وَ قَالَ (علیه السلام): إِذَا ازْدَحَمَ الْجَوَابُ، خَفِيَ الصَّوَابُ.
ازْدَحَمَ الْجَوابُ: پاسخها بسيار شد، يعنى وقتى كه در جواب يك سؤال پاسخهاى متعددى داده شود، مخاطب از فهم پاسخ صحيح در مى ماند و در نتيجه حقيقت پنهان مى گردد.
و فرمود (ع): اگر پاسخها بسيار و درهم باشد، پاسخ درست پنهان ماند.
و آن حضرت فرمود: هرگاه جواب از پرسش زياد شود پاسخ درست پنهان ماند.
روش صحيح پاسخگويى (علمى):و درود خدا بر او، فرمود: هرگاه پاسخ ها همانند و زياد شد، پاسخ درست پنهان گردد.
[و فرمود:] هرگاه پاسخ ها همانند و در هم بود، پاسخ درست پوشيده و مبهم بود.
امام عليه السّلام (در زيان چند پاسخ گفتن بيك پرسش) فرموده است:هر گاه (در باره يك پرسش) پاسخ دادن شلوغ و بسيار گردد درستى (آن پاسخ) پنهان شود (پرسش كننده در شكّ و دو دلى افتد و نمى تواند بفهمد پاسخ پرسش او كدام است).
امام عليه السلام فرمود: هنگامى كه جوابها زياد (و دَرهم) شود حق مخفى مىگردد.
از دَرهم شدن جوابها بپرهيزيد:امام عليه السلام در اين كلام حكيمانه به نكته مهمى در مسائل مربوط به پرسشها وجوابها اشاره كرده، مىفرمايد: «هنگامى كه جوابها زياد (و دَرهم) شوند حق مخفى مىگردد»؛ (إِذَا ازْدَحَمَ آلْجَوَابُ خَفِيَ الصَّوَابُ).بسيار ديدهايم كه سؤالى در مجلسى مطرح مىشود و هركس هرچيزى كه به ذهنش آمد به عنوان جواب ذكر مىكند و حتى احتمالات ضعيف و پاسخهاى بى پايه نيز عنوان مىشود، در چنين مجلس و چنان شرايطى روشن است كه حق براى بسيارى مخفى مىماند، زيرا جدا كردن پاسخ حقيقى از آن همه احتمالات گوناگون كار آسانى نيست. اين سخن درسى براى محققان هم هست كه اصرار نداشته باشند مثلاً در تفسير يك آيه يا يك حديث يا پاسخ يك شبهه، احتمالات زياد و جوابهاى متعددى ذكر كنند. چه بهتر كه فشردهتر و سنجيدهتر سخن گويند. به خصوص اين كه بسيار ديدهايم هنگامى كه جوابهاى يك مسئله متعدد مىشود و يكى از آنها آسيبپذير است، مخالفان، همان يكى را مورد نقد قرار داده و بعد مى گويند: مشت، نمونه خروار است و پاسخهاى متين را نيز از اين طريق زير سؤال مىبرند.ابن ابىالحديد در شرح اين گفتار حكيمانه مىگويد: اين مانند آن است كه انسانى در بعضى از مسائل نظرى اشكالى ذكر كند آن هم در حضور جماعتى از اهل نظر، سپس آنها در گفتن پاسخ بر يكديگر پيشى گيرند و هركدام بخواهند بر ديگرى غلبه كنند و هركس هرچه به نظرش آمد ذكر كند. شك نيست كه در اين صورت حق مخفى مىشود و اين سخن درواقع به بحث كنندگان درباره مسائل مختلف توصيه مىكند كه انصاف را در بحث خود با دوستان رعايت كنند و قصد مراء و قهر و غلبه بر ديگرى نداشته باشند. (كه در چنين شرايطى حق مخفى مىگردد).(1)علامه مجلسى در شرح اين گفتار مىگويد: شايد در اين دستور حكيمانه توصيهاى به سؤال كنندگان نيز باشد كه يك مسئله را از افراد زيادى پرسش نكنند، زيرا جوابهاى متعدد سبب مىشود آنها در تشخيص حق، گرفتار شك و ترديد شوند.(2) البته تمام اين تفسيرها قابل جمع است. درواقع ازدحام در جواب، شاخهاى از شاخههاى افراطگرى است كه در همه چيز مذموم است.*****نكته:آداب پاسخگفتن:امام عليه السلام در اين كلام حكيمانه به يكى از آداب مهم پاسخگويى اشاره فرموده ودر كلمات ديگرى به آداب ديگرى پرداخته است؛ از جمله پاسخگويى سريع را مذموم شمرده مىفرمايد: «مَنْ أسْرَعَ فِي الْجَوابِ لَمْ يُدْرِکِ الصَّوابَ؛ كسى كه در پاسخگويى شتاب كند به پاسخ صحيح نخواهد رسيد».(3)نيز از حدّت و شدّت برحذر داشته مىفرمايد: «دَعِ الْحِدَّةَ وَتَفَكَّرْ فِي الْحُجَّةِ وَتَحَفَّظْ مِنَ الْخَطَلِ تَأْمَنُ الزَّلَلَ؛ تندى را رها كن و در دليل بينديش و از ياوه گفتن برحذر باش تا از لغزشها در امان باشى».(4)نيز به بعضى از سؤالات بىجا اشاره كرده مىفرمايد: «رُبَّ كَلامٍ جَوابُهُ السُّكُوتُ؛ چه بسا سخنى كه جوابش سكوت است».(5)همچنين توصيه مىكند كه هنگام عاجز ماندن از جواب نبايد سكوت را فراموش كرد، مىفرمايد: «إذا غُلبتَ عَلَى الْكَلامِ فَإيّاکَ أنْ تَغْلِبَ عَلَى السُّكُوتِ؛ هرگاه در سخن گفتن مغلوب شدى مبادا در سكوت كردن مغلوب گردى».(6)امام صادق عليه السلام نيز توصيه مىكند كه انسان نبايد هر سؤالى را كه از او كردند پاسخ گويد كه اين كار عاقلان نيست، مىفرمايد: «إِنَّ مَنْ أَجَابَ فِي كُلِّ مَا يُسْأَلُ عَنْهُ فَهُوَ الْمَجْنُونُ».(7)آخرين نكته اين كه در حكمت 85 از نهجالبلاغه اين گفتار حكيمانه نيز گذشت: «مَنْ تَرَکَ قَوْلَ لا أدْرى أُصيبَتْ مَقاتِلُهُ؛ كسى كه جمله نمىدانم را ترك كند (گاه) خود را به كشتن داده است».(8)*****پی نوشت:(1) . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 19، 76.(2) . بحارالانوار، ج 1، ص 223.(3) . غررالحکم، ح 4216.(4) . غررالحکم، ح 591.(5) . همان، ح 4228.(6) . همان، ح 4226.(7) . بحارالانوار، ج 2، ص 117، ح 15.(8) . سند گفتار حکیمانه: این گفتار حکیمانه در غررالحکم با تفاوت مختصرى آمده و زمخشرى نیز آن را در ربیع الابرار بدون تفاوت ذکر کرده و طرطوشى در سراج الملوک آن را با تفاوت زیادى آورده که احتمال دارد کلام حکیمانه دیگرى باشد. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 190)
امام (ع) فرمود: «إِذَا ازْدَحَمَ الْجَوَابُ خَفِيَ الصَّوَابُ»:يعنى، هر گاه از مسأله اى بپرسند، گروهى آنچه به نظرشان رسيد، جواب دهند، و يا يك نفر پاسخهاى زيادى بدهد، پاسخ درست -به دليل مشتبه شدن حق- پوشيده بماند، و بيشتر اين نوع اتّفاق در مسائل اجتهادى است. «ازدحام» يعنى زيادى و كثرت جمعيّت.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 311
الثالثة و الثلاثون بعد المائتين من حكمه عليه السّلام:(233) و قال عليه السّلام: إذا ازدحم الجواب خفى الصّواب. (79751- 79744)
المعنى:هذه الحكمة ترجع إلى التربية و التعليم و إلى أدب اجتماعي و محاوري تقرّر طريق التفهيم. و هي أنّه إذا سأل سائل عن مسألة يلزم أن يكون الجواب موجزا و صريحا و صادرا من مجيب واحد، فاذا ازدحم عدّة في الجواب أو ازدحم مطالب مجيب واحد بطول الكلام و الاستطراد و التأييدات المتكثرة يخفى الصواب على السائل و لا ينال بالجواب المقنع، و هذا الكلام يجري في الجواب عن الاعتراضات العلمية.و قد تفرّست لذلك في مطالعة بعض مجلّدات العبقات تأليف العالم المتتبع المحقق السيّد ناصر حسين الهندى في جواب ما ألّفه في الرّد على شبهات ألّفها أحد علماء السنّة، فكان الشبهة ملخّصا و مقرّرا في أسطر، و الجواب مشتّتا في مجلّد ضخم أو مجلّدات.الترجمة:فرمود: چون پاسخ درهم شود سخن درست مبهم شود.چه پاسخ شود مزدحم بر سؤال شود حق نهان در چه قيل و قال
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص 39
اذا ازدحم الجواب، خفى الصواب. «چون جواب بسيار شود، صواب پوشيده ماند.»
نظير اينكه كسى در مسائل نظرى در حضور جمعى از اهل نظر اشكالى طرح كند و آنان همگى شروع به پاسخ دادن كنند و آنچه در انديشه دارند بگويند كه ترديد نيست در آن حال پاسخ درست پوشيده مى ماند. و اين كلمه در حقيقت امر به انصاف در بحث است و گرنه منجر به ستيز و جدال مى شود.