داستانهای علما: شیخ اعظم انصاری در جستجوی علم

داستانهای علما: شیخ اعظم انصاری در جستجوی علم

۱۵ اسفند ۱۳۹۴ 0 فرهنگ و اجتماع
نامش مرتضی، لقبش انصاری، پدرش شیخ محمد امین مجتهد، مادرش «حئون» دانشمند، جدش شیخ یعقوب انصاری علامه، عمش شیخ حسین انصاری عالم و فاضل زمان، ولادتش 18 ذیحجه 1214 قمری در شهر دزفول بود.
در سن پنج سالگی قرآن را کاملاً آموخته، سپس علوم دیگر را با سرعت فرا گرفته و در هر کدام استادی زبردست و دارای قوه استنباط می‏ گردد. هیجده سال داشت که همراه پدرش عازم کربلا گردید که از حوزه قدرتمندی برخوردار گردد. و از وجود پربار اساتیدی مانند آیة الله وحید بهبهانی و شیخ یوسف بحرانی و صاحب ریاض و امثال آنان بهره جست.
در آن روز زعیم حوزه علمیه کربلا فقیه بزرگوار سید محمد مجاهد (رضوان الله تعالی علیه) بود. شیخ مرتضی و پدرش میهمان سید مجاهد شدند.
در اولین روز ورودشان با جلسه درس خارج سید مصادف شدند. پدر شیخ مرتضی به دعوت سید مجاهد در صدر مجلس درس نشست و خود شیخ به اقتضای سن کمش در انتهای مجلس نشست، پس از خوش آمد گوئی سید مشغول درس شد. درباره حرمت نماز جمعه در زمان غیبت امام زمان علیه السلام. بحث طولانی کردند و در آخر بحرمت نماز جمعه قائل شدند.
پس از تمام شدن حرفهای سید، شیخ با کمال متانت و آرام عرض کرد: حضرت آقا ادله در اینجا افاده وجوب می‏ کند نه حرمت! و فوراً شروع کرد به اقامه دلیل وبرهان برای وجوب نماز جمعه در عصر غیبت امام زمان علیه السلام.
جالب آنکه سید مجاهد که قائل به حرمت شده بود نظر شیخ را پسندیده و از رأی خود برگشت، و قائل به وجوب شد.
ناگهان شیخ نظر خود را عوض کرد و ادله محکمتر از اول اقامه کرد دال بر حرمت نماز جمعه، به طوری که سید و حاضرین همه متحیر ماندند و جو جلسه عوض شد و همه سرها را بطرف شیخ کج کردند. 
سید مجاهد پس از لحظه ‏ای چند به حال طبیعی برگشت پرسید: این جوان کیست که این گونه بر مبانی فقه و اصول مسلط است؟
پدر شیخ فرمود: فرزندم مرتضی است.
سید مجاهد فرمود:
چشمت روشن ای شیخ محمدامین. در چهره تابناک فرزندت تابندگی عجیبی را می‏ بینم که در آینده افق حوزه ‏های علمیه شیعه بدان منور است ای شیخ او را با خود به وطن مبر، او در آینده زعیم دینی و علمی درخشان شیعه است.
 پدر شیخ این درخواست را پذیرفته خود تنها برگشت. شیخ با آن استعدادی که داشت شب و روز در خدمت سید مجاهد و هم در محضر شریف العلماء با جدیت مشغول تحصیل علم شد. 
تا آنکه استعمار جهانی و مزدوران جیره خوار آرامش حوزه های علمیه را بر هم زدند. در زمان داوود پاشا که باعث اضطراب خاطر و نگرانی علماء شد، عده ‏ای به کاظمین مهاجرت کردند. سرانجام در این غائله عراق شیخ به زادگاه خود مراجعت فرمود. و دو سال تمام مشغول درس و بحث شد و دومرتبه عازم کربلا گردید. آنگاه راهی نجف شد و در آنجا گمشده خود را پیدا کرد یعنی مرحوم آیة الله کاشف الغطاء. یک سال تمام در این بحر مواج غوطه خورد و باز به زادگاهش برگشت که دیگر مجتهد نابغه و استاد زبردستی شده بود. این دفعه شیخ تصمیم می‏ گیرد که از حوزه ‏های علمیه ایران دیدن کند و به زیارت ثامن الائمه علیه السلام شرف یاب شود.
ولی مادر شیخ راضی نمی ‏شود و دیگر پس از شش سال مفارقت، به جدائی فرزندش طاقت ندارد. و شیخ هم اصرار زیاد می‏ کند ولی نمی ‏تواند مادر را راضی کند. عاقبت قرار شد به استخاره عمل کند. شیخ قرآن را برداشت و استخاره کرد قرآن را باز کرد این آیه را دید: «وَلا تَخافي وَلا تَحزَني ۖ إِنّا رادّوهُ إِلَيكِ وَجاعِلوهُ مِنَ المُرسَلينَ».
مادر از این بشارت خداوند خوشحال شد. عاقبت برای مسافرت فرزند راضی شد. شیخ به همراه برادرش شیخ منصور عازم سفر شدند. ولی قبل از سفر، شیخ منصور هم با قرآن تفالی نمود این آیه آمد:«سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ».
اولین مقصد، شهر بروجرد بود که در یکی از حجره‏ های مدرسه که معمولاً مسافرین از طلاب وارد شدند. و روز استراحت نمودند. روز بعد در مدرس مدرسه، فقیه عالی قدر حضرت آیة الله شیخ اسدالله بروجردی زعیم حوزه علمیه بروجرد وارد جلسه درس شدند. شیخ اسدالله پس از درس با این دو نفر طلبه غریب مصافحه واحوال پرسی نمودند. پس از ساعتی از شیخ تقاضای ماندن در بروجرد نمود که در ضمن مدرس فرزندانش هم باشد، شیخ انصاری نگاهی به برادرش کرد و گفت: برادر درسهایت را که در بین راه خواندیم و نوشته ‏ای بیاور به نظر مبارک آقا هم برسان.
نوشته‏ ها حاضر شد شیخ اسدالله یادداشتها را مطالعه نمود. هنوز چند صفحه ‏ای ندیده بود که گوئی او را برق گرفت یادداشتها از دست او افتاد و به حالت تعظیم در برابر شیخ ایستاد. و از گفته قبلی خود پشیمان شد و شروع به معذرت خواهی کرد. و آن بزرگوار را به خانه ‏اش دعوت کرد و پذیرائی نمود. 

