منوی اصلی

یادآوری فضل خدا در برتری عید غدیر بر سایر اعیاد

یادآوری فضل خدا در برتری عید غدیر بر سایر اعیاد

الجزء الأول؛ هذا مبدأ ذكر الأعمال الأشهر الثلاثة أعني شوال و ذي قعدة و ذي حجة من كتاب الإقبال‏، الباب الخامس فيما نذكره مما يختص بعيد الغدير في ليلته و يومه من صلاة و دعاء و شرف ذلك اليوم و فضل صومه‏، فصل فيما نذكره من فضل الله جل جلاله بعيد الغدير على سائر الأعياد و ما فيه من المنة على العباد 
جلد اول، شروع ذکرهای اعمال ماه های سه گانه، یعنی شوال، ذی القعده و ذی الحجه از کتاب اقبال الاعمال، باب پنجم، اعمالی که متعلق به شب عید غدیر و روز آن است از نماز و دعا و شرافت این شب و فضیلت روزه گرفتن در عید غدیر، فصل نهم: یادآوری فضل خدا در برتری عید غدیر بر سایر اعیاد
 
اعلم أن كل عيد جديد أطلق الله جل جلاله فيه شيئا من الجور [الجود] لعبد سعيد فإنما يكون إطلاقه جل جلاله لذلك الإحسان لمن ظفر بمعرفة الله جل جلاله و معرفة رسوله ص و إمام الزمان و كان صحيح الإيمان‏
خداوند-جلّ جلاله-عيد غدير را بر ساير اعياد برترى داده است؛ زيرا هر روز عيد كه خداوند-جلّ جلاله-چيزى به بندگان نيكبخت مى‌بخشد، اين بخشش و احسان خداوند نسبت به كسانى است كه به شناخت او و معرفت رسول او و امام زمان خود نايل گرديده و داراى ايمان صحيح باشند.
 
فَإِنَّ النَّقْلَ عَنْ صَاحِبِ الشَّرِيعَةِ النَّبَوِيَّةِ وَرَدَ مُتَظَاهَراً
به دليل اين‌كه به صورت متواتر از صاحب شريعت نبوى-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-نقل شده است:
 
أَنَّهُ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً
هركس بميرد و امام زمان خود را نشناسد، همانند مردگان زمان جاهليت جان سپرده است.
 
و هذا عيد يوم الغدير الثامن عشر من ذي الحجة فيه كشف الله و رسوله عن واضح المحجة و نص بها على من اختاره للإمامة و الحجة و كل عيد كذا علاقة عليه و كالعبد الذي يخدم بين يديه و يتقرب إليه و اعلم أن المنة بكشفه و المحنة بلطفه تكاد أن تزيد على الامتحان بصاحب النبوة العظيم الشأن لأن الرسول المبعوث ص بعث في أول أمره بمكة إلى قوم يعبدون أحجارا و أخشابا لا تدفع و لا تنفع و لا تسمع خطابا و لا ترد جوابا قد شهدت عقول أهل الوجود بجهل من اتخذها آلهة من دون الله المعبود و لم يكن بين أهل مكة و بين رسول الله ص عداوة قبل رسالته و لا بينهم و بينه قتل و لا دماء [دما] قد سفكها تمنع طبعا و عقلا من قبول نبوته و أما مولانا أمير المؤمنين عليه أفضل السلام الذي نص الله جل جلاله عليه على لسان رسوله عليه أعظم الصلاة و السلام في يوم الغدير فإن أهل الإسلام كانوا قد اتسعت عليهم شبهات العقول و الأحلام و تأويل ما يقدرون فيه على التأويل و كان مولانا علي ع قد عادى كثيرا في الله جل جلاله و في طاعة الرسول الجليل فسفك دماء عظيمة من أسلافهم و عظمائهم و أمثالهم و سار مع رسول الله ع سيرة واحدة في معاداة من عاداه من أول أمره إلى آخره من غير مراعات لحفظ قلوب من كان عاداه من رجالهم و ظفرت له من العنايات و الكرامات ما اقتضت حسد أهل المقامات فحصل لإمامته من المعاداة و الحسد له على الحياة و نفور الطباع أنه [بأنه‏] ما يسر إلا سيرة واحدة من غير مداجات زيادات على ما كان عند بعثة النبي عليه أفضل الصلوات بلغ [فبلغ‏] الأمر إلى ما قدمناه قبل هذا الفصل من العداوات‏
و در روز هجدهم ذى حجه و عيد غدير بود كه خداوند و رسول او، راه راست خود را تبيين نموده و نام كسى را كه براى امامت مردم و به عنوان حجّت خود برگزيده‌اند، به صراحت بيان كردند. بنابراين، انسان بايد در اين روز همانند بنده در پيشگاه مولايش، به خدمت و بندگى خداوند پرداخته و به درگاه او نزديكى بجويد. فزونى منّت خداوند به بندگان در عيد غدير نسبت به ساير اعياد ؛ به نظر مى‌رسد تفضّل خداوند-جلّ جلاله-در معرفى روز عيد غدير و امتحان بندگان به لطف خود در آن روز، از آزمايش آن‌ها به واسطه پيامبر عظيم الشأن اسلام افزون‌تر است؛ زيرا حضرت رسول-درودها و سلام خداوند بر او-در آغاز كار خود در «مكه» به سوى قومى برانگيخته شد كه سنگ و چوب را-كه نه مى‌توانند ضررى را از انسان دفع كنند و نه مى‌توانند سودى به انسان برسانند و يا صدايى را بشنوند و يا پاسخ انسان را بدهند-مى‌پرستيدند و عقل همگان بر جهالت آنان كه جز خدا را به عنوان معبود خود برگزيده و مى‌پرستند، گواهى مى‌دهد و نيز پيش از رسالت ميان رسول خدا -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-و اهل «مكه» سابقه‌ دشمنى وجود نداشت و آن حضرت كسى را نكشته و خون كسى را نريخته بود تا به واسطه آن، طبع و عقل آنان از پذيرش پيامبرى او نفرت داشته باشد. ولى در روز عيد غدير كه خداوند-جلّ جلاله-بر زبان رسولش-عليه اعظم الصلاة و السّلام-به امامت مولى امير مؤمنان-عليه افضل السّلام-تصريح كرد، شبهه‌هاى عقلى و ذهنى فراوان و تأويل‌هاى بسيار براى مسلمانان پيش آمده بود. از اين گذشته، مولى على-عليه السّلام-در راه خدا و در راستاى اطاعت از رسول بزرگ الهى، با افراد بسيار دشمنى ورزيده و خون‌هاى افراد بزرگ از نياكان و بزرگان و برگزيدگان آنان را ريخته و از آغاز تا پايان، در فرمانبرى از رسول خدا-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-، يك سيره واحد را مبنى بر دشمنى با دشمنان او اتّخاذ كرده بود، بدون آنكه بخواهد جانب بزرگان آنان را رعايت نموده و دل‌هاى آنان را به سوى خود جلب كند. هم‌چنين عنايات و كراماتى در مورد او آشكار شده بود كه مقتضى آن حسادت رياست‌طلبان بود و به همين دليل، بسيارى با او دشمنى و حسادت ورزيده و از او اظهار تنفر نمودند و علت اين همه آن بود كه امير مؤمنان-عليه السّلام-سيره‌اى واحد را اتخاذ كرده و با كسى مدارا نمى‌كرد. افزون بر اين، آنچه آن حضرت در زمان بعثت پيامبر-عليه افضل الصلوات-عمل كرده بود، مزيد بر علت بود. از اين‌رو، كار به عداوت‌ها و دشمنى‌هايى كه پيش از اين ياد كرديم، انجاميد.

افزودن دیدگاه جدید