اندرز از نظر احادیث

اندرز از نظر احادیث

۰۳ مرداد ۱۳۹۴ 0 معارف

نقش پند و اندرز در حيات دل

امام على عليه السلام ـ در مقام اندرز به فرزند خود ـ فرمود : 
 أحيِ قَلبَكَ بِالمَوعِظَةِ 
دلت را با اندرز زنده بدار
امام على عليه السلام :
 المَواعِظُ حَياةُ القُلوبِ
 اندرزها زندگى بخش دل هاست
امام على عليه السلام :
 المَواعِظُ صَقالُ النُّفوسِ ، و جَلاءُ القُلوبِ
 اندرزها صيقل بخش جان ها و جلا دهنده دل هاست
امام على عليه السلام : 
 بِالمَواعِظِ تَنجَلي الغَفلَةُ 
با اندرزهاست كه پرده غفلت كنار مى رود
امام على عليه السلام : 
ثَمَرَةُ الوَعظِ الانتِباهُ
ميوه اندرز، بيدارى و توجّه است

اندرز خواهى

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ به مردى كه از آن حضرت پندى خواست ـ فرمود : 
 إذا كُنتَ في صَلاتِكَ فصَلِّ صَلاةَ مُودِّعٍ ، و إيّاكَ و ما يُعتَذَرُ مِنهُ ، و اجمَعِ اليَأسَ مِمّا في أيدي النّاسِ
هرگاه نماز مى خوانى چونان كسى بخوان كه آخرين نماز اوست و با دنيا و زندگى وداع مى كند، و از كارى كه موجب عذرخواهى تو از آن شود بپرهيز، و از آنچه در دست مردم است چشم طمع برگير
امام على عليه السلام :
 نِعمَ الهَديَّةُ المَوعِظَةُ
خوب هديه اى است اندرز
امام على عليه السلام ـ آنگاه كه عمَر از ايشان خواست تا اندرزش دهد ـ فرمود : 
 لا تَجعَلْ يَقينَكَ شَكّا ، و لا عِلمَكَ جَهلاً، و لا ظَنَّكَ حَقّا ، و اعلَمْ أنّهُ لَيس لَكَ مِن الدُّنيا إلاّ ما أعطَيتَ فأمضَيتَ ، و قَسَّمتَ فسَوَّيتَ ، و لَبِستَ فأبلَيتَ
يقين خود را به شك و دانشت را به جهل تبديل مگردان و گمانت را حقّ مدان و بدان كه از دنيا تنها آن چيزى بهره توست كه عطا كنى و بگذرى، و تقسيم كنى و برابرى روا دارى، و بپوشى و فرسوده اش سازى
امام على عليه السلام ـ وقتى كه شخصى به ايشان عرض كرد: ما را پندى كوتاه ده ـ فرمود :
 الدُّنيا حَلالُها حِسابٌ ، و حَرامُها عِقابٌ ، و أنّى لَكُم بِالرَّوحِ و لَمّا تَأسَّوا بسُنَّةِ نَبيِّكُم ؟! تَطلُبونَ ما يُطغيكُم ، و لا تَرضَونَ ما يَكْفيكُم !
دنيا حلالش حساب دارد و حرامش كيفر كجا آسايش و راحتى براى شما باشد، در حالى كه هنوز به روش پيامبرتان تأسّى نكرده ايد؟! چيزى مى جوييد كه شما را به سركشى وا مى دارد و به آنچه شما را بسنده مى كند راضى نيستيد!

انواع اندرز دهنده ها

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
كَفى بِالمَوتِ واعِظا
 بهترين واعظ، مرگ است
امام على عليه السلام : 
فكَفى واعِظا بمَوتى عايَنتُموهُـم ، حُمِلـوا إلـى قُبورِهِـم غَـيرَ راكِبينَ
بهترين واعظ، مردگانى هستند كه مى بينيد پياده به سوى گورهايشان برده مى شوند
امام على عليه السلام : 
العاقِلُ مَن وَعَظَتهُ التَّجارِبُ
خردمند كسى است كه تجربه ها او را پند دهند
امام على عليه السلام : 
خَيرُ ما جَرَّبتَ ما وَعَظَكَ
بهترين تجربه آن است كه تو را پند دهد
امام على عليه السلام : 
 في كُلِّ نَظَرٍ عِبرَةٌ ، في كُلِّ تَجرِبَةٍ مَوعِظَةٌ
در هر نگاهى عبرتى است و در هر تجربه اى پندى
امام على عليه السلام : 
 كَفى عِظَةً لِذَوي الألبابِ ما جَرَّبوا
براى خردمندان، تجربه هاى آنان پندى است كافى
امام على عليه السلام : 
مِنِ اتَّعَظَ بِالعِبَرِ ارتَدَعَ
هر كه از عبرت ها پند گيرد، خويشتندارى كند
امام على عليه السلام : 
إذا أحَبَّ اللّه ُ عَبدا وعَظَهُ بِالعِبَرِ
هرگاه خداوند بنده اى را دوست بدارد، او را با عبرت ها پند دهد
امام على عليه السلام : 
 إنّ الغايةَ القِيامَةُ ، و كَفى بذلكَ واعِظا لِمَن عَقَلَ ، و مُعتَبَرا لِمَن جَهِلَ
مقصد [نهايى] قيامت است و اين براى كسى كه دانا باشد، بهترين واعظ است و براى كسى كه نادان و بى خبر است، بهترين مايه عبرت
امام على عليه السلام : 
 فاتَّعِظوا عِبادَ اللّه ِ بِالعِبَرِ النَّوافِعِ ، و اعتَبِروا بالآيِ السَّواطِعِ ،و ازدَجِروا بِالنُّذُرِ البَوالِغِ ، و انتَفِعوا بِالذِّكرِ و المَواعِظِ ، فكأنْ قد عَلِقَتكُم مَخالِبُ المَنِيَّةِ ، و انقَطَعَت عَنكُم عَلائقُ الاُمنِيَّةِ ، و دَهَمَتكُم مُفظَعاتُ الاُمورِ
اى بندگان خدا! از عبرت هاى سودمند پند گيريد و از نشانه هاى درخشان عبرت آموزيد و با هشدارهاى رسا باز ايستيد و از يادآورى و اندرزها بهره مند شويد؛ زيرا كه گويى چنگال هاى مرگ به شما درآويخته و رشته هاى آرزو از شما بريده شده و پيشامدهاى وحشتناك بر شما هجوم آورده است
 امام على عليه السلام : 
مَن فَهِمَ مَواعِظَ الزَّمانِ لَم يَسكُنْ إلى حُسنِ الظَّنِّ بالأيّامِ
هر كه پندهاى زمانه را بفهمد، به روزگار خوش بين نباشد
امام على عليه السلام : 
 لَم يَعقِلْ مَواعِظَ الزَّمانِ مَن سَكَنَ إلى حُسنِ الظَّنِّ بالأيّامِ
كسى كه به روزگار خوش بين و دلخوش باشد، پندهاى زمانه را نفهميده است
امام على عليه السلام : 
  لَم يَذهَبْ مِن مالِكَ ما وَعَظَكَ
از مال تو آنچه تو را پند دهد از كف نرفته است
امام على عليه السلام ـ در وصف دنيا ـ فرمود : 
 إنَّ الدُّنيا دارُ مَوعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِها ··· ذَكَّرَتهُمُ الدُّنيا فتَذَكَّروا ، و حَدَّثَتهُم فصَدَّقوا ، و وَعَظَتهُم فاتَّعَظوا
همانا دنيا سراى پند است براى كسى كه از آن پند گيرد··· دنيا به آنان يادآورى كرد و ايشان يادآور شدند، آنان را [از رويدادها و سرگذشت ها ]خبر داد و ايشان تصديق كردند، آنان را پند داد و ايشان پندش را پذيرفتند
امام على عليه السلام ـ در توصيف اسلام ـ فرمود : 
و تَبصِرَةً لِمَن عَزَمَ ، و عِبرَةً لِمَن اتَّعَظَ
و سبب بصيرت است براى كسى كه بخواهد، و مايه عبرت است براى كسى كه پند گيرد
امام كاظم عليه السلام :
خُذْ مَوعِظَتَكَ مِن الدَّهرِ و أهلِهِ ؛ فإنّ الدَّهرَ طَويلَةٌ قَصيرَةٌ ، فاعمَلْ كأنَّكَ تَرى ثَوابَ عَمَلِكَ لِتَكُن أطمَعَ في ذلكَ
 پند و اندرز خود را از روزگار و مردم آن بگير؛ زيرا كه روزگار هم دراز است و هم كوتاه پس، چنان عمل كن كه گويى پاداش عملت را مى بينى تا به اين پاداش اميدوارتر باشى

در هر چيزى پندى است

امام على عليه السلام : 
 إنّ في كُلِّ شَيءٍ مَوعِظَةً و عِبرَةً لذَوي اللُّبِّ و الاعتِبارِ
براستى كه در هر چيزى براى خردمندان و پند آموزان، پند و عبرتى است
امام على عليه السلام : 
 لِلكَيِّسِ في كُلِّ شَيءٍ اتِّعاظٌ
انسان زيرك، از هر چيزى پندى مى آموزد
امام على عليه السلام :
مَن كانَت لَهُ فِكرَةٌ فَلَهُ في كُلِّ شَيءٍ عِبرَةٌ
 هر كه انديشه اى داشته باشد، براى او در هر چيزى عبرتى است
امام كاظم عليه السلام ـ در نامه خود به هارون الرشيد كه از آن حضرت پند و موعظه خواسته بود ـ نوشت:  
 ما مِن شَيءٍ تَراهُ عَينُكَ إلاّ و فيهِ مَوعِظَةٌ
هيچ چيزى نيست كه چشم تو آن را ببيند مگر اينكه در آن پند و موعظتى است

رساترين پند

امام على عليه السلام : 
أبلَغُ العِظاتِ النَّظَرُ إلى مَصارِعِ الأمواتِ و الاعتِبارُ بمَصائرِ الآباءِ و الاُمَّهاتِ
رساترين پندها نگريستن به آرامگاه مردگان و درس گرفتن از سرنوشت پدران و مادران است
امام على عليه السلام : 
 أبلَغُ العِظاتِ الاعتِبارُ بِمَصارِعِ الأمواتِ
رساترين پندها عبرت گرفتن از آرامگاه هاى مردگان است
امام على عليه السلام : 
أبلَغُ ناصِحٍ لَكَ الدُّنيا لَوِ انتَصَحتَ بِما تُريكَ مِن تَغايُرِ الحالاتِ ، و تُؤذِنُكَ بهِ مِن البَينِ و الشَّتاتِ
گوياترين پند گو براى تو دنياست، اگر از دگرگونى احوالى كه به تو نشان مى دهد و از جدايى ها و پراكندگى هايى كه به تو خبر مى دهد، پند گيرى
امام على عليه السلام : 
 إنَّ اللّه َ سبحانَهُ لَم يَعِظْ أحَدا بمِثلِ هذا القرآنِ 
خداوند پاك هيچ كس را به چيزى چون اين قرآن اندرز نداده است
امام على عليه السلام : 
 لا واعِظَ أبلَغُ مِن النُّصحِ
هيچ واعظى تأثير گذارتر از خيرخواهى نيست
امام على عليه السلام ـ پيش از شهادت ـ فرمود :
 لِيَعِظْكُم هُدُوِّي ، و خُفوتُ إطراقي ، و سُكونُ أطرافي ؛ فإنّهُ أوعَظُ لِلمُعتَبِرينَ مِن المَنطِقِ البَليغِ و القَولِ المَسموعِ 
 بى حركت افتادن من و برهم بودن چشمانم و آرام گرفتن اندام هايم، بايد شما را پند دهد؛ زيرا كه اينها براى عبرت آموزان از هر گفتار بليغ و از هر سخن پذيرفتنى، پند آموزترند
امام صادق عليه السلام : 
أصدَقُ القَولِ ، و أبلَغُ المَوعِظَةِ ، و أحسَنُ القَصصِ : كِتابُ اللّه ِ
راست ترين سخن و رساترين پند و بهترين حكايت، كتاب خداست

اندرزهاى خداوند

امام على عليه السلام :
فاتَّقُوا اللّه َ الّذي نَفَعَكُم بمَوعِظَتِهِ ، وَ وعَظَكُم برِسالَتِهِ ، و امتَنَّ علَيكُم بنِعمَتِهِ ، فَعَبِّدوا أنفُسَكُم لعِبادَتِهِ ، و اخرُجوا إلَيهِ مِن حَقِّ طاعَتِهِ 
 پس، پروا كنيد از خدايى كه با اندرزِ خود شما را سود بخشيد و با پيام خويش شما را اندرز داد و با نعمتش بر شما منّت نهاد پس، جان هاى خود را به عبادت و بندگى او در آوريد و حقّ طاعت او را بگزاريد
امام على عليه السلام : 
 اِنتَفِعوا بِبَيانِ اللّه ِ ، و اتَّعِظوا بمَواعِظِ اللّه ِ ، و اقبَلوا نَصيحَةَ اللّه ِ 
از بيان خداوند بهره مند شويد و از اندرزهاى خدا پند گيريد و نصيحت خدا را بپذيريد