دومین مقصد: اصفهان
زعیم حوزه علمیه اصفهان آن زمان حضرت آیة الله سید محمد باقر شفتی بود. شیخ و برادرش وارد یکی از مسافرخانه‏ های اصفهان شدند. سپس به درس حاضر شدند. مرحوم شفتی طبق معمول یکی از مسائل فقهی را عنوان و از شاگردان راجع به آن مسئله غامض جواب خواستند، بعد از قیل و قال طولانی هیچ کس نتوانست جوابی بگوید. در این هنگام شیخ جواب مسئله را آهسته برای آن طلبه ‏ای که در کنارش نشسته بود بیان کرد و خودش از جلسه خارج شد.
آن طلبه، جواب مسئله را همان طوری که از شیخ شنیده بود گفت. ولی استاد که شاگرد خودش را خوب می شناخت دانست که این جواب از خودش نیست پرسید که این جواب را  که به تو یاد داده؟ طلبه پس از تأمل حقیقت را گفت.
سید شفتی با ذهن بسیار قوی خود دریافت که آن طلبه ناشناس باید شیخ مرتضی باشد. دستور داد چند نفر به دنبال آن مرد بروند و او را پیدا کنند. عاقبت او را در مسافرخانه یافتند. معلوم شد که ذهن مرحوم سید خطا نرفته. سید دستور داد که به اطلاع شیخ برسانند که به خدمت می‏ رسند. شیخ جواب داد: که آقا زحمت نکشند ما خود بحضورشان می‏ رسیم. پس شیخ از مسافرخانه و سید از منزل به ملاقات همدیگر حرکت کردند. در بین راه به همدیگر رسیدند و باهم ملاقات شورانگیزی کردند. سید شفتی و برادرش را به منزل آورده و خوب پذیرائی نمود. تا یک ماه که در این مدت از محضر شیخ استفاده‏ های فراوانی شد. تا اینکه شیخ قصد حرکت نمود، مرحوم شفتی زیاد اصرار نمود که در اصفهان بمانند  ولی قبول نکردند. 

سومین مقصد: کاشان
شیخ چون آوازه علمی مرحوم نراقی را شنیده بود به قصد کاشان حرکت نمودند . وارد مدرسه شده و در مدرسه با ملا احمد نراقی ملاقات نمودند.  مورد احترام نراقی واقع شدند. شیخ که از نزدیک قدرت علمی ملا احمد نراقی را مشاهده کرد بسیار خوشحال شد ، دید گم شده خود را پیدا کرده است. پس رحل اقامت انداخت و چهار سال در شهر کاشان ماند و از محضر این استاد بهره فراوان برد. در این مدت استاد و شاگرد در همدیگر عجین شده بودند تا جائی که مرحوم نراقی گفت: در کلیه مسافرتهایم بیش از پنجاه مجتهد دیده ‏ام، اما هیچ کدام چون شیخ مرتضی انصاری نبوده‏ اند.
مرحوم نراقی اجازه نقل روایت به شیخ دادند. در این اجازه نامه بر مقام علمی و اجتهاد شیخ اعتراف نمودند.
شیخ از کاشان به خراسان رفته و چهار ماه در آستان مبارک حضرت ثامن الائمه (علیه الصلاة و السلام) کسب فیض نمودند. سپس به عزم موطن و زادگاه خود مراجعت نمودند (زندگانی شیخ مرتضی انصاری).


منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی(وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1.

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث