مزاحمت، مخالف آداب معاشرت

مزاحمت، مخالف آداب معاشرت

۱۸ اسفند ۱۳۹۳ 0 فرهنگ و اجتماع
تعجب نكنيد اگر به جاي طرح يك موضوع ارزشي و مثبت، از يك رفتار منفي و ضد ارزش به نام «مزاحمت» بحث مي كنيم؛ چرا كه توجه به نقاط ضعف اخلاقي و پرهيز از آنها نيز، به اندازه همان نقاط قوت و فضايل، كارساز است.
در معاشرتها، هيچ عاملي به اندازه خدمت و ياري، جلب كننده دلها و محبتها نيست. هيچ عاملي هم به اندازه آزار و زحمت و آسيب رساني، رشته هاي دوستي و علقه هاي مودت را از هم نمي گسلد.
اين، طبيعت دلهاست كه اسير محبت مي شود و گريزان از دشمني و بدخواهي. زندگي، جرياني از حوادث گذران است. انسانها نيز، نقش اصلي اين حوادث را ايفا مي كنند. هر چه بي دردسرتر و بي مانع تر باشد، دلها شادتر و اميدها به زندگي افزونتر است.
برعكس، هر چه تصادم و تزاحم منافع و سلب آزاديها از هم و ايجاد زحمت و مزاحمت براي هم فراهم شود، به همان مقياس، رابطه ها تيره تر، دلها جداتر از يكديگر، ديدها نسبت به هم منفي تر و زندگيها به رنج و يأس و سرخوردگيها نزديكتر و آميخته تر خواهد بود.
اين است كه در «آداب معاشرت»، به فصلي تلخ برمي خوريم به نام «مزاحمت»، كه در پي نشناختن حق، حدّ و حريم يكديگر و عدم مراعات آنها پيش مي آيد.
طرح مزاحمت در بحث آداب معاشرت، به اين معناست كه اين «ضدّ آداب» را هم بشناسيم و از مسير راهمان دور كنيم، تا شيرينيهاي زندگي، به تلخكامي و كدورت نيانجامد. گويا مقدمه، اندكي طولاني شد. برويم سر اصل موضوع:
* پيامبر اسلام(ص): مسلمان كسي است كه مسلمانان ديگر، از دست و زبان او در آسايش باشند.

مزاحمت چيست؟

حتما افرادي را مي شناسيد كه وجودشان، رفتارشان و زبانشان، براي شما دردسر توليد مي كند و شما از دست و زبان آنان آسوده نيستيد.
آسايش در محيط كار و خانه، خواسته هر انسان است.
آنكه آسايش ديگران را به هم بزند، «مزاحم» است. به تعبير ديگر مي توان گفت: مزاحم، از دايره اسلام بيرون است. اين كلام صاحب شريعت و رسالت محمدي(ص) است، آنجا كه به اصحاب خويش فرمود:
«اَلا اُنبّئكُمْ مَنِ المُسْلِمُ؟ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِموُنَ مِنْ يَدِهِ وَ لِسانِه»(1)
آيا شما را خبر دهم كه «مسلمان» كيست؟ مسلمان كسي است كه مسلمانان از دست و زبانش آسوده باشند.
فرقي نمي كند كه اين «سلب آسايش» و «آزاررساني»، با حرف باشد يا عمل، مادي باشد يا روحي، براي فرد باشد يا جامعه، از سوي فرد باشد يا جمع، شخصي باشد يا دولتي، در خانه باشد يا اجتماع، يا محيط كار و مطالعه و استراحت، آگاهانه باشد، يا غافلانه، با حسن نيت باشد يا سوء نيّت.

نمونه ها

شايد به تعداد انسانها بتوان مزاحمت برشمرد. هر كسي به نحوي، در هر جا به گونه اي. زيرا رابطه ها متنوع است، نوع ايجاد مزاحمت و زحمت هم بي شمار و رنگارنگ. ولي براي آنكه كسي تصور نكند مطلقا از مزاحمت براي ديگران دور است، و ... براي هشدار بيشتر، به چند نمونه اشاره مي شود:
ـ ديرهنگام به خانه رسيدن و به جاي زدن زنگ در، با بوق زدن اعلام اينكه: منم! در را باز كنيد. اين كار براي همسايه هايي كه در حال استراحتند، ايجاد مزاحمت است.
ـ بنّايي و ساختمان سازي داشتن و شن و ماسه و آجر و خاك را در مسير مردم ريختن و راه را بند آوردن و گرد و خاك به حلق و زندگي ديگران رساندن.
مأموران شهرداري براي كساني كه اين گونه سدّ معبر مي كنند يا شهر را كثيف مي كنند، هشدار و اخطار مي كنند. ولي ... كاش خود شهرداريها و ادارات و شركتهايي هم كه چنين تخريبهايي در خيابانها و كوچه ها و معابر دارند، سريع اقدام كنند و براي شهروندان اسباب زحمت و نيز ايجاد بدبيني نكنند.
* تحمل رنج براي راحت ديگران، دستور دين و ادب اجتماعي اسلام است. بايد «خودسوز» بود، تا «مردم ساز» گشت.
ـ آبهاي اضافي خانه (فاضلاب) را از طريق لوله اي به كوچه سرازير كردن و لجنزار پديد آوردن، نمونه ديگري از مزاحمت است.
ـ صداي راديو، ضبط و بلندگو را در مراسم شادي و عزا و جشن و سوگواري تا حدي بلند كردن كه سلب آسايش از ديگران كند. مساجدي كه بلندگوهاي خود را در مجالس ختم يا شبهاي رمضان و محرم تا ديروقت، به بيرون از مسجد وصل مي كنند و همسايگان را از دين و مسجد و عزاداري بيزار مي كنند، مسؤولند. فقهاي بزرگوار نيز در پاسخ به استفتا از اين گونه مزاحمتها، از آن نهي كرده اند.
ـ پارك كردن ماشين و موتور در جاي نامناسب در كوچه و خيابان و «سدّ معبر» كردن،
ـ دود آب گرم كن حمام، بخاري و ... را به خورد خانه هاي همسايه دادن،
ـ استفاده از اتومبيلهاي دودزا، كه هواي محيط را آلوده مي سازد،
* ايجاد مزاحمت، بيشتر از نشناختن حدّ و حريم خود و ديگران و رعايت نكردن حق مردم پيش مي آيد.
ـ فرزندان خود را در نيمروز و هنگام استراحت مردم، براي بازي به كوچه فرستادن،
ـ در خيابان، بساط فوتبال و واليبال راه انداختن،
ـ ديروقت، براي شب نشيني و مهماني رفتن،
ـ وقت و بي وقت، از تلفن همسايه براي مكالمات غير ضروري و مفصل استفاده كردن،
ـ در ميان منطقه مسكوني، گورستان و مقبره احداث نمودن،
ـ باز كردن مغازه تراشكاري و آهنگري و ... در همسايگي خانه هاي مردم،
ـ پخش مدام نوار نوحه و قرآن و سرود، از مغازه تكثير نوار و نوارفروشيهاي ثابت و سيّار،
ـ در كتابخانه يا خانه، با ايجاد سر و صدا و شكستن سكوت، مانع مطالعه و درس خواندنِ ديگران شدن،
ـ مزاحمتهاي تلفني براي ديگران و بي جهت تماس گرفتن، يا گوشي و تلفن را به عنوان سرگرمي و بازي در اختيار كودكان گذاشتن،
ـ گذرگاه هاي عمومي را به معبر يا پاركينگ خصوصي تبديل كردن،
ـ پهن كردن كالا و اجناس در مقابل مغازه و پياده رو را گرفتن و براي عابران مشكل ايجاد كردن،
ـ سرزده و بي خبر، وارد محل كار يا زندگي ديگران شدن،
ـ در گرما يا سرما، بدون آمادگي صاحبخانه، به مهماني و عيادت و زيارت ديگران رفتن،
ـ و ... دهها و صدها نمونه ديگر كه در زندگي و معاشرتهاي اجتماعي پيش مي آيد.
هدف از اين فهرست بلندبالاي مزاحمتها چه بود؟ ... اينكه بدانيم مسلماني، در پرهيز از اين گونه رفتارهاي خلق آزار نيز جلوه مي يابد. گرچه مراعات حقوق مردم و مواظبت بر عدم ايجاد مزاحمت، دشوار است، ليكن دستور و ادب اسلامي چنين اقتضا مي كند.
گاهي بايد تحمل رنج كرد، تا ديگران مرفه باشند.
گاهي بايد خود را محدود ساخت، تا سلب آزادي از ديگران نشود.
گاهي بايد خويشتن را به زحمت افكند، تا سبب مزاحمت براي ديگران نشد.
اين نيز از اخلاقيات اسلام و از نشانه هاي مؤمن است. كلام اميرالمؤمنين(ع) در اين زمينه چنين است:
«اَلمؤمِنُ نَفْسُهُ مِنْهُ في تَعَبٍ وَ النّاسُ مِنْهُ في راحَةٍ»(2)
مؤمن كسي است كه خودش از دست خودش در سختي و رنج است، ولي مردم از دست او در آسايشند.
خدا را بر آن بنده بخشايش است كه خلق از وجودش در آسايش است 
كه خلق از وجودش در آسايش است كه خلق از وجودش در آسايش است 
* ادب اسلامي ايجاب مي كند از هر نوع كاري كه ايجاد مزاحمت و سلب آسايش براي ديگران است، پرهيز كنيم.
فرمان دين
فداكاري به صورتهاي مختلف است. اينكه انسان، «خودسوز» باشد، تا «مردم ساز» گردد، ـ طبق حديثي كه از امير مؤمنان گذشت ـ دستور دين است. «رنج خود و راحت مردم طلب». سعدي گويد:
نه زنبورم كه از دستم بنالند كه زور مردم آزاري ندارم(3) كجا خود شكر اين نعمت گزار 
من آن مورم كه در پايم بمالند كجا خود شكر اين نعمت گزار كجا خود شكر اين نعمت گزار 
البته نبايد به «زير دست و پا بودن» افتخار كرد، چرا كه مسلمان عزيز است. زور را هم نبايد تحمل كرد. اما اينكه انسان با زوري كه دارد، به ديگران آزار نرساند و با دست و زبان، زحمت و مزاحمتي براي ديگران پيش نياورد، اصلي مهم در «ادب اسلامي» است.
هر چيزي مالياتي دارد. ماليات قدرت و نفوذ، پرهيز از مردم آزاري است. در نهايت، سود اين خويشتن داري هم به خود انسان باز مي گردد. رسول اكرم(ص) فرمود:
«كُفَّ اَذاكَ عَنِ النّاسِ فانّه صَدَقَةٌ تَصَدَّقُ بِها علي نَفْسِكَ»(4)
آزار خود را از مردم باز دار، كه اين «صدقه»اي است كه بر خويشتن انفاق و تصدق مي كني.
يعني پرهيز از عدم مزاحمت براي ديگران، بيمه عافيت و سلامت خويش است. آن حضرت در حديث ديگري فرموده است:
«شَرُّ النّاسِ مَنْ تَأذّي بِهِ النّاسُ وَ شرٌّ مِنْ ذلِكَ مَنْ اَكْرَمَهُ النّاسُ اِتّقاءَ شَرِّهِ»(5)
بدترين مردم كسي است كه مردم به خاطر او در اذيت و رنج باشند. بدتر از او كسي است كه مردم به خاطر ترس از شر او، احترامش كنند.
و مگر ايجاد مزاحمت، چيزي جز «مردم آزاري» است؟ و مسلماني مگر چيزي جز آسودگي خلق اللّه از دست و زبان آدمي است؟
نمونه اي از تاريخ:
گفتيم كه موارد ايجاد مزاحمت براي ديگران فراوان است. به نمونه اي كه در صدر اسلام اتفاق افتاد، توجه كنيد. اين حادثه، مبدأ و منشأ يك قانون و مبناي يك حكم فقهي در اسلام شد و يك قاعده فراگير فقهي پديد آورد كه به «قاعده لاضَرَر» شهرت يافته است، و آن داستان «سمرة بن جندب» است.
سمرة بن جندب مردي از اهل مدينه بود و نخلستاني داشت. مردي از انصار، كنار درِ باغ و بوستان او خانه اي داشت كه درخت خرماي سمرة بن جندب داخل آن قرار گرفته بود. سمره گاه و بيگاه، بي خبر و سرزده وارد آن خانه مي شد و سراغ رخت خرمايش مي رفت و هنگام اين آمد و شد، نگاه به داخل خانه و اوضاع زندگي آن مرد انصاري هم مي انداخت و اين خانواده از نگاهها و رفت و آمدهاي او در عذاب بودند.
آن مرد از رفتار سمره به رسول خدا شكايت كرد، چون تذكرهاي مكررش به صاحب درخت سودي نبخشيد.
پيامبر اكرم(ص) كسي را نزد آن مرد فرستاد و شكايت مرد انصاري را به اطلاع او رساند و فرمود: هنگام ورود، اجازه بگير. اما آن مرد، حاضر به اين كار نشد. نه حاضر بود آن درخت خرما را بفروشد، و نه حتي به پيشنهاد پيامبر(ص) حاضر شد با چندين درخت خرما در جاي ديگر عوض كند.
رسول خدا(ص) فرمود: از آن درخت در گذر، تا خداوند در بهشت، سه درخت در مقابل آن به تو عطا كند. آن مرد باز هم حاضر به اين معاوضه نشد.
آنگاه فرمود: اي سمره! مي بينم كه تو مردي آسيب رسان هستي.
سپس به آن مرد انصاري چنين خطاب فرمود: برو و درخت او را از بيخ بكن و به طرف صاحبش بينداز، چرا كه (در دين اسلام) هيچ ضرر و زياني نيست: «لا ضَرَر و لا ضِرارَ».(6)
در فقه نيز نمونه هاي متعددي از احكام شرعي وجود دارد كه در آن موارد، چون مزاحمت يا آزار يا آسيب به ديگران مي رسد، از آن نهي شده است، از قبيل چاه زدن كنار ديوار ديگري، حفر چاه نزديك چاه ديگران كه سبب كاهش آب آن گردد، يا ممنوعيت ايجاد بالكن در رهگذر مردم؛ اگر براي تردد ديگران ايجاد مشقت كند، يا نصب ناودان خانه به كوچه و قرار دادن آبريزگاهها بر سر راه مردم.(7)
گرچه اين نكات، جزئي و كوچك است، ولي رعايت نكردن آنها گاهي مفسده ها و ضايعات بزرگي پديد مي آورد.
نمونه هاي ياد شده، گرچه اغلب، مزاحمتهاي اقتصادي و مالي بود، ولي به هر حال، مراعات حقوق و آسايش ديگران، ايجاب مي كند به عنوان يكي از آداب معاشرت اسلامي از هر گونه مزاحمت براي ديگران اجتناب كنيم.
سلب آسايش ديگران، تعدي به حريم «حقوق شخصي» آنان است و نارواست.
دستم را به بيرون از پنجره دراز مي كنم و به آسمان سر مي دوانم. دوست دارم به اعماق ابرها فرو روم و از اندرون آنها خبر بگيرم. به بزرگترين پاره ابر، چشم مي دوزم. من ابرها را خوب مي شناسم. صدايش مي زنم. خودم را به او معرفي مي كنم. از آرزوهايم برايش مي گويم و از اينكه چقدر مادربزرگم را دوست دارم. لخت و سنگين، آن بالا براي خودش لم داده اما منم از رو نمي روم. با آخرين تواني كه در بدن دارم شبنم از پاره ابر مي خواهم. انعكاس فريادم را مي شنوم ... ناخن خشك!
گل سرخي در باغچه خانه مان رويان بود. بزرگ و خندان و غنچه هاي نيمه شكفته در اطرافش. ديده بودم گلها، سحر، شبنم را ميهمان خود مي كنند. اين را ديده بودم اما گل سرخ، شبنم نداشت. با احتياط چيدمش و با آب زلال شستشويش دادم. قطره هاي آب بر رويش نشست. بايد طول كوچه را با احتياط مي رفتم كه قطره ها نريزد. گل سرخ شبنم باران بود.
بعدا، زهرا مي توانست به مادرش بگويد گل سرخ باغچه شان را به مادربزرگ بخشيده است.
________________________________________
1- بحارالانوار، ج72، ص148. 
2- ميزان الحكمه، ج1، ص87، بحارالانوار، ج72، ص53. 
3- گلستان سعدي، باب سوم، حكايت 2. 
4- بحارالانوار، ج72، ص54. 
5- همان، ص281. 
6- وسائل الشيعه، ج17، ص340. 
7- همان، به صفحات 338، 344 و 347 مراجعه شود. 
 
برگرفته از : 
کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث