ناخوشنودی کافران از ولایت امام علی (ع) و نقشه ها برای ترور پیامبر (ص)
۱۶ فروردین ۱۳۹۷ 0 ادعیه و زیاراتالجزء الأول؛ هذا مبدأ ذكر الأعمال الأشهر الثلاثة أعني شوال و ذي قعدة و ذي حجة من كتاب الإقبال، الباب الخامس فيما نذكره مما يختص بعيد الغدير في ليلته و يومه من صلاة و دعاء و شرف ذلك اليوم و فضل صومه، فصل
جلد اول، شروع ذکرهای اعمال ماه های سه گانه، یعنی شوال، ذی القعده و ذی الحجه از کتاب اقبال الاعمال، باب پنجم، اعمالی که متعلق به شب عید غدیر و روز آن است از نماز و دعا و شرافت این شب و فضیلت روزه گرفتن در عید غدیر، فصل هفتم: ناخوشنودی کافران از ولایت مولی علی و نقشه ها برای ترور پیامبر
و ذكر الزمخشري في كتاب الكشاف و هو ممن لا يتهم عند أهل الخلاف فقال في تفسير قوله تعالى (لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَ قَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ)[1] ما هذا لفظه و عن ابن جريح
«زمخشرى» -كه نزد مخالفان شيعه به دروغگويى متهم نيست-در كتاب «كشّاف» ، ؛ در تفسير سخن خداوند متعال كه مىفرمايد: «به راستى كه پيش از اين نيز در صدد فتنهجويى برآمدند و كارها را بر تو وارونه ساختند.» به نقل از «ابن جريح» آورده است:
وقفوا لرسول الله ليلة الثنية على العقبة و هم اثنا عشر رجلا ليفتكوا به من قبل غزاة تبوك (وَ قَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ)[2]
دوازده تن پيش از غزوهى «تبوك» در گردنه به كمين نشستند تا رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-را ترور كنند، «و كارها را بر تو وارونه ساختند (سپاه اسلام را تجزيه و مردم را دلسرد كردند تا فاجعه احد رخ داد)»
و دبروا لك الحيل و المكايد و دوروا الآراء في إبطال أمرك و قرئ و قلبوا بالتخفيف
يعنى نقشهها كشيدند و مكرها كردند و براى از بين بردن امر تو راىزنى كردند. برخى از قرّاء واژهى «قلبوا» را بدون تشديد يعنى به صورت «قلبوا» قرائت كردهاند،
(حَتَّى جاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ)[3]
«تا اينكه حق آمد و امر خدا آشكار گرديد»
ثم قال الزمخشري أيضا في الكتاب في تفسير قوله جل جلاله (وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا)[4] ما هذا لفظه
نيز زمخشرى در كتاب «كشّاف» در تفسير اين سخن خداوند-جلّ جلاله-كه مىفرمايد: «و پس از اسلامآوردنشان كفر ورزيدند و بر كارى كه نتوانستند بكنند، همت گماشتند.» آورده است:
و هو الفتك برسول الله و ذلك عند مرجعه من تبوك تواثق خمسة عشر منهم على أن يدفعوه عن راحلته إلى الوادي إذا تسنم العقبة بالليل
مقصود تروررسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-هنگام بازگشت از «تبوك» است كه پانزده نفر همپيمان شدند كه شبهنگام، وقتى حضرت به سر گردنه رسيد، او را از شترى كه بر آن سوار بود به درّه بيندازند،
و أخذ [فأخذ] عمار بن ياسر رضي الله عنه بخطام [بزمام] راحلته يقودها و حذيفة خلفه يسوقها فبينا
ولى «عمار بن ياسر» -رضى اللّه عنه-پيش افتاد و افسار شتر آن حضرت را گرفت و كشيد و «حذيفه» از پشت سر مشغول راندن شتر آن حضرت شد.
هو كذلك إذ سمع حذيفة توقع أخفاف الإبل و قعقعة [بقعقعة] السلاح فالتفت قوم متلثمون فقال إليكم أعداء الله فهربوا
در اين هنگام «حذيفه» صداى پاى شتر و اسلحه [كشيده شدن شمشير از غلاف]را شنيد و چند نفر را كه نقاب بر چهره كشيده بودند، ديد و صدا زد: دشمنان خدا را بگيريد و آنان گريختند.[5]