جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص304
من اصلح ما بينه و بين الله اصلح الله ما بينه و بين الناس. و من اصلح امر آخرته اصلح الله امر دنياه. و من كان له من نفسه واعظ، كان عليه من الله حافظ. «هر كس آنچه را كه ميان او و خداوند است به صلاح آرد، خداوند آنچه را كه ميان او و مردم است به صلاح مى آورد، و آن كس كه كار آن جهانى خود را به صلاح آورد، خداوند كار دنياى او را به صلاح مى آورد، و هر كه را بر خود از خويشتن واعظ است، خدا را بر او نگهدارنده اى است.»
مثال سخن نخست، اين گفتار است كه گفته اند: رضايت مخلوق عنوان رضايت خالق است، و در حديث مرفوع آمده است «هر حاكمى كه خداى از او راضى باشد رعيتش را از او راضى مى فرمايد.»
مثال سخن دوم دعاى يكى از شاعران در اين ابيات اوست: «من سپاسگزار و ستايشگر و نيايش كننده و ترسان و گرسنه و برهنه ام، اين شش خصلت است كه نيمى از آن را من ضامنم، اى پروردگار تو نيز ضامن نيم ديگر آن باش.»
مثال سخن سوم، اين گفتار خداوند متعال است كه مى فرمايد: «خداوند همراه كسانى است كه پرهيزگارند و همراه آنان كه نيكوكاران اند.»
افزودن دیدگاه جدید