اخلاق اداری در نهج البلاغه: خدمتگزارى
۱۹ شهریور ۱۳۹۴ 0 معارف
فلسفه وجود نظام ادارى، خدمتگزارى به مردمان است، و همه كارگزاران و كاركنان در تمام مراتب، خادمان مردمند. اين امر به عنوان يك اصل در نظام ادارى مطرح است و مادام كه چنين احساسى وجود داشته باشد، كارگزاران و كاركنان نظام ادارى با مردم رفتار مالكانه و فرمانفرويانه نخواهند داشت، بلكه جايگاه و موقعيت خود را نعمتى مى دانند كه وسيله خدمت به مردمان است.
- امام على (علیه السلام) در حكمتى خطاب به جابر بن عبدالله انصارى چنين فرموده است:
«مَنْ كَثُرَتْ نِعَمُ اللهِ عَلَيْهِ كَثُرَتْ حَوَائِجُ النَّاسِ إِلَيْهِ، فَمَنْ قَامَ لِلهِ فِيهَا بِمَا يَجِبُ فِيهَا عَرَّضَهَا لِلدَّوَامِ وَ الْبَقَاءِ وَ مَنْ لَمْ يَقُمْ فِيهَا بِمَا يَجِبُ عَرَّضَهَا لِلزَّوَالِ وَ الْفَنَاء». (حکمت 372)
اى جابر! آن كه نعمت خدا بر او بسيار باشد، نياز مردمان بدو بسيار بود، پس هر كه در آن نعمتها براى خدا كار كند، خدا نعمتها را براى وى پايدار كند. و آنكه آن را چنانكه واجب است به مصرف نرساند، نعمت او را ببرد و نيست گرداند.
- هرچه در انجام دادن امور، روحيه خدمتگزارى كاملتر باشد، ارزش كار و كارگزار بيشتر است؛ اميرمؤمنان (علیه السلام) سفارش مى كند كه بايد در اين جهت حركت كرد. آن حضرت فرموده است:
«لَا يَسْتَقِيمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ: بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ وَ بِاسْتِكْتَامِهَا لِتَظْهَرَ وَ بِتَعْجِيلِهَا لِتَهْنُؤ». (حکمت 101)
روا ساختن حاجتها جز با سه چيز واقع نشود: کوچک شمردن آن تا بزرگ جلوه نمايد، کتمان آن تا آشكار گردد، و شتاب كردن در آن تا گوارا شود.
- با پايبندى به چنين اصلى، خدمتگزارى به مردمان، مطلوبترين كارها شمرده مى شود و در انجام دادن آن هيچ منتى نخواهد بود و هيچ بزرگنمايى در خدمات صورت نخواهد گرفت و هيچ پيمان شكنى و خلاف وعده اى انفاق نخواهد افتاد. امام على (علیه السلام) در عهدنامه مالك اشتر چنين سفارش فرموده است:
«إِيَّاكَ وَ الْمَنَّ عَلَى رَعِيَّتِكَ بِإِحْسَانِكَ أَوِ التَّزَيُّدَ فِيمَا كَانَ مِنْ فِعْلِكَ أَوْ أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَكَ بِخُلْفِكَ فَإِنَّ الْمَنَّ يُبْطِلُ الْإِحْسَانَ وَ التَّزَيُّدَ يَذْهَبُ بِنُورِ الْحَقِّ وَ الْخُلْفَ يُوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَ اللهِ وَ النَّاس، قال الله تعالى "كَبُرَ مَقتاً عند اللهِ أن تَقولوا ما لا تفعلونَ"». (نامه 53)
بپرهيز از اینكه با نيكى خود بر مردمان منت گذارى، يا آنچه را كرده اى بزرگ بشمارى، يا آنان را وعده اى دهى و خُلف کنى، كه منت نهادن، ارزش نيكى را ببرد، و كار را بزرگ شمردن، نور حق را خاموش گرداند، و خلف وعده، خشم خدا و مردم را برانگيزد. و خداى متعال فرموده است: گناه بزرگی است نزد خدا كه چيزى را بگوييد و انجام ندهيد.
اگر خدمتگزارى به عنوان اصلى اساسى در مناسبات ادارى حاكم باشد، نه تنها رفتارها و عملكردها در جهت مطلوب متحول خواهد شد، بلكه سختيهاى كار و مسئوليت، و تحمل ناگواری هاى حاصل از رفتار نامناسب مردمان آسان خواهد شد، و نظام ادارى در نظر مردمان ارجمند خواهد شد.
- اميرمؤمنان (علیه السلام) خدمتگزارى به مردمان را چنان ارج مى نهد كه از كارگزاران خود مى خواهد اينگونه رفتار نمايند؛ و اگر خدمتگزارى به عنوان اصلى اساسى در مناسبات ادارى حاكم باشد، نه تنها رفتارها و عملكردها در جهت مطلوب متحول خواهد شد، كه سختيهاى كار و مسئوليت، و تحمل ناگواری هاى حاصل از رفتار نامناسب مردمان آسان خواهد شد، و نظام ادارى در نظر مردمان ارجمند خواهد شد. امام على (علیه السلام) در حكمتى گرانقدر فرموده است:- و مهم آن است كه در خدمتگزارى مردمان آنجا كه كارى انجام مى گيرد، بايد با ميل و رغبت و علاقه صورت پذيرد؛ و آنجا كه كارى انجام نمى گيرد، بايد با دوستى و مهربانى و پوزش خواهى همراه شود؛ يعنى آنجا كه پاسخ ارباب رجوع، آرى است، با گوارايى باشد؛ و آنجا كه پاسخ كسى، نه است، با پوزشخواهى همراه باشد. امام على (علیه السلام) در عهدنامه مالك اشتر، در اينباره چنين آموزش داده است:
«ِفَأَعْطِ مَا أَعْطَيْتَ هَنِيئاً وَ امْنَعْ فِي إِجْمَالٍ وَ إِعْذَارٍ...». (نامه 53)
آنچه مى بخشى، چنان بخش كه بر تو گوارا افتد (با خوشرویی ببخش)، و آنچه باز مى دارى، با مهربانى و پوزش خواهى همراه باشد.
«لَا يُزَهِّدَنَّكَ فِي الْمَعْرُوفِ مَنْ لَا يَشْكُرُهُ لَكَ فَقَدْ يَشْكُرُكَ عَلَيْهِ مَنْ لَا يَسْتَمْتِعُ بِشَيْءٍ مِنْهُ وَ قَدْ تُدْرِكُ مِنْ شُكْرِ الشَّاكِرِ أَكْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ الْكَافِرُ، وَ اللهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِين». (حکمت 204)
هرگز ناسپاسى افراد، تو را از انجام دادن كار نيك بی رغبت نكند، كه كسى نيز هست (خداوند) كه بى هيچ بهره يافتنى سپاست گويد، و چه بسا كه از سپاس سپاسگذار، بيش از ناسپاسى شخص ناسپاس بهره مند شوى، و خداوند نيكوكاران را دوست دارد.
______________________________
منبع: ارباب امانت (اخلاق ادارى در نهج البلاغه)، مصطفى دلشاد تهرانى