شرح نامه 31 نهج البلاغه: استمداد از خدا در طلب علم

شرح نامه 31 نهج البلاغه: استمداد از خدا در طلب علم

۰۴ مهر ۱۳۹۴ 0 معارف

 

 

"وَ ابْدَأْ قَبْلَ نَظَرِكَ فِي ذَلِكَ بِالاسْتِعَانَةِ بِإِلَهِكَ وَ الرَّغْبَةِ إِلَيْهِ فِي تَوْفِيقِكَ وَ تَرْكِ كُلِّ شَائِبَةٍ أَوْلَجَتْكَ فِي شُبْهَةٍ أَوْ أَسْلَمَتْكَ إِلَى ضَلَالَة"
'و آغاز كن پيش از نظر انداختن در مباحث و مطالب (عقلی و نظری)، به يارى جستن به پروردگارت و رغبت و روى آوردن به سوى او در اينكه تو را موفق بدارد، و رها كردن وهم و خيالى كه تو را داخل در شبهه گرداند و يا به دست گمراهى بسپارد.'

در اين قسمت، سه مطلب را تذكر مي دهند كه هر يك از آنها براى طالب علم، مخصوصا علوم عقليه و مباحث نظرى نقش اساسى و سازنده دارد.
1- پيش از شروع در مباحث عقلى و كلامى بايد از خداوند متعال در خواست يارى كرد و از ذات لايزال او كه كانون قدرت و مركز همه نيروهاست استمداد نمود و كمك خواست. آرى! در همه ى امور بايد از خدا يارى طلبيد كه اگر يك لحظه امداد غيبى و كمك حضرت حق نباشد، رشته نظام زندگى انسان گسسته خواهد شد و اين برنامه ى مداوم و خلل ناپذير هر فرد مسلمانى است كه در تمامى مقاطع زندگى، از صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشا در نمازهاى خود از خداى متعال استمداد كرده و با جمله ى نورانى 'اياك نعبد و ايك نستعين' از خداوند يارى مى طلبد. و اگر از وجود مقدس او به تنهائى يارى مى جوئيم ديگرى صلاحيت و شايستگى ندارد و قدرت و استطاعتى در تحت اختيار ديگرى نيست.

در تاریخ آمده است: مردى از فرقه‌ی قدريه -مفوضه (کسانی که معتقدند کارها به خود انسان واگذار شده و خداوند کاره ای نیست)- وارد بر عبدالملك بن مروان گرديد. عبدالملك هر كس از اهل علم و استدلال را كه در شام بود براي مباحثه با او گرد آورد و او در بحث غالب شد و همه ى آنان را از پاى در آورد. عبدالملك گفت كسي كه از عهده ى اين مرد بر مى آيد، فقط محمد بن على -حضرت باقر عليه السلام- است. از اينرو به فرماندار مدينه نامه نوشت و از او خواست كه امام باقر عليه السلام را بدون اينكه وى را بترساند و ناراحت كند با احترام به شام بفرستد. فرماندار مدينه نامه را با بنزد امام باقر عليه السلام آورد. حضرت فرمود من پير شده ام و توانائى مسافرت ندارم. اين فرزندم جعفر-امام صادق عليه السلام- بجاى من است او را بفرست. او هم امام صادق را به شام فرستاد.
وقتى حضرت وارد بر عبدالملك شدند، چون عمر زيادى نداشتند عبدالملك مقام حضرت را كوچک گرفت و نگران شد كه نكند آن شخص قدرى در مباحثه غالب گردد. مردم كه شنيدند امام صادق عليه السلام براى مباحثه با آن شخص به شام آمده اند همه اجتماع كرده تا صحنه ى مناظره را بنگرند. عبدالملك به حضرت صادق گفت: جريان اين مرد قدرى ما را عاجز كرده و من نامه نوشتم تا ميان شما و او را جمع كنم كه او همه را از پاى در آورده است. حضرت فرمود: خداوند ما را كفايت خواهد فرمود. چون امام عليه السلام با آن شخص در مجلس جمع شدند، او به حضرت صادق عليه السلام گفت از هر چه ميخواهى بپرس، حضرت فرمود: سوره ى حمد را بخوان. عبدالملك با خود گفت: انا لله و انا اليه راجعون، سوره حمد چه ربطى به مطلب دارد و كجا به نفع ما تمام مي شود؟ آن شخص شروع به خواندن سوره ى حمد كرد تا به اين جمله رسيد: «اياك نعبد و اياك نستعين». حضرت صادق عليه السلام فرمود: صبر كن. از كه استعانت مي جوئى و چه نيازى به كمك دارى؟ كارها كه - بنظر تو كه اهل تفويضى - به خودت واگذار شده است؟
با همين جمله، آن مرد سر جاى خود ساكت و بهت زده ماند، و البته خداوند گروه ظالمين را هدايت نخواهد كرد.
آرى! راستى اگر انسان در زندگى خود مستقل باشد و در اعمال و افعال خود نيازى به حول و قوه و مدد حق نداشته باشد پس چرا در هر شبانه روزى هر مسلمانى وظيفه دارد كه چندين مرتبه و حد اقل ده بار از خداوند استعانت و استمداد بكند؟
بنابراين، انسان همواره محتاج و نيازمند است و در هر كارى بايد از خداوند مدد خواسته و از او يارى بجويد.

2- بايد رو به دربار الهى آورد و از او درخواست توفيق كرد
آرى علم و استدلال و رسائى ذهن در مباحث، و خلاصه دست يابى به علوم و كمالات در گرو پيدايش ده ها شرائط و جمع شدن زمينه هاى مساعد و فراهم آمدن اسباب و وسائل بيشمارى است. و همين فراهم آمدن شرائط و مساعد بودن اسباب و ابزار و وسائل، توفيق است كه بايد براى دستيابى به آن با دل و جان به خدا اقبال كرده و مشتاقانه رو به دربار ذات لايزال و فياض او آورد.

3- كنار گذاشتن همه ى شوائب و آميخته هاى خطرناك فكرى و ذهنيت هاى ناسالم
طالب علم و پژوهنده ى مطالب عاليه بايد قبلا ريشه ى اوهام و شكوك و حتى حبّ و بغضهاى شخصى و تعصبات را از ذهن خود قطع نمايد و با ذهنى خالى از تخيلات باطله، رو به علم بياورد و به پژوهشگرى حقائق بپردازد. حب و بغضهاى بى پايه و نادرست، ذهن را از گرفتن مطالب و دسترسى به اهداف عاليه ى انسانى باز مى دارد و اوهام و شكوك، زمينه ساز شبهه هاى قوى در ذهن آدمى مى شوند و سرانجام آدمى را به منجلاب خطرناك شبهه هاى حل ناشدنى و گره هاى پيچيده خواهد كشيد و يا او را دربست به دست گمراهى خواهند سپرد، كه بكلى راه نجات بر او مسدود بماند.
__________________________
منبع: به سوى مدينه فاضله، على كريمى جهرمى

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث