شرح نامه 31 نهج البلاغه: پرهيز از سخن بدون علم
۲۴ شهریور ۱۳۹۴ 0
"دَعِ القولَ فيما لا تَعرِفُ وَ الخطابَ فيما لَم تُكَلَّف"
'سخن در موضوعى كه شناخت ندارى رها كن، و گفتگو كردن در امرى كه مربوط به تو نيست را واگذار'.
دستورالعمل بسيار مهمى است كه چيزى را که نميدانى نگو. در جاى ديگر مى فرمايند: 'لا تَقُل ما لا تعلَمُ بَل لا تَقُل كلَّ ما تعلَمُ فانّ اللهَ سبحانَه قَد فَرَضَ عَلى جوارحِك كلِّها فرائضَ يَحتجُّ بِها عليكَ يومَ القيامة'. [حکمت 374]: آنچه را كه نميدانى نگو، بلكه هر چه را هم مى دانى مگو، زيرا خداوند سبحان بر همه اعضاء تو احكامى را واجب كرده كه روز قيامت با آن واجبات، بر علیه تو احتجاج مى كند.
نيز آن بزرگوار فرموده اند: 'اذا سُئلتُم عمّا لا تعلمون فَاهرِبوا. قالوا: و كيف الهَربُ؟ قال: تقولون: اللهُ أعلَمُ'. [مُنية المريد، ص 104]
اين بحث، بحثى وسيع است و مصاديق بسيارى دارد، از جمله: دروغ گفتن و مبالغه گوئيها و شايعه پراكنيها و فتواهاى بدون علم و... . كلا بايد در هر رابطه اى از گفتن مطلبى كه از آن آگاهى نداريم سخت اجتناب بنمائيم.
پرهيز از امور نامربوط
يكى از ابتلاآت جامعه و از آفتهاى مهم اخلاق، دخالت كردن هر كس در هر امرى از امور است. اين نكته بكلى مورد غفلت واقع شده كه شايسته نيست هر كسى در جريانى وارد شده و سخن بگويد و اظهار نظر كند. شرط اصلى ورود در هر قضيه اى اينست كه يك نحوه علم، برخورد، آشنايى و ربطى بين انسان و جريانى كه در آن وارد مى شود بوده باشد. و به تعبير ديگر، ورود در هر مطلبى در صورتى شايسته است كه آن مطلب، نفياً و اثباتاً در حيات زندگى انسان تاثير داشته باشد. از رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده كه: 'مِن حُسنِ إسلامِ المَرءِ تركُ الكلامِ فِى ما لا يَعنیه'. [امالى شيخ مفيد، ص 34]: از خوبى اسلام آدمى اين است كه آنچه را كه مهم او نيست ترك كند.
از امام حسين عليه السلام نقل شده كه اميرالمومنين عليه السلام به مردى گذشتند كه سخنان زائد، بى ارزش و بى فايده مى گفت، امام كنار او ايستاده و فرمودند: 'يا هذا إنكَ تُملِی على حافظَيك كتاباً إلى ربّك فَتكلّم بما يَعنيكَ و دَع ما لا يَعنيكَ'. [امالى شيخ صدوق، ص 21]: اى شخص، تو نامه اى را كه بر دو فرشته ى نگهبانت املا مى كنى بسوى پروردگارت مى فرستى، پس سخن بگو به آنچه كه براى تو مهم است و رها كن آنچه را كه مهم نيست و به تو مربوط نمی شود.
__________________________
منبع: به سوى مدينه فاضله، على كريمى جهرمى