اندرزهاى عيسى عليه السلام

عيسى عليه السلام : 
 طُوبى لِلمُتَراحِمينَ ، اُولئكَ هُمُ المَرحومونَ يَومَ القِيامَةِ
خوشا به حال رحم كنندگان به يكديگر! آنانند كه در روز قيامت مورد رحمت قرار مى گيرند
عيسى عليه السلام : 
 طُوبى لِلمُصلِحينَ بَينَ النّاسِ ، اُولئكَ هُمُ المُقَرَّبونَ يَومَ القِيامَةِ
خوشا آنان كه ميان مردم صلح و آشتى برقرار مى سازند! آنانند كه در روز قيامت مقرّبند
عيسى عليه السلام : 
 طُوبى لِلمُطَهَّرَةِ قُلوبُهُم ، اُولئكَ يَزُورونَ اللّه َ يَومَ القِيامَةِ
خوشا آنان كه دلهايشان پاك است! آنانند كه در روز قيامت خدا را ديدار مى كنند
عيسى عليه السلام :
 طُوبى لِلمُتَواضِعينَ في الدُّنيا، اُولئكَ يَرِثُونَ مَنابِرَ المُلكِ يَومَ القِيامَةِ
 خوشا به حال فروتنانِ در دنيا! آنانند كه در روز قيامت تختهاى پادشاهى را به ارث مى برند
عيسى عليه السلام :
 يا عَبيدَ السُّوءِ ، تَلُومونَ النّاسَ علَى الظَّنِّ و لا تَلُومونَ أنفُسَكُم علَى اليَقينِ ؟!
 اى بندگان بد! مردم را بر اساس گمان سرزنش مى كنيد و خود را با آنكه يقين [به بدى خويش ]داريد سرزنش نمى كنيد؟!
عيسى عليه السلام : 
يا عَبيدَ الدُّنيا ، تَحلِقونَ رُؤوسَكُم ، و تُقَصِّرونَ قُمُصَكُم ، و تُنَكِّسونَ رُؤوسَكُم ، و لا تَنزِعونَ الغِلَّ مِن قُلوبِكُم ؟!
اى بندگان دنيا! سرهايتان را مى تراشيد و پيراهن هاى كوتاه مى پوشيد و سر به زير مى افكنيد، اما كينه و ناخالصى را از دل هايتان نمى زداييد؟!
عيسى عليه السلام :
 يا عَبيدَ الدُّنيا ، مَثَلُكُم كمَثَلِ القُبورِ المُشَيَّدةِ ؛ يُعجِبُ النّاظِرَ ظَهرُها ، و داخِلُها عِظامُ المَوتى ، مَملُوءةً خَطايا
 اى بندگان دنيا! حكايت شما حكايت گورهاى آراسته است كه بيرونشان بيننده را خوش مى آيد و درونشان استخوان هاى مردگان است؛ و آكنده از خطاها و گناهان
عيسى عليه السلام :
يا عَبيدَ الدُّنيا ، إنّما مَثَلُكُم كمَثَلِ السِّراجِ؛ يُضِيءُ لِلنّاسِ و يُحرِقُ نَفسَهُ !
 اى بندگان دنيا! حكايت شما در حقيقت حكايت چراغ است كه به مردم نور مى دهد، اما خودش را مى سوزاند
عيسى عليه السلام : 
يا بَني إسرائيلَ ، زاحِموا العُلَماءَ في مَجالِسِهِم و لَو حَبْوا علَى الرُّكَبِ ؛ فإنّ اللّه َ يُحيي القُلوبَ المَيتَةَ بنُورِ الحِكمَةِ كما يُحيي الأرضَ المَيتَةَ بِوابِلِ المَطرِ
اى بنى اسرائيل! حتّى اگر شده با سينه خيز رفتن، خود را به مجالس علما و دانشمندان برسانيد؛ زيرا كه خداوند دل هاى مرده را با نور حكمت زنده مى كند، همان گونه كه زمينِ مرده را با باران تند زنده مى گرداند
عيسى عليه السلام : 
 يا بَني إسرائيلَ ، قِلَّةُ المَنطِقِ حُكمٌ عَظيمٌ ، فعلَيكُم بِالصَّمتِ فإنّهُ دَعَةٌ حَسَنَةٌ ، و قِلَّةُ وِزْرٍ ، و خِفَّةٌ مِن الذُّنوبِ ، فحَصِّنوا بابَ العِلمِ فإنّ بابَهُ الصَّبرُ ، و إنّ اللّه َ يُبغِضُ الضَّحّاكَ مِن غَيرِ عَجَبٍ ، و المَشّاءَ إلى غَيرِ أدَبٍ ، و يُحِبُّ الوالِيَ الّذي يكونُ كالرّاعي لا يَغفُلُ عَن رَعيَّتِهِ ، فاستَحيُوا اللّه َ في سَرائرِكُم كما تَستَحيَونَ النّاسَ في عَلانِيَتِكُم ، و اعلَموا أنّ كَلِمَةَ الحِكمَةِ ضالَّةُ المُؤمنِ ، فعلَيكُم بِها قَبلَ أن تُرفَعَ ، و رَفعُها أن تَذهَبَ رُواتُها
اى بنى اسرائيل! كم گويى حكمت بزرگى است پس خاموشى گزينيد كه آن آرامشى نيكو و مايه كم شدن وزر و بال و سبكبارى از گناهان است باب دانش را محكم سازيد؛ زيرا كه باب آن شكيبايى است همانا خداوند كسى را كه بيجا مى خندد و بيهوده مى گردد دشمن دارد و زمامدارى را كه چون چوپان از رعيّت خويش غافل نيست دوست مى دارد پس در نهان از خدا شرم كنيد، همچنان كه آشكارا از مردم شرم مى داريد و بدانيد كه سخن حكيمانه گمشده مؤمن است پس، پيش از آنكه از ميان برود، آن را دريابيد، و از بين رفتن آن به رفتن گويندگان آن است
عيسى عليه السلام : 
يا صاحِبَ العِلمِ، عَظِّمِ العُلَماءَ لِعِلمِهِم و دَعْ مُنازَعَتَهُم ، و صَغِّرِ الجُهّالَ لِجَهلِهِم و لا تَطرُدْهُم ، و لكن قَرِّبْهُم و عَلِّمْهُم
اى دانشور! دانشمندان را به خاطر دانشى كه دارند بزرگ دار و ستيزه كردن با آنان را رها كن و نادانان را به سبب نادانيشان حقير شمار، اما از خودت مران، بلكه آنان را به خود نزديك گردان و علمشان بياموز
عيسى عليه السلام :
 يا صاحِبَ العِلمِ ، اِعلَمْ أنّ كُلَّ نِعمَةٍ عَجَزتَ عَن شُكرِها بمَنزِلَةِ سَيّئَةٍ تُؤاخَذُ علَيها
 اى دانشور! بدان كه هر نعمتى كه از عهده شكرش برنيايى، چونان گناهى است كه از آن بازخواست مى شوى
عيسى عليه السلام : 
 يا صاحِبَ العِلمِ ، اِعلَمْ أنّ كُلَّ مَعصِيَةٍ عَجَزتَ عَن تَوبَتِها بمَنزِلَةِ عُقوبَةٍ تُعاقَبُ بِها
اى دانشور! بدان كه هر گناهى كه از پس توبه اش برنيايى به منزله كيفرى است كه با آن مجازات مى شوى
 عيسى عليه السلام :
يا صاحِبَ العِلمِ ، كُرَبٌ لا تَدري مَتى تَغشاكَ ، فاستَعِدَّ لَها قَبلَ أن تَفجأكَ
 اى دانشور! رنج و گرفتارى هايى در پيش است كه نمى دانى كى تو را فرا مى گيرند پس پيش از آنكه ناگهان بر تو در رسند خود را براى آنها آماده كن
تحف العقول : عيسى عليه السلام ـ به ياران خود ـ فرمود :
 أ رَأيتُم لَو أنّ أحَدا مَرَّ بأخيهِ فرَأى ثَوبَهُ قَدِ انكَشفَ عَن عَورَتِهِ ، أ كانَ كاشِفا عَنها أم يَرُدَّ على ما انكَشَفَ مِنها ؟ قالوا : بَل يَرُدُّ على ما انكشَفَ مِنها قالَ : كلاّ، بَل تَكشِفونَ عَنها ! فعَرَفوا أنّهُ مَثَلٌ ضَربَهُ لَهُم ، فقالوا : يا رُوحَ اللّه ِ ، و كيفَ ذاكَ ؟ قالَ : ذاكَ الرّجُلُ مِنكُم يِطَّلِعُ علَى العَورَةِ مِن أخيهِ فلا يَستُرُها
 بگوييد ببينم اگر يكى از شما به برادر خود بگذرد و ببيند جامه اش از روى شرمگاهش كنار رفته است، آيا آن را بيشتر كنار مى زند يا مى پوشاندش؟ عرض كردند: آن را مى پوشاند فرمود: نه، بلكه عريانترش مى كنيد! يارانش دانستند كه برايشان مَثَلى زده است پس عرض كردند: اى روح اللّه ! منظور چيست؟ فرمود: منظور اين است كه يكى از شماها عيب برادرش را مى بيند و آن را نمى پوشاند
عيسى عليه السلام : 
 بِحَقٍّ أقولُ لَكُم اُعلِّمُكُم لِتَعلَموا و لا اُعلِّمُكُم لِتُعجَبوا بأنفُسِكُم : إنّكُم لَن تَنالوا ما تُريدونَ إلاّ بِتَركِ ما تَشتَهونَ ، و لَن تَظفَروا بما تأملونَ إلاّ بِالصَّبرِ على ما تَكرَهونَ
حقيقتا به شما مى گويم ، من به شما علم مى آموزم تا دانا شويد، علمتان نمى آموزم كه خودپسند شويد شما هرگز به آنچه خواهيد نرسيد، مگر با ترك هوس هاى خود و به آنچه آرزو داريد دست نيابيد، مگر با شكيبايى بر آنچه ناخوش داريد
عيسى عليه السلام :
 إيّاكُم و النَّظرَةَ ؛ فإنّها تَزرَعُ في القُلوبِ الشَّهوَةَ ، و كَفى بِها لِصاحِبِها فِتنَةً
 از نگاه [بد] بپرهيزيد كه آن بذر شهوت در دل ها مى افشاند و همين براى به گناه افكندن نگاه كننده بس است
عيسى عليه السلام :
 طوبى لِمَن جَعَلَ بَصَرَهُ في قَلبهِ ، و لَم يَجعَلْ قَلبَهُ في نَظَرِ عَينِهِ ، لا تَنظُروا في عُيوبِ النّاسِ كالأربابِ ، و انظُروا في عُيوبِهِم كهَيئَةِ عَبيدِ النّاسِ ، إنّما النّاسُ رجُلانِ : مُبتلىً و مُعافىً ، فارحَموا المُبتلى ، و احمَدوا اللّه َ علَى العافِيَةِ
 خوشا كسى كه ديده خود را در دلش قرار دهد و دلش را در نگاه ديده اش جاى ندهد به عيب هاى مردم چونان اربابان منگريد، بلكه به عيب هاى آنان با حالت غلامان بنگريد مردم در حقيقت دو دسته اند: بلا زده و گرفتار، و بى بلا و آسوده از گرفتارى پس به بلا زده رحم كنيد و بر عافيت، خدا را سپاس گوييد
عيسى عليه السلام : 
 يا بَني إسرائيلَ، أ مَا تَستَحيونَ مِن اللّه ِ ؟ ! إنّ أحَدَكُم لا يَسُوغُ لَهُ شَرابُهُ حتّى يُصَفِّيَهِ مِن القَذى ، و لا يُبالِي أن يَبلُغَ أمثالَ الفِيَلَةِ مِن الحَرامِ ! أ لَم تَسمَعوا أنّهُ قِيلَ لَكُم في التَّوراةِ : صِلُوا أرحامَكُم ، و كافِئوا أرْحامَكُم ؟! و أنا أقولُ لَكُم : صِلوا مَن قَطَعَكُم ، و اعطَوا مَن مَنَعَكُم ، و أحسِنوا إلى مَن أساءَ إلَيكُم ، و سَلِّموا على مَن سَبَّكُم ، و أنصِفوا مَن خاصَمَكُم ، و اعفُوا عَمَّن ظَلَمَكُم ، كما أنّكُم تُحِبّونَ أن يُعفى عَن إساءتِكُم فاعتَبِروا بعَفوِ اللّه ِ عَنكُم أ لاَ تَرَونَ أنّ شَمسَهُ أشرَقَت علَى الأبرارِ و الفُجّارِ مِنكُم ، و أنّ مَطرَهُ يَنزِلُ علَى الصّالِحينَ و الخاطِئينَ مِنكُم ؟!فإن كُنتُم لا تُحِبّونَ إلاّ مَن أحَبَّكُم و لا تُحسِنونَ إلاّ إلى مَن أحسَنَ إلَيكُم و لا تُكافِئونَ إلاّ مَن أعطاكُم فما فَضلُكُم إذا على غَيرِكُم ؟! و قَد يَصنَعُ هذا السُّفَهاءُ الّذينَ لَيسَت عِندَهُم فُضُولٌ و لا لَهُم أحلامٌ ، و لكنْ إن أرَدتُم أن تَكونوا أحِبّاءَ اللّه ِ و أصفِياءَ اللّه ِ فأحسِنوا إلى مَن أساءَ إلَيكُم ، و اعفُوا عَمَّن ظَلَمَكُم ، و سَلِّموا على مَن أعرَضَ عَنكُم،اسمَعوا قَولي،و احفَظوا وَصِيَّتي، و ارعَوا عَهدي كَيما تَكُونوا عُلَماءَ فُقَهاءَ
اى بنى اسرائيل! از خدا شرم نمى كنيد؟! هر يك از شما نوشيدنى خود را گوارا نمى يابد، مگر آنگاه كه خاشاك از آن برگيرد، اما از اينكه لقمه حرامى به اندازه ماده فيلى ببلعد باكى ندارد! مگر نشنيده ايد كه در تورات به شما گفته شده است: صله ارحام كنيد و به خويشاوندانتان پاداش دهيد؟ و من به شما مى گويم: با كسى كه از شما بريده است، پيوند برقرار كنيد و به كسى كه از شما دريغ كرده است عطا كنيد و به آنكه به شما بدى كرده است، خوبى كنيد و به كسى كه شما را دشنام مى دهد، سلام گوييد و با كسى كه با شما خصومت مى ورزد، انصاف ورزيد و از كسى كه به شما ستم كرده است درگذريد، چنان كه دوست داريد از بد كردارى شما درگذرند، از گذشت خداوند نسبت به خودتان عبرت گيريد آيا نمى بينيد كه آفتابِ خداوند بر نيك و بد شما مى تابد و بارانش بر نيكوكار و گنهكار شما مى بارد؟ اگر شما جز دوستدار خود را دوست نداشته باشيد و جز به آنكه به شما نيكى كرده است، نيكى نكنيد و جز به آنكه به شما عطا كرده است عطا نكنيد، پس چه فضيلتى بر ديگران داريد؟ نابخردان نيز، كه نه فضيلتى دارند و نه خرد و درايتى، اين كارها را مى كنند اما اگر مى خواهيد دوستان و برگزيدگان خدا باشيد، به كسى كه بر شما بدى كرده است خوبى كنيد و از كسى كه به شما ستم كرده است درگذريد و به كسى كه از شما روى گردانده است، سلام كنيد؛ گفته مرا بشنويد و سفارشم را به گوش سپاريد و توصيه ام را به كار بنديد، تا دانايانى فهميده باشيد
عيسى عليه السلام : 
 بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنَّ قُلوبَكُم بِحَيثُ تَكونُ كُنوزُكُم ، و لِذلكَ النّاسُ يُحِبّونَ أموالَهُم و تَتُوقُ إلَيها أنفُسُهُم ، فضَعوا كُنوزَكُم في السَّماءِ حيثُ لا يَأكُلُها السُّوسُ ، و لا يَنالُها اللُّصوصُ
به حق بگويمتان ، دل هاى شما در آنجاست كه گنج هاى شماست و از همين روست كه مردم اموال خود را دوست دارند و جانهايشان مشتاق آنهاست پس، گنج هايتان را در آسمان نهيد، آنجا كه نه بيد و موريانه آنها را مى خورد و نه دزدان بدان دسترسى دارند
عيسى عليه السلام : 
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم :إنّ العَبدَ لا يَقدِرُ على أن يَخدِمَ رَبَّينِ ، و لا مَحالَةَ أنّهُ يُؤثِرُ أحدَهُما علَى الآخَرِ و إن جَهِدَ ، كذلكَ لا يَجتَمِعُ لَكُم حُبُّ اللّه ِ و حُبُّ الدُّنيا
به حق بگويمتان، بنده هر اندازه هم بكوشد، نمى تواند دو خواجه را خدمت كند و ناگزير يكى از آنها را بر ديگرى بر مى گزيند چنين است كه خدا دوستى و دنيا دوستى در شما جمع نمى شود
عيسى عليه السلام : 
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ شَرَّ النّاسِ لَرجُلٌ عالِمٌ آثَرَ دُنياهُ على عِلمِهِ ، فأحَبَّها و طَلَبَها و جَهِدَ علَيها ؛ حتّى لَوِ استَطاع أن يَجعَلَ النّاسَ في حَيرَةٍ لَفَعَلَ ، و ما ذا يُغني عَنِ الأعمى سَعَةُ نُورِ الشَّمسِ و هُو لا يُبصِرُها ؟! كذلكَ لا يُغني عَنِ العالِمِ عِلمُهُ إذ هُو لَم يَعمَلْ بهِ ما أكثَرَ ثِمارَ الشَّجَرِ و لَيسَ كُلُّها يَنفَعُ و يُؤكَلُ ! و ما أكثَرَ العُلَماءَ و لَيسَ كُلُّهُم يَنتَفِعُ بما عَلِمَ ! و ما أوسَعَ الأرضَ و لَيسَ كُلُّها تُسكَنُ ! و ما أكثَرَ المُتَكلِّمِينَ و لَيسَ كُلُّ كَلامِهِم يُصَدَّقُ ! فاحتَفِظوا مِن العُلَماءِ الكَذَبَةِ الّذينَ علَيهِم ثِيابُ الصُّوفِ ، مُنَكِّسي رُؤوسِهِم إلَى الأرضِ، يُزَوِّرونَ بهِ الخَطايا ، يَرمُقونَ مِن تَحتِ حَواجِبِهِم كما تَرمُقُ الذِّئابُ ، و قَولُهُم يُخالِفُ فِعلَهُم ، و هَل يُجتَنى مِن العَوسَجِ العِنَبُ ؟! و مِنَ الحَنظَلِ التِّينُ ؟! و كذلكَ لا يُؤَثِّرُ قَولُ العالِمِ الكاذِبِ إلاّ زُورا ، و لَيس كُلُّ مَن يَقولُ يَصدُقُ
به حق بگويمتان، بدترين مردم، مرد دانشمندى است كه دنيايش را بر دانش خود برگزيند و دوستدار دنيا شود و در پى آن برآيد و براى تحصيل آن بكوشد و حتى اگر بتواند مردم را به سرگردانى و گمراهى كشاند، اين كار را مى كند گستردگى نور خورشيد،براى نابينايى كه آن را نمى بيند چه حاصلى دارد؟! همچنين دانش هر عالمى كه به آن عمل نكند به او سودى نمى بخشد چه بسيار است ميوه هاى درختان، اما همه آنها مفيد و خوردنى نيستند و چه بسيارند دانشمندان، اما همه آنها از آنچه مى دانند بهره نمى برند! و چه پهناور است زمين، اما همه جاى آن قابل سكونت نيست! و چه بسيارند سخن گويان، اما همه سخنان آنان مورد تصديق نباشد! پس، خود را از [شرّ ]دانشمندان دروغين نگه داريد، همانان كه پشمينه مى پوشند و براى درست جلوه دادن خطاها و گناهانشان سرهاى خود را به زير مى افكنند و چون گرگ ها از زير ابروان خويش (زير چشمى) مى نگرند و گفتارشان با كردارشان مخالف است آيا مى شود از خاربن، انگور چيد؟!و از بوته حنظل، انجير؟! همچنين گفته دانشمند دروغگو ثمرى جز ناحق ندارد و چنين نيست كه هر كس سخنى بگويد راست گويد
عيسى عليه السلام : 
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ الزَّرعَ يَنبُتُ في السَّهلِ و لا يَنبُتُ في الصَّفا ، و كذلك الحِكمَةُ تَعمُرُ في قَلبِ المُتَواضِعِ و لا تَعمُرُ في قَلبِ المُتَكبِّرِ الجَبّارِ أ لَم تَعلَموا أنّهُ مَن شَمَخَ برَأسِهِ إلَى السَّقفِ شَجَّهُ ، و مَن خَفَضَ برَأسِهِ عَنهُ استَظَلَّ تَحتَهُ و أكنَّهُ ؟! و كذلكَ مَن لَم يَتَواضَعْ للّه ِ خَفَضَهُ ، و مَن تَواضَعَ للّه ِ رَفَعَهُ ، إنّهُ لَيسَ على كُلِّ حالٍ يَصلُحُ العَسَلُ في الزِّقاقِ ، و كذلكَ القُلوبُ لَيسَ على كُلِّ حالٍ تَعمُرُ الحِكمَةُ فيها إنّ الزِّقَّ ما لَم يَنخَرِقْ أو يَقحَلْ أو يَتفُلْ فسَوفَ يَكونُ لِلعَسَلِ وِعاءً ، و كذلكَ القُلوبُ ما لَم تَخرِقْها الشَّهَواتُ و يُدَنِّسْها الطَّمَعُ و يُقَسِّها النَّعيمُ فسَوفَ تَكونُ أوعِيَةً للحِكمَةِ
به حق بگويمتان، زراعت در دشت مى رويد و روى سنگ سخت و برآمده نمى رويد حكمت نيز در دل شخص فروتن بالنده مى شود و در دل انسان متكبر گردن كش بالندگى نمى يابد مگر نمى دانيد كه هر كس سر خود را بر سقف سايد، سرش بشكند و هر كس سرش را از سقف فروتر گيرد، در زير آن سايه گيرد و سقف او را پناه دهد همچنين كسى كه براى خدا فروتنى نكند، خداوند پست و زبونش گرداند و هر كه براى خدا افتادگى كند، خداوند او را بالا برد چنين نيست كه عسل براى هر خيكى مناسب باشد دل ها نيز چنين اند، هر دلى حكمت پرور نيست خيك تا زمانى كه ندريده يا نخشكيده و يا نگنديده باشد، مى تواند ظرفى [مناسب ]براى عسل باشد، دل ها نيز چنين اند؛ تا زمانى كه شهوات آنها را از هم ندريده و طمع، آلوده شان نساخته و خوشى و نعمت سختشان نكرده باشد، مى توانند ظرفى [مناسب ]براى حكمت باشند
عيسى عليه السلام : 
 بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ الحَريقَ لَيَقَعُ في البَيتِ الواحِدِ فلا يَزالُ يَنتَقِلُ مِن بَيتٍ إلى بَيتٍ حتّى تَحتَرِقَ بُيوتٌ كَثيرَةٌ ، إلاّ أن يُستَدرَكَ البَيتُ الأوَّلُ فيُهدَمَ مِن قَواعِدهِ فلا تَجِدَ فيهِ النّارُ مَعمَلاً ، و كذلكَ الظّالِمُ الأوَّلُ لَو يُؤخَذُ على يَدَيهِ لَم يُوجَدْ مِن بَعدِهِ إمامٌ ظالِمٌ فيَأتَمُّونَ بهِ ، كما لَو لَم تَجِدِ النّارُ في البَيتِ الأوَّلِ خَشَبا و ألواحا لَم تُحرِقْ شَيئا
به حق بگويمتان، [گاه ]آتش در يك خانه مى افتد و پيوسته از خانه اى به خانه اى ديگر سرايت مى كند تا جايى كه خانه هاى بسيارى را مى سوزاند مگر اينكه در همان خانه نخست جلو آتش را بگيرند و آن را از بن ويران كنند تا آتش از كار بيفتد بدين سان است ستمگر نخست، اگر دست او را بگيرند، بعد از او پيشواى ستمگرى پيدا نشود كه ديگران به او تأسّى جويند همچنان كه اگر آتش در خانه نخست چوب و تخته اى نمى يافت، چيزى را نمى سوزاند
عيسى عليه السلام :
 بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : مَن نَظَرَ إلَى الحَيَّةِ تَؤُمُّ أخاهُ لِتَلدَغَهُ و لَم يُحَذِّرْهُ حتّى قَتَلَتْهُ فلا يَأمَنْ أن يَكونَ قَد شَرِكَ في دَمِهِ ،و كذلكَ مَن نَظَرَ إلى أخيهِ يَعمَلُ الخَطيئةَ و لَم يُحَذِّرْهُ عاقِبَتَها حتّى أحاطَت بهِ فلا يأمَنْ أن يَكونَ قَد شَرِكَ في إثمِهِ و مَن قَدَرَ على أن يُغَيِّرَ الظّالِمَ ثُمّ لَم يُغَيِّرْهُ فهُو كفاعِلِهِ ، و كَيفَ يَهابُ الظّالِمُ و قَد أمِنَ بَينَ أظهُرِكُم لا يُنهى و لا يُغَيَّرُ علَيهِ و لا يُؤخَذُ على يَدَيهِ ؟! فمِن أينَ يُقصِرُ الظّالِمونَ أم كَيفَ لا يَغتَرُّونَ ؟ ! فحَسِبَ أن يَقولَ أحَدُكُم : لا أظلِمُ و مَن شاءَ فلْيَظلِمْ ، و يَرَى الظُّلمَ فلا يُغَيِّرُهُ ! فلَو كانَ الأمرُ على ما تَقولونَ لَم تُعاقَبوا مَع الظّالِمينَ الّذينَ لَم تَعمَلوا بأعمالِهِم حِينَ تَنزِلُ بِهِمُ العَثرَةُ في الدُّنيا
 به حق بگويمتان، هر كس مارى را ببيند كه به طرف برادرش مى رود تا او را نيش زند و برادر خود را برحذر ندارد و مار او را بكشد، نبايد خودش را از شركت در خون او مبرّا بداند همچنين هر كه ببيند برادرش گناه مى كند و او را از عاقبت آن برحذر ندارد تا گناه او را فرا گيرد، از شركت در گناه وى مبرّا نيست، هر كس بتواند جلو ستمگر را بگيرد و نگيرد، همچون كسى است كه مرتكب ظلم شده باشد؛ چگونه ستمگر بهراسد با اينكه در ميان شما امنيت دارد و بازش ندارند و جلوى او را نگيرند و دستش را كوتاه نسازند؟! با چنين حالى چگونه ستمگران [از ستمگرى خود ]كوتاه آيند و چگونه مغرور نگردند؟! آيا كافى است كه فردى از شما بگويد: من خود ستم نمى كنم و هر كه خواهد، گو ستم كند ، و ستم را ببيند و جلوى آن را نگيرد؟! اگر چنين باشد كه شما مى گوييد، پس چرا وقتى در دنيا بر ستمگران كيفر و بلا مى رسد شما نيز به همراه آنان مجازات مى شويد در حالى كه مانند آنها ستم نكرده ايد؟
عيسى عليه السلام : 
 وَيلَكُم يا عَبيدَ السَّوءِ ! كَيفَ تَرجُونَ أن يؤمِنَكُمُ اللّه ُ مِن فَزَعِ يَومِ القِيامَةِ و أنتُم تَخافُونَ النّاسَ في طاعَةِ اللّه ِ ، و تُطيعونَهُم في مَعصيَتِهِ ، و تَفُونَ لَهُم بِالعُهودِ النّاقِضَةِ لِعَهدِهِ ؟! بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : لا يُؤمِنُ اللّه ُ مِن فَزَعِ ذلكَ اليَومِ مَنِ اتّخَذَ العِبادَ أربابا مِن دُونِهِ
واى بر شما اى بندگان بد! چگونه اميد داريد كه خداوند شما را از هراس روز قيامت ايمن گرداند در حالى كه در راه طاعت خدا از مردم مى ترسيد و در معصيت او از آنان فرمان مى بريد و با آنان پيمان هاى مخالف با پيمان خدا مى بنديد و بدان ها وفا مى كنيد؟! به حق بگويمتان، خداوند كسى را كه بندگان را به جاى او به خدايگانى بگيرد، از هراس آن روز ايمن نمى گرداند
عيسى عليه السلام :
وَيلَكُم يا عَبيدَ السَّوءِ ، مِن أجلِ دُنيا دَنِيَّةٍ و شَهوَةٍ رَدِيَّةٍ تُفَرِّطونَ في مُلكِ الجَنَّةِ ، و تَنسَونَ هَولَ يَومِ القِيامَةِ !
 واى بر شما اى بندگان بد! به خاطر دنيايى پست و شهوتى بى ارزش در به دست آوردن مُلكِ بهشت كوتاهى مى كنيد و هراس روز قيامت را از ياد مى بريد!
عيسى عليه السلام : 
وَيلَكُم يا عَبيدَ الدّنيا ! مِن أجلِ نِعمَةٍ زائلَةٍ و حَياةٍ مُنقَطِعَةٍ تَفِرُّونَ مِن اللّه ِ و تَكرَهونَ لِقاءهُ ؟! فكَيفَ يُحِبُّ اللّه ُ لِقاءكُم و أنتُم تَكرَهونَ لِقاءهُ ؟! فإنّما يُحِبُّ اللّه ُ لِقاءَ مَن يُحِبُّ لِقاءهُ ، و يَكرَهُ لِقاءَ مَن يَكرَهُ لِقاءهُ ، و كَيفَ تَزعُمون أنَّكُم أولياءُ اللّه ِ مِن دُونِ النّاسِ و أنتُم تَفِرُّونَ مِن المَوتِ و تَعتَصِمونَ بِالدُّنيا ؟ فماذا يُغني عَنِ المَيِّتِ طِيبُ رِيحِ حَنوطِهِ و بَياضُ أكفانِهِ و كُلَّ ذلكَ يَكونُ في التُّرابِ ؟!كذلكَ لا يُغني عَنكُم بَهجَةُ دُنياكُمُ الّتي زُيِّنَت لَكُم ، و كُلُّ ذلكَ إلى سَلَبٍ و زَوالٍ ما ذا يُغني عَنكُم نَقاءُ أجسادِكُم و صَفاءُ ألوانِكُم و إلَى المَوتِ تَصيرونَ ، و في التُّرابِ تُنسَونَ ، و في ظُلمَةِ القَبرِ تُغمَرونَ ؟!
واى بر شما اى دنيا پرستان! به خاطر نعمتى به سر آمدنى و زندگى تمام شدنى از خدا مى گريزيد و ديدار او را ناخوش مى داريد؟! وقتى شما ملاقات او را خوش نداريد، چگونه او خواهان ديدار شما باشد؟! خداوند در حقيقت خواستار ديدار كسى است كه خواستار ديدار او باشد و ديدار با كسى را ناخوش دارد كه ملاقات او را خوش ندارد چگونه مى پنداريد دوستان خداييد و نه مردم، حال آنكه از مرگ مى گريزيد و به دنيا مى چسبيد؟ مرده را چه سود كه حنوطش خوشبو و كفنش سفيد باشد، در حالى كه همه اينها در زير خاك است همچنين زرق و برق دنيا كه در چشم شما جلوه گرى مى كند، اما همه اش رو به نيستى و زوال است، شما را سودى نمى بخشد وقتى به سوى مرگ مى رويد و در دلِ خاك به دست فراموشى سپرده مى شويد و در تاريكى گور فرو مى رويد، پاكيزگى پيكرها و روشنى و زيبايى رنگ هايتان به چه كارتان مى آيد؟!
عيسى عليه السلام : 
وَيلَكُم يا عَبيدَ الدُّنيا ! تَحمِلونَ السِّراجَ في ضَوءِ الشَّمسِ و ضَوؤها كانَ يَكفيكُم ، و تَدَعونَ أن تَستَضيئوا بِها في الظُّلَمِ و مِن أجلِ ذلكَ سُخِّرَت لَكُم ! كذلكَ استَضأتُم بِنُورِ العِلمِ لأمرِ الدُّنيا و قَد كُفِيتُموهُ ، و تَرَكتُم أن تَستَضيئوا بهِ لأمرِ الآخِرَةِ و مِن أجلِ ذلكَ اُعطِيتُموهُ ، تَقولونَ : إنّ الآخِرَةَ حَقٌّ، و أنتُم تُمَهِّدونَ الدُّنيا ! و تَقولونَ : إنّ المَوتَ حَقٌّ، و أنتُم تَفِرُّونَ مِنهُ ! و تَقولونَ : إنّ اللّه َ يَسمَعُ و يَرى، و لا تَخافُونَ إحصاءهُ علَيكُم ! و كَيفَ يُصَدِّقُكُم مَن سَمِعَكُم ؟! فإنَّ مَن كَذَبَ مِن غَيرِ عِلمٍ أعذَرُ مِمَّن كَذَبَ على عِلمٍ ، و إن كانَ لا عُذرَ في شيءٍ مِن الكِذبِ
واى بر شما اى دنيا پرستان! در نور خورشيد چراغ برمى داريد با اينكه روشنايى خورشيد شما را بس است، و در تاريكى ها چراغ برنمى افروزيد، در حالى كه براى همين در اختيار شما گذاشته شده است! همچنين از نور دانش براى كار دنيا استفاده مى كنيد، حال آنكه دنيا براى شما ضمانت شده است و از نور دانش براى امر آخرت بهره نمى گيريد، در صورتى كه آن براى همين به شما داده شده است مى گوييد: آخرت راست است، اما دنيا را آماده مى كنيد! مى گوييد: مرگ حقّ است، اما از آن مى گريزيد! مى گوييد: خداوند مى شنود و مى بيند، ليكن از اينكه اعمال شما را شماره مى كند نمى ترسيد! چگونه كسى حرفهاى شما را بشنود و باور كند؟! زيرا آنكه ندانسته دروغ گويد، معذورتر از كسى است كه دانسته دروغ گويد گو اينكه در هيچ دروغى عذرى پذيرفته نيست
عيسى عليه السلام :
بحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ الدّابَّةَ إذا لَم تُرتَكَبْ و لَم تُمتَهَنْ و تُستَعمَلْ لَتَصعُبُ و يَتَغيَّرُ خُلقُها ، و كذلكَ القُلوبُ إذا لَم تُرفَقْ بذِكرِ المَوتِ و تُتعِبْها دُؤوبُ العِبادَةِ تَقسو و تَغلُظُ
 به حق بگويمتان، راستى كه اگر از ستور سوارى نگيرند و بار نكشند و خوارش نكنند، سركش و كج خلق مى شود؛ دل ها نيز چنين اند، هرگاه با يادآورى مرگ نرم نشوند و رنج مداومت بر عبادت را نكشند سخت و خشن مى شوند
عيسى عليه السلام : 
 ما ذا يُغني عَنِ البَيتِ المُظلِمِ أن يُوضَعَ السِّراجُ فَوقَ ظَهرِهِ و جَوفُهُ وَحشٌ مُظلِمٌ ؟! كذلكَ لا يُغني عَنكُم أن يَكونَ نُورُ العِلمِ بأفواهِكُم و أجوافُكُم مِنهُ وَحشَةٌ مُعَطّلَةٌ ! فأسْرِعوا إلى بُيوتِكُم المُظلِمَةِ فأنِيروا فيها ، كذلكَ فأسرِعوا إلى قُلوبِكُمُ القاسِيَةِ بِالحِكمَةِ قَبلَ أن تَرِينَ علَيها الخَطايا فتَكونَ أقسى مِن الحِجارَةِ
خانه تاريك را چه سود كه بر بامش چراغ افروزند و درونش وحشتناك و تاريك باشد؟! همچنين شما را چه حاصل كه نور دانش در دهان هايتان باشد، امّا درون هايتان از آن تهى و بى بهره! پس، بشتابيد و در اندرون خانه هاى تاريك خود چراغ افروزيد، به همين سان بشتابيد و دل هاى سخت خويش را با حكمت نرم سازيد پيش از آنكه گناهان بر آنها چيره آيد و از سنگ سخت تر شوند
عيسى عليه السلام :
كَيفَ يُطيقُ حَملَ الأثقالِ مَن لا يَستَعينُ على حَملِها ؟! أم كَيفَ تُحَطُّ أوزارُ مَن لا يَستَغفِرُ اللّه َ مِنها ؟! أم كَيفَ تَنقى ثِيابُ مَن لا يَغسِلُها ؟! و كَيفَ يَبرأُ مِن الخَطايا مَن لا يُكفِّرُها ؟! أم كَيفَ يَنجو مِن غَرَقِ البَحرِ مَن يَعبُرُ بِغَيرِ سَفينَةٍ ؟! و كَيفَ يَنجُو مِن فِتَنِ الدُّنيا مَن لَم يُداوِها بِالجِدِّ و الاجتِهادِ ؟! و كَيفَ يَبلُغُ مَن يُسافِرُ بغَيرِ دَليلٍ ؟! و كَيفَ يَصيرُ إلَى الجَنَّةِ مَن لا يُبصِرُ مَعالِمَ الدِّينِ ؟! و كَيفَ يَنالُ مَرضاةَ اللّه ِ مَن لا يُطيعُهُ ؟! و كَيفَ يُبصِرُ عَيبَ وَجهِهِ مَن لا يَنظُرُ في المِرآةِ ؟! و كَيفَ يَستَكمِلُ حُبَّ خَليلِهِ مَن لا يَبذُلُ لَهُ بَعضَ ما عِندَهُ؟! و كَيفَ يَستَكمِلُ حُبَّ رَبِّهِ مَن لا يُقرِضُهُ بَعضَ ما رَزقَهُ ؟!
 چگونه بارهاى سنگين را حمل تواند كرد كسى كه در حمل آن كمك نمى گيرد؟!يا چگونه گناهان كسى بريزد كه براى آنها از خداوند آمرزش نمى طلبد؟! يا چگونه پاكيزه شود جامه هاى چركين كسى كه آنها را نمى شويد؟! و چگونه از گناهان پاك شود كسى كه آنها را پاك نمى سازد؟! يا چگونه از غرق شدن در دريا نجات يابد كسى كه بى كشتى به دريا رود؟! و چگونه از فتنه هاى دنيا برَهَد كسى كه با سعى و كوشش آن را علاج نكند؟! و چگونه به مقصد رسد كسى كه بى راهنما سفر مى كند؟! و چگونه به بهشت رود كسى كه نشانه هاى دين را نمى بيند و نمى شناسد؟! و چگونه به خشنودى خداوند دست يابد كسى كه او را فرمان نمى برد؟! و چگونه عيب چهره خود را بيند كسى كه در آينه ننگرد؟! و چگونه دوستىِ با رفيق خود را كامل گرداند كسى كه مقدارى از آنچه را دارد به او نبخشد؟! و چگونه دوستى با پروردگار خود را كامل سازد كسى كه قسمتى از آنچه را روزيش ساخته است بدو وام ندهد؟!
عيسى عليه السلام : 
بحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّهُ كما لا يَنقُصُ البَحرَ أن تَغرَقَ فيهِ السَّفينَةُ و لا يَضُرُّهُ ذلكَ شيئا ، كذلكَ لا تَنقُصونَ اللّه َ بِمَعاصِيكُم شيئا و لا تَضُرُّونَهُ ، بَل أنفسَكُم تَضُرُّونَ و إيّاها تَنقُصونَ و كما لا تَنقُصُ نورُ الشَّمسِ كَثرَةُ مَن يَتَقَلَّبُ فيها بَل بهِ يَعيشُ و يَحيى ، كذلكَ لا يَنقُصُ اللّه َ كثَرَةُ ما يُعطيكُم و يَرزُقُكُم ، بَل برِزقِهِ تَعيشُونَ و بهِ تَحيَونَ ، يَزيدُ مَن شَكرَهُ إنّهُ شاكِرٌ عَلِيمٌ
به حق بگويمتان، همان گونه كه از غرق شدن كشتى در دريا چيزى از دريا كاسته نمى شود و اين كار بدان هيچ زيانى نمى زند، همچنين شما با گناهان و نا فرمانى هاى خود چيزى از خدا كم نمى كنيد و زيانى به او نمى رسانيد، بلكه به خودتان ضرر مى زنيد و از [قدر و قيمت ]خود مى كاهيد و همچنان كه هر كس هر چه در زير آفتاب رفت و آمد كند از نور آفتاب نكاهد، بلكه خودش به واسطه آن شاداب و سرزنده شود،همچنين خداوند هر چه به شما عطا كند و روزى دهد چيزى از او كم نمى شود، بلكه اين شماييد كه با روزى او زندگى مى كنيد و زنده مى مانيد و هر كه شكر او بگزارد بر [نعمت و روزى ]وى بيفزايد كه خداوند قدر شناسِ داناست
عيسى عليه السلام :
وَيلَكُم يا اُجرَاءَ السَّوءِ ! الأجرَ تَستَوفُونَ ، و الرِّزقَ تَأكُلونَ ، و الكِسوَةَ تَلبَسونَ ، و المَنازِلَ تَبنُونَ ، و عَمَلَ مَنِ استَأجَرَكُم تُفسِدونَ ! يُوشِكَ رَبُّ هذا العَمَلِ أن يُطالِبَكُم فيَنظُرَ في عَمَلِهِ الّذي أفسَدتُم فيُنزِلَ بِكُم ما يُخزِيكُم ، و يأمُرَ برِقابِكُم فتُجَذَّ مِن اُصولِها ، و يأمُرَ بأيدِيكُم فتُقطَعَ مِن مَفاصِلِها ، ثُمَّ يأمُرَ بِجُثَثِكُم فتُجَرَّ على بُطونِها ، حتّى تُوضَعَ على قَوارِعِ الطَّريقِ ؛ حتّى تَكونوا عِظَةً لِلمُتَّقينَ و نَكالاً لِلظّالِمينَ
 واى بر شما اى مزد بگيران بد! مزد را تمام مى گيريد و روزى مى خوريد و جامه مى پوشيد و خانه ها مى سازيد و كار كسى را كه شما را اجير كرده است، تباه مى سازيد؟نزديك است كه صاحب كار از شما بازخواست كند و در كار خود، كه تباهش كرده ايد، بنگرد و بلايى به سرتان آورد كه رسوايتان سازد و فرمان دهد گردنهايتان از بيخ كنده شود و دستور دهد دست هايتان از بندهايشان جدا گردد و آنگاه امر كند تا پيكرهايتان را روى شكم بكشند و در سر راه اندازند تا عبرتى براى پرهيزگاران و تهديدى براى ستمكاران باشيد
عيسى عليه السلام : 
وَيلَكُم يا عُلَماءَ السَّوءِ ! لا تُحَدِّثوا أنفُسَكُم أنّ آجالَكُم تَستأخِرُ مِن أجلِ أنّ المَوتَ لَم يَنزِلْ بِكُم ، فكأنَّهُ قد حَلَّ بِكُم فأظعَنَكُم، فمِنَ الآنَ فاجعَلوا الدَّعوَةَ في آذانِكُم ، و مِن الآنَ فنُوحُوا على أنفُسِكُم ، و مِن الآنَ فابكُوا على خَطاياكُم ، و مِن الآنَ فتَجَهَّزوا و خُذوا اُهبَتَكُم ، و بادِروا التَّوبَةَ إلى ربِّكُم
واى بر شما اى علماى بد! از اين كه مرگ هنوز به سراغ شما نيامده است به خود نگوييد كه اجل هايتان به اين زودى ها نخواهد رسيد؛ زيرا كه گويى مرگ [چندى است]بر شما فرود آمده و شما را كوچانده است پس، از هم اكنون دعوت [مرگ] را آويزه گوشتان كنيد و از هم اينك براى خود ماتم گيريد و از هم اكنون بر خطاها و گناهان خويش بگرييد و از هم اينك بار بربنديد و ساز و برگ سفر فراهم آوريد و به توبه كردن به درگاه پروردگارتان بشتابيد
عيسى عليه السلام : 
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّهُ كما يَنظُرُ المَريضُ إلى طَيِّبِ الطَّعامِ فلا يَلتَذُّهُ مَع ما يَجِدُهُ مِن شِدَّةِ الوَجَعِ ، كذلكَ صاحِبُ الدُّنيا لا يَلتَذُّ بِالعِبادَةِ و لا يَجِدُ حَلاوَتَها مَع ما يَجِدُ مِن حُبِّ المالِ ، و كما يَلتَذُّ المَريضُ نَعتَ الطَّبيبِ العالِمِ بما يَرجو فيهِ مِن الشِّفاءِ فإذا ذَكرَ مَرارَةَ الدَّواءِ و طَعمَهُ كدَّرَ علَيهِ الشِّفاءَ ، كذلكَ أهلُ الدُّنيا يَلتَذّونَ بِبَهجَتِها و أنواعِ ما فيها ، فإذا ذَكَروا فَجأةَ المَوتِ كَدَّرَها علَيهِم و أفسَدَها
به حق بگويمتان، همچنان كه شخص بيمار خوراك خوب و لذيذ را مى بيند، امّا از درد شديدى كه دارد از آن غذا لذّتى نمى برد، همچنين دنيادار با وجود عشق به مال و ثروت از عبادت لذّت نمى برد و شيرينى آن را نمى چشد و همچنان كه بيمار از توضيحات و نسخه پزشك كه در آن اميد شفا دارد لذّت مى برد، امّا چون تلخى دارو را به ياد مى آورد شفا در نظرش تيره و تار مى گردد، همچنين دنيا پرستان از زرق و برق دنيا و انواع نعمت هايى كه در آن است لذّت مى برند، امّا همين كه فرود آمدن ناگهانى مرگ را به ياد مى آورند، آن لذّت را بر آنها تيره و تباه مى سازد
عيسى عليه السلام :
 بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنَّ كُلَّ النّاسِ يُبصِرُ النُّجومَ و لكنْ لا يَهتَدي بِها إلاّ مَن يَعرِفُ مَجارِيَها و مَنازِلَها ، و كذلكَ تَدرُسونَ الحِكمَةَ و لكنْ لا يَهتَدي لَها مِنكُم إلاّ مَن عَمِلَ بِها وَيلَكُم يا عَبيدَ الدُّنيا! نَقُّوا القَمحَ و طَيِّبُوهُ ، و أدِقُّوا طَحنَهُ تَجِدوا طَعمَهُ [وَ] يَهْنِئكُم أكلُهُ ، كذلكَ فأخلِصوا الإيمانَ تَجِدوا حَلاوَتَهُ و يَنفَعْكُم غِبُّهُ
 به حق بگويمتان، همه مردم به ستارگان مى نگرند اما تنها كسى به وسيله آنها راهيابى مى كند كه مسيرها و منازل آنها را بشناسد همچنين شما همه حكمت مى آموزيد،ليكن از ميان شما تنها آن كس بدان راه يابد كه به كارش بندد واى بر شما دنيا پرستان! گندم را پاك و پاكيزه كنيد و خوب آردش كنيد تا مزه آن را بفهميد و خوردنش بر شما گوارا شود، همچنين ايمان را خالص گردانيد تا شيرينى آن را احساس كنيد و فرجامش به شما سود بخشد
عيسى عليه السلام :
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : لَو وَجَدتُم سِراجا يَتَوَقَّدُ بِالقَطِرانِ في لَيلَةٍ مُظلِمَةٍ لاَستَضَأتُم بهِ لَم يَمنَعْكُم مِنهُ رِيحُ قَطِرانِهِ ، كذلكَ يَنبَغي لَكُم أن تأخُذوا الحِكمَةَ مِمّن وَجَدتُموها مَعهُ و لا يَمنَعَكُم مِنهُ سُوءُ رَغبَتِهِ فيها
 به حق بگويمتان، اگر چراغى را بيابيد كه در شبى تاريك با قطران مى سوزد بى گمان از نورش استفاده مى كنيد و بوى قطرانش شما را از اين كار باز نمى دارد،همچنين سزاوار است حكمت و دانش را از هر كس يافتيد فرا گيريد و بى رغبتى او به آن مانع شما از آن نشود
عيسى عليه السلام :
وَيلَكُم يا عَبيدَ الدُّنيا ! لا كَحُكَماءَ تَعقِلونَ ، و لا كَحُلَماءَ تَفقَهونَ ، و لا كَعُلَماءَ تَعلَمونَ ، و لا كَعَبيدٍ أتقِياءٍ ، و لا كأحرارٍ كِرامٍ ، تُوشِكُ الدُّنيا أن تَقتَلِعَكُم من اُصولِكُم فتَقلبَكُم على وُجوهِكُم ، ثُمّ تَكُبَّكُم على مَناخِرِكُم ، ثُمّ تأخُذَ خَطاياكُم بِنَواصِيكُم و يَدفَعَكُم العِلمُ مِن خَلفِكُم حتّى يُسَلِّماكُم إلَى المَلِكِ الدَّيّانِ عُراةً فُرادى ، فيَجزِيَكُم بِسُوءِ أعمالِكُم
 واى بر شما اى بندگان دنيا! نه چون حكيمان خرد مى ورزيد و نه چونان استوار انديشان مى فهميد و نه مانند دانايان مى دانيد و نه چون بندگانِ ترسان [از خواجه] هستيد و نه مانند آزادگانِ بزرگوار و آقاييد نزديك است كه دنيا شما را از بيخ و بُن بركَند و به رو درافكند، آنگاه بينى شما را به خاك مالد و سپس گناهانتان ناصيه هايتان را بگيرند و علم از پشتِ سر ، شما را براند، تا در حالى كه برهنه و تنها هستيد به پادشاه كيفر دهنده تسليمتان كنند و او سزاى اعمال بدتان را بدهد
عيسى عليه السلام : 
وَيلَكُم يا عَبيدَ الدُّنيا ! أ لَيسَ بِالعِلمِ اُعطيتُمُ السُّلطانَ على جَميعِ الخَلائقِ ، فنَبَذتُموهُ فلَم تَعمَلوا بهِ ، و أقبلتُم علَى الدُّنيا فبها تَحكُمونَ ، و لَها تُمَهِّدونَ ، و إيّاها تُؤثِرون و تَعمُرونَ ؟ ! فحَتّى مَتى أنتُم لِلدُّنيا ، لَيسَ للّه ِ فيكُم نَصيبٌ ؟ !
واى بر شما اى دنيا پرستان! مگر نه اين است كه به واسطه علم و معرفت، بر همه خلايق فرمانروايى داده شده ايد، اما شما آن را به دور افكنديد و به كارش نبستيد و به دنيا روى آورديد و از اين رو دنيايى قضاوت مى كنيد و براى دنيا آماده مى شويد و آن را برمى گزينيد و آباد مى كنيد تا كى دنيايى هستيد و خدا را در شما نصيبى نيست؟!
عيسى عليه السلام : 
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : لا تُدرِكونَ شَرَفَ الآخِرَةِ إلاّ بِتَركِ ما تُحِبُّونَ ، فلا تَنتَظِروا بِالتَّوبَةِ غَدا ؛ فإنّ دُونَ غَدٍ يَوما و لَيلَةً ، قَضاءُ اللّه ِ فيهِما يَغدو و يَروحُ
به حق بگويمتان، به شرف آخرت نرسيد، مگر با رها كردن آنچه دوست داريدپس در انتظار توبه فردا مباشيد؛ زيرا تا فردا [فقط] يك روز و شب است و قضاى خداوند در اين شب و روز رفت و آمد مى كند
عيسى عليه السلام : 
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنَّ صِغارَ الخَطايا و مُحَقَّراتِها لَمِن مَكائدِ إبليسَ ، يُحَقِّرُها لَكُم و يُصَغِّرُها في أعيُنِكُم ، فتَجتَمِعُ فتَكثُرُ و تُحيطُ بِكُم
به حق بگويمتان، گناهان خُرد و كوچك انگاشته از دام هاى شيطان است كه آنها را در نظر شما كوچك و خُرد جلوه مى دهد تا روى هم جمع شوند و فزونى يابند و شما را در ميان گيرند
عيسى عليه السلام : 
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ المِدحَةَ بِالكِذبِ و التَّزكِيَةَ في الدِّينِ لَمِن رأسِ الشُّرورِ المَعلومَةِ ، و إنّ حُبَّ الدُّنيا لَرأسُ كُلِّ خَطيئَةٍ
به حق بگويمتان، ستايش دروغين و خود ستايى دينى از رئوس بدى هاى شناخته شده است و دنيا دوستى رأس همه گناهان است
عيسى عليه السلام :
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : لَيسَ شَيء أبلَغَ في شَرَفِ الآخِرَةِ و أعوَنَ على حَوادِثِ الدُّنيا مِن الصَّلاةِ الدائمَةِ ، و لَيس شَيءٌ أقرَبَ إلَى الرَّحمنِ مِنها ، فدُومُوا علَيها ، و استَكْثِروا مِنها ، و كُلُّ عَملٍ صالِحٍ يُقَرِّبُ إلَى اللّه ِ فالصَّلاةُ أقرَبُ إلَيهِ و آثَرُ عِندَهُ
 به حق بگويمتان، هيچ چيز مانند نماز هميشگى، رساننده تر به افتخار آخرت و كمك كننده تر در برابر حوادث دنيا نيست و هيچ چيز مانند آن به خداى مهربان نزديك نمى كند پس بر آن مداومت ورزيد و بر آن بيفزاييد هر كار نيك و شايسته اى به خدا نزديك مى كند، ليكن نماز به خداوند نزديكتر و نزد او برگزيده تر است
عيسى عليه السلام : 
 بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ كُلَّ عَمَلِ المَظلومِ الّذي لَم يَنتَصِرْ بِقَولٍ و لا فِعلٍ و لا حِقدٍ هُو في مَلَكوتِ السَّماءِ عَظيمٌ ، أيُّكُم رأى نُورا اسمُهُ ظُلمَةٌ أو ظُلمَةً اسمُها نُورٌ ؟! كذلكَ لا يَجتَمِعُ لِلعَبدِ أنْ يَكونَ مُؤمِنا كافِرا ، و لا مُؤثِرا لِلدُّنيا راغِبا في الآخِرَةِ و هَل زارِعُ شَعيرٍ يَحصِدُ قَمحا ؟ أو زارِعُ قَمحٍ يَحصِدُ شَعيرا ؟! كذلكَ يَحصِدُ كُلُّ عَبدٍ في الآخِرَةِ ما زَرَعَ ، و يُجزى بما عَمِلَ
به حق بگويمتان، هر كار ستمديده اى كه با گفتار و كردار و كينه ورزى [از ستمى كه در حقّش رفته است] انتقام نگيرد در ملكوت آسمان ، بزرگ است كدام يك از شما نورى را ديده كه نامش تاريكى باشد يا ظلمتى را كه نامش نور باشد؟ همچنين بنده نمى تواند هم مؤمن باشد و هم كافر، هم دنيا را برگزيند و هم آخرت را بخواهد آيا جو كار، گندم مى دِرود؟ يا گندم كار، جو درو مى كند؟ همچنين هر بنده اى در آخرت آن دِرَوَد كه كاشته است و متناسب با كردار خويش جزا گيرد
عيسى عليه السلام :
بحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ الناسَ في الحِكمَةِ رجُلانِ : فَرجُلٌ أتقَنَها بقَولِهِ و ضَيَّعَها بسُوءِ فِعلِهِ ، و رجُلٌ أتقَنَها بقَولِهِ و صَدَّقَها بفِعلِهِ ، و شَتّانَ بَينَهُما ! فطُوبى لِلعُلَماءِ بِالفِعلِ ، و وَيلٌ لِلعُلَماءِ بِالقَولِ
 به حق بگويمتان، مردم در حكمت و دانش دو دسته اند: يكى آن را نيكو و استوار به زبان آورد و با بد كردارى خود تباهش سازد و ديگرى آن را نيكو و استوار به زبان آورد و با كردار خود تصديقش كند و ميان اين دو تفاوت زيادى است! پس خوشا عالمان با عمل و بدا به حال عالمان در گفتار
عيسى عليه السلام :
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : مَن لا يُنَقِّي مِن زَرعِهِ الحَشيشَ يَكثُرُ فيهِ حتّى يَغمُرَهُ فيُفسِدَهُ ، و كذلكَ مَن لا يُخرِجُ مِن قَلبِهِ حُبَّ الدُّنيا يَغمُرُهُ حتّى لا يَجِدَ لِحُبِّ الآخِرَةِ طَعما وَيلَكُم يا عَبيدَ الدُّنيا ! اتَّخِذوا مَساجِدَ ربِّكُم سُجونا لأجسادِكُم ، و اجعَلوا قُلوبَكُم بُيوتا لِلتَّقوى ، و لا تَجعلوا قُلوبَكُم مَأوىً لِلشَّهَواتِ
 به حق بگويمتان، هر كه زراعتش را از علف هاى هرز وجين نكند، علف ها زياد شود تا جايى كه زراعتش را فرا گيرد و تباهش گرداند همچنين كسى كه دنيا دوستى را از دل خود بيرون نكند، دلش را فرا گيرد تا جايى كه مزه آخرت دوستى را احساس نكند واى بر شما اى دنيا بندگان! مسجدهاى خدا را زندان تن خود كنيد و دل هايتان را سرايى براى پرهيزگارى سازيد و دل هاى خود را جايگاه شهوت ها نكنيد
عيسى عليه السلام : 
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ أجزَعَكُم علَى البَلاءِ لأَشَدُّكُم حُبّا للدُّنيا ، و إنّ أصبَرَكُم علَى البَلاءِ لَأزهَدُكُم في الدُّنيا
به حق بگويمتان، بى تاب ترين شما در برابر بلا و گرفتارى، دنيا دوست ترين شماست و شكيباترين شما بر بلا و گرفتارى، بى رغبت ترين شما به دنياست
عيسى عليه السلام : 
وَيلَكُم يا عُلَماءَ السَّوءِ ! أ لَم تَكونوا أمواتا فأحياكُم فلَمّا أحياكُم مِتُّم ؟! وَيلَكُم، أ لَم تَكونوا اُمِّيّينَ فَعَلَّمَكُم فلَمّا عَلَّمَكُم نَسِيتُم ؟! وَيلَكُم، أ لَم تَكونوا جُفاةً فَفَقَّهَكُمُ اللّه ُ فلَمّا فَقَّهَكُم جَهِلتُم ؟! وَيلَكُم، أ لَم تَكونوا ضُلاّلاً فَهَداكُم فلَمّا هَداكُم ضَلَلتُم ؟! وَيلَكُم، أ لَم تَكونوا عُميا فبَصَّرَكُم فلَمّا بَصَّركُم عَمِيتُم ؟! وَيلَكُم ، أ لَم تَكونوا صُمّا فأسمَعَكُم فلَمّا أسمَعَكُم صَمَمتُم؟! وَيلَكُم ، أ لَم تَكونوا بُكما فأنطَقَكُم فلَمّا أنطَقَكُم بَكِمتُم ؟! وَيلَكُم ، أ لَم تَستَفتِحوا فلَمّا فُتِحَ لَكُم نَكَصتُم على أعقابِكُم ؟! وَيلَكُم ، أ لَم تَكونوا أذِلَّةً فأعَزَّكُم فلَمّا عَزَزتُم قَهَرتُم و اعتَدَيتُم و عَصَيتُم ؟! وَيلَكُم ، أ لَم تَكونوا مُستَضعَفِينَ في الأرضِ تَخافُونَ أن يَتَخَطَّفَكُمُ النّاسُ فنَصَرَكُم و أيَّدَكُم فلَمّا نَصَرَكُمُ استَكبَرتُم و تَجَبَّرتُم ؟! فيا وَيلَكُم مِن ذُلِّ يَومِ القِيامَةِ ، كَيفَ يُهِينُكُم و يُصَغِّرُكُم ؟! و يا وَيلَكُم يا عُلَماءَ السَّوءِ ! إنَّكُم لَتَعمَلونَ عَمَلَ المُلحِدينَ ، و تأمُلونَ أمَلَ الوارِثينِ ، و تَطمَئنّونَ بِطُمَأنِينَةِ الآمِنينَ ، و لَيس أمرُ اللّه ِ على ما تَتَمَنَّونَ و تَتَخَيَّرونَ ، بَل لِلمَوتِ تَتَوالَدُونَ ، و لِلخَرابِ تَبنُونَ و تَعمُرونَ ، و لِلوارِثينَ تُمَهِّدونَ
واى بر شما اى علماى بد! آيا مرده نبوديد و او شما را زنده كرد و چون زنده تان كرد باز مرديد ؟ واى بر شما! آيا بى سواد نبوديد و شما را با سواد كرد و چون با سوادتان كرد فراموش كرديد ؟ واى بر شما! نا فرهيخته نبوديد و خدا شما را فهميده كرد و چون فهمتان آموخت باز نادان شديد ؟! واى بر شما! آيا گمراه نبوديد و شما را راهنمايى كرد و چون راه را به شما نشان داد، دوباره گمراه شديد؟! واى بر شما! آيا كور نبوديد و شما را بينا ساخت و چون بينايتان كرد دگر باره كور شديد ؟! واى بر شما! آيا كر نبوديد و شما را شنوا ساخت و چون شنوايتان كرد دوباره كر شديد؟! واى بر شما! آيا گنگ نبوديد و شما را گويا كرد و چون گوياتان نمود باز گنگ شديد ؟! واى بر شما! آيا پيروزى نخواستيد و چون پيروزتان كرد به عقب برگشتيد؟! واى بر شما! آيا خوار و ناتوان نبوديد و چون شما را عزّت و قدرت بخشيد، زور گفتيد و تجاوز كرديد و سر به عصيان برداشتيد؟! واى بر شما! آيا در روى زمين مستضعف نبوديد چندان كه مى ترسيديد مردم شما را غارت كنند و [خدا ]شما را يارى داد و كمكتان كرد و چون شما را يارى كرد تكبّر و گردنكشى پيشه ساختيد؟! پس واى بر شما از خوارى روز قيامت كه چگونه خوار و زبونتان كند؟! واى بر شما اى علماى بد! كردار ملحدان مى كنيد و آرزوى وارثان (بهشت) داريد و چون ايمن بودگانِ [از عذاب و كيفر خدا ]آسوده خاطر به سر مى بريد كار خدا چنان نيست كه شما آرزو مى كنيد و برمى گزينيد، بلكه براى مردن زاد و ولد مى كنيد و براى ويران شدن مى سازيد و آباد مى كنيد ، و براى وارثان فراهم مى آوريد
عيسى عليه السلام : 
 بِحَقٍّ أقولُ لَكُم :إنّ موسى عليه السلام كانَ يأمُرُكُم أن [لا تَحلِفوا باللّه ِ كاذِبينَ ، و أنا أقولُ:] لا تَحلِفوا باللّه ِ صادِقينَ و لا كاذِبينَ ، و لكنْ قُولوا: لا ، و نَعَم
به حق بگويمتان، موسى عليه السلام به شما فرمان مى داد كه به خدا سوگند دروغ مخوريد و من مى گويم: به خدا نه سوگند راست بخوريد و نه سوگند دروغ، بلكه فقط نه و آرى بگوييد
عيسى عليه السلام : 
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : ما ذا يُغني عن الجَسَدِ إذا كانَ ظاهِرُهُ صَحيحا و باطِنُهُ فاسِدا ؟ و ما تُغني عَنكُم أجسادُكُم إذا أعجَبَتكُم و قد فَسَدَت قُلوبُكُم ؟! و ما يُغني عَنكُم أن تُنَقُّوا جُلودَكُم و قُلوبُكُم دَنِسَةٌ ؟!
به حق بگويمتان، تن را چه سود كه برونش درست باشد و درونش تباه؟! و شما را چه سود كه پيكرتان خوشايند شما باشد و دل هايتان تباه؟! و شما را به چه كار آيد كه پوست بدنتان را پاكيزه كنيد و دل هايتان آلوده باشد؟!
عيسى عليه السلام : 
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : لا تَكُونوا كالمُنخُلِ يُخرِجُ الدَّقيقَ الطَّيِّبَ و يُمسِكُ النُّخالَةَ ، كذلكَ أنتُم تُخرِجونَ الحِكمَةَ مِن أفواهِكُم و يَبقَى الغِلُّ في صُدورِكُم!
به حق بگويمتان: مانند غربال نباشيد كه آرد خوب و نرم را بيرون مى دهد و نخاله را نگه مى دارد همچنين شما از دهان هاى خود حكمت را بيرون مى دهيد و كينه در سينه هايتان مى ماند
عيسى عليه السلام : 
 بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : اِبدَؤوا بِالشَّرِّ فاترُكوهُ ، ثُمّ اطلُبوا الخَيرَ يَنفَعْكُم ، فإنَّكُم إذا جَمَعتُمُ الخَيرَ مَع الشَّرِّ لَم يَنفَعْكُم الخَيرُ
به حق بگويمتان، نخست بدى را از خود دور كنيد و سپس خوبى را بجوييد تا سودتان بخشد؛ زيرا اگر نيكى را با بدى جمع كنيد، نيكى به شما سود نبخشد
عيسى عليه السلام :
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنَّ الّذي يَخوضُ النَّهرَ لا بُدَّ أن يُصيبَ ثَوبَهُ الماءُ و إن جَهِدَ أن لا يُصيبَهُ ،كذلكَ مَن يُحِبُّ الدُّنيا لا يَنجُو مِن الخَطايا
 به حق بگويمتان، هر كه به رودخانه قدم گذارد هر اندازه هم بكوشد كه جامه اش تر نشود، بناچار تر شود همچنين كسى كه دنيا را دوست داشته باشد از خطاها و گناهان نمى رهد
عيسى عليه السلام : 
 بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : طُوبى لِلّذينَ يَتَهَجَّدونَ مِن اللَّيلِ ، اُولئكَ الّذين يَرِثونَ النُّورَ الدّائمَ ؛ مِن أجلِ أنّهُم قامُوا في ظُلمَةِ اللَّيلِ على أرجُلِهِم في مَساجِدِهِم يَتَضَرَّعونَ إلى ربِّهِم رَجاءَ أن يُنَجِّيَهُم في الشِّدَّةِ غَدا
به حق بگويمتان، خوشا آنان كه پاسى از شب را به عبادت مى گذرانند! اينانند وارثان روشنايى هميشگى؛ زيرا كه در تاريكى شب در سجده گاهشان روى پاهاى خود ايستاده اند و به درگاه پروردگارشان زارى مى كنند، به اميد اينكه آنان را از سختى فردا[ى قيامت ]برهاند
عيسى عليه السلام :
 بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ الدُّنيا خُلِقَت مَزرَعةً تَزرَعُ فيها العِبادُ الحُلوَ و المُرَّ و الشَّرَّ و الخَيرَ ، و الخَيرُ لَهُ مَغَبَّةٌ نافِعَةٌ يَومَ الحِسابِ ، و الشَّرُّ لَهُ عَناءٌ و شَقاءٌ يَومَ الحَصادِ
 به حق بگويمتان، دنيا كشتزارى است كه مردم در آن شيرين و تلخ و بد و خوب مى كارند و خوبى در روز حساب فرجامى سودمند دارد و بدى در روز درو ، رنج و بدبختى دارد
عيسى عليه السلام : 
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ الحَكيمَ يَعتَبِرُ بِالجاهِلِ ، و الجاهِلَ يَعتَبِرُ بِهَواهُ ، اُوصِيكُم أن تَختِموا على أفواهِكُم بِالصَّمتِ حتّى لا يَخرُجَ مِنها ما لا يَحِلُّ لَكُم
به حق بگويمتان، خردمند از نادان عبرت مى گيرد و نادان از هوس خود به شما سفارش مى كنم كه بر دهان هاى خويش مُهر خموشى زنيد تا آنچه براى شما روا نيست از آنها بيرون نيايد
عيسى عليه السلام : 
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم: إنَّكُم لا تُدرِكونَ ما تَأمَلونَ إلاّ بِالصَّبرِ على ما تَكرَهونَ ، و لا تَبتَغونَ ما تُريدونَ إلاّ بِتَركِ ما تَشتَهونَ
به حق بگويمتان، شما به آنچه آرزو داريد نرسيد، مگر با شكيبايى بر آنچه ناخوش داريد و به آنچه مى خواهيد دست نيابيد، جز با دست شستن از آنچه دلخواه شماست
عيسى عليه السلام : 
 بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : يا عَبيدَ الدُّنيا ، كَيفَ يُدرِكُ الآخِرَةَ مَن لا تَنقُصُ شَهوَتُهُ مِن الدُّنيا و لا تَنقَطِعُ مِنها رَغبَتُهُ ؟ !
به حق بگويمتان، اى دنيا پرستان، چگونه به آخرت رسد كسى كه از ميل خود به دنيا نكاهد و دل از آن برنكَند؟!
عيسى عليه السلام : 
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : يا عَبيدَ الدُّنيا ، ما الدُّنيا تُحِبُّونَ ، و لا الآخِرَةَ تَرجُونَ ، لَو كُنتُم تُحِبُّونَ الدُّنيا أكرَمتُم العَمَلَ الّذي بهِ أدرَكتُموها ، و لَو كُنتُم تُريدونَ الآخِرَةَ عَمِلتُم عَمَلَ مَن يَرجُوها
به حق بگويمتان، اى دنيا پرستان، نه دنيا را دوست داريد و نه به آخرت اميد بسته ايد اگر دنيا را دوست مى داشتيد، آن كارى را كه به واسطه آن به دنيا رسيده ايد گرامى مى داشتيد و اگر آخرت را مى خواستيد، كردار كسى را داشتيد كه بدان اميد بسته است
عيسى عليه السلام :
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : يا عَبيدَ الدُّنيا ، إنّ أحَدَكُم يُبغِضُ صاحِبَهُ علَى الظَّنِّ ، و لا يُبغِضُ نَفسَهُ علَى اليَقينِ بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ أحَدَكُم لَيَغضَبُ إذا ذُكِرَ لَهُ بَعضُ عُيوبِهِ و هِي حَقٌّ ، و يَفرَحُ إذا مُدِحَ بما لَيسَ فيهِ 
 به حق بگويمتان، اى بندگان دنيا، هر يك از شما ديگرى را به صرف گمان دشمن مى دارد، ولى با وجود يقين [به بدى خويش ]از خود نفرت به دل نمى گيرد به حق بگويمتان: هر يك از شما هرگاه عيبى از او گفته شود گر چه حقيقت داشته باشد، عصبانى مى شود و هرگاه ستايش بى جا از او كنند، شاد مى شود
عيسى عليه السلام :
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ أرواحَ الشَّياطينِ ما عَمَّرَت في شَيءٍ ما عَمَّرت في قُلوبِكُم ، فإنّما أعطاكُمُ اللّه ُ الدُّنيا لِتَعمَلوا فيها للآخِرَةِ و لَم يُعطِكُموها لِتَشغَلَكُم عَنِ الآخِرَةِ ، و إنّما بَسَطَها لَكُم لِتَعلَموا أنّهُ أعانَكُم بِها علَى العِبادَةِ و لَم يُعِنْكُم بها علَى الخَطايا ، و إنّما أمَرَكُم فيها بطاعَتِهِ و لم يَأمُرْكُم فيها بِمَعصيَتِهِ ، و إنّما أعانَكُم بِها علَى الحلالِ و لَم يُحِلَّ لَكُم بِها الحَرامَ ، و إنّما وَسَّعها لَكُم لِتَواصَلوا فيها و لَم يُوسِّعْها لَكُم لِتَقاطَعوا فِيها
 به حق بگويمتان، راستى كه ارواح شياطين در هيچ چيز به اندازه ماندن در دل هاى شما عمر نكرده اند خداوند در حقيقت دنيا را به شما داده است تا در آن براى آخرت كار كنيد ، آن را به شما نداده است تا شما را از آخرت باز دارد آن را براى شما گسترده است فقط براى اينكه بدانيد به واسطه آن بر عبادت ياريتان كرده، نه اينكه براى خطا و گناه آن را يار شما ساخته است شما را در دنيا به طاعت خود فرمان داده و در آن به نا فرمانى خويش فرمانتان نداده است شما را به وسيله دنيا بر حلال كمك رسانده و حرام را در آن بر شما حلال نكرده است آن را بر شما وسعت بخشيده، تا در آن به يكديگر رسيدگى كنيد و پيوند برقرار سازيد و برايتان وسعت نبخشيده است كه در آن از يكديگر بِبُريد
عيسى عليه السلام : 
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ الأجرَ مَحروصٌ علَيهِ ، و لا يُدرِكُهُ إلاّ مَن عَمِلَ لَهُ
به حق بگويمتان، همه طالب مزدند، امّا تنها كسى به مزد رسد كه براى آن كار كند
عيسى عليه السلام :
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ الشَّجَرَةَ لا تَكمُلُ إلاّ بثَمَرَةٍ طَيّبَةٍ ، كذلكَ لا يَكمُلُ الدِّينُ إلاّ بِالتَّحَرُّجِ عَنِ المَحارِمِ
 به حق بگويمتان، درخت كامل نباشد، مگر با ميوه خوب و لذيذ، همچنين ديندارى كامل نشود، مگر با دورى كردن از حرام ها
عيسى عليه السلام : 
 بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ الزَّرعَ لا يَصلُحُ إلاّ بِالماءِ و التُّرابِ ، كذلكَ الإيمانُ لا يَصلُحُ إلاّ بِالعِلمِ و العَمَلِ
به حـق بگويمتـان، زراعـت حاصلى ندهد، مگر با آب و خاك همچنين ايمان حاصلى ندهد، مگر با علم و عمل
 عيسى عليه السلام : 
 بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ الماءَ يُطفِئُ النّارَ ، كذلكَ الحِلمُ يُطفِئُ الغَضَبَ
به حق بگويمتان، آب آتش را خاموش مى كند همچنين بردبارى خشم را فرو مى نشاند
عيسى عليه السلام : 
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : لا يَجتَمِعُ الماءُ و النّارُ في إناءٍ واحِدٍ ، كذلكَ لا يَجتَمِعُ الفِقهُ و العَمى في قَلبٍ واحِدٍ
به حق بگويمتان، آب و آتش در يك ظرف با هم جمع نمى شوند همچنين فهم و كوردلى در يك دل فراهم نمى آيند
عيسى عليه السلام :
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّهُ لا يَكونُ مَطَرٌ بِغَيرِ سَحابٍ ، كذلكَ لا يَكونُ عَمَلٌ في مَرضاةِ الرَّبِّ إلاّ بِقَلبٍ نَقِيٍّ
 به حق بگويمتان، هيچ بارانى بى ابر نمى شود همچنين كردار خدا پسند جز با دل پاك عملى نيست
عيسى عليه السلام : 
 بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنّ الشَّمسَ نُورُ كُلِّ شيءٍ ، و إنّ الحِكمَةَ نُورُ كُلِّ قَلبٍ ، و التَّقوى رأسُ كُلِّ حِكمَةٍ ، و الحَقُّ بابُ كُلِّ خَيرٍ ، و رَحمَةُ اللّه ِ بابُ كُلِّ حَقٍّ ، و مَفاتيحُ ذلكَ الدُّعاءُ و التَّضَرُّعُ و العَمَلُ ، و كَيفَ يُفتَحُ بابٌ بِغَيرِ مِفتاحٍ ؟ !
به حق بگويمتان ، خورشيد روشنى بخش هر چيزى است و حكمت و دانش روشنايى هر دلى است و پرهيزگارى سر هر حكمت است و حق و حقيقت دَرِ هر خوبى است و رحمت خدا دَرِ هر حقّ و حقيقتى است و كليدهاى آن دعا و زارى و عمل است،و در بدون كليد، چگونه باز شود؟!
عيسى عليه السلام :
 بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنَّ الرّجُلَ الحَكيمَ لا يَغرِسُ شَجَرَةً إلاّ شَجَرَةً يَرضاها ، و لا يَحمِلُ على خَيلِهِ إلاّ فَرَسا يَرضاهُ ، كذلكَ المؤمنُ العالِمُ لا يَعمَلُ إلاّ عَمَلاً يَرضاهُ رَبُّهُ
 به حق بگويمتان، مرد حكيم هيچ درختى نكارد مگر آن درختى را كه مى پسندد،و بر ماديانش نجهاند مگر اسبى را كه مى پسندد؛ همچنين مؤمنِ عالم هيچ كارى نكند مگر آنچه را كه پروردگارش مى پسندد
عيسى عليه السلام :
 بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : إنَّ الصِّقالَةَ تُصلِحُ السَّيفَ و تَجلُوهُ ، كذلكَ الحِكمَةُ لِلقَلبِ تَصقُلُهُ و تَجلُوهُ ، و هِي في قَلبِ الحَكيمِ مِثلُ الماءِ في الأرضِ المَيتَةِ تُحيي قَلبَهُ كما يُحيي الماءُ الأرضَ المَيتَةَ ، و هِي في قَلبِ الحَكيمِ مِثلُ النُّورِ في الظُّلمَةِ يَمشي بها في النّاسِ
 به حق بگويمتان، صيقل دادن، شمشير را سالم كند و آن را جلا بخشد؛ اين چنين است حكمت براى دل، آن را صيقل مى دهد و جلا مى بخشد حكمت در دل حكيم به مانند آب در زمين مرده است و همچنان كه آب زمين مرده را زنده مى كند، حكمت دل او را زنده مى سازد حكمت در دل حكيم چونان نور است در تاريكى كه به وسيله آن در ميان مردم راه رود
عيسى عليه السلام :
بِحَقٍّ أقولُ لَكُم: إنّ نَقلَ الحِجارَةِ مِن رُؤوسِ الجِبالِ أفضَلُ مِن أن تُحَدِّثَ مَن لا يَعقِلُ عَنكَ حَديثَكَ ، كمَثَلِ الّذي يَنقَعُ الحِجارَةَ لِتَلِينَ ، و كمَثَلِ الّذي يَصنَعُ الطَّعامَ لأهلِ القُبورِ ! طُوبى لِمَن حَبَسَ الفَضلَ مِن قَولِهِ الّذي يَخافُ علَيهِ المَقتَ مِن رَبِّهِ ، و لا يُحَدِّثُ حَديثا إلاّ يَفهَمُ ، و لا يَغبِطُ امرءا في قَولِهِ حتّى يَستَبينَ لَهُ فِعلُهُ طُوبى لِمَن تَعَلَّمَ مِن العُلَماءِ ما جَهِلَ ، و عَلَّمَ الجاهِلَ مِمّا عَلِمَ طُوبى لِمَن عَظَّمَ العُلَماءَ لِعِلمِهِم و تَرَكَ مُنازَعَتُهم ، و صَغَّرَ الجُهّالَ لِجَهلِهِم و لا يَطرُدُهُم و لكنْ يُقَرِّبُهُم و يُعَلِّمُهُم
 به حق بگويمتان، به دوش كشيدن سنگ ها از قلّه كوه ها بهتر است تا اينكه سخن خود را به كسى گويى كه آن را نمى فهمد چنين كارى حكايت كسى است كه سنگ را در آب نهد تا نرم شود و مانند حكايت كسى است كه براى خفتگان گورها غذا درست كندخوشا به حال كسى كه از زياده گويى هايى كه مى ترسد پروردگارش را به خشم آورد زبان در كام كشد، و نفهميده سخنى نگويد و به گفتار كسى رشك نبرد تا اينكه كردار او برايش روشن شود خوشا به حال كسى كه آنچه را نمى داند از دانايان بياموزد و آنچه را مى داند به نادانان تعليم دهد! خوشا به حال كسى كه علما را به خاطر علمشان احترام نهد و از ستيزه با ايشان دست بردارد و نادانان را به سبب نادانيشان خُرد شمارد، اما آنان را طرد نكند بلكه به خود نزديك كند و علمشان بياموزد
تحف العقول : عيسى عليه السلام فرمود :
 بِحَقٍّ أقولُ لَكُم : يا مَعشَرَ الحَواريِّينَ ، إنّكُمُ اليَومَ في النّاسِ كالأحياءِ مِن المَوْتى فلا تَمُوتوا بمَوتِ الأحْياءِ 
و قالَ عليه السلام : يَقولُ اللّه ُ تباركَ و تعالى : يَحزَنُ عَبدِي المؤمنُ أن أصرِفَ عَنهُ الدُّنيا ، و ذلكَ أحَبُّ ما يَكونُ إلَيَّ و أقرَبُ ما يَكونُ مِنّي، و يَفرَحُ أن اُوَسِّعَ علَيهِ في الدُّنيا ، و ذلَكَ أبغَضُ ما يَكونُ إلَيَّ و أبعَدُ ما يَكونُ مِنّي
 به حق بگويمتان: اى جماعت حواريان! امروزه شما در ميان مردم چونان زندگان در ميان مرده هاييد پس همين گونه بمانيد و چون آنان نميريد
نيز ايشان عليه السلام فرمود: خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد: بنده مؤمن من از اينكه دنيا را از او بگردانم غمگين مى شود و اين حال او نزد من محبوبترين است و در اين حال از هر زمان ديگرى به من نزديكتر مى باشد و از اينكه دنيا را بر او وسعت دهم شاد مى شود و اين حال او در نزد من منفورترين است و در اين حال از هر زمان ديگرى از من دورتر مى باشد

