پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج7، ص: 555-551
برنامه شبانه پرهيزکاران
امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه به ذکر برنامه شبانه پرهيزکاران مى پردازد و انگشت بر جزئيات آن مى نهد و راه را براى پيمودن جهت همگان هموار مى سازد و مى فرمايد: «اما در شب بر پاى خود (به نماز) مى ايستند و آيات قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت مى کنند. به وسيله آن، جان خويش را محزون مى سازند و داروى درد خود را از آن مى طلبند»; (أَمَّا اللَّيْلُ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ، تَالِينَ لاَِجْزَاءِ الْقُرْآنِ يُرَتِّلُونَهَا تَرْتِيلاً. يُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَ يَسْتَثِيرُونَ(1) بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ).
اين جمله ممکن است اشاره به تلاوت قرآن در نماز شب باشد، زيرا قرآن را در حال قيام و بعد از سوره حمد نماز مى خوانند و نيز ممکن است اين دو جداى از هم باشد; يعنى به هنگام شب هم به نماز بر مى خيزند و هم تلاوت قرآن دارند.
شايان ذکر است که امام روش قرآن خواندن پرهيزکاران را در عبارت کوتاه و پرمعنايى بيان کرده است ; اوّلا قرآن را به صورت «ترتيل» مى خوانند و معناى «ترتيل» شمرده خواندن و تأمل در مفاهيم آيات است. افزون بر اين مى فرمايد: آنها خود را کاملا مخاطب قرآن مى دانند، از بشارات قرآن، شاد و از انذارهاى قرآن در اندوه فرو مى روند و داروى همه دردهاى اخلاقى و معنوى خود را در جاى جاى آيات قرآن جستجو مى کنند که هم طبيب است و هم داروساز.
سپس در تشريح اين معنا مى فرمايد : «هنگامى که به آيه اى مى رسند که در آ ن تشويق است (تشويق به پاداش هاى بزرگ الهى در برابر ايمان و عمل صالح) با اشتياق فراوان بر آن تکيه مى کنند و چشم جانشان با علاقه بسيار در آن خيره مى شود و گويى آن بشارت را در برابر چشم خود مى بينند»; (فَإِذَا مَرُّوا بِآيَة فِيهَا تَشْوِيقٌ رَکَنُوا إِلَيْهَا طَمَعاً، وَ تَطَلَّعَتْ(2) نُفُوسُهُمْ إِلَيْهَا شَوْقاً، وَ ظَنُّوا أَنَّها نُصْبَ أَعْيُنِهِمْ).
آرى! آنها قرآن را سرسرى نمى خوانند و همان گونه که در بالا گفته شد خود را مخاطبان واقعى آن مى دانند; بشارت هاى الهى آتش شوق را در دل هاى آنها شعله ور مى سازد و آنچه را در آخرت است در اين دنيا با چشم دل مى بينند و همين امر انگيزه آنها در برنامه «سير الى الله» است.
«و نيز هنگامى که به آيه اى مى رساند که بيم و انذار در آن است (انذار در برابر گناهان) گوش هاى دل خويش را براى شنيدن آن باز مى کنند و گويى فريادها و ناله هاى زبانه هاى آتش دوزخ در درون گوششان طنين انداز است»; (وَ إِذَا مَرُّوا بِآيَة فِيهَا تَخْوِيفٌ أَصْغَوْا إِلَيْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ، وَ ظَنُّوا أَنَّ زَفِيرَ(3) جَهَنَّمَ وَ شَهِيقَهَا فِي أُصُولِ آذَانِهِمْ).
آرى ايمان آنها به مرحله شهود رسيده و حقايق عالم غيب و جهان آخرت را با چشم مى بينند و با همه وجودشان لمس مى کنند و هر گاه خواندن آيات قرآن بدين گونه باشد بهترين وسيله تربيت انسانهاست.
در يکى از سخنان مولا آمده است: «ألا لا خَيْرَ فى قِراءَة لَيْسَ فيها تَدَبُّرٌ ألا لا خَيْرَ فى عِبادَة لَيْسَ فِيها تَفَقُّهٌ ; آگاه باشيد تلاوتى که در آن تدبّر نيست منشأ خير و برکتى نيست و عبادتى که در آن فهم و آگاهى نباشد، خيرى ندارد».(4)
در حديث ديگرى از امام سجاد(عليه السلام) آمده است: «آياتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ فَکُلَّما فُتِحَتْ خَزينَةٌ يَنْبَغى لَکَ اَنْ تَنْظُرَ ما فيها; آيات قرآن گنجينه هاى الهى است هر گاه گنجينه اى گشوده شود، سزاوار است با دقّت در آن نظرافکنى (و از گوهرهاى گرانبهايش بهره گيرى)».(5)
از آنجا که امام(عليه السلام) در جمله هاى قبل کيفيّت نماز پرهيزکاران را در حال قيام بيان فرمود که با تلاوت آيات قرآن و توأم با خضوع و خشوع و تدبّر و حضور قلب همراه است، در جمله هاى بعد به بيان دو رکن ديگر; يعنى رکوع و سجود مى پردازد و مى فرمايد: «آنها قامت خود را در پيشگاه خدا خم مى کنند (و به رکوع مى روند) و پيشانى و کف دستها و سر زانوها و نوک انگشتان پا را (به هنگام سجده) بر زمين مى گسترانند و آزادى خويش را از پيشگاه خداوند متعال درخواست مى کنند»; (فَهُمْ حَانُونَ(6) عَلَى أَوْسَاطِهِمْ(7)، مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ(8) وَ أَکُفِّهِمْ وَ رُکَبِهِمْ، وَ أَطْرَافِ(9) أَقْدَامِهِمْ، يَطْلُبُونَ إِلَى اللّهِ تَعَالَى فِي فَکَاکِ(10) رِقَابِهِمْ).
تعبيراتى که امام(عليه السلام) درباره رکوع و سجود بيان فرموده، تعبيرات زيبا و جالبى است که انسان را به عمق اين عبادات آشناتر مى سازد; خم شدن در پيشگاه خدا و فرش کردن پيشانى و دست و پاها بر زمين در برابر عظمت او با توجه و حضور قلب، دنيايى از معنويت را به همراه دارد و جالب اين که هدف نهايى آن را آزادسازى گردنها از زنجير اسارت بيان فرموده است; آيا تنها آزاد ساختن از اسارت در چنگال آتش دوزخ است يا آزادسازى از هر گونه اسارت در چنگال هواى نفس و شيطان و انسانهاى شيطان صفت؟ تعبير امام، مطلق است و همه را شامل مى شود، هر چند در دعاها يا روايات، کراراً ديده شده که بعد از «فِکاکَ رَقَبَة» واژه «مِنَ النّارِ» ذکر مى شود.
آرى! آزادى انسان تنها در بندگى خداست، هم در دنيا و هم در آخرت و ناپرهيزکاران اسير چنگال هوا و هوس و شيطان و مال و ثروت و مقام و شهوت اند.
آنچه امام(عليه السلام) در اين فراز درباره پرهيزگاران بيان فرموده در واقع برگرفته از صفاتى است که قرآن مجيد در بخش آخر سوره فرقان درباره «عباد الرحمان» بيان کرده است. آنجا که مى فرمايد: «(وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِيَاماً * وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَاماً); کسانى که شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قيام مى کنند و کسانى که مى گويند، پروردگارا! عذاب جهنّم را از ما برطرف گردان که عذابش سخت و پر دوام است».(11)
***
نكته:امام عليه السلام بعد از اوصاف ويژه اى كه براى پرهيزكاران در ابتداى اين خطبه بيان كرده، به برنامه شبانه روزانه آنها اشاره مى كند، برنامه اى كه مملوّ از درس هاى سعادت است.
نخست برنامه شبانه آنها را شرح مى دهد كه به طور كامل در جهت خودسازى و قرب به خدا پيش مى روند.
اساس اين برنامه را در دو چيز ذكر مى كند:
1- نماز با حضور قلب كامل، نمازى كه معراج مؤمن و نردبان ترقّى و «قُرْبانُ كُلُّ تَقِىٍّ» و سبب قرب پرهيزكاران در دادگاه خدا و نهى كننده از فحشا و منكر است.
2-
تلاوت قرآن در نماز و خارج نماز در دل شب، در سكوت مطلق و شرايطى كه هيچ چيز مانع از حضور در محضر قرآن نيست، همراه با تدبّر در جاى جاى قرآن، به گونه اى كه خود را مخاطب آيات ثواب و عقاب بداند، سرنوشت بهشتيان و دوزخيان را در لابه لاى آياتش با چشم خود ببيند، از معارفش درس بياموزد، از مواعظش پند بگيرد و از احكامش برنامه زندگى بسازد.
به يقين چنين نماز و تلاوت قرآنى در دل شب آنها را آنگونه تربيت مى كند كه به هنگام روز بتوانند برنامه هاى سازنده و درخشان خود را به نحو احسن اجرا كنند و برنامه روزانه آنها در بخش بعد خواهد آمد.
***
پی نوشت:
1. «يستثيرون» از ريشه «ثور» بر وزن «غور» و «ثوران» بر وزن «فوران» در اصل به معناى به هيجان آمدن و «استثارة» به معناى به هيجان درآوردن است و در جمله بالا به معناى جستجوگرى در آيات قرآن براى يافتن داروى بيماريهاى اخلاقى و معنوى است.
2. «تطلعت» از طلوع گرفته شده و «تطلع» به معناى سرکشيدن براى يافتن چيزى است.
3. «زفير» و «شهيق» : «زفير» در اصل به معناى بازدم (بيرون فرستادن نفس) و «شهيق» به معناى دَم (فرو بردن نفس) است; ولى بعضى گفته اند: «زفير»، بيرون فرستادن نفس توأم با فرياد کشيدن و «شهيق» فرو بردن نفس توأم با ناله است.
4. بحارالانوار، جلد 92، صفحه 211 .
5. الکافى، جلد 2، کتاب فضل القرآن، باب فى قرائته، حديث 2 .
6. «حانون» از ريشه «حنو» به معناى پيچيدن و دو لا کردن چيزى است، بنابراين «حانون» جمع «حانى» به معناى کسى است که کمر خود را خم مى کند. ماده انحنا از همين ريشه گرفته شده است.
7. «اوساط» جمع «وسط» در اينجا به معناى کمر است.
8. «جباه» جمع «جبهه» يعنى پيشانى.
9. «اطراف» جمع «طرف» به معناى کرانه و نوک هر چيزى را مى گويند و در اينجا، يعنى نوک انگشتان که در موقع سجده بر زمين مى گذارند.
10. «فکاک» و «فک» به معناى رها ساختن و آزاد نمودن و جدا کردن است.
11. فرقان، آيه 64 و 65 .