این همه اهمیت به مسأله توحید و شرک چرا؟
۱۷ دی ۱۳۹۳ 0 معارفدر قرآن مجید، به مسأله توحید و شرک فوقالعاده اهمّیّت داده شده است، و سراسر قرآن، بازتاب نظرات اسلام در این زمینه است؛ بلکه مىتوان گفت هیچ موضوعى در قرآن مجید تا این حد، مورد توجّه قرار نگرفته. نه تنها پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)، بلکه محور اصلى فعالیت سایر پیامبران نیز مسأله توحید و مبارزه با شرک بوده است.
اهمیت این مسئله در آیات متعددی از قرآن کریم نمایان است، از جمله:
- (إِنَّ اللهَ لاَ یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللهِ فَقَدْ افْتَرَى إِثْمآ عَظِیمآ).(1)
«خداوند (هرگز) شرک به او را نمىبخشد؛ و کمتر از آن را براى هر کس بخواهد (و شایسته بداند) مىبخشد. و آن کس که براى خدا، همتایى قرار دهد، گناه بزرگى مرتکب شده است.»
- (وَلَقَدْ أُوحِىَ إِلَیْکَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ).(2)
«به تو و همه پیامبران پیشین وحى شده که اگر مشرک شوى، تمام اعمالت تباه مىشود و از زیانکاران خواهى بود.»
- (إِنَّهُ مَنْ یُشْرِکْ بِاللهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنصَارٍ).(3)
«هر کس همتایى براى خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام کرده؛ و جایگاه او دوزخ است و براى ستمکاران هیچ یار و یاورى نیست.»
- (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا).(4)
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! مشرکان ناپاکاند؛ پس نباید بعد از این سال به مسجدالحرام نزدیک شوند.»
از مجموع این آیات که نظائر بیشترى در قرآن مجید دارد به خوبى این نکته روشن مىشود که مسأله توحید و شرک اساسىترین و مهمترین مسأله از دیدگاه قرآن است؛ به طورى که هیچگونه مماشات و سازش و مدارا با شرک و مشرکان روا نیست، و باید ریشه شرک به هر صورت خشکانده شود؛ اگر از طریق آموزش فرهنگى و منطق و استدلال ممکن شود چه بهتر، والا باید عملا با قاطعیت در مقابل آن ایستاد.
سرمایه اصلى مؤمن توحید است، و بضاعتى که در بازار قیامت رواج دارد همین است. شرک گناهى است نابخشودنى، و مشرک موجودى است آلوده که باید با تمام وجود از او بیزار بود، مگر آن که مسیر انحرافى خود را اصلاح کند و به سوى ایمان باز گردد.
مسأله توحید و شرک، از عقائد گرفته تا اعمال، و از نیّات گرفته تا اخلاق، و از فرد گرفته تا جامعه، همه را تحت تأثیر عمیق خود قرار مىدهد. و به همین دلیل اسلام آن همه نسبت به این مسأله سرمایهگذارى کرده است.
همه اجمالا مىدانیم که اسلام بلکه تمام ادیان آسمانى نسبت به موضوع شرک فوقالعاده حساسیّت دارند؛ ولى دلیل آن براى بسیارى روشن نیست؛ عمدتآ مىتوان چهار دلیل براى این حساسیّت و اهتمام نسبت به مسأله سرنوشت ساز توحید و شرک بیان کرد.دلایل اهمّیّت مسأله توحید و شرک
1. مسأله توحید زیربناى شناخت تمام صفات خدا است؛ و هیچیک از صفات او بدون توجّه به اصل توحید به خوبى قابل درک نیست؛ زیرا یگانگى حق از نامحدود بودن وجود او سرچشمه مىگیرد، و این وجود است که جامع جمیعکمالات و خالى از هرگونه عیب و نقص مىباشد. در واقع اگر ما او را به توحید حقیقى بشناسیم همه صفاتاش را شناختهایم، در حالى که اعتقاد به شرک ما را از شناخت صفات او به کلّى محروم مىسازد.
2. شاخههاى توحید از ذات پاک خداوند به جهان هستى کشیده مىشود؛ عالم هستى یک واحد به هم پیوسته است که براى شناخت صحیح آن باید تمام اجزایش را در ارتباط با هم مورد مطالعه قرارداد و اگر موجودات جهان را به صورت موجوداتى پراکنده خیال کنیم در شناخت جهان گرفتار اشتباهات فراوانى خواهیم شد.
این درس را ما از کجا آموختهایم که عالم هستى یک واحد است؟ از مسأله یگانگى خدا. زیرا وحدت خداوند دلیل بر وحدت جهان و وحدت جهان نشانهاى از وحدت او است: (مَا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِع الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ): «در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضاد و عیبى نمىبینى. بار دیگر نگاه کن، آیا هیچ شکاف و خللى مشاهده مىکنى؟!»(5
3. مهمترین سرچشمه پیشرفت و تکامل در جهان انسانیّت وحدت جامعه بشرى است. همیشه اختلاف و پراکندگى موجب ویرانى و ضعف و سستى و عقب ماندگى بوده و هست، و اتحاد و یگانگى سرمایه اصلى قوّت و قدرت و عمران و آبادى است.
ایمان به خداوند یگانه حلقه اتصالى است که قلوب میلیاردها انسان را به هم پیوند مىدهد و اختلافات نژادى و جغرافیایى و قومى و زبانى را در خود هضم مىکند.
جامعه عرب در عصر جاهلیّت، به خاطر انحراف از اصل توحید و ایمان هر قبیله به بتى جدا از بتهاى قبیله دیگر، در نهایت ضعف و بدبختى بود؛ ولى اسلام آمد بتها را شکست و دلهایشان را با زنجیر توحید به هم پیوند داد، و در مدت کوتاهى چنان جامعه نیرومند و پیشرفتهاى از آنها ساخت که نه تنها بر جزیرة العرب که بر کل جهان متمدّن آن روز حکومت کردند.
4. تربیت اخلاقى و پرورش صفات انسانى نیز در سایه توحید میسّر است، چرا که ریشه اخلاق فضیله، همان اخلاص و پاکسازى دل از غیر خدا است، و این ریشه اصلى منحصر ساختن انگیزههاى عملى به انگیزه الهى است. یعنى فقط براى او گام برداشتن و در راه او جهاد کردن و به سوى او حرکت کردن و از هر انگیزه دیگرى پرهیز نمودن.
توحید است که درس خلوص نیّت به انسان مىدهد، درس مبارزه با هرگونه ریاکارى و شرک، از جمله هواپرستى و جاهپرستى و دنیاپرستى و شیطان پرستى.
به این ترتیب مىبینیم مسأله توحید و شرک، از عقائد گرفته تا اعمال؛ و از نیّات گرفته تا اخلاق، و از فرد گرفته تا جامعه، همه را تحت تأثیر عمیق خود قرار مىدهد. و به همین دلیل اسلام آن همه نسبت به این مسأله سرمایهگذارى کرده است.
این بحث را با ذکر دو حدیث پایان مىدهیم :
- در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) مىخوانیم که به عبدالله بن مسعود فرمود: «یابن مسعود! اِیّاکَ أَنْ تُشْرِکَ بِاللهِ طَرْفَةَ عَیْنٍ، وَ اِنْ نُشِرْتَ بِالْمِنْشارِ، أَوْ قُطِعتَ، او صُلِبْتَ، اَوْ اُحْرِقْتَ بالنّارِ!»: «اى ابن مسعود بر حذر باش از اینکه یک چشم بر هم زدن نسبت به خدا مشرک شوى؛ هر چند تو را با ارّه دو نیم کنند، یا قطعه قطعه نمایند، یا بر دار بیاویزند یا در آتش بسوزانند!»(6)
اهمّیّت مسأله توحید از این روایت به خوبى آشکار است.
- در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) مىخوانیم که فرمود: «اِنَّ بَنِى اُمَیَّةَ اَطْلَقُوا لِلنّاسِ تَعْلیمَ الإیْمانِ وَلَمْ یُطْلقوْا تَعْلیمَ الشِّرکِ لکَى اِذا حَمَلُوْهُمْ عَلَیْهِ لَمْ یَعْرِفُوْهُ»: «بنىامیه اجازه دادند که ایمان را به مردم تعلیم کنند، ولى اجازه ندادند که مسأله شرک را به آنها بیاموزند؛ تا هرگاه بخواهند آنها را وادار بر شرک کنند آن را نشناسند!»(7)
این حدیث گواه روشنى است که شرک مىتواند به عنوان یک ابزار مخرّب سیاسى و اجتماعى در دست یک گروه ظالم و بیدادگر قرار گیرد؛ در حالى که ایمان به توحید و شاخههاى آن مىتواند ریشه آن ظالمان را قطع کند.
____________________________
پی نوشت:
(1). سوره نساء، آیه 48.
(2). سوره زمر، آیه 65 .
(3). سوره مائده، آیه 72 .
(4). سوره توبه، آیه 28 .
(5). سوره ملک، آیه 3 .
(6). بحارالانوار، جلد 74، صفحه 107.
(7). اصول کافى، جلد 2، صفحه 415، حدیث 1.
منبع:
پیام قرآن، ج3، آیة الله مکارم شیرازی