وَ قَالَ (عليه السلام): الدُّنْيَا خُلِقَتْ لِغَيْرِهَا، وَ لَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِهَا.
و فرمود (ع): دنيا براى ديگرى آفريده شده، براى خود آفريده نشده.
و آن حضرت فرمود: دنيا براى ديگرى به وجود آمده نه براى خودش.
دنيا براى آخرت است (اعتقادى):و درود خدا بر او، فرمود: دنيا براى رسيدن به آخرت آفريده شد، نه براى رسيدن به خود.
[و فرمود:] دنيا را براى جز دنيا آفريده اند نه براى دنيا -و راهگذارى است به جهان فردا-.
امام عليه السّلام (در باره دنيا) فرموده است:دنيا براى ديگرى آفريده شده است، و براى خود آفريده نشده است (دنيا راهى است بآخرت كه بايد آدمى در آن بندگى كند تا پاداش يابد نه آنكه هميشگى باشد كه فقط در آن خوش بگذراند).
امام(عليه السلام) فرمود: دنيا براى غيرش آفريده شده نه براى خودش. (هدف از آفرينش اين جهان، تكامل و آمادگى براى زيستن در جهان آخرت است).مرحوم سيد رضى در اينجا سخن مبسوطى دارد كه متن و شرح آن ذيلا خواهد آمد.
دنيا وسيله است نه هدف:امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه موقعيت واقعى دنيا را در عبارت كوتاهى بيان كرده، مى فرمايد: «دنيا براى غيرش آفريده شده نه براى خودش. (هدف از آفرينش اين جهان، تكامل و آمادگى براى زيستن در جهان آخرت است)»; (الدُّنْيَا خُلِقَتْ لِغَيْرِهَا، وَلَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِهَا).نكته مهمى كه امام(عليه السلام) در اين جا يادآورى مى كند نگاه هاى مختلفى است كه به دنيا مى شود. توضيح اين كه: گاه در نظر بعضى افراد، رواياتى كه در مدح دنيا آمده و آن را مزرعه آخرت يا دار عافيت و يا به منزله دانشگاه شمرده، با رواياتى كه در ذم آن آمده متناقض است. در حالى كه هرگز چنين نيست. اگر دنيا را براى دنيا بخواهيم، دنياى مذموم و نكوهيده است و اگر دنيا را ابزارى براى رسيدن به آخرت و مزرعه اى براى كِشت بذر نيكى ها ومعارف بدانيم ممدوح است و سراى نمونه.امام(عليه السلام) در كلام گران بهاى ديگرى در نهج البلاغه همين معنا را با تعبير ديگرى بيان كرده است; در خطبه 82 مى فرمايد: «وَمَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ وَمَنْ أَبْصَرَ إِلَيْهَا أَعْمَتْهُ; كسى كه دنيا را وسيله بصيرت قرار دهد او را بينا مى سازد و كسى كه به آن به عنوان هدف نگاه كند نابينايش مى كند».مرحوم سيد رضى در شرح اين كلام در خطبه هشتاد و دو تعبير جالبى دارد مى گويد: «وَإذَا تَأَمَّلَ الْمُتَأَمِّلُ قَوْلَهُ(عليه السلام): «وَمَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ» وَجَدَ تَحْتَهُ مِنَ الْمَعْنَى الْعَجِيبِ وَالْغَرَضِ الْبَعِيدِ، مَا لا تُبْلَغُ غَايَتُهُ وَلايُدْرَكُ غَوْرُهُ، لا سِيَّمَا إِذَا قَرَنَ إِلَيْهِ قَوْلُهُ: «وَمَنْ أَبْصَرَ إِلَيْهَا أَعْمَتْهُ» فَإِنَّهُ يَجِدُ الْفَرْقَ بَيْنَ «أَبْصَرَ بِهَا» وَ «أَبْصَرَ إِلَيْهَا» وَاضِحاً نَيِّراً، وَ عَجِيباً بَاهِراً! صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلامُهُ عَلَيْهِ; اگر به درستى انسان در اين سخن امام(عليه السلام) كه مى فرمايد: كسى كه با آن بنگرد بينايش مى كند، دقّت كند، در آن، معناى شگفت آور و مفهوم ژرفى خواهد يافت كه هرگز به عمق آن نتوان رسيد، به ويژه اگر جمله «مَنْ أَبْصَرَ إِلَيْهَا أَعْمَتْهُ» (كسى كه به دنيا بنگرد و منتهاى آرزويش را دنيا قرار دهد كورش خواهد كرد) در كنار جمله قبل گذاشته شود; در اين صورت فرق واضحى ميان آن دو خواهد يافت، فرقى روشن و شگفت انگيز و آشكار. درود و سلام خدا بر او باد».به تعبير ديگر اگر به دنيا ازنظر جنبه هاى مادى آن نگاه شود مركز تزاحم و تعارض و انواع زشتى هاست و اگر به جنبه هاى معنوى كه به وسيله دنيا مى توان به آن ها دست يافت نگاه شود هيچ گونه تعارض و تزاحمى نيست و همه انسان ها با هم در مسير روشنى مى توانند به سوى زندگى جاويدان و پرافتخار سراى ديگر از آن كوچ كنند. و در خطبه 203 آمده است كه امام(عليه السلام) مى فرمايد: «فَفِيهَا اخْتُبِرْتُمْ وَلِغَيْرِهَا خُلِقْتُم; شما در دنيا آزمايش مى شويد و براى غير آن، آفريده شده ايد».قرآن مجيد همين مطلب را با بيان شفاف ديگرى ذكر كرده است آن جا كه مى فرمايد: «(أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُون); آيا گمان كرديد كه شما را بيهوده آفريده ايم، و به سوى ما بازگشت نخواهيد كرد؟!».[1]اشاره به اين كه اگر سراى آخرتى بعد از دنيا نبود اين زندگى عبث و بيهوده بود و همان گونه كه در تفسير نمونه در ذيل اين آيه آمده است اين جمله كوتاه و پرمعنى يكى از زنده ترين دلايل رستاخيز و حساب و جزاى اعمال را بيان مى كند، و آن اين كه: اگر به راستى قيامت و معادى در كار نباشد زندگى دنيا عبث و بيهوده خواهد بود; زيرا زندگى اين جهان، با تمام مشكلاتى كه دارد و با اين همه تشكيلات، مقدمات و برنامه هايى كه خدا براى آن چيده است اگر صرفاً براى همين چند روز باشد بسيار پوچ و بى معنى مى باشد.اين موضوع، درست به آن مى ماند كه طفلى در شكم مادر صاحب عقل و هوش كامل گردد، از خود سؤال مى كند: چرا آفريدگار، مرا در اين جا زندانى كرده است؟ اين دست و پا اين چشم و گوش براى چيست و به چه منظورى آفريده شده است؟ در اين ظلمات ثلاث و در ميان مشتى خون و آب، وجود من چه فايده اى دارد؟ولى هنگامى كه به او بگويند: در اين جا پرورش مى يابى و به زودى وارد دنياى وسيعى مى شوى كه فضايى باز و آفتابى درخشان، نهرهايى جارى و باغ هايى پرگل و پرطراوت دارد و در آن جا مى توانى به تحصيل علم و دانش و انواع تفريحات سالم بپردازى، باور مى كند كه زندگى دوران جنينى بيهوده و عبث نيست[2]. [3]*****پی نوشت:[1]. مؤمنون، آيه 115.[2]. براى توضيح بيشتر به جلد 14 تفسير نمونه ذيل آيه 115 سوره مؤمنون تحت عنوان «مرگ، نقطه پايان زندگى نيست» مراجعه كنيد.[3]. سند گفتار حكيمانه: تنها منبع ديگرى كه مرحوم خطيب در كتاب مصادر براى اين گفتار حكمت آميز ذكر كرده غررالحكم آمدى است كه آن را با تفاوتى آورده است. سپس مى افزايد: در كلمات و خطبه هاى امام(عليه السلام) در اين زمينه مطالب زيادى ذكر شده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 315)
امام (ع) فرمود: «الدُّنْيَا خُلِقَتْ لِغَيْرِهَا وَ لَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِهَا»:دنيا براى ديگرى آفريده شده است نه براى خود.مقصود امام (ع) آن است كه دنيا براى آمادگى و درك اجر و پاداش اخروى آفريده شده است نه براى آن كه نادانان از لذّات آن بهره گيرند.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 528
التاسعة و الثلاثون بعد أربعمائة من حكمه عليه السّلام:(439) و قال عليه السّلام: الدّنيا خلقت لغيرها، و لم تخلق لنفسها. (86542- 86533)
المعنى:حكمته عليه السّلام هذه فلسفية حكمية و ارشادية تفيد الموعظة لأنّ الدّنيا ماديّة منصرمة و متغيرة من حال إلى حال حتى تنتهى إلى الزوال، فليست مخلوقة لنفسها تبقى إلى الأبد، و بيان لأنّ الانسان فيها في عبر إلى الاخرة، فلا بدّ من التزوّد و التهيّؤ فيها، لما بعدها.الترجمة:فرمود: دنيا آفريده شده براى عالم ديگرى، و براى خود آفريده نشده.
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص272
و قال عليه السّلام: الدنيا خلقت لغيرها و لم تخلق لنفسها. «و آن حضرت فرمود: دنيا براى غير خود -جهان ديگر آفريده شده است و براى خود آفريده نشده است.»
ابو العلاء معرى با آنكه تير زندقه به او زده مى شود در اين معنى دو بيتى سروده است كه مطابق با اراده و خواسته امير المؤمنين عليه السّلام در اين سخن است: مردم براى جاودانگى آفريده شده اند، كسانى كه آنان را آفريده شده براى نيستى پنداشته اند، گمراه شده اند، اين است و جز اين نيست كه آنان از سراى كردار به سراى سعادت يا بدبختى منتقل مى شوند.