شعر عید سعید قربان
۳۱ شهریور ۱۳۹۴ 0اى مهين تر خلف آدم و حوا كه برزم
بيم رويت كند از پشت گوان قطع نتاج
بخت چالاك تو در بازى با خصم به كين
بد قماريست كه از وى نبرد صد ليلاج
بيلك ار بر شكم كوه زنى روز مصاف
به جهد از پشت چو سوزن كه جهد از ديباج
عيب خصم تو مُستر نشود گر بشود
مريمش رشته طرازنده و عيسى نساج
هر منجم كه به عهد تو در انجُم نگرد
جز تو را نيكى طالع نكند استخراج
باكمان تو كه منصور بود در ناورد
دل گردان طپد آن گونه كه بيضه حلاج
ميرقلزم گهرا حضرت جيحون است اين
كز فر افسر تو بر شعرا آمد تاج
فرقم از خاك قدوم تو متوّج شد ليك
تاج تنها چه كند چون نبود مايحتاج
جام كش كام بر آن نام ببر سيم ببار
تا شود بحر قصايد به مديحت موّاج
تا كه در شش جهة از تافتن هفت اختر
چار مادر به سه مولود بيا كنده دواج
محنت باد فراموش و مسرّت همدوش
شاهدت باد در آغوش و سلامت به مزاج
شاعر:جیحون یزدی
منبع: گلچین شعر حج،سعید سمنانیان،الهه مننفرد،صص231،233.