و قال (علیه السلام): مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ؛ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ؛ وَ مَنْ كَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ، كَانَ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ.
و فرمود (ع): هر كه رابطه ميان خود و خدا را نيكو سازد، خداوند نيز، رابطه او را با مردم نيكو سازد. و هر كه كار آخرت خود را به صلاح آورد، خداوند، كار دنيايش را به صلاح آورد و هر كه اندرز دهنده خود باشد از سوى خدا براى او نگهبانى بود.
و آن حضرت فرمود: هر كس آنچه را ميان او و خداست اصلاح نمايد، خداوند آنچه را بين او و مردم است اصلاح كند. و هر كس كار آخرتش را به اصلاح آورد، خداوند كار دنيايش را اصلاح كند. و آن را كه از خود بر خود واعظ است از خدا بر او نگهبان است.
راه اصلاح دنيا و آخرت (اخلاقى، تربيتى، اجتماعى):و درود خدا بر او، فرمود: كسى كه ميان خود و خدا اصلاح كند، خداوند ميان او و مردم را اصلاح خواهد كرد، و كسى كه امور آخرت را اصلاح كند، خدا امور دنياى او را اصلاح خواهد كرد، و كسى كه از درون جان واعظى دارد، خدا را بر او حافظى است.
[و فرمود:] آن كه ميان خود و خدا را به صلاح دارد، خدا ميان او و مردم را به صلاح آرد، و آن كه كار آخرت خود درست كند، خدا كار دنياى او را سامان دهد، و آن كه او را از خود بر خويشتن واعظى است، خدا را بر او حافظى است.
امام عليه السّلام (در باره رسيدن به سعادت) فرموده است:1- هر كه آنچه را بين او و بين خدا است درست كند (بدستور خدا عمل نمايد) خدا آنچه را بين او و بين مردم است درست كند (او را از گرفتاريها رهائى دهد)2- و هر كه كار آخرتش را درست كند (كارى انجام دهد كه از عذاب رستخيز برهد و همه كوشش را در امر دنيا بكار نبرد) خدا كار دنياى او را درست نمايد (او را در امر زندگى سرگردان نكند، چنانكه در قرآن كريم سوره 65 آیه 2-3 مى فرمايد: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً - وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» يعنى هر كه از خدا ترسيده پرهيزكار شود خدا راه بيرون شدن «از گرفتاريها» را بر او مى گشايد، و از جائيكه گمان نبرد باو روزى عطا فرمايد)3- و هر كه را از جانب خود پند دهنده اى باشد (با انديشه نفس را از معاصى باز داشته و از عذاب دوزخ بترساند) از جانب خدا او را نگهبانى خواهد بود (كه او را از هر بلا و سختى حفظ مى نمايد).
امام عليه السلام فرمود : كسى كه ميان خود و خدا را اصلاح كند خداوند ميان او و مردم را اصلاح خواهد كرد، و كسى كه امر آخرتش را اصلاح كند خداوند امر دنيايش را اصلاح مىكند و كسى كه در درون وجودش واعظى داشته باشد خداوند حافظى براى او قرار خواهد داد.
راه اصلاح و به سامان رسيدن امور: امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى كه در واقع مركّب از سه جمله است به سه امر مهم اشاره مى كند و مى فرمايد: «كسى كه ميان خود و خدا را اصلاح كند خداوند ميان او و مردم را اصلاح مى كند و كسى كه امر آخرتش را اصلاح كند خداوند امر دنيايش را اصلاح خواهد كرد و كسى كه در درون وجودش واعظى داشته باشد خداوند حافظى براى او قرار خواهد داد»; (مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَبَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَبَيْنَ النَّاسِ، وَمَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ، وَمَنْ كَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ كَانَ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ).از بعضى از روايات استفاده مى شود كه بزرگان علما در گذشته هنگامى كه نامه اى به يكديگر مى نوشتند غالباً از اين سه جمله حكيمانه، در نامه خود بهره مى گرفتند و به راستى سزاوار است كه با آب طلا نوشته شود و همه روز انسان بر آن نظر بيفكند. در اينكه رابطه ميان نتيجه هاى سه گانه اى كه در اين كلمات حكمت آميز آمده و مقدمات آن، رابطه اى طبيعى و منطقى است يا روحانى و معنوى شارحان نهج البلاغه راه هاى مختلفى را پيموده اند; ولى مى توان گفت: هم رابطه الهى و معنوى است و هم رابطه منطقى.زيرا كسى كه ميان خود و خدا را اصلاح كند; يعنى در برابر هر امرى قرار مى گيرد نخست نگاه كند كه رضاى خدا در چيست و آن را برگزيند، چنين كسى به يقين مشمول عنايات الهى قرار مى گيرد و خداوند رابطه او را با مردم سامان مى بخشد. اضافه بر اين اصلاح رابطه با خدا مسلتزم صدق و امانت و راستى است. كسى كه صدق و امانت و راستى پيشه كند به يقين مردم به او علاقه مند مى شوند و امين مردم خواهد بود و به او اعتماد مى كنند و مشكلى با او نخواهند داشت.همچنين كسى كه امر آخرت خويش را اصلاح كند; يعنى اوامر الهى را اطاعت و نواهى او را ترك گويد مشمول لطف خداوند خواهد شد; خداوند كار دنياى او را نيز سامان مى دهد. افزون بر اين، اصلاح امر آخرت به تقوا و پرهيزگارى است و به يقين انسان هاى با تقوا در زندگى مادى خود نيز موفق خواهند بود، زيرا راه خلاف در پيش نمى گيرند; به كسى ظلم و ستم نمى كنند، همه با او مهربان هستند و او نيز با همه مهربان. نيز كسى كه واعظ نفسانى; يعنى وجدان بيدار و تقواى درونى داشته باشد كه در برابر گناهان به او هشدار دهد، لطف پروردگار بر او سايه خواهد افكند و او را از گزند حوادث محفوظ مى دارد. اضافه بر اين شخصى كه چنين واعظى درونى دارد از امور خطرناك مى پرهيزد و چنين كسى از گزند حوادث محفوظ خواهد بود. بنابراين رابطه اين سه امر با آن سه نتيجه هم رابطه معنوى است و هم رابطه منطقى و طبيعى.اين سخن را با حديثى از امام باقر(عليه السلام) كه مرحوم كلينى در اصول كافى آورده پايان مى دهيم. مطابق اين حديث امام باقر(عليه السلام) فرمود: خداوند عزّوجلّ چنين فرموده است: «وَعِزَّتِي وَجَلاَلِي وَعَظَمَتِي وَعُلُوِّي وَارْتِفَاعِ مَكَانِي لاَ يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَايَ عَلَى هَوَى نَفْسِهِ إِلاَّ كَفَفْتُ عَلَيْهِ ضَيْعَتَهُ وَضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضَ رِزْقَهُ وَكُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِّ تَاجِر; به عزت و جلال و عظمت و نورانيت و علو مقامم سوگند ياد مى كنم كه هيچ بنده مؤمنى خواسته مرا بر خواسته خود در چيزى از امور دنيا مقدم نمى شمرد مگر اين كه من بى نيازى او را در دل او و همّت او را در آخرتش و آسمان ها و زمين را ضامن روزى او قرار مى دهم و براى او از تجارت هر تاجرى بهتر خواهم بود»(1). (2)****پی نوشت:(1). کافى، ج 2، ص 137، ح 1.(2). سند گفتار حکیمانه: از کسانى که قبل از مرحوم سیّد رضى این کلام حکمت آمیز را از امام نقل کرده اند، شیخ صدوق است که هم در کتاب خصال و هم در کتاب امالى با ذکر سند آورده است. مرحوم شیخ کلینى نیز در روضه کافى با همان عبارت شیخ صدوق آورده، هرچند روایت آن متفاوت و متن آن با آنچه در نهج البلاغه آمده کمى متفاوت است. مرحوم برقى نویسنده کتاب المحاسن نیز صدر روایت را آورده. از علماى اهل سنت نیز ابن جوزى در کتاب تذکره آن را با تفاوتى ذکر کرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 85 و 86). در کتاب تمام نهج البلاغه این کلام حکمت آمیز با مقدارى تفاوت از کتاب جعفریات که پیش از مرحوم سیّد رضى تدوین شده نقل کرده است. (تمام نهج البلاغه، ص 600)
امام (ع) فرمود: «مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ- وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ- وَ مَنْ كَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ كَانَ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ»:اصلاح ما بين خود و خدا به وسيله تقواست كه باعث خوشنودى خدا مى گردد، و چون از جمله آثار تقوا اصلاح قواى شهوت و غضب، كه اساس فساد در ميان مردمند، و نيز پايبندى به اعتدال در مورد اين قوا مى باشد، بنا بر اين اصلاح ما بين او و مردم نيز وابسته به اصلاح همان قواست.و هم چنين از جمله لوازم اصلاح امر آخرت، جذب نشدن مردم به طرف دنيا و خوددارى از حرص نسبت به مال دنياست، و اين نيز بسته به برخورد صحيح آنان و رفتارشان با اخلاق حسنه است كه خود موجب اصلاح امر آخرت و باعث تحت تأثير قرار گرفتن و علاقه مندى آنان به كسى است كه واجد اين صفات است و باعث سودرسانى و كمك و آزار نرساندن مردم به او مى گردد، و به اين ترتيب باعث اصلاح دنياى او مى شود. از طرفى تحصيل دنياى مطلوب براى كسى كه امر آخرتش را اصلاح كند سهل است و دنياى مطلوب همان حدّ اعتدال از نياز وى مى باشد. و اين هم امرى است كه عنايت پروردگار و فراهم آوردن و اصلاح آن را در طول مدّت زندگانى دنيا، عهده دار است.امّا مطلب سوم، خود را موعظه كردن باعث تقواى الهى و پايبندى به اعتدال در مورد قواى شهوت و غضب است كه اينها اساس شرّ و ريشه فسادى هستند كه مستلزم هلاكت دنيا و آخرت مى باشند، امّا موعظه كردن خويش باعث آن مى گردد كه خدا انسان را از شر آنها نگاه دارد.
الخامسة و الثمانون من حكمه عليه السّلام:(85) و قال عليه السّلام: من أصلح ما بينه و بين اللَّه أصلح اللَّه ما بينه و بين النّاس، و من أصلح أمر آخرته أصلح اللَّه له أمر دنياه، و من كان له من نفسه واعظ كان عليه من اللَّه حافظ. (75394- 75356)الاعراب:ما، في ما بينه، موصولة و بينه ظرف مستقرّ صلته، و الموصول مفعول أصلح من نفسه، جار و مجرور متعلّق بقوله: واعظ قدّم مراعاة للسّجع، و له ظرف مستقرّ خبر كان، و من اللَّه متعلّق بحافظ.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 135
المعنى:الرابطة بين العبد و ربّه هي رابطة العبودية و اصلاح ما بين العبد و الرّب بأداء ما يجب عليه من حقّ اللَّه و حسن الطاعة له، و قد أمن اللَّه فيما أوجب على عبده جميع ما يلزم له من حسن المعاملة مع الناس و جلب مودّتهم له، فاصلاح ما بينه و بين الناس أثر لازم يترتّب على إصلاح ما بينه و بين ربّه، كما أنّ إصلاح أمر الاخرة باقامة الفرائض و التجنّب عن كلّ محرّم، أثره أداء وظيفة العبوديّة، فأصلح اللَّه أمر دنيا ذلك العبد بكفالة رزقه و تحسين أحواله، و من يعظ نفسه فهو شاغل بها مصلح لها دائما و مراقب عليها، فكان فى حفظ اللَّه تعالى.الترجمة:فرمود: هر كس ميان خود و خدا را درست كند، خدا ميان او و سائر مردم را درست مى نمايد، و هر كس كار آخرتش را درست كند، خدا كار دنياى او را درست ميكند، و هر كس از خود پند گيرد، خداوند نگه دار او است.هر كه اصلاح كند بين خداوند و خودش خالق اصلاح كند بين وى و خلق جهان هر كه اصلاح كند كار سراى ديگرش كار دنياى وى اصلاح كند باريء جان هر كه را خويشتنش واعظ و پند آموز است حافظ او است بهر حال خداى سبحان
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص304
من اصلح ما بينه و بين الله اصلح الله ما بينه و بين الناس. و من اصلح امر آخرته اصلح الله امر دنياه. و من كان له من نفسه واعظ، كان عليه من الله حافظ. «هر كس آنچه را كه ميان او و خداوند است به صلاح آرد، خداوند آنچه را كه ميان او و مردم است به صلاح مى آورد، و آن كس كه كار آن جهانى خود را به صلاح آورد، خداوند كار دنياى او را به صلاح مى آورد، و هر كه را بر خود از خويشتن واعظ است، خدا را بر او نگهدارنده اى است.»
مثال سخن نخست، اين گفتار است كه گفته اند: رضايت مخلوق عنوان رضايت خالق است، و در حديث مرفوع آمده است «هر حاكمى كه خداى از او راضى باشد رعيتش را از او راضى مى فرمايد.»
مثال سخن دوم دعاى يكى از شاعران در اين ابيات اوست: «من سپاسگزار و ستايشگر و نيايش كننده و ترسان و گرسنه و برهنه ام، اين شش خصلت است كه نيمى از آن را من ضامنم، اى پروردگار تو نيز ضامن نيم ديگر آن باش.»
مثال سخن سوم، اين گفتار خداوند متعال است كه مى فرمايد: «خداوند همراه كسانى است كه پرهيزگارند و همراه آنان كه نيكوكاران اند.»