شعر نهج البلاغه منظوم: رزق و مال دنيا
۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۴ 0پس از حمد يزدان سلام و درود
به پيغمبر آن خداى ودود
مقدّر بود آنچه بر آدمى
چو باران بريزد نباشد غمى
رسد سهم هر كس چه كم يا زياد
كسى بى تنعم ز نعمت مياد
اگر شد كسى را زيادت ز مال
فزونى شد او را ز اهل و عيال
نبايد كه آيد حسادت پديد
نبايد رهى سوى فتنه كشيد
كه مرد مسلمان چو نايد بدست
نشانى كه آن دم نگرديده پست
رذالت نگردد از او آشكار
بود همچنان شأن او برقرار
به هر جا بود قابل احترام
به راه شرافت ورا باد گام
رذايل هم او را بدارند دوست
كه خلقى بدينسان روا و نكوست
بود او همانند مال باخته
كه مركب به قصدى چنين تاخته
به زودى ورا سودى عايد شود
به فورى چنين حاصلى بدرود
مسلمان كند از خيانت حذر
بدينسان نيفتد براه خطر
ورا انتظارى بود اين چنين
كه با فتح و پيروزى آيد قرين
ز سوى خدا باشدش اين اميد
دو پيروزى آيد همو را پديد
يكى مرگ باشد به امر خداى
بفرمان آن حىّ پاكيزه راى
بدينسان شود سهم وى با دوام
ز سوى خدا مىشود مستدام
دگر اين كه رزقاش بيايد بدست
در اين ره نبيند نشان از شكست
شود دين وى حفظ و شأنش بجا
بماند نپويد رهى پر خطا
بود مال و اولاد هر آدمى
متاعى به عالم كه باشد دمى
متاعى به عقبا بود كار نيك
پسنديده رفتار و كردار نيك
بود ممكن اين دو خداى بزرگ
خداوند روزى رسان و سترگ
به يكجا به عالم به فردى دهد
ورا از غم و غصه ها وارهد
ز فرمان يزدان نپيچد سر
كه باشد يقينا پى آن خطر
بترسيد از او چون كه عذر شما
نگردد پذيرفته پيش خدا
به دور از ريا كار خود كن تمام
كه باشد خدا را بدينسان مرام
نه خود واگذارد هر آن كس كه هست
به سوى ريا پاى وى يا كه دست
كند يا كه او را به آن واگذار
كه از بهر داده انجام كار
مقام شهيدان و شأن رسول
طلب مى كنيم شايد آيد قبول
كسى را بود گر چه مال و منال
نبايد كه آسوده دارد خيال
به خويشان خود باشد او را نياز
ببايد كند دست خود را دراز
بگيرد كمك او پى دفع شر
چو پيش آيد او را به وقت خطر
كه خويشان وى بهترين دسته اند
به راهى بدينگونه دل بسته اند
به بيمارى او را مددها كنند
همى درد وى را مداوا كنند
بود نام نيكو چنان ثروتى
كه ارزنده نبود چو آن نعمتى
از آن ثروتى كو بماند بجاى
بماند بدانگونه اندر سراى
ز خويشان نبايد كه دورى كنند
در اين ره نبايد قصورى كنيد
خصوصا كه باشد ندار و فقير
نباشد خدا را چنين دلپذير
ز راه كمك يا كه انفاق خويش
گرفته ره و رسم احسان به پيش
كسى كو نباشد بدينسان به راه
به كوتاهى دستش آيد گواه
ز خود مىزند دست ديگر كنار
حمايت نيايد دگر زو به كار
كسى كو كه خويشان وى خوشزبان
همى خوش روال و همى خوش بيان
بباشند و اين گونه باشد روش
تداوم بيابد بدينسان منش
منبع: نهج البلاغه منظوم،محمد حسین سلطانی،موسسه انتشارات به آفرین:1379،صص66-68.