داستانهای علما: دوران تحصیل و مرجعیت شیخ محمد حسین بن هاشم عاملی
۱۵ اسفند ۱۳۹۴ 0 فرهنگ و اجتماعدر کیفیت اشتغال به تحصیل علم شیخ محمد حسین بن هاشم العاملی داماد صاحب جواهر که مرجعیت دینی به او رسید آورده اند:
پدرش مردی فقیر حال بود که در کاظمین دکانی داشت. بعد از آنکه شیخ محمد حسین قرائت قرآن را فرا گرفت او را نزد خود آورد تا در اداره دکان و کسب معاش به او کمک کند.
ولی محمد حسین به طلب علم متمایل شد و از یکی از اهل علم راه تحصیل علم را پرسید: او گفت اول باید «اجرومیه» را (که کتابی بوده در علم نحو) حفظ کند.
او از آن مرد عالم خواست که آن کتاب را برایش بنویسد و او نوشت و محمد حسین در دکان پدر به خواندن آن مشغول شد.
تا اینکه پدرش متوجه شد و خشمگین گردیده او را بزد که خواندن این کتاب تو را از کسب و کار باز می دارد. بعد از آن دور از چشم پدر آن را خواند و تمام کرد.
سپس از همان اهل علم پرسید: حالا چکار کنم؟
و او گفت: به نجف برو.
چهار پائی کرایه کرد و بدون آنکه بیش از مقدار کرایه پولی داشته باشد راهی نجف شد و بین راه از زوائد خوراک هم سفران، خود را سیر می کرد چون به نجف رسید وارد صحن شریف شد و در آنجا نشست تا شب شد و همه مردم از صحن خارج گشتند دربانان آمدند بیرونش کنند، شرح حال خود را گفت و آنها به او حجره ای دادند و برایش غذا آوردند و در آنجا اقامت کرده و با طلاب آشنا شد و نزد آنان درس خواند و در آن حجره بود و با استفاده از نور چراغ مستراح ها مطالعه می کرد.
تا اینکه فضلش ظاهر گشت و آوازه اش بلند شد و به مرجعیت رسید و اموال به سویش فرستاد می شد و او همه را به طلاب علم و نیازمندان می رساند و خود لباس زبر و خشن می پوشد و طعام ناگوار می خورد و بعد از مرگش هیچ مالی به ارث نگذاشت.
هیچ مانعی از موانع معمولی او را از درس باز نمی داشت و موجب تعطیل درس او نمی شد بطوری که حتی در روز وفات شیخ انصاری درس خود را تعطیل نکرد و در جواب پرسندگان گفت: درس می دهیم و ثواب آن را برای شیخ قرار می دهیم.
عیادت بیماران، تشییع جنازه ها، دیدار واردین و بدرقه مسافرین از او فوت و ترک نمی شد.
اهل نجف می گفتند: قبل از آنکه خانواده کسی از بیماری او خبر شود، شیخ محمد حسین از بیماری او خبردار است! (اعیان الشیعه، ج9، ص257)
منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1.