اندرزهاى پيامبر صلى الله عليه و آله

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
ما لِي أرى حُبَّ الدُّنيا قَد غَلَبَ على كَثيرٍ مِن النّاسِ ؛ حتّى كأنَّ المَوتَ في هذهِ الدُّنيا على غَيرِهِم كُتِبَ ! ··· أ مَا يَتَّعِظُ آخِرُهُم بأوَّلِهِم ؟! لَقد جَهِلوا و نَسُوا كُلَّ مَوعِظَةٍ في كِتابِ اللّه ِ ، و أمِنوا شَرَّ كُلِّ عاقِبَةِ سُوءٍ ! .
چه شده است كه مى بينم دنيا دوستى بر بسيارى از مردم چيره آمده است تا جايى كه گويى مرگ در اين دنيا براى غير آنان رقم خورده است! ··· آيا به جاى ماندگانشان از رفتگانشان پند نمى گيرند؟! اينان نمى دانند و همه اندرزهاى كتاب خدا را از ياد برده اند و از شرّ هر فرجام بدى آسوده خاطرند!
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
 كُنْ في الدُّنيا كأنَّكَ غَريبٌ أو عابِرُ سَبيلٍ ، و اعدُدْ نَفسَكَ في المَوتى ، و إذا أصبَحتَ فلا تُحَدِّثْ نَفسَكَ بِالمَساءِ ، و إذا أمسَيتَ فلا تُحَدِّثْ نَفسَكَ بِالصَّباحِ ، و خُذْ مِن صِحَّتِكَ لسَقَمِكَ ، و مِن شَبابِكَ لهَرَمِكَ ، و مِن حَياتِكَ لوَفاتِكَ، فإنّكَ لا تَدري ما اسمُكَ غَدا .
 در دنيا چنان باش كه گويى غريبه اى يا رهگذرى هستى، و خودت را در شمار مردگان آر، و چون صبح خويش را آغاز كردى وعده شب به خود مده، و چون شب كردى وعده صبح به خويشتن مده، و از دوران تندرستى ات براى هنگام بيماريت [بهره ]برگير، و از جوانى ات براى پيرى ات، و از زندگى ات براى مرگت؛ زيرا كه نمى دانى فردا چه نام خواهى گرفت [مُرده يا زنده ، دوزخى يا بهشتى].
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
 أيُّها النّاسُ ، كأنّ المَوتَ فِيها على غَيرِنا كُتِبَ ، و كأنّ الحَقَّ فِيها على غَيرِنا وَجَبَ ، و كأنَّ الّذي يُشَيَّعُ مِن الأمواتِ سَفْرٌ عَمّا قَليلٍ إلَينا راجِعونَ ، بُيوتُهُم أجداثُهُم ، و نأكُلُ تُراثَهُم كأنّا مُخَلَّدونَ بَعدَهُم ، قَد أمِنّا كُلَّ جائحَةٍ و نَسِينا كُلَّ مَوعِظَةٍ ! طُوبى لِمَن شَغَلَهُ عَيبُهُ عَن عُيوبِ النّاسِ ، و أنفَقَ مِن مالٍ اكْتَسَبَهُ مِن حَلالٍ مِن غَيرِ مَعصيَةٍ، و رَحِمَ أهلَ الذُّلِّ و المَسكَنَةِ ، و خالَطَ أهلَ الفِقهِ و الحِكمَةِ ، و اتّبَعَ السُّنَّةَ و لَم يَعْدُها إلى بِدعَةٍ ، فأنفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ ، و أمسَكَ الفضَلَ مِن قَولِهِ . طُوبى لِمَن حَسُنَت سَريرَتُهُ و طَهُرَت خَليقَتُهُ .
اى مردم! گويى مرگ در اين دنيا براى غير ما رقم خورده و انگار حقّ در آن بر غير ما واجب گشته است و گويى مردگانى كه تشييع مى شوند مسافرانى هستند كه بزودى به سوى ما برمى گردند، خانه هاى آنها گورهايشان است و ميراث آنان را چنان مى خوريم كه گويى پس از آنها جاودانه ايم. از هر بلاى سخت و بنياد كنى خود را ايمن مى پنداريم و هر اندرزى را از ياد برده ايم. خوشا كسى كه عيب خودش او را از پرداختن به عيوب مردم بازدارد و از مالى كه از راه حلال و غير معصيت به دست آورده است، خرج كند و بر بينوايان و مستمندان رحم آورد و با مردمان فهميده و خردمند بياميزد و از سنّت پيروى كند و آن را به بدعت نكشاند و زيادى مالش را انفاق نمايد و زياده گويى زبانش را نگه دارد. خوشا كسى كه نهادش نيكو و سرشتش پاك باشد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
 تَيَقَّظُوا بِالعِبَرِ ، و تأهَّبُوا لِلسَّفَرِ ، و تَقَنَّعُوا بِاليَسيرِ ، و تأهَّبُوا لِلمَسيرِ .
 با عبرت ها بيدار شويد و براى سفر آماده گرديد و به اندك قناعت ورزيد و براى حركت حاضر باشيد.

اندرزهاى امام على عليه السلام

امام على عليه السلام :
اِعلَموا أيُّها النّاسُ إنّكُم سَيّارَةٌ قَد حَدا بِكُمُ الحادِي . ، وحَدا لِخَرابِ الدُّنيا حادي ، و ناداكُم لِلمَوت مُنادي ، فلا تَغُرَّنَّكُم الحَياةُ الدُّنيا و لا يَغُرَّنَّكُم باللّه ِ الغَرورُ .
 بدانيد اى مردم كه شما كاروانى هستيد كه راهنما شما را به پيش مى راند و ساربان براى ويرانى دنيا آواز حُدى مى خواند و جارچى شما را براى مرگ صدا مى زند. پس زندگى دنيا فريبتان ندهد و فريبنده (شيطان) شما را درباره خدا نفريبد.
امام على عليه السلام : 
 كُونُوا قَوما صِيحَ بِهِم فانتَبَهوا و انتَهَوا ، فما بَينَكُم و بَينَ الجَنَّةِ و النّارِ سِوَى المَوتِ ، و إنّ غايَةً تَنقُصُها اللَّحظَةُ و تَهدِمُها السّاعَةُ لَجَديرَةٌ بِقِصَرِ المُدَّةِ ، و إنَّ غائبا يَحدُوهُ الجَديدانِ لَحَرِيٌّ بِسُرعَةِ الأوبَةِ 
[چونان] مردمى باشيد كه بر سرشان فرياد زده شد و بيدار شدند و [از گناه ]باز ايستادند؛ زيرا كه ميان شما و بهشت و دوزخ جز مرگ فاصله اى نيست. و عمرى كه هر لحظه، آن را مى كاهد و هر ساعت [شب و روز يا ساعت مرگ ]نابودش مى سازد، شايسته است كه كوتاه مدّت باشد. و غايب و سفر رفته اى كه شب و روز او را مى رانند، سزاست كه بزودى باز گردد.
امام على عليه السلام : 
المُدَّةُ و إن طالَت قَصيرَةٌ ، و الماضِي لِلمُقيمِ عِبرَةٌ ، و المَيَّتُ لِلحَيِّ عِظَةٌ ، و لَيسَ لِأمسِ إن مَضى عَودَةٌ ، و لا المَرءُ مِن غَدٍ على ثِقَةٍ ، الأوّلُ للأوسَطِ رائدٌ ، و الأوسَطُ للآخِرِ قائدٌ ، و كلٌّ لِكُلٍّ مُفارِقٌ .
مدّت عمر هر اندازه هم دراز باشد، باز كوتاه است و آنكه رفته براى آنكه مانده عبرت است و مرده براى زنده مايه پند. ديروزى كه گذشت ديگر باز نمى گردد و آدمى به هيچ فردايى اطمينان ندارد. اولى راهنماى وسطى است و وسطى پيشرو آخرى و همه از هم جدا مى شوند.
امام على عليه السلام : 
المُدَّةُ و إن طالَت قَصيرَةٌ ، و الماضِي لِلمُقيمِ عِبرَةٌ ، و المَيِّتُ لِلحَيِّ عِظَةٌ و لَيس لأمسِ . عَودَةٌ ، و لا أنتَ مِن غَدٍ على ثِقَةٍ ، و كُلٌّ لِكُلٍّ مُفارِقٌ و بهِ لاحِقٌ ، فاستَعِدّوا لِيَومٍ لا يَنفَعُ فيهِ مالٌ و لا بَنونَ إلاّ مَن أتَى اللّه َ بقَلبٍ سَليمٍ .
مدّت زندگانى هر اندازه هم دراز باشد، باز كوتاه است و آنكه رفته براى آنكه مانده عبرت است و مرده براى زنده مايه پند و ديروز را بازگشتى نيست و به هيچ فردايى هم اطمينان ندارى و هر يك از ديگرى جدا مى شود و به او مى پيوندد. پس براى روزى آماده شويد كه در آن روز نه ثروتى به كار مى آيد و نه فرزندانى مگر كسى كه با دلى پاك و سالم سوى خدا رود.
امام على عليه السلام : 
 أ لَستُم في مَنازِلِ مَن كانَ أطوَلَ مِنكُم أعمارا و آثارا ، و أعَدَّ مِنكُم عَديدا ، و أكثَفَ جُنودا ، و أشَدَّ مِنكُم عُتودا ؟! تَعَبَّدُوا الدُّنيا أيَّ تَعَبُّدٍ، و آثَرُوها أيَّ إيثارٍ، ثُمّ ظَعَنوا عَنها بِالصَّغارِ .
آيا شما در همان منزل هاى كسانى نيستيد كه عمرى درازتر از شما داشتند و آثارى پاينده تر و آمادگى بيشتر و سپاهيانى انبوهتر و اقتدارى بيشتر؟! دنيا را پرستيدند چه پرستيدنى و آن را برگزيدند چه برگزيدنى، اما سرانجام با خوارى از آن كوچيدند.
امام على عليه السلام :
 أينَ مَن عَسكَرَ العَساكِرَ، و دَسكَرَ الدَّساكِرَ ، و رَكِبَ المَنابِرَ ؟! أينَ مَن بَنَى الدُّورَ ، و شَرَّفَ القُصوَرَ ، و جَمهَرَ الاُلُوفَ ؟! قَد تَداوَلَتهُم أيّامُها ، و ابتَلَعَتهُم أعوامُها ، فَصارُوا أمواتا ، و في القُبورِ رُفاتا ، قَد يَئسوا ما خَلَّفوا ، و وَقَفوا على ما أسلَفوا ، ثُمّ رُدُّوا إلَى اللّه ِ مَولاهُمُ الحَقِّ ألاَ لَهُ الحُكمُ و هُو أسرَعُ الحاسِبينَ .
 كجايند كسانى كه لشكرها فراهم آوردند و كاخ ها ساختند و بر تخت ها نشستند؟! كجايند كسانى كه خانه ها بنا نهادند و كاخ ها برافراشتند و هزاران [لشكر]فراهم آوردند؟ روزهاى دنيا آنان را دست به دست كرد و سال هايش آنان را فرو بلعيد.پس به مردگانى تبديل شدند و در گورها درهم شكسته و ريز ريز شدند، از آنچه بر جاى نهادند نوميد گشتند و به آنچه پيش فرستادند آگاه شدند. آنگاه به سوى خداوند، مولاى حقيقى خود، بازگردانده شدند. بدانيد كه حكم از آنِ خداست و او سريع ترين حسابرسان است.
امام على عليه السلام ـ كه كمتر پيش مى آمد بر منبر رود و پيش از خطبه اش چنين نگويد ـ [مى]فرمود : 
أيُّها النّاسُ، اتَّقوا اللّه َ فما خُلِقَ امرؤٌ عَبَثا فيَلهُو و لا تُرِكَ سُدىً فيَلغُو ، و ما دُنياهُ الّتي تَحَسَّنَت لَهُ تُخلِفُ مِن الآخِرَةِ الّتي قَبَّحَها سُوءُ المَنظَرِ عِندَهُ ، و ما المَغرورُ الّذي ظَفِرَ مِن الدُّنيا بأعلى هِمَّتِهِ كالآخَرِ الّذي ظَفِرَ مِن الآخِرَةِ بأدنى سُهمَتِهِ .
اى مردم! از خدا بترسيد؛ زيرا هيچ انسانى بيهوده آفريده نشده است، تا در نتيجه عمر خويش را به لهو و سرگرمى گذراند و به حال خود رها نشده است، تا هر كارى بيهوده اى كه مى خواهد انجام دهد. اين جهان كه خود را در چشم آدمى زيبا جلوه گر كرده است، جاى آخرت را كه انسان با بَد نِگَرى آن را زشت مى بيند نخواهد گرفت. فريفته دنيا هرچند در اين جهان به بالاترين پيروزى رسد، همچون كسى نيست كه از آخرت كمترين نصيبى برده باشد.
امام على عليه السلام : 
كأنَّ الّذي نَسمَعُ مِن الأمواتِ سَفْرٌ عَمّا قَليلٍ إلَينا راجِعونَ ، نُنزِلُهُم أجداثَهُم و نأكُلُ تُراثَهُم كأنّا مُخَلَّدونَ بَعدَهُم ، قَد نَسِينا كُلَّ واعِظَةٍ ، و رُمِينا بِكُلِّ جائحَةٍ .
گويى آنچه از رفتن مردگان مى شنويم [آن است كه] مسافرانى هستند كه بزودى نزد ما باز مى گردند، آنان را در گورهايشان مى نهيم و ميراثشان را مى خوريم به طورى كه انگار پس از آنها جاودانه ايم. هر پند دهنده اى را از ياد برده ايم، در حالى كه آماج هر بلاى بنياد افكنى هستيم.
 امام على عليه السلام : 
فأفِقْ أيُّها المُستَمتِعُ مِن سُكرِكَ ، و انتَبِهْ مِن غَفلَتِكَ ، و قَصِّرْ مِن عَجَلَتِكَ ، و تَفَكَّرْ فِيما جاءَ عن اللّه ِ تباركَ و تعالى فيما لا خَلَفَ فيهِ و لا مَحيصَ عنهُ و لا بُدَّ مِنهُ ، ثمّ ضَعْ فَخرَكَ و دَعْ كِبرَكَ و أحضِرْ ذِهنَكَ ، و اذكُرْ قَبرَكَ و مَنزِلَكَ ؛ فإنّ علَيهِ مَمرَّكَ و إلَيهِ مَصيرُكَ . . . فلْيَنفَعْكَ النَّظَرُ فيما وُعِظتَ بِه ، وَ عِ ما سَمِعتَ و وُعِدتَ .
پس، اى شنونده! از مستى خود به هوش آى و از خواب غفلتت بيدار شو و از شتابت [در پى دنيا ]بكاه و در آنچه از جانب خداى تبارك و تعالى آمده است و قطعى مى باشد و گريز و گزيرى از آن نيست انديشه كن و آنگاه خود ستايى هايت را كنار گذار و كبر و غرورت را رها كن و ذهنت را آماده ساز و گور و بارانداز خويش را به ياد آر؛ زيرا كه گذرگاهت گور است و فرجامت آن جاست··· پس، بايد كه انديشيدن در آنچه بدان اندرز داده شده اى تو را سود بخشد و آنچه را كه به گوش تو خوانده و به تو وعده داده شده است به خاطر سپار.
امام على عليه السلام : 
 عِبادَ اللّه ِ، اللّه َ اللّه َ في أعَزِّ الأنفُسِ علَيكُم و أحَبِّها إلَيكُم ؛ فإنَّ اللّه َ قَد أوضَحَ لَكُم سَبيلَ الحَقِّ و أنارَ طُرُقَهُ ، فشِقوَةٌ لازِمَةٌ ، أو سَعادَةٌ دائمَةٌ .
اى بندگان خدا! از خدا بترسيد و مراقب عزيزترين جان ها و محبوبترين آنها نزد خود باشيد؛ زيرا كه خداوند راه حق را براى شما آشكار ساخته و راه هايش را روشن گردانيده است. از آن پس، يا بدبختىِ هميشگى [در انتظار شما] است و يا خوشبختى دائمى.
 امام على عليه السلام ـ به مردى كه از ايشان اندرزى خواست ـ فرمود : 
لا تَكُن مِمَّن يَرجو الآخِرَةَ بِغَيرِ العَمَلِ ، و يُرَجِّي التَّوبَةَ بِطُولِ الأمَلِ ، يقولُ في الدُّنيا بقَولِ الزّاهِدينَ ، و يَعمَلُ فيها بعَمَلِ الرّاغِبينَ ، إن اُعطِيَ مِنها لَم يَشبَعْ ، و إن مُنِعَ مِنها لَم يَقنَعْ .
چونان كسى مباش كه بى عمل به آخرت اميد بسته است و به سبب آرزوى دراز، توبه را پس مى اندازد . در دنيا، سخنِ دنيا گريزان را مى گويد و كردار دنياخواهان را انجام مى دهد. اگر از دنيا [هر چه ]به او داده شود ، سير نمى گردد و اگر به او داده نشود، قانع نمى شود.
امام على عليه السلام : 
يا مَن يُسَلَّمُ إلَى الدُّودِ و يُهدى إلَيهِ ، اعتَبِرْ بما تَسمَعُ و تَرى ، و قُل لِعَينَيكَ تَجفو لَذَّةَ الكَرى ، و تَفيضُ مِنَ الدُّموعِ بَعدَ الدُّموعِ تَترى ، بَيتُكَ القَبرُ بَيتُ الأهوال و البِلى ، و غايَتُكَ المَوتُ يا قَليلَ الحَياءِ ! اسمَعْ يا ذا الغَفلَةِ و التَّصريفِ ، مِن ذَوي الوَعظِ و التَّعريفِ .
اى كسى كه به دست كرم ها سپرده مى شوى و به سوى آنها راه برده مى شوى، از آنچه مى شنوى و مى بينى پند گير. به دو چشم خود بگو از لذّت خواب دورى كند و پياپى اشك ريزد، خانه گورِ تو خانه هراس ها و پوسيدگى است و فرجام تو مرگ است . اى بى حيا، اى بى خبر و دستخوش دگرگونى ها! سخن پند گويان و معرفت آموزان را بنيوش.
امام على عليه السلام : 
 أتلُو علَيكُمُ الحِكمَةَ فتُعرِضُونَ عَنها ، و أعِظُكُم بِالمَوعِظَةِ البالِغَةِ فتَتَفرَّقونَ عَنها، كأنّكُم حُمُرٌ مُستَنفِرَةٌ ، فَرَّت مِن قَسْوَرَةٍ .
من بر گوش شما اندرزهايى حكيمانه مى خوانم و شما از آنها روى برمى تابيد، و شما را پند رسا مى دهم و شما از آن مى گريزيد، بسان گورخران رمنده اى كه از شيرى مى گريزند .
امام على عليه السلام : 
اللّه َ اللّه َ عبادَ اللّه ِ قَبلَ جُفوفِ الأقلامِ ، و تَصَرُّمِ الأيّامِ ، و لُزومِ الآثامِ ، و قَبلَ الدَّعوَةِ بِالحَسرَةِ .
خدا را [در نظر گيريد ]خدا را اى بندگان خدا، پيش از آنكه قلم ها از كار باز ايستد و روزها[ى عمر] به سر آيد و گناهان جا گير شود، و پيش از دعوت به حسرت و دريغ.

اندرزهاى امام حسن عليه السلام

امام حسن عليه السلام :
  أيُّها النّاسُ ، إنّهُ مَن نَصَحَ للّه ِ و أَخَذَ قَولَهُ دَليلاً هُدِيَ لِلّتي هِيَ أقوَمُ ، و وَفَّقَهُ اللّه ُ لِلرَّشادِ ، و سَدَّدَهُ لِلحُسنى ؛ فإنَّ جارَ اللّه ِ آمِنٌ مَحفوظٌ .
 اى مردم! هر كه براى خدا خالص شود و گفتار او را راهنماى خود گيرد، به راهى (آيينى) كه استوارتر است رهنمون گردد و خداوند به هدايت و رستگارى توفيقش دهد و در كار نيك كمكش رساند؛ زيرا كه همسايه (پناهنده) خدا در امان و محفوظ است.
امام حسن عليه السلام : 
اِعلَموا أنَّ اللّه َ لَم يَخلُقْكُم عَبَثا ، و لَيس بِتارِكِكُم سُدىً ، كَتبَ آجالَكُم ، و قَسَمَ بَينَكُم مَعايِشَكُم ؛ لِيَعرِفَ كُلُّ ذي لُبٍّ مَنزِلَتَهُ ، و أنَّ ما قُدِّرَ لَهُ أصابَهُ ، و ما صُرِفَ عَنهُ فلَن يُصيبَهُ .
بدانيد كه خداوند شما را بيهوده نيافريده و به خود رهايتان نكرده است. مدّت عمر شما را رقم زده و روزى هايتان را ميان شما قسمت كرده است، تا هر خردمندى جايگاه خود را بشناسد و بداند كه آنچه برايش مقدّر شده است به او مى رسد و آنچه برايش مقدّر نشده، هرگز به او نخواهد رسيد.

اندرزهاى امام حسين عليه السلام

امام حسين عليه السلام ـ در مسير خود به كربلا ـ فرمود :
إنّ هذهِ الدُّنيا قَد تَغَيَّرَت و تَنَكَّرَت ، و أدبَرَ مَعروفُها ، فلَم يَبقَ مِنها إلاّ صُبابَةٌ كَصُبابَةِ الإناءِ ، و خَسيسُ عَيشٍ كالمَرعى الوَبيلِ . أ لاَ تَرَونَ أنَّ الحَقَّ لا يُعمَلُ بهِ ، و أنَّ الباطِلَ لا يُتَناهى عَنهُ ، لِيَرغَبِ المُؤمنُ في لِقاءِ اللّه ِ مُحِقّا ، فإنّي لا أرَى المَوتَ إلاّ سَعادَةً ، و لا الحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ إلاّ بَرَما .
 براستى كه اين دنيا ديگرگونه شده و چهره عوض كرده و خوبى هايش پشت كرده و رفته است و از آن جز ته مانده اى همچون ته مانده آبى در ظرفى و اندك عيشى همانند چراگاهى آفت زده باقى نمانده است. آيا نمى بينيد كه به حق عمل نمى شود و از باطل نهى نمى شود؟ براستى كه مؤمن بايد به [مرگ و ]ديدار خدا روى آورد. پس من مرگ را جز سعادت، و زندگى با ستمگران را جز رنج و ملال نمى بينم.
امام حسين عليه السلام : 
 اُوصِيكُم بتَقوَى اللّه ِ ، واُحَذِّرُكُم أيّامَهُ ، و أرفَعُ لَكُم أعلامَهُ ، فكأنَّ المَخُوفَ قَد أفِدَ بِمَهولِ وُرودِهِ ، و نَكيرِ حُلولِهِ ، و بَشعِ مَذاقِهِ
شما را به تقواى خدا سفارش مى كنم و از روزهاى او بر حذرتان مى دارم و پرچم ها و نشانه هايش را برايتان برمى افرازم. گويا آنچه ترسناك است با ورودى هولناك و مَقدَمى ناآشنا و مزه اى تلخ در رسيده است.
امام حسين عليه السلام ـ به مردى كه عرض كرد: من مردى نا فرمانم و در برابر معصيت شكيبايى ندارم، پس مرا اندرزى فرما ـ فرمود :
أنا رجُلٌ عاصٍ و لا أصبِرُ عَنِ المَعصِيَةِ ، فَعِظْني بِمَوعِظَةٍ ـ : اِفعَلْ خَمسَةَ أشياءَ و أذنِبْ ما شِئتَ ، فأوَّلُ ذلكَ : لا تَأكُلْ رِزقَ اللّه ِ و أذنِبْ ما شِئتَ ، و الثّانِي : اُخرُجْ مِن وَلايَةِ اللّه ِ و أذنِبْ ما شِئتَ ، و الثّالِثُ : اُطلُبْ مَوضِعا لا يَراكَ اللّه ُ و أذْنِبْ ما شِئتَ ، و الرّابِعُ : إذا جاءَ مَلَكُ المَوتِ لِيَقبِضَ رُوحَكَ فادْفَعْهُ عَن نَفسِكَ و أذنِبْ ما شِئتَ ، و الخامِسُ : إذا أدخَلَكَ مالِكٌ في النّارٍ فلا تَدخُلْ في النّارِ و أذنِبْ ما شِئتَ ! 
 پنج كار بكن و آنگاه هر چه خواستى گناه كن. اوّل اينكه روزى خدا را نخور و هر چه خواهى گناه كن. دوم اينكه از قلمرو خدا بيرون شو و هرچه خواهى گناه كن. سوم اينكه به جايى برو كه خدا تو را نبيند و هرچه خواهى گناه كن. چهارم اينكه هرگاه ملك الموت براى گرفتن جان تو آمد، او را از خودت دور گردان و هرچه خواهى گناه كن. و پنجم اينكه هرگاه مالك (مأمورِ دوزخ) تو را به آتش برد، داخل آن نشو، و [آنگاه ]هرچه خواهى گناه كن!

اندرزهاى امام زين العابدين عليه السلام

امام زين العابدين عليه السلام ـ 
كانَ يَعِظُ النّاسَ و يُزَهِّدُهُم في الدُّنيا و يُرَغِّبُهُم في أعمالِ الآخِرَةِ بهذا الكلامِ في كُلِّ جُمُعَةٍ في مَسجِدِ الرَّسولِ صلى الله عليه و آله ـ : أيُّها النّاسُ ، اتَّقُوا اللّه َ ، و اعلَموا أنّكُم إلَيهِ تُرجَعونَ ، فتَجِدُ كُلُّ نَفسٍ ما عَمِلَت في هذهِ الدُّنيا .
كه هر جمعه در مسجد رسول خدا صلى الله عليه و آله با اين جملات مردم را اندرز مى داد و به دل بركندن از دنيا و رغبت به آخرت فرا مى خواند ـ مى فرمود : اى مردم! از خدا بترسيد و بدانيد كه شما به سوى او باز مى گرديد و هر كس هر كارى را كه در اين دنيا كرده است، مى يابد.
امام زين العابدين عليه السلام :
اعلَمْ ـ وَيحَكَ يا بنَ آدمَ ـ أنّ قَسوَةَ البِطنَةِ و فَترَةَ المَيلَةِ و سُكرَ الشِّبعِ و غِرَّةَ المُلكِ مِمّا يُثَبِّطُ و يُبطِئُ عَنِ العَمَلِ ، و يُنسي الذِّكرَ ، و يُلهي عنِ اقْتِرابِ الأجَلِ ؛ حتّى كأنّ المُبتَلى بِحُبِّ الدُّنيا بهِ خَبَلٌ مِن سُكرِ الشَّرابِ .
 واى بر تو اى آدميزاد! بدان كه پُرى شكم و سستى ميل و رغبت [به آخرت] و مستىِ سيرى و شكوهِ قدرت از عواملى است كه از عمل باز مى دارد و كُند مى گرداند و ياد [خدا] را از خاطر مى برد و از نزديك بودن اجل غافل مى كند، تا جايى كه گرفتارِ دوستى دنيا، گويى از مستىِ مىْ ديوانه است.
امام زين العابدين عليه السلام ـ در بخشى از نامه اش به محمّد بن مسلم زهرى ـ نوشت: 
انظرْ أيَّ رجُلٍ تَكونُ غَدا إذا وَقَفتَ بَينَ يَديِ اللّه ِ فسَألَكَ عن نِعَمِهِ علَيكَ كَيفَ رَعَيتَها ، و عَن حُجَجِهِ علَيكَ كيفَ قَضَيتَها ، و لا تَحسَبَنَّ اللّه َ قابِلاً مِنكَ بِالتَّعذيرِ ، و لا راضِيَا مِنكَ بِالتَّقصيرِ ، هَيهاتَ هَيهاتَ لَيسَ كذلكَ .
بنگر فرداى قيامت كه در پيشگاه خداوند بايستى، چگونه مردى خواهى بود؟ آنگاه كه از تو بپرسد نعمت هايش را چگونه پاس داشتى و با حجّت هايش بر تو، چه كردى. و هرگز گمان مبر كه خدا از تو عذرى مى پذيرد و به تقصيرهاى تو رضايت خواهد داد؛ هيهات، هيهات، چنين نيست.
امام زين العابدين عليه السلام : 
 كَفانا اللّه ُ و إيّاكُم كَيدَ الظّالِمينَ ، و بَغيَ الحاسِدينَ ، و بَطشَ الجَبّارينَ . أيُّها المؤمِنونَ، لا يَفتِنَنَّكُمُ الطَّواغِيتُ و أتباعُهُم مِن أهلِ الرَّغبَةِ في الدُّنيا ، المائلونَ إلَيها .
خداوند ما و شما را از مكر ستمگران و گزند حسودان و خشم گردنكشان نگه دارد. اى مؤمنان! طاغوتيان و پيروان دنياخواه و دنيا گراى آنان شما را نفريبند.
امام زين العابدين عليه السلام ـ هرگاه اين آيه را تلاوت مى كرد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از خدا بترسيد و با راستگويان باشيد» ـ مى فرمود :
 اللّهُمّ، ارفَعْني في أعلى دَرَجاتِ هذهِ النُّدبَةِ ، و أعِنِّي بِعَزمِ الإرادَةِ ، و هَبْني حُسنَ المُستَعقَبِ مِن نَفسي ، و خُذْني مِنها حتّى تَتَجَرَّدَ خَواطِرُ الدُّنيا عَن قَلبي مِن بَردِ خَشيَتي مِنكَ .
 بار خدايا! مرا در بالاترين درجات اين دعوت قرار ده و به نيروى اراده كمكم فرما و توفيقم ده تا از نفْس خود به خوبى بازخواست كنم و مرا از نفْسم بگير تا اينكه بر اثر خنكاى خشيت از تو، خطورات دنيوى از قلبم بيرون رود.

اندرزهاى امام باقر عليه السلام

امام باقر عليه السلام ـ
 لِجَماعَةٍ من الشِّيعَةِ حَضَرُوهُ ذاتَ يَومٍ فوَعَظَهُم و حَذَّرَهُم و هُم ساهُونَ لاهُونَ ، فأغاظَهُ ذلكَ فأطرَقَ مَلِيّا ، ثُمّ رَفَعَ رأسَهُ إلَيهِم فقالَ ـ : إنّ كَلامِي لَو وَقَعَ طَرَفٌ مِنهُ في قَلبِ أحَدِكُم لَصارَ مَيِّتا ! ألاَ يا أشباحا بلا أرواحٍ ، و ذُبابا بلا مِصباحٍ ، كأنَّكُم خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ ، و أصنامٌ مَريدَةٌ ··· يا ذَوي الهَيئَةِ المُعجِبَةِ ، و الهِيمِ المُعطَنَةِ ! مالِي أرى أجسامَكُم عامِرَةً و قلوبَكُم دامِرَةً ؟! .
 در روزى كه جمعى از شيعيان در حضور ايشان بودند و آن حضرت آنان را پند مى داد و بر حذرشان مى داشت، اما آنان بى توجّه و سرگرم خود بودند تا جايى كه اين وضع حضرت را به خشم آورد و پس از اين كه لختى سر به زير افكند و سپس به طرف آنان سر بلند كرد ـ فرمود : براستى كه اگر ذرّه اى از اين سخنان من در دل يكى از شما اثر مى كرد، بى گمان مى مُرد! هان، اى تنواره هاى بى جان و مگس هاى بى چراغ! به الوارهايى وا داشته بر ديوار و مجسمه هايى افراشته مى مانيد··· اى كه هيكل هاى خوشايند داريد و به اشترانى مى مانيد كه در استراحتگاه خود خسبيده اند! چه شده است كه پيكرهاى شما را آباد مى بينم و دل هايتان را ويران؟!
امام باقر عليه السلام :
 أيُّها النّاسُ ، إنَّكُم في هذهِ الدّارِ أغراضٌ تَنتَضِلُ فِيكُمُ المَنايا ، لَن يَستَقبِلَ أحَدٌ مِنكُم يَوما جَديدا مِن عُمرِهِ إلاّ بانقِضاءِ آخَرَ مِن أجَلِهِ .
 اى مردم! شما در اين سراى دنيا آماج تيرهاى مرگ هستيد و هيچ يك از شما هرگز روز تازه اى از عمر خود را در پيش نگيرد، مگر با سپرى شدن يك روز ديگر از عمرش.

اندرزهاى امام صادق عليه السلام

امام صادق عليه السلام ـ به مردى كه تقاضاى پندى كرد ـ فرمود :
 إن كانَ اللّه ُ تباركَ و تعالى قَد تَكفَّلَ بِالرِّزقِ فاهتِمامُكَ لِما ذا؟! و إن كانَ الرِّزقُ مَقسوما فالحِرصُ لِما ذا ؟! و إن كانَ الحِسابُ حَقّا فالجَمعُ لِما ذا ؟! 
 اگر خداوند تبارك و تعالى روزى [رساندن ]را به عهده گرفته است، پس غم روزى خوردن تو از بهر چيست؟! و اگر روزى قسمت شده است ، پس حرص چه معنا دارد؟! و اگر حسابرسى راست است، پس گرد آوردن [مال و ثروت ]چيست؟!
امام صادق عليه السلام : 
 اِسمَعوا مِنّي كَلاما هُو خَيرٌ لَكُم مِن الدُّهمِ المُوقَفَةِ : لا يَتَكَلَّمْ أحَدُكُم بِما لا يَعنيهِ ، وَ لْيَدَعْ كَثيرا مِن الكَلامِ فيما يَعنيهِ 
سخنى از من بشنويد كه آن براى شما بهتر از اسبان خاكسترى رنگ است كه دست و پاهايشان خطوط سياه دارد: هيچ يك از شما سخن بيهوده نگويد و از پُر گفتن سخنان مفيد هم خوددارى ورزد.
امام صادق عليه السلام ـ به جابر كه از ايشان اندرزى خواست ـ فرمود :
 يا جابِرُ ، اِجعَلِ الدُّنيا مالاً أصَبتَهُ في مَنامِكَ ثُمّ انتَبَهتَ و لَيسَ مَعَكَ مِنهُ شَيءٌ ، هَل هُو إلاّ ثَوبٌ تَلبَسُهُ فتُبلِيهِ أو طَعامٌ يَعودُ بَعدُ إلى ما تَعلَمُ ؟! فالعَجَبُ لِقَومٍ حُبِسَ أوَّلُهُم عَن آخِرِهِم ، ثُمّ نُودِيَ فِيهِم بِالرَّحيلِ و هُم في غَفلَةٍ يَلعَبونَ ! 
 اى جابر! دنيا را [چونان ]مالى بدان كه در عالم خواب به دست مى آورى و چون بيدار مى شوى چيزى از آن نيست . آيا نصيب تو از دنيا چيزى جز همان جامه اى است كه مى پوشى و كهنه اش مى كنى، يا همان خوراكى است كه[مى خورى و سپس] به آن تبديل مى شود كه خود مى دانى؟! پس، شگفت از مردمى است كه اوّلين هاى آنان از آخرين هايشان گرفته شده اند (از ميان آنان رفته اند) و آنگاه در ميان ايشان بانگ رحيل سر داده شده است، ليكن همچنان بى خبر، سرگرم بازى اند.

اندرزهاى امام كاظم عليه السلام

امام كاظم عليه السلام ـ به هشام بن حَكَم ـ فرمود : 
يا هِشامُ ، إنّ اللّه تَباركَ و تعالى بَشَّرَ أهلَ العَقلِ و الفَهمِ في كِتابِهِ فقالَ : «فبَشِّرْ عِبادِ * الّذِينَ يَستَمِعونَ القَولَ فيَتَّبِعونَ أحْسَنَهُ اُولئكَ الّذينَ هَداهُمُ اللّه ُ و اُولئكَ هُمْ اُولوا الألْبابِ»(زمر،17،18)
اى هشام! خداوند تبارك و تعالى مردمان خردمند و فهميده را در كتاب خود بشارت داده و فرموده است: «پس، بندگان مرا بشارت ده. همانان كه سخن را مى شنوند و بهترين آن را پيروى مى كنند. اينان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده و اينان همان خردمندانند».
امام كاظم عليه السلام : 
 يا هِشامُ ، إنّ اللّه تباركَ و تعالى أكمَلَ للنّاسِ الحُجَجَ بِالعُقولِ ،و نَصَرَ النَّبِيِّينَ بِالبَيانِ ، و دَلَّهُم على رُبوبيَّتِهِ بالأدِلَّةِ ، فقالَ : «و إلهُكُمْ إلهٌ واحِدٌ ، لا إلهَ إلاّ هُوَ الرَّحمنُ الرَّحيمُ * إنّ في خَلْقِ السَّماواتِ و الأرْضِ و اخْتِلافِ اللَّيْلِ و النَّهارِ و الفُلْكِ الّتي تَجْري في البَحْرِ بما يَنْفَعُ النّاسَ و ما أنْزَلَ اللّه ُ مِنَ السَّماءِ مِن ماءٍ فأحْيا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِها و بَثَّ فِيها مِن كُلِّ دابَّةٍ و تَصْريفِ الرِّياحِ و السَّحابِ المُسَخَّرِ بَينَ السَّماءِ و الأرْضِ لاَياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلونَ» (بقره،163-164).
اى هشام! خداوند تبارك و تعالى به وسيله خردها حجّت ها را بر مردم تمام كرد و پيامبران را به وسيله بيان يارى رساند و آنها را با دليل ها به ربوبيّت خويش رهنمون شد و فرمود: «و معبود شما معبودى يگانه است، معبودى نيست مگر او كه بخشنده و مهربان است.همانا در آفرينش آسمان ها و زمين و گردش شب و روز و كشتيهايى كه در دريا روانند با آنچه به مردم سود مى رساند و [نيز ]آبى كه خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمين مرده را زنده گردانيده و در آن از هر گونه جنبنده اى پراكنده ساخته و [نيز در] جابجا كردن بادها و ابر رام شده اى كه ميان آسمان و زمين است، براى گروهى كه خرد مى ورزند، نشانه هايى وجود دارد».
امام كاظم عليه السلام : 
يا هِشامُ ، قد جَعَلَ اللّه ُ ذلكَ دَليلاً على مَعرِفَتِهِ بأنَّ لَهُم مُدَبِّرا ، فقالَ : «و سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ و النَّهارَ و الشَّمْسَ و القَمَرَ و النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بأمْرِهِ إنَّ في ذلِكَ لاَياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلونَ»(نحل،12) ، و قالَ : «هُوَ الّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغوا أشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخا و مِنْكُمْ مَن يُتَوفَّى مِن قَبْلُ و لِتَبْلُغوا أجَلاً مُسَمَّىً و لَعَلَّكُم تَعْقِلونَ» (غافر،67) و قالَ : إنّ في اخْتِلافِ اللَّيْلِ و النَّهارِ و ما أنْزَلَ اللّه ُ مِنَ السَّماءِ مِن رِزْقٍ فأحْيا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِها و تَصْريفِ الرِّياحِ (و السَّحابِ المُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ و الأرضِ) لاَياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلونَ . ، و قالَ : «يُحْيِي الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنّا لَكُمُ الآياتِ لَعَلَّكُم تَعْقِلونَ» (حدید،17) ، و قالَ : «و جَنّاتٌ مِنْ أعْنابٍ و زَرْعٌ و نَخيلٌ صِنْوانٌ و غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ و نُفَضِّلُ بَعْضَها على بَعْضٍ فِي الاُكُلِ إنّ في ذلكَ لاَياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلونَ» . ، و قالَ : «و مِنْ آياتِهِ يُريكُمُ البَرْقَ خَوْفا و طَمَعا و يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ ماءً فيُحْيِي بهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوتِها إنّ فِي ذلكَ لاَياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلونَ» (رعد،4) ، و قالَ : «قُلْ تَعالَوا أتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُم عَلَيْكُم ألاّ تُشْرِكوا بهِ شَيْئا و بالوالِدَيْنِ إحْسانا و لا تَقْتُلوا أوْلادَكُمْ مِن إمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ و إيّاهُمْ و لا تَقْرَبوا الفَواحِشَ ما ظَهرَ مِنها و مَا بَطَنَ و لا تَقْتُلوا النَّفْسَ الّتي حَرَّمَ اللّه ُ إلاّ بِالحَقِّ ذلِكُم وَصّاكُمْ بهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلونَ» (انعام،151)، و قالَ : «هَلْ لَكُمْ مِن ما مَلَكَتْ أيْمانُكُمْ مِنْ شُرَكَاءَ فِي ما رَزَقْناكُمْ فأنْتُمْ فيهِ سَواءٌ تَخافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أنْفُسَكُمْ كذلِكَ نُفَصِّلُ الآياتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلونَ» (روم،28) .
اى هشام! خداوند اينها را راهنمايى براى شناخت خود قرار داده است، تا دريابند كه آنان را مدبّرى است و فرمود: «و شب و روز و خورشيد و ماه را براى شما رام گردانيد و ستارگان به فرمان او رام شده اند. مسلّما در اين [پديده ها] براى مردمى كه تعقّل مى كنند نشانه اى است» و فرمود: «او كسى است كه شما را از خاكى بيافريد و سپس از نطفه اى و آنگاه از لخته خونى و زان پس شما را [به صورت ]كودكى بيرون مى آورد تا به كمال قوّت خود برسيد و تا سالمند شويد و برخى از شما [اين سير را نمى پويد و ]مرگ پيش رَس مى يابد و تا [سرانجام] به مدّتى كه مقرّر است برسيد و اميد كه تعقّل ورزيد» و فرمود:همانا در گردش شب و روز در آنچه از روزى كه خدا از آسمان فرو فرستاد و بدان وسيله زمين مرده را حيات بخشيد و در جا به جا كردن بادها (ابر رام شده اى كه ميان آسمان و زمين است) قطعا نشانه هايى است براى كسانى كه مى انديشند . و فرمود: «زمين را پس از مردنش زنده مى كند. ما اين نشانه ها را براى شما توضيح مى دهيم شايد كه بينديشيد» و فرمود: «و باغ هايى از انگور و كشتزارها و درختان خرما، چه از يك ريشه و چه از غير يك ريشه، كه با يك آب سيراب مى گردند و [با اين همه ]برخى از آنها را بر برخى ديگر برترى مى دهيم. بى گمان در اين [پديده ها نيز]براى مردمى كه تعقّل مى كنند نشانه هايى است» و فرمود: «و از نشانه هاى او [اين است كه ]آذرخش را براى شما بيم آور و اميد بخش مى نماياند و از آسمان به تدريج آبى فرو مى فرستد كه به وسيله آن زمين را پس از مرگش زنده مى گرداند. در اين [امر] براى مردمى كه تعقّل مى كنند، قطعا نشانه هايى است» و فرمود: «بگو: بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده براى شما بخوانم: چيزى را با او شريك قرار ندهيد و به پدر و مادر نيكى كنيد و فرزندان خود را از بيم تنگدستى مكشيد. ما شما و آنان را روزى مى رسانيم و به كارهاى زشت ـ چه علنى آن و چه پوشيده اش ـ نزديك نشويد و نفْسى را كه خدا محترم شمرده است، جز به حقّ نكشيد. اينهاست كه خدا شما را به آن سفارش كرده است، باشد كه بينديشيد» و فرمود: «آيا در آنچه به شما روزى كرده ايم شريكانى از بردگانتان داريد كه در آن [مال با هم] مساوى باشيد و همان طور كه شما از يكديگر بيم داريد، از آنها بيم داشته باشيد؟ اين گونه آيات خود را براى مردمى كه مى انديشند به تفصيل بيان مى كنيم».
امام كاظم عليه السلام : 
 يا هِشامُ ، ثُمّ وعَظَ أهلَ العَقلِ و رَغَّبَهُم في الآخِرَةِ فقالَ : «و مَا الحَياةُ الدُّنْيا إلاّ لَعِبٌ و لَهْوٌ و لَلدّارُ الآخِرَةُ خَيْرٌ لِلّذِينَ يَتَّقُونَ أ فلا تَعْقِلونَ»(انعام،32).
اى هشام! خداوند سپس خردمندان را اندرز داده و به آخرت ترغيبشان كرده است و فرموده: «و زندگى دنيا جز بازى و سرگرمى نيست و قطعا سراى بازپسين براى كسانى كه پرهيزگارى مى كنند بهتر است؛ آيا نمى انديشيد؟».
امام كاظم عليه السلام :
ا هِشامُ، ثُمّ خَوَّفَ الّذينَ لا يَعقِلونَ عِقابَهُ فقالَ تعالى : «ثُمَّ دَمَّرْنا الآخَرِينَ * و إنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ علَيْهِم مُصْبِحِينَ * و بِاللَّيْلِ أ فَلا تَعقِلونَ» (صافات،136-138) ، و قالَ : «إنّا مُنْزِلونَ على أهْلِ هذهِ القَرْيَةِ رِجْزا مِن السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقونَ * و لَقَد تَرَكْنا مِنْها آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلونَ» (عنکبوت،34-35)
 اى هشام! آنگاه كسانى را كه در كيفر او نمى انديشند بيم داده و فرموده است: «سپس ديگران را نابود كرديم. و در حقيقت، شما بر آنان صبحگاهان و شامگاهان مى گذريد! آيا به فكر فرو نمى رويد؟» و فرمود: «ما بر مردم اين شهر به [سزاى ]فسقى كه مى كردند عذابى از آسمان فرو خواهيم فرستاد و از آن [شهر سوخته ]براى مردمى كه مى انديشند نشانه اى روشن باقى گذاشتيم».
امام كاظم عليه السلام : 
 يا هِشامُ ، إنّ العَقلَ معَ العِلمِ فقالَ : «و تِلْكَ الأمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ و مَا يَعْقِلُها إلاّ العالِمُونَ»(عنکبوت،43) ، يا هِشام، ثُمّ ذَمَّ الّذينَ لا يَعقِلونَ فقالَ : «و إذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعوا ما أنْزَلَ اللّه ُ قالوا بَلْ نَتَّبِعُ ما ألْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أ وَ لَوْ كانَ آباؤهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئا و لا يَهْتَدونَ» (بقره،170)، و قالَ: «و مَثَلُ الّذِينَ كَفَروا كمَثَلِ الّذِي يَنْعِقُ بما لا يَسْمَعُ إلاّ دُعاءً و نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلونَ» (بقره،171)، و قالَ : «و مِنْهُمْ مَن يَسْتَمِعونَ إلَيْكَ أ فَأنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ و لَوْ كانُوا لا يَعقِلُونَ»(یونس،42) ، و قالَ : «أمْ تَحْسَبُ أنَّ أكْثَرَهُمْ يَسْمَعونَ أوْ يَعْقِلونَ إنْ هُمْ إلاّ كالأنْعامِ بَلْ هُمْ أضَلُّ سَبيلاً» (فرقان،44) ، و قالَ : «لا يُقاتِلونَكُمْ جَميعا إلاّ في قُرَىً مُحَصَّنَةٍ أو مِن وَراءِ جُدُرٍ بأسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَديدٌ تَحْسَبُهُمْ جَميعا و قُلُوبُهُمْ شَتّى ذلِكَ بأنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلونَ» (حشر،14)، و قالَ : «و تَنْسَوْنَ أنفُسَكُمْ و أنْتُمْ تَتْلُونَ الكِتابَ أ فَلا تَعْقِلونَ» (بقره،44)
اى هشام! خرد با دانايى همراه است. خداوند مى فرمايد: «و اين مَثَل ها را ما براى مردم مى زنيم، و[لى ]درباره آنها نمى انديشند مگر دانايان». اى هشام! خداوند سپس كسانى را كه خرد خود را به كار نمى گيرند نكوهش كرده مى فرمايد: «و هرگاه به آنان گفته شود: از آنچه خداوند نازل كرده است پيروى كنيد؛ گويند: بلكه از آن چيزى پيروى مى كنيم كه پدران و نياكان خود را بر آن يافتيم. آيا هرچند پدرانشان چيزى را درك نمى كردند و به راه درست نمى رفته اند؟» و مى فرمايد: «و مَثَل [دعوت كننده ]كافران مانند مَثَل كسى است كه حيوانى را كه جز صدا و ندايى [مبهم، چيزى ]نمى شنود، بانگ مى زند. [آرى] كرند، لالند، كورند و تعقّل نمى ورزند» و مى فرمايد: «و برخى از آنان كسانى هستند كه به تو گوش فرا مى دهند. آيا تو كران را ـ هر چند درنيابند ـ شنوا خواهى كرد؟» و مى فرمايد: «يا گمان دارى كه بيشترشان مى شنوند يا مى انديشند؟ آنان جز مانند ستوران نيستند، بلكه گمراهترند» و مى فرمايد: «آنان به صورت دسته جمعى، جز در قريه هايى كه داراى استحكامات است، يا از پشت ديوارها با شما نخواهند جنگيد. جنگشان ميان خودشان سخت است. ايشان را متّحد مى پندارى و[لى ]دل هايشان پراكنده است؛ زيرا آنان مردمانى هستند كه نمى انديشند» و مى فرمايد: «و خود را فراموش مى كنيد در حالى كه كتاب را مى خوانيد، آيا نمى انديشيد؟».
امام كاظم عليه السلام :
يا هِشامُ ، ثُمّ ذَمَّ اللّه ُ الكَثرَةَ فقالَ : «و إن تُطِعْ أكْثَرَ مَن فِي الأرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبيلِ اللّه ِ» ، و قالَ : «وَ لَئِنْ سَألْتَهُمْ مَنْ خَلقَ السَّماواتِ و الأرْضَ لَيَقُولُنَّ اللّه ُ قُلِ الحَمْدُ للّه ِ بَلْ أكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ»(لقمان،25) و قالَ : «و لَئِنْ سَألْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فأحْيا بهِ الأرْضَ مِن بَعْدِ مَوْتِها لَيَقُوُلُنَّ اللّه ُ قُلِ الحَمْدُ للّه ِ بَلْ أكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلونَ» (عنکبوت،63)
 اى هشام! خداوند اكثريت را نكوهش كرده، مى فرمايد: «و اگر از بيشتر كسانى كه در روى زمين هستند فرمان برى تو را از راه خدا منحرف مى كنند» و مى فرمايد: «اگر از آنان بپرسى چه كسى آسمان ها و زمين را آفريده است، قطعا خواهند گفت: خدا. بگو: ستايش مخصوص خداوند است. اما بيشتر آنان نمى دانند» و مى فرمايد: «و اگر از ايشان بپرسى كه چه كسى از آسمان آبى فرو فرستاد و به وسيله آن زمين را بعد از مرگش زنده گردانيد، قطعا مى گويند: خدا. بگو: ستايش مخصوص خداوند است، اما بيشتر آنان تعقّل نمى كنند».
امام كاظم عليه السلام : 
يا هِشامُ ، ثُمّ مَدَحَ القِلَّةَ فقالَ : «و قَليلٌ مِنْ عِبادِي الشَّكورُ»(سبا،13) و قالَ : «و قَلِيلٌ ما هُمْ» (ص،24) ، و قالَ : «و قالَ رَجُلٌ مُؤْمنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إيمانَهُ أ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللّه ُ» (غافر،28) ، و قالَ : «و مَنْ آمَنَ و ما آمَنَ مَعَهُ إلاّ قَلِيلٌ»(هود،40)، و قالَ : «و لكِنَّ أكْثَرَهُم لا يَعْلَمُونَ» (انعام،37)، و قالَ : «و أكْثَرُهُم لا يَعْقِلُونَ»(مائده،103)، و قالَ: «و أكْثَرُهُمْ لا يَشْعُرُونَ» .
اى هشام! خداوند اقليت را ستوده و فرموده است: «و اندكى از بندگان من سپاس گزارند» و نيز فرموده است: «و اينها (مؤمنان نيك كردار) بس اندكند» و فرموده است: «و مردى مؤمن از خاندان فرعون كه ايمان خود را پنهان مى داشت، گفت: آيا مردى را مى كشيد كه مى گويد: پروردگار من خداست؟» و فرموده است: «و كسانى كه ايمان آوردند و با او (نوح)جز عدّه اندكى ايمان نياورده بودند» و فرموده است: «اما بيشتر آنان نمى دانند» و فرموده است: «و بيشتر آنان نمى انديشند» و فرموده است: «و بيشتر آنان شعور ندارند».
امام كاظم عليه السلام : 
يا هِشامُ ، ثُمّ ذَكَرَ اُولي الألبابِ بأحسَنِ الذِّكرِ ، و حَلاّهُم بأحسَنِ الحِليَةِ ، فقالَ : «يُؤْتِي الحِكْمَةَ مَن يَشاءُ و مَن يُؤْتَ الحِكْمَةَ فَقَدْ اُوتِيَ خَيْرا كَثيرا وَ ما يَذَّكَّرُ إلاّ اُولو الألْبابِ» (بقره،269) ، و قالَ : «و الرّاسِخُونَ في العِلْمِ يَقولونَ آمَنّا بِهِ كُلٌّ مِن عِندِ رَبِّنا و ما يَذَّكَّرُ إلاّ اُولو الألْبابِ» (آل عمران،7)، و قالَ : «إنّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ و الأرْضِ و اخْتِلافِ اللَّيلِ و النَّهارِ لاَياتٍ لاُِولي الألْبابِ» (آل عمران،190) ، و قالَ : «أ فمَنْ يَعْلَمُ أنَّما اُنْزِلَ إلَيْكَ مِن رَبِّكَ الحَقُّ كَمَنْ هُوَ أعْمى إنَّما يَتَذَكَّرُ اُولو الألْبابِ» (رعد،19)، و قالَ : «أمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيلِ ساجِدا و قائِما يَحْذَرُ الآخِرَةَ و يَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوي الّذِينَ يَعْلَمُونَ و الّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إنَّما يَتَذَكَّرُ اُولو الألْبابِ» (زمر،9)، و قالَ : «كِتابٌ أنْزَلْناهُ إلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّروا آياتِهِ و لِيَتَذَكَّرَ اُولو الألْبابِ» (ص،29)، و قالَ : «و لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الهُدى و أوْرَثْنا بَني إسْرائيلَ الكِتابَ * هُدَىً و ذِكْرى لاُولي الألْبابِ» (غافر،53و54). و قالَ: «وَ ذَكِّرْ فإنَ الذِّكْرى تَنْفَعُ المُؤمِنينَ» (ذاریات،55). 
اى هشام! خداوند از خردمندان به نيكوترين شكل ياد كرده و آنان را به زيباترين زيور آراسته است . مى فرمايد: «حكمت را به هر كه خواهد مى دهد و به هر كس حكمت داده شود، خير بسيار داده شده است و پند نگيرند مگر خردمندان» و مى فرمايد:«و ريشه دارانِ در دانش و معرفت مى گويند: ما بدان ايمان آورديم. همگى [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسى متذكّر نمى شود» و مى فرمايد: «مسلّما در آفرينش آسمان ها و زمين و گردش شب و روز نشانه هايى براى خردمندان است و مى فرمايد: «آيا كسى كه مى داند آنچه از سوى پروردگارت به تو نازل شده حقّ است، مانند كسى است كه كور مى باشد؟ در حقيقت خردمندان متذكّر مى شوند» و مى فرمايد: «يا آن كسى كه در طول شب در سجده و قيام اطاعت [خدا ]مى كند و از آخرت مى ترسد و رحمت پروردگارش را اميد دارد؟ بگو: آيا كسانى كه مى دانند و كسانى كه نمى دانند يكسانند؟ تنها خردمندانند كه پند پذيرند» و مى فرمايد: «كتابى مبارك است كه آن را بر تو نازل كرديم، تا در آياتش بينديشند و خردمندان از آن پند گيرند» و فرموده است: «قطعا به موسى هدايت داديم و براى بنى اسرائيل كتاب به ارث گذاشتيم. هدايت و يادآورى است براى خردمندان». و فرموده است : «و يادآورى كن؛ زيرا كه ياد آورى مؤمنان را سود مى بخشد».
امام كاظم عليه السلام :
 يا هِشامُ ، إنّ اللّه تعالى يَقولُ في كِتابِهِ : «إنّ فِي ذلكَ لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ» (ق،37). يَعني : عَقلٌ ، و قالَ : «و لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الحِكْمَةَ» (لقمان،12)، قالَ : الفَهمَ و العَقلَ .
 اى هشام! خداوند متعال در كتاب خود مى فرمايد: «هر آينه در اين پندى است براى كسى كه وى را دل است»، يعنى: عقل و مى فرمايد: «و ما به لقمان حكمت داديم» فرمود: يعنى فهم و عقل.
امام كاظم عليه السلام :
 يا هِشامُ، إنَّ لُقمانَ قالَ لابنِهِ : تَواضَعْ لِلحَقِّ تَكُن أعقَلَ النّاس ، و إنّ الكَيِّسَ لَدَى الحَقِّ يَسيرٌ . يا بُنَيَّ إنّ الدُّنيا بَحرٌ عَميقٌ ، قَد غَرِقَ فيها (فيهِ) عالَمٌ كثيرٌ ، فلْتَكُن سفَينَتُكَ فيها تَقوَى اللّه ِ ، و حَشْوُها الإيمانُ . و شِراعُها التَّوَكُّلُ ، و قَيِّمُها العَقلُ ، و دَليلُها العِلمُ ، و سُكّانُها الصَّبرُ .
 اى هشام! لقمان به فرزند خود گفت: در برابر حق فروتن باش تا خردمندترين مردم باشى، و زيرك در عين رعايت حق اندك است. اى فرزندم! دنيا دريايى ژرف است كه خلق بسيارى در آن غرق گشته اند. پس بايد كه كشتى تو در اين دريا تقواى الهى باشد و محموله اش ايمان و بادبانش توكّل و ناخدايش خرد و راهنمايش (قطب نمايش) دانش و لنگرش شكيبايى.
امام كاظم عليه السلام :
يا هِشامُ ، إنّ لِكلِّ شيءٍ دَليلاً و دَليلُ العَقلِ التَّفَكُّرُ ، و دَليلُ التَّفَكُّرِ الصَّمتُ ، و لِكُلِّ شيءٍ مَطِيَّةٌ و مَطِيَّةُ . العَقلِ التَّواضُعُ ، و كَفى بكَ جَهلاً أن تَركَبَ ما نُهِيتَ عَنهُ .
 اى هشام! هر چيزى را راهنمايى است و راهنماى عقل انديشيدن است و راهنماى انديشيدن خاموشى، و براى هر چيزى مركبى است و مركب خِرد فروتنى است، و در نادانى تو همين بس كه مرتكب كارى شوى كه از آن نهى شده اى.
امام كاظم عليه السلام :
 يا هِشامُ ، ما بَعَثَ اللّه ُ أنبياءَهُ و رُسُلَهُ إلى عِبادِهِ إلاّ لِيَعقِلوا عَنِ اللّه ِ ، فأحسَنُهُمُ استِجابَةً أحسَنُهُم مَعرِفَةً ، و أعلَمُهُم بأمرِ اللّه ِ أحسَنُهُم عَقلاً ، و أكمَلُهُم عَقلاً أرفَعُهُم دَرَجَةً في الدُّنيا و الآخِرَةِ .
 اى هشام! خداوند پيامبران و رسولان خود را به سوى بندگانش نفرستاد، مگر براى اينكه از خدا فرا بگيرند. بنا بر اين، هر كه اين دعوت را بهتر پذيرا باشد معرفتش بهتر باشد، و هر كه خردمندتر است، به امر خدا داناتر باشد و هر كه خردش كاملتر باشد، مقامش در دنيا و آخرت بالاتر است.
امام كاظم عليه السلام : 
يا هِشامُ، إنّ للّه ِ علَى النّاسِ حُجَّتَينِ : حُجَّةٌ ظاهِرَةٌ و حُجَّةٌ باطِنَةٌ ، فأمّا الظّاهِرَةُ فالرُّسُلُ و الأنبياءُ و الأئمّةُ عليهم السلام ، و أمّا الباطِنَةُ فالعُقولُ .
اى هشام! خداوند را بر مردم دو حجّت است: حجّت آشكار و حجّت نهان. حجّت آشكار، رسولان و پيامبران و امامان عليهم السلام هستند و حجّت نهان خردهايند.
امام كاظم عليه السلام :
 يا هِشامُ ، إنّ العاقِلَ الّذي لا يَشغَلُ الحَلالُ شُكرَهُ ، و لا يَغلِبُ الحَرامُ صَبرَهُ .
 اى هشام! خردمند كسى است كه حلال، او را از شكرش باز ندارد و حرام ، عنان صبر از دست او نربايد.
امام كاظم عليه السلام : 
يا هِشامُ ، مَن سَلَّطَ ثَلاثا على ثَلاثٍ فكأنّما أعانَ على هَدمِ عَقلِهِ : مَن أظلَمَ نُورَ تَفَكُّرِهِ بطُولِ أمَلِهِ ، و مَحا طَرائفَ حِكمَتِهِ بفُضولِ كَلامِهِ . ، و أطفَأَ نُورَ عِبرَتِهِ بشَهَواتِ نَفسِهِ ، فكأنّما أعانَ هَواهُ على هَدمِ عَقلِهِ ، و مَن هَدَمَ عَقلَهُ أفسَدَ علَيهِ دِينَهُ و دُنياهُ .
اى هشام! هر كه سه چيز را بر سه چيز مسلّط گرداند، چنان است كه بر نابودى خرد خود كمك كرده باشد: هر كه روشنايى انديشه خود را با آرزوى درازش به تيرگى كشاند و طُرفه هاى حكمتش را با زياده گوييهايش نابود كند . و پرتو عبرت آموزى خود را با شهوت هاى نفْسش خاموش سازد، چنان است كه هوس خود را در راه ويرانى خردش كمك كرده باشد و هر كه خردش را ويران كند، دين و دنياى خود را تباه ساخته است.
امام كاظم عليه السلام : 
 يا هِشامُ ، كَيفَ يَزكُو . عِندَ اللّه ِ عَمَلُكَ و أنتَ قَد شَغَلتَ قَلبَكَ عَن أمرِ رَبِّكَ ، و أطَعتَ هَواكَ على غَلَبَةِ عَقلِكَ .
اى هشام! چگونه كردارت نزد خدا پاك و بالنده باشد، در حالى كه دلت را از فرمان پروردگارت باز داشته اى و از هوس خود در راه چيره آمدن [آن] بر خردت فرمان مى برى.
امام كاظم عليه السلام :
يا هِشامُ ، الصَّبرُ علَى الوَحدَةِ عَلامَةُ قُوَّةِ العَقلِ ، فمَن عَقَلَ عَنِ اللّه ِ . اعتَزلَ أهلَ الدُّنيا و الرّاغِبينَ فيها ، و رَغِبَ فيما عِندَ اللّه ِ ، و كانَ اللّه ُ اُنسَهُ في الوَحشَةِ ، و صاحِبَهُ في الوَحدَةِ ، و غِناهُ في العَيلَةِ . ، و مُعِزَّهُ مِن غَيرِ عَشيرَةٍ .
 اى هشام! صبر بر تنهايى نشانه نيرومندى خرد است. كسى كه خدايى بينديشد . از اهل دنيا و دنيا طلبان كناره گيرد و به آنچه نزد خداست روى آورد و خداوند انيس وحشت او باشد و يار تنهايى و خلوت او و مايه بى نيازى او در نيازمندى . و عزّت و قدرت بخش او بى آنكه ايل و طايفه اى داشته باشد.
امام كاظم عليه السلام : 
 يا هِشامُ ، نُصِبَ الحَقُّ لِطاعَةِ اللّه ِ . و لا نَجاةَ إلاّ بِالطّاعَةِ ، و الطّاعَةُ بِالعِلمِ ، و العِلمُ بِالتَّعَلُّمِ ، و التَّعَلُّمُ بِالعَقلِ يُعتَقَدُ . ، و لا عِلمَ إلاّ مِن عالِمٍ ربّانيٍّ ، و مَعرِفَةُ العِلمِ بِالعَقلِ .
اى هشام! حق (حقيقت) براى فرمانبردارى از خدا نصب شده است و نجات ميسّر نشود مگر به فرمانبردارى، و فرمانبردارى با علم و معرفت و علم با آموختن به دست آيد، و آموختن با خرد استوارى پذيرد، و علم جز از دانشمند الهى به دست نيايد، و شناخت علم با خرد حاصل آيد.
امام كاظم عليه السلام : 
يا هِشامُ ، قَليلُ العَمَلِ مِن العالِمِ مَقبولٌ مُضاعَفٌ ، و كَثيرُ العَمَلِ مِن أهلِ الهَوى و الجَهلِ مَردودٌ .
اى هشام! كردار اندك از عالِم چند برابر [محسوب و ]پذيرفته شود و كردار زياد از هواپرستان و نادانان پذيرفته نگردد.
امام كاظم عليه السلام :
 يا هِشامُ ، إنّ العاقِلَ رَضِيَ بِالدُّونِ مِن الدُّنيا مَعَ الحِكمَةِ ، و لَم يَرضَ بِالدُّونِ مِن الحِكمَةِ مَعَ الدُّنيا ، فلِذلكَ رَبِحَت تِجارَتُهُم .
 اى هشام! خردمند در صورت برخوردارى از حكمت، به هيچِ دنيا هم راضى است و بدون حكمت، به داشتن همه دنيا هم خشنود نمى شود. از همين روست كه تجارتشان سودآور گشته است.
امام كاظم عليه السلام : 
 يا هِشامُ ، إنَّ العُقَلاءَ تَرَكوا فُضولَ الدُّنيا فكَيفَ الذُّنوبُ ، و تَركُ الدُّنيا مِن الفَضلِ ، و تَركُ الذُّنوبِ مِن الفَرضِ .
اى هشام! خردمندان، زيادىِ دنيا را هم وا گذاشتند چه رسد به گناهان، در حالى كه رها كردن دنيا فضيلت است و رها كردن گناه فريضه.
امام كاظم عليه السلام :
يا هِشامُ ، إنّ العاقِلَ نَظَرَ إلَى الدُّنيا و إلى أهلِها فعَلِمَ أنّها لا تُنالُ إلاّ بِالمَشَقَّةِ ، و نَظَرَ إلَى الآخِرَةِ فعَلِمَ أنّها لا تُنالُ إلاّ بِالمَشَقَّةِ ، فطَلَبَ بِالمَشَقَّةِ أبقاهُما .
 اى هشام! خردمند به دنيا و دنيا پرستان نگريست و دريافت كه دنيا جز با رنج و مشقّت به دست نمى آيد و به آخرت نگاه كرد و پى برد كه آن نيز جز با رنج و زحمت به كف نمى آيد. پس با رنج و مشقّت آن را طلبيد كه پاينده تر است.
امام كاظم عليه السلام : 
يا هِشامُ ، إنّ العُقَلاءَ زَهِدوا في الدُّنيا و رَغِبوا في الآخِرَةِ ؛ لأنَّهُم عَلِموا أنّ الدُّنيا طالِبَةٌ مَطلوبَةٌ . «و ما من دابّة في الأرض إلاّ علَى اللّه رزقها» (هود،6)و أنّ الآخرة طالبة أيضا لأنّ الأجل مقدّر كالرزق مكتوب «قل لن ينفعكم الفرار إن فررتم من الموت أو القتل و إذا لا تُمتّعون إلاّ قليلاً» (احزاب،16). (كما في هامش المصدر) و الآخِرَةَ طالِبَةٌ و مَطلوبَةٌ ، فمَن طَلَبَ الآخِرَةَ طَلَبَتهُ الدُّنيا حتّى يَستَوفِيَ مِنها رِزقَهُ ، و مَن طَلَبَ الدُّنيا طَلَبَتهُ الآخِرَةُ فيَأتيهِ المَوتُ فيُفسِدُ علَيهِ دُنياهُ و آخِرَتَهُ .
اى هشام! خردمندان به دنيا بى رغبتند و به آخرت مشتاق؛ زيرا مى دانند كه دنيا طالب است و مطلوب . و آخرت نيز طالب است و مطلوب؛ زيرا هر كه آخرت را طلب كند، دنيا در طلب او برآيد تا او روزى خود را از آن به تمام و كمال دريافت دارد و هر كه دنيا را طلب كند، آخرت در طلب او برآيد و مرگ به سراغش آيد و دنيا و آخرتش را بر او تباه گرداند.
امام كاظم عليه السلام : 
 يا هِشامُ ، مَن أرادَ الغِنى بلا مالٍ ، و راحَةَ القَلبِ مِن الحَسَدِ ، و السَّلامَةَ في الدِّينِ ؛ فلْيَتَضَرَّعْ إلَى اللّه ِ عَزَّ و جلَّ في مَسألَتِهِ بأن يُكَمِّلَ عَقلَهُ ، فمَن عَقَلَ قَنَعَ بما يَكفيهِ ، و مَن قَنَعَ بما يَكفيهِ استَغنى ، و مَن لَم يَقنَعْ بما يَكفيهِ لَم يُدرِكِ الغِنى أبدا .
اى هشام! هر كه توانگرىِ بدون دارايى خواهد، و آسايش دل از حسد، و سلامت دين، بايد به درگاه خدا زارى كند و از او بخواهد كه خردش را كامل گرداند؛ زيرا هركه عاقل باشد، به آنچه او را بسنده كند قناعت ورزد و هر كه به آنچه بسنده اش كند قانع باشد، بى نياز گردد و هر كه بدانچه بسنده اش مى كند قانع نباشد، هرگز به بى نيازى نرسد.
امام كاظم عليه السلام : 
يا هِشامُ ، إنّ اللّه َ حَكى عَن قَومٍ صالِحينَ أنَّهُم قالوا : «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إنَّكَ أنْتَ الوَهَّابُ»(آل عمران،8) . حينَ عَلِموا أنّ القُلوبَ تَزيغُ و تَعودُ إلى عَماها وَ رَداها . إنّه لَم يَخَفِ اللّه َ مَن لَم يَعقِلْ عَنِ اللّه ِ ، و مَن لَم يَعقِلْ عَنِ اللّه ِ لَم يَعقِدْ قَلبَهُ على مَعرِفَةٍ ثابِتَةٍ يُبصِرُها و يَجِدُ حَقيقَتَها في قَلبِهِ ، و لا يَكونُ أحَدٌ كذلكَ إلاّ مَن كانَ قولُهُ لِفِعلِهِ مُصَدِّقا ، و سِرُّهُ لِعَلانِيَتِهِ مُوافِقا ؛ لأنّ اللّه َ تباركَ اسمُهُ لَم يَدُلَّ علَى الباطِنِ الخَفِيِّ مِن العَقلِ إلاّ بِظاهِرٍ مِنهُ و ناطِقٍ عَنهُ .
اى هشام! خداوند از زبان مردمى نيك كردار بازگو كرده است كه آنان گفتند:«اى پروردگار ما! دل هاى ما را بعد از آنكه هدايتمان كردى منحرف مگردان و ما را از نزد خودت رحمتى ببخش، كه تويى بسيار بخشنده»؛ زيرا دانستند كه دل ها منحرف مى شوند و به [دوران] كورى و گمراهى خويش برمى گردند. هر كه [معرفتش را ]از خدا فرا نگيرد، از خدا نخواهد ترسيد و هر كه خدايى نينديشد، دلش بر شناختى استوار گره نخورد، شناختى كه آن را ببيند و حقيقت آن را در دلش بيابد و هيچ كس چنين نباشد مگر كسى كه گفتارش با كردارش بخواند و نهانش با آشكارش بسازد؛ زيرا خداوند خجسته نام، به درون نا پيداى خرد [هر فرد ]رهنمون نشد مگر به واسطه آنچه از آن نمودار است و گوياى آن.
امام كاظم عليه السلام :
 يا هِشامُ ، كانَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام يَقولُ : ما عُبِدَ اللّه ُ بشَيءٍ أفضَلَ مِن العَقلِ ، و ما تَمَّ عَقلُ امرئٍ حتّى يَكونَ فيهِ خِصالٌ شَتّى : الكُفرُ و الشَّرُّ مِنهُ مَأمُونانِ ، و الرُّشدُ و الخَيرُ مِنهُ مَأمُولانِ، و فَضلُ مالِهِ مَبذولٌ ، و فَضلُ قَولِهِ مَكفوفٌ ، و نَصيبُهُ مِن الدُّنيا القُوتُ ، لا يَشبَعُ مِن العِلمِ دَهرَهُ ، الذُّلُّ أحَبُّ إلَيهِ مَع اللّه ِ مِن العِزِّ مَع غَيرِهِ، و التَّواضُعُ أحَبُّ إلَيهِ مِن الشَّرَفِ ، يَستَكثِرُ قَليلَ المَعروفِ مِن غَيرهِ، و يَستَقِلُّ كَثيرَ المَعروفِ مِن نَفسهِ ، و يَرَى النّاسَ كُلَّهُم خَيرا مِنهُ ، و أنَّهُ شَرُّهُم في نَفسِهِ ، و هُو تَمامُ الأمرِ . 
 اى هشام! امير المؤمنين عليه السلام مى فرمود: خداوند به چيزى بهتر از عقل پرستش نشده است، و خرد انسان كامل نباشد تا اينكه در او چند خصلت گوناگون باشد: كفر و بدى از وى نتراود، به هدايت و خوبى او اميد برود، زيادى مالش را ببخشد، از زياده گويى بپرهيزد، بهره اش از دنيا همان خوراك روزانه اش باشد، تا عمر دارد از دانش سير نشود، خوارىِ با خدا نزد او خوشتر باشد از عزّت با غير او، افتادگى نزد وى محبوبتر از بلندى و شرافت باشد، احسان اندك ديگران را زياد شمارد و احسان زياد خود را اندك داند، همه مردم را بهتر از خود بيند و خودش را از همه آنها بدتر شمارد و اين تمامِ مطلب است .
امام كاظم عليه السلام : 
 يا هِشامُ ، إنّ العاقِلَ لا يَكذِبُ و إن كانَ فِيهِ هَواهُ .
اى هشام! خردمند دروغ نمى گويد، هرچند دل خواهش در آن باشد.
امام كاظم عليه السلام :
 يا هِشامُ ، لا دِينَ لمَن لا مُرُوَّةَ لَهُ ، و لا مُرُوَّةَ لِمَن لا عَقلَ لَهُ . ، و إنَّ أعظَمَ النّاسِ قَدرا الّذي لا يَرَى الدُّنيا لِنَفسِهِ خَطَرا . أمَا إنّ أبدانَكُم لَيسَ لَها ثَمَنٌ إلاّ الجَنَّةَ . «و بُرِّزَتِ الجَحيمُ لِمَن يَرى» معاملة مع الشيطان و خسر هناك المبطلون فلا تَبِيعُوها بغَيرِها .
 اى هشام! دين ندارد كسى كه جوانمردى ندارد و جوانمردى ندارد كسى كه خرد ندارد . و با ارزشترين مردم كسى است كه دنيا براى او ارزش و منزلتى نداشته باشد. بدانيد كه پيكرهاى شما بهايى جز بهشت ندارد . ، پس آنها را به بهايى غير از بهشت نفروشيد.
امام كاظم عليه السلام : 
يا هِشامُ ، إنّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام كانَ يَقولُ : إنَّ مِن عَلامَةِ العاقِلِ أن يَكونَ فيهِ ثَلاثُ خِصالٍ : يُجِيبُ إذا سُئلَ ، و يَنطِقُ إذا عَجَزَ القَومُ عَنِ الكَلامِ ، و يَشيرُ بِالرّأيِ الّذي يَكونُ فيهِ صَلاحُ أهلِهِ ، فمَن لَم يَكُن فيهِ مِن هذهِ الخِصالِ الثَّلاثِ شيءٌ فهُو أحمَقُ إنّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام قالَ : لا يَجلِسُ في صَدرِ المَجلِسِ إلاّ رجُلٌ فيهِ هذهِ الخِصالُ الثَّلاثُ أو واحِدَةٌ مِنهُنَّ ، فمَن لَم يَكُن فيهِ شَيءٌ مِنهُنَّ فجَلَسَ فهُوَ أحمَقُ .
اى هشام! امير المؤمنين عليه السلام مى فرمود: از نشانه هاى خردمند اين است كه در او سه خصلت باشد: هرگاه از او پرسش شود پاسخ گويد، و چون مردم از سخن درمانند او سخن گويد، و نظرى ارائه دهد كه خير و صلاح اهل مجلس در آن باشد. كسى كه چيزى از اين سه خصلت در او نباشد، احمق است
امير المؤمنين عليه السلام فرمود: در صدر مجلس نبايد نشيند مگر مردى كه اين سه خصلت يا يكى از آنها را داشته باشد و كسى كه چيزى از اين خصلت ها در او نباشد و در صدر نشيند، احمق است.
امام كاظم عليه السلام : حسن بن على عليهما السلام فرمود: 
إذا طَلَبتُم الحَوائجَ فاطلُبوها مِن أهلِها . قِيلَ : يا ابنَ رسولِ اللّه ِ، و مَن أهلُها ؟ قالَ : الّذينَ قَصَّ اللّه ُ (نَصَّ اللّه ) في كِتابِهِ و ذَكرَهُم ، فقالَ : «إنَّما يَتَذَكَّرُ اُولو الألْبابِ» قالَ : هُم اُولو العُقولِ .
هرگاه حاجتى خواستيد آن را از اهلش بخواهيد.عرض شد: يا بن رسول اللّه ! اهلش چه كسانى هستند؟ فرمود: همانان كه خداوند در كتاب خود بيان كرده و از ايشان ياد نموده و فرموده است: «تنها اولو الالباب يادآور شوند».فرمود: منظور، خردمندانند.
امام كاظم عليه السلام : 
 قالَ عليُّ بنُ الحُسَينِ عليهما السلام: مُجالَسَةُ . الصّالِحينَ داعِيَةٌ إلَى الصَّلاحِ ، و آدابُ العُلَماءِ زِيادَةٌ في العَقلِ ، و طاعَةُ وُلاةِ العَدلِ تَمامُ العِزِّ ، و استِثمارُ المالِ تَمامُ المُرُوَّةِ . و إرشادُ المُستَشيرِ قَضاءٌ لِحَقِّ النِّعمَةِ ، و كَفُّ الأذى مِن كَمالِ العَقلِ ، و فيهِ راحَةُ البَدَنِ عاجِلاً و آجِلاً .
على بن الحسين عليهما السلام فرمود: همنشينى . با صالحان باعث صلاح و پاكى مى شود و آداب دانشمندان خرد را مى افزايد و فرمانبرى از حكمرانان عادل مايه كمال عزّت و اقتدار است و بهره بردارى از دارايى، كمال انسانيّت و مردانگى است . و ارشاد كردن مشورت خواه، اداى حقّ نعمت است و خوددارى از آزار رسانى نشانه كمال عقل و مايه آسايش تن در دنيا و آخرت است.
امام كاظم عليه السلام : 
يا هِشامُ ، إنّ العاقِلَ لا يُحَدِّثُ مَن يَخافُ تَكذيبَهُ ، و لا يَسألُ مَن يَخافُ مَنعَهُ ، و لا يَعِدُ ما لا يَقدِرُ علَيهِ ، و لا يَرجو ما يُعَنَّفُ برَجائهِ . ، و لا يُقدِمُ على ما يَخافُ فَوتَهُ بِالعَجزِ عَنهُ .
اى هشام! خردمند به كسى كه مى ترسد دروغ گويش خواند، سخنى ( و خبرى) نمى گويد و از كسى كه بيم مضايقه اش را دارد، چيزى نمى خواهد و به چيزى كه نمى تواند، وعده نمى دهد و بدانچه از اميد بستن به آن سرزنش شود، اميد نمى بندد . و به كارى كه بترسد در آن درماند، اقدام نمى كند.

اندرزهاى امام رضا عليه السلام

امام رضا عليه السلام :
 مَن حاسَبَ نَفسَهُ رَبِحَ ، و مَن غَفَلَ عَنها خَسِرَ ، و مَن خافَ أمِنَ ، و مَنِ اعتَبرَ أبصَرَ ، و مَن أبصَرَ فَهِمَ ، و مَن فَهِمَ عَلِمَ ، و صَديقُ الجاهِلِ في تَعَبٍ ، و أفضَلُ المالِ ما وُقِيَ بهِ العِرضُ ، و أفضَلُ العَقلِ مَعرِفَةُ الإنسانِ نَفسَهُ .
 هر كه به حساب نفْس خود رسيدگى كند، سود بَرَد و هر كه از آن غفلت ورزد، زيان بيند و هر كه [از خدا و عذاب قيامت ]ترسد، ايمن باشد و هر كه عبرت گيرد، بينا شود و هر كه بينا شود، فهميده گردد و هر كه فهميده شود، دانا گردد و دوستِ شخص نادان در رنج است و بهترين مال و دارايى آن است كه باعث حفظ آبرو شود و برترين خِرَد خود شناسى است.
قصص الأنبياء ـ به نقل از محمّد بن عبيده ـ :
 دخلتُ على الرضا عليه السلام ··· فَوَعَظَنا ثمَّ قالَ : إنّ العابِدَ مِن بَني إسرائيلَ لَم يَكُن عابِدا حتّى يَصمُتَ عَشرَ سِنينَ ، فإذا صَمَتَ عَشرَ سِنينَ كانَ عابِدا . ثُمّ قالَ : قالَ أبو جعفرٍ عليه السلام : كُنْ خَيرا لا شَرَّ مَعهُ ، كُنْ وَرَقا لا شَوكَ مَعهُ .
 خدمت امام رضا عليه السلام وارد شديم، حضرت ما را موعظه كرد و فرمود : عابد بنى اسرائيل عابد نمى شد تا اينكه [ابتدا] دَه سال خاموشى اختيار مى كرد و هرگاه دَه سال دم فرو مى بست، آنگاه عابد مى شد. سپس فرمود: حضرت باقر عليه السلام فرمود: خير بى آزار باش و گل بى خار.

اندرزهاى امام جواد عليه السلام

امام جواد عليه السلام : 
 المؤمنُ يَحتاجُ إلى تَوفيقٍ مِن اللّه ِ ، و واعِظٍ مِن نَفسِهِ ، و قَبولٍ مِمَّن يَنصَحُهُ .
مؤمن به توفيق خدا و داشتن پند گويى درونى و خوى نصيحت پذيرى از كسى كه او را نصيحت مى كند، نياز دارد.
امام جواد عليه السلام : 
كَيفَ يَصنَعُ (يَضيعُ) مَنِ اللّه ُ كافِلُهُ ؟! و كَيفَ يَهرَبُ مَنِ اللّه ُ طالِبُهُ ؟! مَنِ انقَطَعَ إلى غَيرِ اللّه ِ وَكلَهُ اللّه ُ إلَيهِ و مَن عَمِلَ بِغَيرِ عِلمٍ (على غَيرِ عِلمٍ) ما أفسَدَ أكثَرُ مِمّا يُصلِحُهُ . القَصدُ إلَى اللّه ِ تعالى بِالقُلوبِ أبلَغُ مِن إتعابِ الجَوارِحِ بالأعمالِ. مَن أطاعَ هَواهُ أعطى عَدُوَّهُ مُناهُ. مَن هَجَرَ المُداراةَ قارَبَهُ المَكروهُ . مَن لَم يَعرِفِ المَوارِدَ أعيَتهُ المَصادِرُ . مَنِ انقادَ إلَى الطُّمأنينَةِ قَبلَ الخُبَرةِ فَقَد عَرَّضَ نَفسَهُ لِلهَلَكَةِ و لِلعاقِبَةِ المُتعِبَةِ . مَن عَتَبَ مِن غَيرِ ارتيابٍ اُعتِبَ مِن غَيرِ استِعتابٍ . راكِبُ الشَّهَواتِ لا يُستَقال لَهُ عَثرَةٌ . الثِّقَةُ باللّه ِ ثَمَنٌ لِكُلِّ غالٍ [و ]سُلَّمٌ إلى [كلِّ] . عالٍ . إيّاكَ و مُصاحَبَةَ الشِّرِّيرِ ؛ فإنّهُ كالسَّيفِ المَسلولِ يَحسُنُ مَنظَرُهُ و يَقبُحُ أثَرُهُ . اِتَّئدْ تُصِبْ أو تَكَدْ . إذا نَزَلَ القَضاءُ ضاقَ الفَضاءُ . كَفى بِالمَرءِ خِيانَةً أن يَكونَ أمِينا لِلخَوَنَةِ . (عِزُّ) المُؤمنِ غِناهُ عَنِ الخَلقِ . نِعمَةٌ لا تُشكَرُ كَسَيِّئةٍ لا تُغفَرُ . لا يَضُرُّكَ سُخطُ مَن رِضاهُ الجَورُ . مَن لَم يَرضَ مِن أخيهِ بِحُسنِ النِّيَّةِ لَم يَرْضَ بِالعَطيَّةِ 
چگونه درمانَد كسى كه خداوند كفيل اوست؟! و چگونه بگريزد كسى كه خداوند جوينده (در تعقيب) اوست؟! هر كه به غير خدا روى آورد، خداوند به همو وا گذاردش، و هر كه ندانسته (بدون علم و آگاهى) دست به كارى زند، آنچه خراب مى كند بيشتر از آن چيزى است كه درست مى كند. با دل ها آهنگ خداوند متعال كردن رساننده تر به مقصود است تا با به رنج افكندن جوارح به وسيله عمل. هر كه از هوس خود فرمان برد، دشمن خود را به آرزويش برساند. هر كه از مدارا كردن فاصله گيرد، ناخوشايندى به او نزديك شود. هر كه راه هاى ورود [به كارها] را نداند، راه هاى خروج او را به زحمت اندازد. هر كه پيش از آزمودنْ تن به اعتماد سپارد، خويشتن را در معرض نابودى و فرجام رنج آور قرار دهد. هركه بى جهت [از كسى ]گله و سرزنش كند، خود به خود هم [از او ]راضى شود. سوار بر مركب شهوات چون به سر درآيد [خدا ]بلندش نكند. اعتماد به خدا بهاى هر گران و ارزشمندى است [ و ]نردبانى براى بالا رفتن به سوى [ هر ]بلندى است.از همنشينى با شخص پليد و شرور بپرهيز؛ زيرا كه چنين شخصى مانند شمشير بركشيده از نيام است كه خوش نما و بد زخم است. [در كارهايت] با تأنّى عمل كن تا به مقصود برسى يا بدان نزديك شوى. هرگاه قضا[ى الهى ]فرود آيد، فضا [بر انسان] تنگ شود. در خيانت كارى انسان همين بس كه امينِ خيانتكاران باشد. عزّت مؤمن در بى نيازى او از خلق است. نعمتى كه شكر آن گزارده نشود، مانند گناهى است كه آمرزيده نشود. خشم كسى كه ستم او را خشنود مى سازد به تو زيانى نرساند. كسى كه حسن نيّت برادرش او را راضى نكند، داد و دهش او نيز وى را راضى نگرداند.

اندرزهاى امام هادى عليه السلام

امام هادى عليه السلام :
 إنَّ اللّه َ جَعَلَ الدُّنيا دارَ بَلوى ، و الآخِرَةَ دارَ عُقبى ، و جَعَلَ بَلوَى الدُّنيا لِثَوابِ الآخِرَةِ سَبَبا ، و ثَوابَ الآخِرَةِ مِن بَلوَى الدُّنيا عِوَضا .
 خداوند دنيا را سراى آزمايش قرار داده است و آخرت را سراى فرجام ؛ آزمايش و بلاى دنيا را وسيله پاداش آخرت كرده است و پاداش آخرت را عوض بلا و آزمايش هاى دنيا.
امام هادى عليه السلام :
اُذكُرْ مَصرَعَكَ بَينَ يدَيْ أهلِكَ، و لا طَبيبَ يَمنَعُكَ ، و لا حَبيبَ يَنفَعُكَ 
 به ياد آور زمانى را كه در جمع خانواده خود به حال مرگ افتاده اى و نه طبيبى مى تواند مانع رفتن تو شود و نه دوستى مى تواند كارى برايت بكند.
امام هادى عليه السلام :
 اُذكُرْ حَسَراتِ التَّفريطِ تَأخُذْ بِتَقديمِ الحَزمِ .
 حسرت هاى كوتاهى كردن [در كارها و اعمال ]را به ياد آور، تا احتياط و دورانديشى در پيش گيرى.
امام هادى عليه السلام : 
مَن جَمَعَ لَكَ وُدَّهُ و رَأيَهُ فاجمَعْ لَهُ طاعَتَكَ .
هر كه دوستى و رأى خود را يكجا در اختيار تو گذاشت، تو نيز اطاعت خود را يكجا در اختيار او گذار.

اندرزهاى امام عسكرى عليه السلام

امام عسكرى عليه السلام : 
إنّ لِلسَّخاءِ مِقدارا فان زادَ عليه فهو سَرَفٌ، و لِلحَزمِ مِقدارا فان زادَ عليه فهو جُبنٌ، و للاِقتصادِ مِقدارا فان زادَ عليه فهو بُخلٌ، و للشَّجاعَةِ مِقدارا فان زادَ عليه فهو تهورٌ .
همانا بخشندگى را اندازه اى است كه اگر از آن فراتر رود اسراف است و دورانديشى را اندازه اى است كه چون از آن تجاوز شود بزدلى است و صرفه جويى را حدّى است كه اگر از آن فراتر رود بخل است و شجاعت را نيز اندازه اى است كه فراتر از آن تهوّر و بي باكى است.
امام عسكرى عليه السلام :
حُسنُ الصُّورةِ جَمالٌ ظاهِرٌ، وَ حُسنُ العَقلِ جَمالٌ باطِنٌ .
نِكويى صورت ، زيبايى ظاهر است و نكويى خرد ، زيبايى درون.
امام عسكرى عليه السلام : 
جُعِلَتِ الخَبائِثُ في بيتٍ، و الكذبُ مَفاتيحُها .
همه پليدى ها در خانه اى نهاده شد و كليد آن دروغ است.
امام عسكرى عليه السلام : 
لا يَعرفُ النِّعمَةَ إلاّ الشاكرُ، و لا يَشكُرُ النِّعمَةَ إلاّ العارِفُ .
[قدر] نعمت را نشناسد مگر سپاسگزار و شكر نعمت نگزارد مگر آن كه [قدر] نعمت را شناسد.
امام عسكرى عليه السلام : 
لا تُمارِ فَيَذهبُ بَهاءُكَ، و لا تُمازِح فَيُجتَرأُ عليك .
مجادله مكن كه احترامت از بين مى رود و شوخى مكن كه بر تو گستاخ مى شوند.
امام عسكرى عليه السلام :
مِنَ التَّواضُعِ السَّلامُ عَلى كُلِّ مَن تَمُرُّ به، و الجُلوسُ دون شَرَفِ المَجلِسِ 
 از فروتنى است كه بر هر كس بگذرى، بر او سلام كنى و در پايين پاى مجلس بنشينى .

هر كه به گوينده اى گوش سپارد او را پرستيده است

امام صادق عليه السلام :
مَن أصغى إلى ناطِقٍ فَقَد عَبَدَهُ ، فإن كانَ النّاطِقُ عَنِ اللّه ِ فَقَد عَبَدَ اللّه َ ، و إن كانَ النّاطِقُ عَن إبليسَ فَقَد عَبَدَ إبليسَ .
 هر كه به گوينده اى گوش سپارد، در حقيقت او را پرستيده است. پس، اگر گوينده از خدا بگويد، شنونده خدا را پرستيده است و اگر از شيطان بگويد، شيطان را پرستيده باشد.

آداب اندرز دادن

سنن أبى داوود ـ به نقل از جابر بن سمره ـ : 
كانَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله لا يُطيلُ المَوعِظَةَ يَومَ الجُمُعَةِ ، إنّما هُنَّ كَلِماتٌ يَسيراتٌ .
رسول خدا صلى الله عليه و آله در روز جمعه موعظه خود را به درازا نمى كشاند، بلكه چند جمله كوتاه بود.
امام على عليه السلام : 
 نُصحُكَ بَينَ المَلَأِ تَقْريعٌ 
نصيحت كردنت در ميان جمع، سركوفت است.
امام عسكرى عليه السلام : 
مَن وَعَظَ أخاهُ سِرّا فَقَد زانَهُ ، و مَن وَعَظَهُ عَلانِيَةً فَقَد شانَهُ 
هر كه برادر خود را پنهانى اندرز دهد، او را آراسته است و هر كه در برابر ديگران موعظه اش كند، او را لكّه دار كرده است.

واعظ درونى

امام على عليه السلام : 
اجعَلْ مِن نَفسِكَ على نَفسِكَ رَقيبا .
از خودت مراقبى براى خود قرار ده.
امام على عليه السلام : 
مَن كانَ لَهُ في نَفسِهِ واعِظٌ كانَ علَيهِ مِن اللّه ِ حافِظٌ .
هر كه واعظى درونى داشته باشد، او را از جانب خداوند نگهبانى است.
امام على عليه السلام : 
مَن كانَ لَهُ مِن نَفسِهِ يَقَظَةٌ كانَ علَيهِ مِن اللّه ِ حَفَظَةٌ .
هر كه بيدار باشى درونى داشته باشد، از جانب خداوند بر او نگهبانانى باشد.
امام زين العابدين عليه السلام ـ بارها ـ مى فرمود:
ابنَ آدَمَ ، لا تَزالُ بِخَيرٍ ما كانَ لكَ واعِظٌ مِن نَفسِكَ ، و ما كانَتِ المُحاسَبَةُ مِن هَمِّكَ ، و ما كانَ الخَوفُ لَكَ شِعارا ، و الحُزنُ لَكَ دِثارا . ابنَ آدمَ ، إنّكَ مَيِّتٌ وَ مبعوثٌ و مَوقوفٌ بَينَ يَدَيِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ و مَسؤولٌ فأعِدَّ جَوابا .
 اى فرزند آدم! تا زمانى كه واعظى درونى دارى و به محاسبه نفْس اهتمام مى ورزى و ترسْ جامه زيرين تو باشد و اندوهْ بالاپوشَت ، پيوسته در خير و صلاح خواهى بود. اى فرزند آدم! تو مى ميرى و برانگيخته مى شوى؛ و نيز در برابر خداوند عزّ و جلّ نگه داشته مى شوى و بازخواست مى شوى؛ پس جوابى آماده كن.

هر كه را واعظى درونى نباشد

امام على عليه السلام : 
 ألاَ و إنّهُ مَن لَم يَكُن لَهُ مِن نَفسِهِ واعِظٌ لَم يَكُن لَهُ مِن اللّه ِ حافِظٌ .
بدانيد كه هر كس واعظى درونى نداشته باشد، از جانب خداوند براى او نگهبانى نباشد.
امام على عليه السلام :
 اِعلَموا أنّهُ مَن لَم يُعَنْ على نَفسِهِ حتّى يَكونَ لَهُ مِنها واعِظٌ و زاجِرٌ ، لَم يَكُن لَهُ مِن غَيرِها لا زاجِرٌ و لا واعِظٌ .
 بدانيد كه هر كس [از جانب خداوند] كمك نشود تا واعظ و بازدارنده اى درونى داشته باشد، نهى و اندرز ديگرى در او اثر نكند.
امام باقر عليه السلام :
 مَن لَم يَجعَلِ اللّه ُ لَهُ مِن نفسِهِ واعِظا ، فإنَّ مَواعِظَ النّاسِ لَن تُغنيَ عَنهُ شيئا
 كسى كه خداوند براى او واعظى درونى قرار ندهد، موعظه هاى مردم هرگز در او سودمند نمى افتد.
امام صادق عليه السلام : 
 مَن لَم يَكُن لَهُ واعِظٌ مِن قَلبِهِ ، و زاجِرٌ مِن نَفسِهِ ، و لَم يَكُن لَهُ قَرينٌ مُرشِدٌ ، استَمكَنَ عَدُوُّهُ مِن عُنُقِهِ .
هر كه واعظى قلبى و بازدارنده اى درونى و همدمى ارشاد كننده نداشته باشد، دشمنش بر گردن او سوار شود.

كسى كه از اندرز سود نمى برد

امام على عليه السلام : 
مَن لَم يَكُن أملَكَ شيءٍ بهِ عَقلُهُ لَم يَنتَفِعْ بِمَوعِظَةٍ .
هر كه فرمانرواترين چيز بر او خردش نباشد، از هيچ اندرزى سود نبرد.
امام على عليه السلام : 
مَن عَدِمَ الفَهمَ عَنِ اللّه ِ سبحانَهُ لَم يَنتَفِعْ بِمَوعِظَةِ واعِظٍ .
هر كه فهمى از سوى خداى سبحان نداشته باشد، موعظه هيچ واعظى سودش ندهد.
امام على عليه السلام :
الجاهِلُ لا يَرتَدِعُ ، و بِالمَواعِظِ لا يَنتَفِعُ .
 نادان باز نمى ايستد (هيچ نهى و بازداشتى در او اثر نمى كند) و پند و اندرزها سودش نمى دهد.
امام على عليه السلام : 
  مَن لَم يَعتَبِرْ بِغِيَرِ الدُّنيا و صُروفِها لَم تَنجَعْ فيهِ المَواعِظُ .
آنكه از دگرگونى ها و حوادث دنيا عبرت نمى گيرد، اندرزها در او كارگر نيفتد.
امام على عليه السلام :
 مَن لَم يُعِنْهُ اللّه ُ على نَفسِهِ لَم يَنتَفِعْ بِمَوعِظَةِ واعِظٍ .
 كسى كه خدا او را بر نفْسش كمك نكند، از پند هيچ پند گويى سود نبرد.
امام على عليه السلام :
مَن لَم يَنفَعْهُ اللّه ُ بِالبَلاءِ و التَّجارِبِ لَم يَنتَفِعْ بشَيءٍ مِن العِظَةِ ، و أتاهُ التَّقصيرُ مِن أمامِهِ؛ حتّى يَعرِفَ ما أنكَرَ ، و يُنكِرَ ما عَرَفَ 
 كسى كه خداوند با آزمايش ها و تجربه ها سودش ندهد، از هيچ موعظه اى بهره نگيرد و پيوسته با نقصان و كاستى رو به رو شود تا جايى كه آنچه را انكار مى كرده است [به رسميت ]مى شناسد و آنچه را مى شناخته است انكار مى كند··· .
امام على عليه السلام : 
بَينَكُم و بَينَ المَوعِظَةِ حِجابٌ مِن الغِرَّةِ .
ميان شما و اندرز پرده اى از بى خبرى آويخته است.
امام على عليه السلام : 
 بَينَكُم و بَينَ المَوعِظَةِ حِجابٌ مِن الغَفلَةِ و الغِرَّةِ .
ميان شما و موعظه پرده اى از غفلت و بى خبرى است.
امام على عليه السلام : 
 لَم يَعقِلْ مَواعِظَ الزَّمانِ مَن سَكَنَ إلى حُسنِ الظَّنِّ بالأيّامِ .
كسى كه به روزگار خوش بين باشد، پندهاى زمانه را نفهميده است.
امام على عليه السلام ـ در سفارش به فرزند بزرگوارش حسن عليه السلام ـ فرمود : 
و لا تَكُونَنَّ مِمَّن لا تَنفَعُهُ العِظَةُ إلاّ إذا بالَغتَ في إيلامِهِ ؛ فإنّ العاقِلَ يَتَّعِظُ بالآدابِ ، و البَهائمَ (و الجاهِلَ) لا تَتَّعِظُ إلاّ بِالضَّربِ .
و هرگز از كسانى مباش كه اندرز در آنان كارگر نمى افتد، مگر اينكه در ملامت آنان زياده كوشى؛ زيرا خردمند به آداب پند پذيرد و حيوانات (نادان) جز با زدن به راه نيايند.
امام على عليه السلام ـ در نكوهش ياران خود ـ فرمود : 
أتلُو علَيكُم الحِكَمَ فتَنفِرونَ مِنها ، و أعِظُكُم بِالمَوعِظَةِ البالِغَةِ فتَتفَرَّقونَ عَنها ، و أحُثُّكُم على جِهادِ أهلِ البَغيِ فما آتِي على آخِرِ قَولي حتّى أراكُم مُتَفَرِّقينَ أيادِيَ سَبا . تَرجِعونَ إلى مَجالِسِكُم ، و تَتَخادَعونَ عَن مَواعِظِكُم .
بر شما حكمت ها مى خوانم و شما از آنها مى رميد، شما را اندرز رسا مى دهم و شما از آن دورى مى كنيد، شما را به جهاد با زور گويان ياغى برمى انگيزم، اما هنوز سخنم به پايان نرسيده، مى بينم كه هر سو پراكنده مى شويد همانند پراكنده شدن فرزندان سبا .و به محافل خود باز مى گرديد و اندرزهايم را پشت گوش مى اندازيد.
امام على عليه السلام ـ در وصف دنيا پرست ـ فرمود :
 قَد خَرَقَتِ الشَّهَواتُ عَقلَهُ ، و أماتَتِ الدُّنيا قَلبَهُ ··· لا يَنزَجِرُ مِن اللّه ِ بزاجِرٍ ، و لا يَتَّعِظُ مِنهُ بواعِظٍ .
 شهوت ها عقل او را متلاشى كرده و دنيا دلش را ميرانده است··· نه نهى و بازداشت هاى خدا او را باز مى دارد و نه اندرزهايش او را سود مى دهد.
امام على عليه السلام :
 لا تَكونَنَّ مِمَّن لا يَنتَفِعُ من العِظَةِ إلاّ بما لَزِمَهُ ؛ فإنّ العاقِلَ يَنتَفِعُ بالأدَبِ و البَهائمَ لا تَتَّعِظُ إلاّ بِالضَّربِ .
 هرگز از كسانى مباش كه از اندرز سود نمى برند، مگر اينكه بدان ملزم شوند؛ زيرا خردمند از ادب (نصيحت) سود بَرَد و حيوانات جز به ضرب تازيانه به راه نيايند.

پند گوىِ پند ناپذير

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
 أوحَى اللّه ُ إلى عيسَى بنِ مَريمَ : عِظْ نفسَكَ بحِكمَتي ، فإنِ انتَفَعتَ فَعِظِ النّاسَ ، و إلاّ فاستَحيِ مِنّي .
خداوند به عيسى بن مريم چنين وحى فرمود: با حكمت من خودت را اندرز ده، اگر از آن سود بردى آنگاه مردم را نيز اندرز ده و گر نه از من شرم كن.
امام على عليه السلام : 
 لا تَكُن مِمَّن ··· يُبالِغُ في المَوعِظَةِ و لا يَتَّعِظُ ، فهُو بِالقَولِ مُدِلٌّ و مِن العَمَلِ مُقِلٌّ ، يُنافِسُ فيما يَفنى ، و يُسامِحُ فيما يَبقى ، يَرَى الغُنمَ مَغرَما ، و الغُرمَ مَغنَما .
از آن دسته مباش كه··· در پند دادن مى كوشند و خود پند نمى پذيرند، پُر مى گويند و كم عمل مى كنند، براى آنچه فانى مى شود سخت مى كوشند و در آنچه ماندگار است، سهل انگارند، سود را زيان مى بينند و زيان را سود مى شمارند.
امام على عليه السلام :
 رُبَّ زاجِرٍ غَيرُ مُزدَجِرٍ ، رُبَّ واعِظٍ غَيرُ مُرتَدِعٍ .
 بسا بازدارنده اى كه خود باز نمى ايستد و بسا پند گويى كه خود پند نمى پذيرد.
امام على عليه السلام ـ در نامه خود به معاويه ـ نوشت: 
 أمّا بَعدُ، فَقَد أتَتني مِنكَ مَوعِظَةٌ مُوَصَّلَةٌ ، و رِسالَةٌ مُحَبَّرَةٌ ، نَمَّقتَها بِضَلالِكَ ، و أمضَيتَها بِسُوءِ رَأيِكَ .
اما بعد، اندرزى وصله پينه شده و نامه اى آرايش شده [با تكلّف و تصنّع] از تو به من رسيد كه آن را با گمراهى خود آراسته اى و از روى بد سگالى [به من ]فرستاده اى.
 امام باقر عليه السلام : 
فى حِكمَةِ آلِ داوودَ : يا بنَ آدَمَ، كَيفَ تَتَكَلَّمُ بِالهُدى و أنتَ لا تُفيقُ عَنِ الرَّدى؟! .
در حكمت آل داوود آمده است: اى فرزند آدم! چگونه از هدايت سخن مى گويى، حال آنكه خودت از هلاكت به خود نمى آيى؟!
امام صادق عليه السلام : 
إنّ العالِمَ إذا لم يَعمَلْ بعِلمِهِ زَلَّت مَوعِظَتُهُ عنِ القُلوبِ كَما يَزِلُّ المَطَرُ عنِ الصَّفا .
عالم هرگاه به علم خود عمل نكند، پند او از دل ها فرو غلتَد، آن گونه كه باران از روى تخته سنگ فرو مى غلتد.

ترغيب به پرتو گرفتن از پند گوىِ پند نيوش

امام على عليه السلام : 
أيُّها النّاسُ ، اِستَصبِحوا مِن شُعلَةِ مِصباحِ واعِظٍ مُتَّعِظٍ ، و امتاحُوا مِن صَفوِ عَينٍ قَد رُوِّقَت مِن الكَدَرِ .
اى مردم! از شعله چراغ پند گوىِ پند نيوش روشنى برگيريد، و از زلال چشمه اى آب برداريد كه آبش از گل و لاى صاف است.
امام على عليه السلام :
اِستَصبِحوا مِن شُعلَةِ واعِظٍ مُتَّعِظٍ ، و اقبَلوا نَصيحَةَ ناصِحٍ مُتَيَقِّظٍ ، وَ قِفُوا عِندَ ما أفادَكُم مِن التَّعليمِ .
 از شعله [وجود ]پند گوىِ پند نيوش روشنايى برگيريد، و نصيحت خيرخواه بيدار را بپذيريد و آنچه را به شما مى آموزد به كار بنديد.

دعوت عملى

امام على عليه السلام :
 إنّ الوَعظَ الّذي لا يَمُجُّهُ سَمعٌ ، و لا يَعدِلُهُ نَفعٌ ، ما سَكَتَ عَنهُ لِسانُ القَولِ وَ نطَقَ بهِ لِسانُ الفِعلِ .
 اندرزى كه هيچ گوشى آن را دور نمى اندازد و هيچ سودى با آن برابرى نمى كند، آن اندرزى است كه زبانِ گفتار از آن خاموش شود و زبانِ كردار بدان گويا گردد.
 امام صادق عليه السلام : 
 كُونُوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيرِ ألسِنَتِكُم ، لِيَرَوا مِنكُمُ الوَرعَ و الاجتِهادَ و الصَّلاةَ و الخَيرَ ، فإنَّ ذلكَ داعِيَةٌ .
مردم را به غير زبان خود دعوت كنيد، تا پارسايى و كوشايى در عبادت و نماز و خوبى را از شما ببينند؛ زيرا اينها خود دعوت كننده است.
امام صادق عليه السلام :
 كُونُوا دُعاةً إلى أنفُسِكُم بغَيرِ ألسِنَتِكُم ، و كُونُوا زَينا و لا تَكُونوا شَينا .
 مردم را با غير زبان هايتان به خودتان دعوت كنيد ، و زينت باشيد و ننگ نباشيد.
امام صادق عليه السلام : 
 أي مُفَضَّلُ ، قُلْ لِشِيعَتِنا : كُونُوا دُعاةً إلَينا بِالكَفِّ عَن مَحارِمِ اللّه ِ و اجتِنابِ مَعاصِيهِ ، و اتِّباعِ رِضوانِهِ ؛ فإنّهُم إذا كانُوا كذلكَ كانَ النّاسُ إلَينا مُسارِعينَ .
اى مفضّل! به شيعيان ما بگو: با خويشتندارى از حرام هاى خدا و دورى كردن از معاصى او و پيمودن راه خشنودى او، دعوتگر [مردم

شايسته هاى پند گرفتن

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 
 السَّعيدُ مَن وُعِظَ بغَيرِهِ .
سعادتمند كسى است كه از ديگرى پند گيرد.
امام على عليه السلام :  
و اتَّعِظوا بِمَن كانَ قَبلَكُم قَبلَ أن يَتَّعِظَ بِكُم مَن بَعدَكُم .
از پيشينيان خود پند گيريد، پيش از آنكه آيندگان از شما پند گيرند.
امام على عليه السلام : 
فاعتَبِروا بما أصابَ الاُمَمَ المُستَكبِرينَ مِن قَبلِكُم مِن بَأسِ اللّه ِ و صَولاتِهِ ، و وَقائعهِ و مَثُلاتِهِ ، و اتَّعِظوا بِمَثاوِي خُدودِهِم و مَصارِعِ جُنوبِهِم .
از عذاب خدا و سختگيرى هاى او و خوارى و كيفرهاى او كه بر سر امّت هاى گردن كشِ پيش از شما آمده است عبرت گيريد و از جاى فرود گونه هايشان و از قرارگاه پهلوهايشان پند آموزيد.
امام على عليه السلام : 
و اتَّعِظوا فيها [أي في الدُّنيا ]بالّذينَ قالُوا : «مَنْ أشَدُّ مِنّا قُوَّةً» حُمِلوا إلى قُبورِهِم فلا يُدْعَونَ رُكبانا ، اُنزِلوا الأجْداثَ فلا يُدعَونَ ضِيفانا .
در اين دنيا، از كسانى كه نداى «نيرومندتر از ما چه كسى است؟» سر مى دادند پند گيريد كه [سوار بر دوش ها] به سوى گورها برده شدند، اما سواره خوانده نمى شدند و بر گورها وارد شدند، ليكن ميهمان نام نداشتند.
امام على عليه السلام :
 مَن لَم يَتَّعِظْ بِالنّاسِ وَعَظَ اللّه ُ النّاسَ بهِ .
 هر كه از مردم پند نگيرد، خداوند او را مايه پند مردم قرار دهد.
امام على عليه السلام : 
اِتَّعِظْ بغَيرِكَ ، و لا تَكُن مُتَّعَظا بِكَ .
از ديگرى پند بگير و مايه پند و عبرت ديگرى مباش.
امام على عليه السلام : 
فِطنَةُ الفَهمِ لِلمَواعِظِ مِمّا يَدعو النَّفسَ إلَى الحَذَرِ مِن الخَطأِ 
هوش و توانايى فهميدن اندرزها از عواملى است كه آدمى را به پرهيز از خطا فرا مى خواند.
امام على عليه السلام : 
 العاقِلُ مَنِ اتَّعَظَ بغَيرِهِ .
خردمند كسى است كه از ديگران پند گيرد.
امام على عليه السلام : 
 مَن وَعَظَكَ أحسَنَ إلَيكَ .
كسى كه تو را اندرز دهد، به تو خوبى كرده است.
امام على عليه السلام : 
 مَن وَعظَكَ فلا تُوحِشْهُ .
كسى را كه به تو اندرز مى دهد، از خود مَران.
امام صادق عليه السلام : 
 بَينا موسَى بنُ عِمرانَ عليه السلام يَعِظُ أصحابَهُ إذْ قامَ رجُلٌ فشَقَّ قَميصَهُ، فأوحى اللّه ُ عَزَّ و جلَّ إلَيهِ : يا موسى ، قُل لَهُ : لا تَشُقَّ قَميصَكَ، و لكنِ اشرَحْ لي عَن قَلبِكَ .
در حالى كه موسى بن عمران ياران خود را اندرز مى داد ناگاه مردى برخاست و پيراهن خود را دريد. خداوند عزّ و جلّ به او وحى فرمود كه: اى موسى! به او بگو: پيراهنت را از هم نَدَر، بلكه دلت را براى من بگشاى.
امام صادق عليه السلام : 
السَّعيدُ يَتَّعِظُ بمَوعِظَةِ التَّقوى و إن كانَ يُرادُ بِالمَوعِظَةِ غَيرُهُ .
انسان سعادتمند، اندرزِ به تقوا را آويزه گوش خود مى كند، هرچند مخاطب آن اندرز كسى ديگر باشد.
میزان الحکمه،جلد سیزدهم.

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث