندانه در راه خدا انفاق مى كنند)».[4]در جاى ديگر از زبان هود(عليه السلام) پيغمبر الهى، خطاب به مخالفان قولش مى گويد: «(فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّى قَوْماً غَيْرَكُمْ وَلاَ تَضُرُّونَهُ شَيْئاً إِنَّ رَبِّى عَلَى كُلِّ شَىْء حَفِيظٌ); پس اگر روى برگردانيد، من رسالتى را كه مأمور بودم به شما رساندم; و پروردگارم گروه ديگرى را جانشين شما مى كند; و شما كمترين ضررى به او نمى رسانيد; پروردگارم حافظ و نگاهبان هرچيز است!».[5]نيز در آيه ديگر خطاب به گروهى از امت اسلامى كه براى رفتن به ميدان جنگ تعلل مى ورزيدند مى فرمايد: «(إِلاَّ تَنفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَاباً أَلِيماً وَيَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ وَلاَ تَضُرُّوهُ شَيْئاً وَاللهُ عَلَى كُلِّ شَىْء قَدِيرٌ); اگر (به سوى ميدان جهاد) حركت نكنيد، شما را مجازات دردناكى مى كند، و گروه ديگرى غير از شما را به جاى شما قرار مى دهد; و هيچ زيانى به او نمى رسانيد; و خداوند بر هرچيزى تواناست!».[6]كوتاه سخن اين كه آيين خدا در هيچ عصر و زمانى بدون پيرو راستين و فداكارنمى ماند ما بايد سعى كنيم جزء آن گروه باشيم; چه افتخارى از اين بزرگتر و چه فرصتى از اين بهتر.آخرين نكته اى كه لازم است در اين جا به آن اشاره كنيم اين مى باشد كه مفهوم جمله اخير در كلام امام(عليه السلام) اين نيست كه نيك و بد هركدام طالبانى دارد و اگر شما نيك و بد را ترك كنيد آن ها به سراغش مى روند بلكه منظور اين است كه اين دو هركدام طالبانى دارد شما به سوى نيكى ها و مبارزه با بدى ها برويد و اگر شما نرويد كسانى هستند كه اين بار را به مقصد برسانند.[7]*****پی نوشت:[1]. «خير» معناى وسيعى دارد كه شامل هرگونه كار نيكى اعم از عبادات و خدمات مردمى و انسانى مى شود. گاه در همين معناى عام به كار مى رود مانند محل كلام ما و گاه در بخش خاصى به كار مى رود كه از قرينه كلام فهميده مى شود.[2]. در تعدادى از نسخ نهج البلاغه به جاى مهما «ما» آمده و در غررالحكم نيز همين گونه است اگر چنين باشد ضمير مفرد «تركتموه» به آن برمى گردد ولى اگر به صورت مهما شرطيه باشد مرجع ضمير مبهم خواهد شد. بنابراين نسخه «ما» صحيح تر به نظر مى رسد.[3]. انعام، آيه 89 .[4]. محمّد، آيه 38.[5]. هود، آيه 57.[6]. توبه، آيه 39.[7]. سند گفتار حكيمانه: تنها منبعى كه مرحوم خطيب براى اين گفتار حكيمانه غير از نهج البلاغه نقل مى كند غررالحكم آمدى است كه آن را با تفاوت هايى نه چندان زياد آورده است (و احتمالاً از منبع ديگرى گرفته است). (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 299)
امام (ع) فرمود: «افْعَلُوا الْخَيْرَ وَ لَا تَحْقِرُوا مِنْهُ شَيْئاً- فَإِنَّ صَغِيرَهُ كَبِيرٌ وَ قَلِيلَهُ كَثِيرٌ- وَ لَا يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ إِنَّ أَحَداً أَوْلَى بِفِعْلِ الْخَيْرِ مِنِّي- فَيَكُونَ وَ اللَّهِ كَذَلِكَ إِنَّ لِلْخَيْرِ وَ الشَّرِّ أَهْلًا فَمَهْمَا تَرَكْتُمُوهُ مِنْهُمَا كَفَاكُمُوهُ أَهْلُهُ»:كار خير را انجام دهيد، و كم آن را نيز ناچيز ندانيد، زيرا كوچك آن، بزرگ و كم آن زياد است نبايد كسى از شما بگويد ديگرى از من به انجام كار نيك سزاوارتر است، اگر چنين بگويد به خدا سوگند كه چنان خواهد شد. زيرا هر يك از خير و شر اهلى دارد و هرگاه شما يكى از آنها را ترك گوييد به جاى شما اهلش آن را انجام خواهند داد.امام (ع) دستور به انجام كار نيك داده و از كوچك شمردن آن -هر چند كه اندك باشد- نهى فرموده است و بر اين مطلب وسيله قياس مضمرى واداشته است كه صغراى آن عبارت «فانّ صغيره كبير و قليله كثير»، است، يعنى در ارزش گذارى و نسبت به آن كسى كه نياز به آن كار خير دارد. آن گاه نهى كرده است از اين كه كسى بگويد: كه ديگرى از وى به كار نيك سزاوارتر است، و اين كنايه از آن است كه شخصى كار را به اين حساب كه ديگرى بر آن سزاوارتر از اوست ترك گويد.امّا عبارت «فيكون و اللّه كذلك» زيرا اين سخن گوينده اى كه كار نيك را ترك مى كند، باعث مى شود كه آن شخصى كه اهل خير است آن كار را انجام دهد و كار به او نسبت داده شود.و جمله: «انّ للخير و الشّر اهلا...» ترغيب به كار نيك و زنهار از كار بد است با تذكّر اين كه هر كدام از نيك و بد اهلى دارد كه بدان بسنده مى كنند، البتّه وقتى كه نااهل آن را ترك كند و اهل خير از او بشنوند كه او نمى خواهد انجام دهد، آنان كار خير را انجام مى دهند و كار بد را به اهلش وامى گذارند.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 501
الحادية بعد أربعمائة من حكمه عليه السّلام:(401) و قال عليه السّلام: افعلوا الخير و لا تحقروا منه شيئا فإنّ صغيره كبير و قليله كثير، و لا يقولنّ أحدكم إنّ أحدا أولى بفعل الخير منّي فيكون و اللَّه كذلك، إنّ للخير و الشّرّ أهلا فمهما تركتموه منهما كفاكموه أهله. (85688- 85649)
المعنى:الخير عمل للّه أو لخلق اللَّه فيما يفيدهم و يرضيهم، و رضا اللَّه مكنون في كلّ أعمال الخير صغيرها و كبيرها، كما أنّ رضا الناس و فائدتهم مكنونة في أىّ خير فربما يحتاج أحد إلى شربة ماء لرفع عطشه أو دواء يسير لبرء مرضه، فيكتسب حياته و صحّته من هذا الخير القليل، فقال عليه السّلام: لا تتركوا أىّ خير تقدرون عليه و إن كان في نظركم قليلا، فترى ما كينه عظيمة لها أجزاء كثيرة بين صغيرة و كبيرة، فيكون تأثير أصغرها في عملها و تحركها كتأثير أكبرها، فأىّ عمل خير في المجتمع البشرى كجزء من الخير الشامل الكلّي، و لا ينبغي أن يترك لحقارته و عدم الاعتناء اليه، مضافا إلى أنّ البحر يتكوّن من اجتماع قطرات المطر فلو أنّ كلّ أحد يعمل بالخير الذي يتيسّر له، يجتمع من هذه الأعمال و الخيرات القليلة شطوط و أنهار من الخير فتصير بحرا زخّارا، و بهذا الاعتبار يقول عليه السّلام (فانّ صغيره كبير) إلخ.و حذّر عن إحالة عمل الخير إلى الغير و احتساب الخير أولى به من نفسه فانّ ذلك يوجب تقديمه على نفسه و عزل نفسه عن أهل الخير، و كفى به خزيا و خسارا.الترجمة:فرمود كار خوب بكنيد و هيچ خوبى را خرد نشماريد، زيرا خردش بزرگ است و اندكش بسيار، مبادا أحدى از شماها بگويد ديگر بدين كار خير از من شايسته تر است كه بخدا چنين خواهد شد، راستى كه براى خوبى و بدى اهلى است هر كدام را شما وانهيد اهلش آنرا انجام دهد و شما را كفايت كند.
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص215
و قال عليه السّلام: افعلوا الخير، و لا تحقروا منه شيئا، فان صغيره كبير، و قليله كثير و لا يقولنّ احدكم: انّ احدا اولى بفعل الخير منى، فيكون و الله كذلك.«و فرمود: كار نيك را انجام دهيد و چيزى از آن را كوچك مشمريد كه كوچك آن بزرگ و اندكش فزون است و هيچ يك از شما نگويد ديگرى در انجام دادن كار خير از من سزاوارتر است كه به خدا سوگند بود كه چنين شود.»