شرح دعای سحر امام خمینی (ره) (قسمت چهاردهم)

شرح دعای سحر امام خمینی (ره) (قسمت چهاردهم)

۲۷ خرداد ۱۳۹۴ 0 فرهنگ و اجتماع

 

 

اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ مَسائِلِكَ بِاحَبِّها الَيْكَ، وَ كُلُّ مَسائِلِكَ الَيْكَ حَبيبَةٌ، اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِمَسائِلِكَ كُلِّها.

بار الها از تو سؤال مى ‏كنم به محبوب‏ترين مسئلت‏ها نزد تو، و همه مسئلت‏ها نزد تو محبوب تو است، بار الها از تو سؤال مى ‏كنم به همه مسئلت‏ها در نزد تو.

 

 

سؤال به لسان ذات در همه عوالم مستجاب است‏

بدان (كه خدايت از صاحبان دعاهاى مستجاب و سؤالات محبوب قرار دهد) كه سؤال عبارت از آن است كه سؤال كننده متوجه بشود به كسى كه از او سؤال مى ‏كند و از او استدعا نمايد كه نيازمندى‏ هاى او را از وجود و كمالات وجود بر طرف سازد، خواه اين توجه، توجه ذاتى باشد يا حالى يا باطنى و يا ظاهرى، و خواه به زبان استعداد و حال باشد يا به زبان قال. و تمام سلسله موجودات و قبيله ممكنات كه انتساب به حضرت بارى تعالى دارند به واسطه فقر و نياز ذاتى و صفتى كه دارند به قيوم مطلق و فيض بخش به حق متوجه مى‏شوند و با زبان استعدادشان وجود و كمالات وجود را از حضرتش خواستارند. و اگر اين استدعا را نداشتند فيض به آنان افاضه نمى‏شد، گرچه به گفته شيخ اعرابى كه مى‏ گويد: قابل، خود نتيجه فيض اقدس است همين استدعا نيز از غيب جمع است.

و نخستين استدعا و سؤالى كه در دار وجود شد از اسماء و صفات الهى بود كه با زبانى كه مناسب مقامشان است از حضرت غيب مطلق استدعا كردند كه در حضرت واحديت ظهور يابند و استدعايشان مورد اجابت قرار گرفت و فيض اقدس ارفع، و ظل ابسط اعلى در حضرت جمع به آنان افاضه شد و اسماء و صفات ظهور يافت. و اولين اسمى كه ظهور يافت اسم جامع رب انسان جامع بود كه بر همه اسماء و صفات الهيه حاكم است و به ظهور آنان ظاهر است، سپس به توسط آن اسم جامع، ديگر اسم‏ها با ترتيبى كه در احاطه و شمول داشتند ظهور يافتند.

پس از اين سؤال نخستين كه به اجابت رسيد اعيان ثابته و صور اسماء الهيه سؤال كردند، و اولينشان صورت اسم جامع و عين ثابت انسانى بود، سپس بقيه اعيان به توسط او شد، زيرا همگى از فروع و توابع آن صورت جامع و عين ثابت انسانى بودند چه در اصل وجود و چه در كمالات وجود، چه در سلسله نزول و چه در سلسله صعود. و عين ثابت انسانى همان شجره مباركه ‏اى است كه ريشه‏اش ثابت است و شاخ و برگش در آسمان و زمين گسترده است. سپس استدعاى اعيان ثابته ممكنه بود كه عبارتند از اسماء الهيه در حضرت علميه، اينان استدعا كردند تا در عين و شهادت ظهور يابند، و اين استدعا به واسطه فيض مقدس و ظل منبسط به هدف اجابت رسيد و اعيان ثابته به ترتيبى كه داشتند به واسطه فيض مقدس خلعت وجود پوشيدند.

و اين دعاها از دعاهاى مستجاب است و رد نمى‏ شود، زيرا دعايى كه به لسان ذات و استعداد باشد پذيرفته و مستجاب است و به مقدار استحقاقش فيض به او افاضه مى‏ شود و امساك فيض نمى‏ شود. و دعا به زبان قال و به گفتار اگر مطابق با لسان استعداد باشد و آنچه زبان مى‏ گويد بر خلاف آنچه دل مى‏ گويد نباشد و گفتار با حال مباين نباشد مستجاب خواهد شد. و اگر دعايى مستجاب نشود به خاطر آن است كه از لسان استعداد صادر نشده و يا آنكه با نظام اتم مخالف است، و گاهى نيز مى‏ شود كه مستجاب نشدن دعا به خاطر نبودن شرايط و متممات دعا و ديگر اسباب استجابت است.

هشدار

انسان را در هر مقام لسانى است مناسب آن مقام و استجابتى است مناسب آن لسان‏

بدان كه چون انسان كون جامع است و بر حسب مراتب نزولى و صعودى داراى نشأه‏ها و ظهورها و عوالم و مقاماتى است، از اين رو به حسب هر نشأه و هر عالمى كه دارد او را زبانى است مناسب آن مقام. پس در مقام اطلاق و سريانش زبانى دارد كه با آن از پروردگارش كه مربى اوست سؤال مى ‏كند و خداى تعالى را به حسب اين لسان نسبت خاصى است كه حتما اجابت مى ‏كند و آن عبارت است از اسم خاص همين مرتبه و رب اين مربوب. پس در اين مقام آن كه او را اجابت مى ‏كند و از او كشف سوء و رفع اضطرار مى ‏كند اسم رحمن است كه رب هويت مبسوطه اطلاقيه است.

و انسان را در مقام تعين روحى و نشأه تجريدى و بود عقلانى سابق، لسانى است كه با آن زبان از پروردگارش سؤال مى ‏كند و خداى تعالى او را با اسم عليم كه رب نشأة تجريدى است اجابت مى ‏كند.

و انسان در مقام قلبش با لسان ديگرى دعا مى ‏كند و با اسمى كه مناسب با آن نشأه است جواب به او داده مى‏ شود. و در مقام جمع ميان نشأه‏ها و مقامى كه حافظ حضرات است با لسانى كه مناسب با حضرت جمع باشد استدعا مى ‏كند و با اسم جامع و تجلى اتم كه اسم اعظم است جواب دريافت مى ‏كند.

و اين است همان انسان كاملى كه محقق قونوى در مفتاح غيب و شهود بدان اشاره كرده و مى گويد: وقتى كامل شد (يعنى انسان) پس او را در دعا و غيره ميزانى است مخصوص به خود او و امورى كه تنها از آن اوست و كسى با او شركت ندارد.

و به همين انسان كامل در فصوص اشاره كرده و مى‏ گويد: اما كاملان و اوتاد، توجهشان به حق تعالى تابع تجلى ذاتى است كه از براى آنان حاصل مى‏ شود، و رسيدن به مقام كمالشان ميسر نيست مگر اينكه به اين تجلى ذاتى فائز گردند، و نتيجه اين تجلى ذاتى آن است كه معرفتى تمام و جامع همه حيثيات همه اسماء و صفات و مراتب و اعتبارات براى آنان حاصل شود كه حق را از حيث تجلى ذاتى كه با شهود اتم براى آنان حاصل شده است به طور صحيح تصور مى‏ كنند. و از اين روست كه اجابت در دعايشان به تأخير نمى ‏افتد.

تحقيقى درباره محبوب‏ترين مسأله‏

و اين چنين انسان جامع است كه سؤالهايش اگر به لسان قال هم كه باشد مستجاب مى‏ شود، زيرا استدعا نمى ‏كند مگر همان را كه مقدر است، چون به مقامات وجود علم دارد و عوالم غيب و حضرت علميه را مى‏داند. و از اين جهت است كه بيشتر دعاهاى افراد كامل مستجاب مى‏ شود مگر آن دعاهايى كه بر سبيل امتثال امر مولى انجام مى‏دهند، كه در آن گونه دعاها مقصودشان آن نيست كه مطلوب حاصل شود، چنانكه شيخ اعرابى در فصوص گفته است و در روايات اهل بيت عليهم السلام به آن اشاره شده است. [1]

دنباله سخن حب خداى تعالى مسائل را در هر عالم ظهورى است مناسب با آن عالم‏

بدان كه محبت الهى- كه علت ظهور وجود است و نسبتى است مخصوص ميان رب الارباب و مربوبين كه باعث اظهار وجود است و اين نسبت از طرف پروردگار عالميان به گونه تأثير و افاضه است و از طرف مربوبين و موجودات تحت تربيت او به گونه استفاضه و تأثر- بر حسب نشأه‏ها و موجوداتى كه پذيراى اين نسبت هستند مختلف است. پس در برخى از مراتب حكم اين محبت و نسبت تمام‏تر است و ظهورش بيشتر است مانند عالم اسماء و صفات و عالم صور اسماء و اعيان ثابته در نشأه علمى. و در برخى كمتر و كمتر تا برسد به آخرين مراتب و كمال نزول و نهايت هبوط. پس حب ذاتى حضرت حق متعال تعلق بر آن يافت كه در حضرت اسماء و عوالم غيب و شهادت ظهور يابد، كه فرمود: من گنجى بودم پنهان پس دوست داشتم كه شناخته شوم، از اين رو خلق را آفريدم تا شناخته شوم.

پس حب ذاتى است كه منشأ ظهور موجودات است. و محبوب‏ترين سؤال از خداى تعالى همان سؤالى بود كه در حضرت علمى از اسماء الهيه واقع شد، چون آن سؤال بود كه مفتاح ظهور و معرفت گرديد. و محبوب‏تر از محبوب‏ترين سؤال‏ها آن سؤالى بود كه از رب انسان جامع كامل كه حاكم بر همه اسماء و صفات و شئون و اعتبارات بود واقع گرديد. و اين كه در تعيين محبوب‏ترين سؤالها گفتيم به حسب مقام كثرت بود. و اما به حسب مقام توحيد و ارتباط خاصى كه ميان هر موجود با رب خود هست بدون آنكه واسطه‏اى در ميان باشد، به حسب اين مقام همه سؤال‏ها از خدا محبوب است چنانكه تحقيق آن گذشت.


[1]) مانند روايت جابر كه امام باقر عليه السّلام در عيادتش فرمود: ما به آنچه خدا براى ما بخواهد راضى هستيم. سيد الشهداء عليه السّلام نيز فرمود: رضا اللّه رضانا أهل البيت، نصبر على بلائه فيوفّينا اجور الصابرين.

يكى درد و يكى درمان پسندد

يكى وصل و يكى هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد

مولوى نيز بدين معنى اشاره مى ‏كند:

قوم ديگر مى‏شناسم ز اوليا

كه دهانشان بسته باشد از دعا

از رضا كه هست رام آن كرام

جستن دفع قضاشان شد حرام

در قضا ذوقى همى بينند خاص

كفرشان آيد طلب كردن خلاص

هر چه آيد پيش ايشان خوش بود

آب حيوان گردد ار آتش بود

زهر در حلقومشان شكر بود

سنگ اندر راهشان گوهر بود


منبع: مرکز تحقیقات اسلامی

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث