ناخوشنودی کافران از ولایت امام علی (ع) در روز عید غدیر و نزول آیات در این روز
۱۵ فروردین ۱۳۹۷ 0 ادعیه و زیاراتالجزء الأول؛ هذا مبدأ ذكر الأعمال الأشهر الثلاثة أعني شوال و ذي قعدة و ذي حجة من كتاب الإقبال، الباب الخامس فيما نذكره مما يختص بعيد الغدير في ليلته و يومه من صلاة و دعاء و شرف ذلك اليوم و فضل صومه، فصل
جلد اول، شروع ذکرهای اعمال ماه های سه گانه، یعنی شوال، ذی القعده و ذی الحجه از کتاب اقبال الاعمال، باب پنجم، اعمالی که متعلق به شب عید غدیر و روز آن است از نماز و دعا و شرافت این شب و فضیلت روزه گرفتن در عید غدیر، فصل ششم: ناخوشنودی کافران از ولایت امام علی (ع) در روز عید غدیر و نزول آیات در این روز
وَ قَالَ مُصَنِّفُ كِتَابِ النَّشْرِ وَ الطَّيِّ قَالَ أَبُو سَعِيدٍ الْخُدْرِيُ
نويسنده كتاب «النشر و الطىّ» در اينباره چنين مىنويسد: «ابو سعيد خدرى» مىگويد:
فَلَمْ نَنْصَرِفْ حَتَّى نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً )[1]
پيش از آنكه از غدير خم باز گرديم، اين آيه نازل شد: «امروز دين شما را كامل و نعمت خود را بر شما تمام كردم و اسلام را به عنوان دين شما پسنديدم.»
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى كَمَالِ الدِّينِ وَ تَمَامِ النِّعْمَةِ وَ رِضَا الرَّبِّ بِرِسَالَتِي وَ وَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ نَزَلَتْ (الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ )[2] الْآيَةَ
سپس رسول خدا -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-فرمود: ستايش خدا را در برابر تكميل دين و اتمام نعمت و خشنودى پروردگار از رسالت من و ولايت على بن ابى طالب. آنگاه اين آيه نازل شد: «امروز كسانى كه كافر شدهاند، از [كارشكنى در] دين شما نوميد گرديدهاند... تا آخر آیه».
قَالَ صَاحِبُ الْكِتَابِ فَقَالَ الصَّادِقُ ع
نگارندهى كتاب يادشده در ادامه آورده است: امام صادق-عليه السّلام-در اينباره فرمود:
يَئِسَ الْكَفَرَةُ وَ طَمَعَ الظَّلَمَةُ
[و آن زمان بود كه]كافران نوميد گرديدند و ستمگران طمع ورزيدند.
قلت أنا و قال مسلم في صحيحه بإسناده إلى طارق بن شهاب قال
«مسلم» در كتاب «صحيح» خود به نقل از «طارق بن شهاب» آورده است:
قالت اليهود لعمر لو علينا معشر اليهود نزلت هذه الآية الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً نعلم اليوم الذي أنزلت فيه لاتخذنا ذلك اليوم عيدا
«در آن زمان، يهوديان به «عمر» گفتند: اگر آيه اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ اَلْإِسْلاٰمَ دِيناً بر ما يهود نازل مىشد و زمان نزول آن را مىدانستيم، قطعا آن روز را عيد مىگرفتيم.»[3]
وَ رَوَى نُزُولَ هَذِهِ يَوْمَ الْغَدِيرِ جَمَاعَةٌ مِنَ الْمُخَالِفِينَ ذَكَرْنَاهُمْ فِي الطَّرَائِفِ وَ قَالَ مُصَنِّفُ كِتَابِ النَّشْرِ وَ الطَّيِّ فَصْلٌ: وَ رُوِيَ
نزول اين آيه در روز غدير را، گروهى از مخالفان شيعه نقل كردهاند كه ما آنها را در كتاب «الطرائف» يادآور شدهايم.[4] نگارنده كتاب «النشر و الطىّ» فصلى ديگر در اينباره گشوده و چنين ادامه مىدهد: در حديث است كه
أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى عَرَضَ عَلِيّاً عَلَى الْأَعْدَاءِ يَوْمَ الِابْتِهَالِ فَرَجَعُوا عَنِ الْعَدَاوَةِ وَ عَرَضَهُ عَلَى الْأَوْلِيَاءِ يَوْمَ الْغَدِيرِ فَصَارُوا أَعْدَاءً فَشَتَّانَ مَا بَيْنَهُمَا
خداوند متعال در روز مباهله[5]، على-عليه السّلام-را بر دشمنان عرضه كرد و آنان از دشمنى خود دست كشيدند و در روز غدير بر دوستان عرضه نمود، ولى آنان دشمن او گرديدند. ببين كه بين اين دو چقدر فاصله است!
وَ رَوَى أَبُو سَعِيدٍ السَّمَّانُ بِإِسْنَادِهِ
هم او به نقل از «ابو سعيد سمان» مىگويد:
أَنَّ إِبْلِيسَ أَتَى رَسُولَ اللَّهِ ص فِي صُورَةِ شَيْخٍ حَسَنِ السَّمْتِ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ مَا أَقَلَّ مَنْ يُبَايِعُكَ عَلَى مَا تَقُولُ فِي ابْنِ عَمِّكَ عَلِيٍّ
«ابليس در صورت پيرمردى خوش چهره به نزد رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آمد و عرض كرد: اى محمد، چقدر اندكاند بيعتكنندگان با تو در مورد سخنى كه درباره پسر عمويت على گفتى!
فَأَنْزَلَ اللَّهُ (وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ)[6]
اين جا بود كه خداوند اين آيه را نازل فرمود: «و به راستى كه ابليس گمان خود را در مورد آنان راست يافت و جز گروهى از مؤمنان، همه از او پيروى كردند.»
فَاجْتَمَعَ جَمَاعَةٌ مِنَ الْمُنَافِقِينَ الَّذِينَ نَكَثُوا عَهْدَهُ فَقَالُوا قَدْ قَالَ مُحَمَّدٌ بِالْأَمْسِ فِي مَسْجِدِ الْخَيْفِ مَا قَالَ وَ قَالَ هَاهُنَا مَا قَالَ فَإِنْ رَجَعَ إِلَى الْمَدِينَةِ يَأْخُذُ الْبَيْعَةَ لَهُ
گروهى از منافقانى كه پيمانشكنى كرده بودند، گرد هم آمدند و گفتند: محمد ديروز در مسجد «خيف» سخنى گفت و امروز در اينجا بر آن تأكيد كرد و قطعا وقتى به «مدينه» باز گردد، براى آن بيعت خواهد گرفت.
وَ الرَّأْيُ أَنْ نَقْتُلَ مُحَمَّداً قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ الْمَدِينَةَ فَلَمَّا كَانَ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ قَعَدَ لَهُ ع أَرْبَعَةَ عَشَرَ رَجُلًا فِي الْعَقَبَةِ لِيَقْتُلُوهُ وَ هِيَ عَقَبَةٌ بَيْنَ الْجُحْفَةِ وَ الْأَبْوَاءِ
بنابراين، نظر ما اين است كه پيش از ورود محمد به «مدينه» او را بكشيم! در آن شب، چهارده تن در گردنهاى بين «جحفه» و «ايواء» به كمين نشستند تا آن حضرت را به قتل برساند؛
فَقَعَدَ سَبْعَةٌ عَنْ يَمِينِ الْعَقَبَةِ وَ سَبْعَةٌ عَنْ يَسَارِهَا لِيُنَفِّرُوا نَاقَتَهُ
هفت تن در سمت راست گردنه و هفت تن ديگر در سمت چپ آن به كمين نشستند تا كارى كنند كه شتر آن حضرت رم كند.
فَلَمَّا أَمْسَى رَسُولُ اللَّهِ ص صَلَّى وَ ارْتَحَلَ وَ تَقَدَّمَ أَصْحَابَهُ وَ كَانَ ص عَلَى نَاقَةٍ نَاجِيَةٍ
وقتى شب فرا رسيد، رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-نماز گزارد و در حالى كه بر شتر خود كه آن را «ناجيه» مىناميد، سوار بود، حركت كرد و آن دسته از اصحاب كه قصد كمين داشتند پيشاروى حركت كردند.
فَلَمَّا صَعِدَ الْعَقَبَةَ نَادَاهُ جَبْرَئِيلُ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ فُلَاناً وَ فُلَاناً وَ سَمَّاهُمْ كُلَّهُمْ وَ ذَكَرَ صَاحِبُ الْكِتَابِ أَسْمَاءَ الْقَوْمِ الْمُشَارِ إِلَيْهِمْ
وقتى آن حضرت به گردنه يادشده رسيد، جبرئيل ندا در داد: اى محمد، فلانى و فلانى-و همهى آن چهارده نفر را به نام ذكر كرد. نام اين افراد در كتاب «النشر و الطىّ» ذكر شده است-
ثُمَّ قَالَ قَالَ جَبْرَئِيلُ يَا مُحَمَّدُ هَؤُلَاءِ قَدْ قَعَدُوا لَكَ فِي الْعَقَبَةِ لِيَغْتَالُوكَ [لِيَقْتُلُوكَ] فَنَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ إِلَى مَنْ خَلْفَهُ فَقَالَ مَنْ هَذَا خَلْفِي فَقَالَ حُذَيْفَةُ بْنُ الْيَمَانِ أَنَا حُذَيْفَةُ يَا رَسُولَ اللَّهِ
سپس جبرئیل گفت: ای محمد، اینان در گردنهاى به كمين نشستهاند تا شما را ترور كنند. رسول خدا -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-نظرى به پشت خود انداخت و پرسيد: چه كسى پشت من است؟ «حذيفة بن يمان» عرض كرد: من.
قَالَ سَمِعْتَ مَا سَمِعْنَاهُ قَالَ نَعَمْ قَالَ اكْتُمْ ثُمَّ دَنَا مِنْهُمْ فَنَادَاهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ
فرمود: آيا آنچه را كه ما شنيديم، شنيدى؟ عرض كرد: بله. فرمود: كتمان كن. سپس به نزديك آن افراد رفت و آنها را با نام خود و پدرانشان صدا كرد.
فَلَمَّا سَمِعُوا نِدَاءَ رَسُولِ اللَّهِ ص مَرُّوا وَ دَخَلُوا فِي غُمَارِ النَّاسِ وَ تَرَكُوا رَوَاحِلَهُمْ وَ قَدْ كَانُوا عَقَلُوهَا دَاخِلَ الْعَقَبَةِ
وقتى صداى رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-را شنيدند، از گردنه عبور كردند و در ميان افراد ديگر وارد شدند و دست شتران خود را كه در گردنه بسته بودند، گشودند و مردم به رسول خدا پيوستند
وَ لَحِقَ النَّاسُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ انْتَهَى رَسُولُ اللَّهِ إِلَى رَوَاحِلِهِمْ فَعَرَفَهَا فَلَمَّا نَزَلَ
و رسول خدا به سوى شتران آنها روانه شد و آنها را شناخت و وقتى در منزلگاه فرود آمد، فرمود:
قَالَ مَا بَالُ أَقْوَامٍ تَحَالَفُوا فِي الْكَعْبَةِ إِنْ أَمَاتَ اللَّهُ مُحَمَّداً أَوْ قُتِلَ لَا نَرُدُّ هَذَا الْأَمْرَ إِلَى أَهْلِ بَيْتِهِ ثُمَّ هَمُّوا بِمَا هَمُّوا بِهِ
چه شده است عدهاى را كه در كعبه با هم سوگند ياد مىكنند اگر خدا، محمد را ميراند يا كشته شد، نمىگذاريم اين امر [ولايت و رهبرى]به خاندان و اهل بيت او بازگردد و بعد از آن تصميم به كارى را كه نبايد بگيرند، مىگيرند.
فَجَاءُوا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ يَحْلِفُونَ أَنَّهُمْ لَنْ يَهُمُّوا بِشَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى
اينجا بود كه آن چند نفر نزد رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم- آمدند و سوگند ياد كردند كه هيچ قصدى نداشتند و خداوند-تبارك و تعالى-اين آيه را نازل فرمود:
(يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا)[7] الْآيَة
«به خدا سوگند مىخورند كه [سخن ناروا]نگفتهاند، در حالى كه قطعا سخن كفر گفتند و پس از اسلامآوردنشان كفر ورزيدند و به كارى كه نتوانستند بكنند، همت گماشتند. . .تا آخر آیه»
[1]) سوره المائده، آیه 3 [2]) همان [3]) صحیح مسلم، ج 4، ح 2313.
[4]) ر.ک: الطرائف، ص 140-153 [5]) در ضمن اعمال روز 24 ذی لحجه، به تفصیل ذکر خواهد شد. انشاءالله تعالی