داستانهای علما: برنامه روزانه مرحوم حاج آقا رضا همدانی
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ 0 فرهنگ و اجتماعمرحوم آیة الله سید محسن امین صاحب «اعیان الشیعه» که خود چندین سال در محضر مرحوم حاج آقا رضا همدانی تلمذ نموده و از نزدیک احوال او را می دانسته است در شرح حال آن فقیه بزرگ می نویسد:
«او عالم، فقیه، اصولی، محقق و مدقق و از برترین شاگردان میرزا محمد حسن شیرازی بود شب و روزش را به مطالعه و تألیف و تدریس در فقه و اصول مشغول بود.
صبحگاهان از خانه خود که در نزدیکی مسجدی بود که در آن امامت می کرد به مسجد می آمد و بعد از تقریباً نیم ساعت که منتظر رسیدن همه طلاب می شد در حدود یک ساعت از نوشته خودش کتاب«مصباح الفقیه» که روز و شب قبل نوشته بود درس می گفت. سپس به خانه اش می رفت و به نوشتن درس روز بعد می پرداخت تا اینکه ظهر می شد، پس به مسجد می آمد و با حاضران در مسجد نماز را به جماعت می خواند و به خانه باز می گشت و با خواهرزاده و دامادش شیخ علی که در علم و اخلاق و احوال شبیه او بود و برادرزاده اش که با او هم خانه بود و برای تحصیل علم از همدان به نجف آمده بود و فرزندش شیخ محمد غذا میل می کرد و غالباً غذایشان حاضری بود، نان بیات عجمی بود که در بازار فروخته می شد با مقداری پنیر و سبزیجات. آنگاه کمی می خوابید و بعد از بیدار شدن مشغول مطالعه و نوشتن درس می شد.
در خانه ایشان کنار درب ورودی حجره کوچکی بود که با نردبان به آن وارد می شدند. آن حجره کوچک اطاق مطالعه و تالیف وتصنیف او بود. گاهی اوقات که من محتاج می شدم مساله ای از او بپرسم یا معنی عبارتی را از نوشته هایش سوال کنم بر او وارد می شدم و می دیدم قلم و کاغذ در دستش است و کتاب جواهر و حدائق و وسائل پیش رویش گشوده است. کاغذ و قلم را بر زمین می گذاشت و متوجه من می شد و من مساله ام را می پرسیدم و او جواب می داد. و چون گفتگوی ما تمام می شد دوباره کاغذ و قلم را به دست می گرفت و من فوراً خارج می شدم.
او همچنان به مطالعه و نوشتن ادامه می داد تا ساعت یازده بعد از ظهر(بساعت غروب کوک قدیم) آنگاه به مسجد می آمد و تا رسیدن وقت مغرب از کتاب خود مصباح الفقیه درس فقه می گفت. به هنگام مغرب نماز را امامت می کرد و بعد از نماز به حرم مطهر مشرف می شد و زیارت می کرد و نماز می خواند و دعا می کرد و گاهی به حجره ای که مدفن مرحوم سیدجوادعاملی(صاحب مفتاح الکرامة) است می رفت و بعد از مدتی توقف به خانه اش می رفت و گاهی هم بعد از زیارت مستقیماً به خانه اش می رفت و به مطالعه مشغول می شد و.... بعد از نماز صبح چنانچه فرصتی برای مطالعه می دید به مطالعه و کتابت مشغول می شد تا طلوع آفتاب، آنگاه به مسجد می آمد و...». (اعیان الشیعه 10جلدی، ج7،ص20).
در خانه ایشان کنار درب ورودی حجره کوچکی بود که با نردبان به آن وارد می شدند. آن حجره کوچک اطاق مطالعه و تالیف وتصنیف او بود. گاهی اوقات که من محتاج می شدم مساله ای از او بپرسم یا معنی عبارتی را از نوشته هایش سوال کنم بر او وارد می شدم و می دیدم قلم و کاغذ در دستش است و کتاب جواهر و حدائق و وسائل پیش رویش گشوده است. کاغذ و قلم را بر زمین می گذاشت و متوجه من می شد و من مساله ام را می پرسیدم و او جواب می داد. و چون گفتگوی ما تمام می شد دوباره کاغذ و قلم را به دست می گرفت و من فوراً خارج می شدم.
او همچنان به مطالعه و نوشتن ادامه می داد تا ساعت یازده بعد از ظهر(بساعت غروب کوک قدیم) آنگاه به مسجد می آمد و تا رسیدن وقت مغرب از کتاب خود مصباح الفقیه درس فقه می گفت. به هنگام مغرب نماز را امامت می کرد و بعد از نماز به حرم مطهر مشرف می شد و زیارت می کرد و نماز می خواند و دعا می کرد و گاهی به حجره ای که مدفن مرحوم سیدجوادعاملی(صاحب مفتاح الکرامة) است می رفت و بعد از مدتی توقف به خانه اش می رفت و گاهی هم بعد از زیارت مستقیماً به خانه اش می رفت و به مطالعه مشغول می شد و.... بعد از نماز صبح چنانچه فرصتی برای مطالعه می دید به مطالعه و کتابت مشغول می شد تا طلوع آفتاب، آنگاه به مسجد می آمد و...». (اعیان الشیعه 10جلدی، ج7،ص20).
منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1.